بازدید 6208

ره‌ چنان‌ رو كه‌ رهروان‌ رفتند

حجةالاسلام سید علی اکبر ابوترابی
کد خبر: ۱۰۱۸۴۸
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۱ 01 June 2010
این سخنرانی در هفتم بهمن 1367 توسط سید آزادگان ایرانی حجةالاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی و به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا(س) در یکی از اردوگاه های تکریت ایراد شده است.
 
«بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم»

    ‌رب‌ اشرح‌ لي‌ صدري‌ و يسرلي‌ امري‌ و احلل‌ عقدة‌ من‌ لساني‌ يفقهوا قولي.
    ‌ربنا آتنا من‌ لدنك‌ رحمة‌ و هييء لنا من‌ امرنا رشدا.
    ‌ربنا افرغ‌ علينا صبرا و ثبت‌ اقدامنا و انصرنا علي‌ القوم‌ الكافرين.
    ‌بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم. انا اعطيناك‌ الكوثر. فصل‌ لربك‌ وانحر. ان‌ شائنك‌ هو الابتر.

    ‌فرخنده‌ ميلاد با سعادت‌ حضرت‌ صديقه‌ي‌ كبري‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) بر امام‌ و اين‌ امت‌ و بر شما ياران‌ آن‌ بي‌بي‌ و بلكه‌ بر كافه‌‌ بشريت‌ مبارك‌ باد!

    ‌اميدواريم‌ در سايه‌‌ بركات‌ اين‌ ميلاد مسعود با توجهات‌ آن‌ بي‌بي، هرچه‌ زودتر شاهد فرج‌ شكوهمند آقا امام‌ زمان‌ (عج) و رهايي‌ تمامي‌ انسانها از بند اسارت‌ هواي‌ نفس‌ كه‌ بدترين‌ اسارتهاست‌ و رهايي‌ اين‌ امت‌ از بي‌عدالتي‌ها و بازگشت‌ سريع‌ شما به‌ وطن‌ براي‌ خدمت‌ به‌ هموطنان‌ باشيم‌ و اميدواريم‌ خداوند به‌ حرمت‌ آن‌ بي‌بي‌ با سلامتي‌ امام‌ امت‌ به‌ اين‌ امت‌ منت‌ نهاده‌ و براي‌ به‌ تحقق‌ رسانيدن‌ آرمانهاي‌ اسلامي‌ موفق‌ باشيد و به‌ توجهاتشان‌ به‌ جمع‌ خانواده‌ هايتان‌ زودتر بپيونديد و در دنيا از دعاي‌ خير آن‌ بي‌بي‌ و در آخرت‌ از شفاعتشان‌ برخوردار باشيد.

    ‌همان‌ طور كه‌ سوره‌‌ شريفه‌‌ كوثر بيان‌ مي‌فرمايد، نعمت‌ وجود حضرت‌ فاطمه‌ي‌ زهرا(س) براي‌ اين‌ امت‌ و پدرشان‌ خير كثير و رحمت‌ فراوان‌ به‌ شمار مي‌آيد؛ كه‌ شكر اين‌ نعمت‌ بر پيامبر واجب‌ شده. "فصل‌ لربك‌ وانحر".

    ‌اثرات‌ پرخير و بركات‌ واسعه‌ كه‌ به‌ خاطر فاطمه‌ي‌ زهرا (س) نصيب‌ اين‌ امت‌ شده‌ هر چه‌ بوده‌ ما نمي‌توانيم‌ ابعاد گسترده‌ آن‌ را درك‌ كنيم. مقام‌ شامخ‌ آن‌ بي‌بي‌ دو عالم، ايشان‌ رابه‌ جايي‌ رسانيد كه‌ خدا مي‌فرمايند، ما به‌ تو كوثر اعطا كرده‌ايم‌ و پيامبر به‌ فاطمه‌ (س) لقب‌ ام‌ ابيها مي‌دهند. اين‌ به‌ جاي‌ خود محفوظ، و ما هر چقدر بخواهيم‌ در پرتو شعاع‌ گسترده‌‌ آن‌ و عظمت‌ وجود پربركت‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) دقت‌ كنيم، مسلماً‌ به‌ آن‌ پي‌ نمي‌بريم؛ ولي‌ آن‌ بي‌بي‌ الگوي‌ كامل‌ پيروان‌ اين‌ مكتب‌ مي‌باشد.

    ‌آنها كه‌ مي‌خواهند در سايه‌‌ بندگي‌ به‌ هدفشان‌ برسند، آنها كه‌ مي‌خواهند با "قولوا لا اله‌ الا الله‌ تفلحوا " عمل‌ كنند، "لا اله‌ الا الله" را گفته‌اند و خواستار آن‌ هستند كه‌ به‌ رستگاري‌ كامل‌ دست‌ يابند، بايد بدانند كه‌ حضرت‌ فاطمه‌ الگوي‌ كامل‌ هستند كه‌ مي‌توانند به‌ ما راه‌ را نشان‌ بدهند كه‌ به‌ اين‌ فلاح‌ و رستگاري‌ برسيم. همه‌‌ ائمه‌ الگو هستند. اما عمر كم‌ آن‌ بي‌بي‌ به‌ ما نشان‌ مي‌دهد كه‌ در سن ‌18  سالگي‌ به‌ آن‌ مقام‌ مي‌توان‌ رسيد. اين‌ بزرگترين‌ بهره‌اي‌ است‌ كه‌ ما از آن‌ وجود شريف‌ مي‌توانيم‌ ببريم.

    ‌چه‌ بايد كرد؟ بايد همان‌ گونه‌ كه‌ فاطمه‌‌ زهرا (س) زندگي‌ كردند، با همان‌ خصوصيت ها و ويژگي ها و امتيازها پيش‌ برويم. ره‌ چنان‌ رو كه‌ رهروان‌ رفتند. راه‌ را اگر به‌ آن‌ طريق‌ برويم‌ خيلي‌ زود به‌ هدف‌ مي‌رسيم. دل‌ فارغ‌ از دنيا و مشغول‌ به‌ خدا و سرشار از خيرخواهي‌ به‌ بندگان؛ هرلحظه‌ كه‌ اين‌ حالت‌ را در خود ديديم، آن‌ لحظه، لحظه‌ي‌ كمال‌ است.

    ‌فاطمه‌ي‌ زهرا (س) چه‌ چيزي‌ كم‌ داشته‌ كه‌ در سن‌18  سالگي، آن‌ قدر گريستند كه‌ يكي‌ از بزرگترين‌ گريه‌ كنندگان‌ در طول‌ تاريخ‌ به‌ حساب‌ مي‌آيند؟ براي‌ چه‌ بود؟ براي‌ فراق‌ پدر بود؟ پدر كه‌ گفته‌ بود تو به‌ زودي‌ به‌ من‌ ملحق‌ مي‌شوي‌ و بهشت‌ در انتظار توست. آيا ايشان‌ ضعفي‌ داشتند؟ مادرشان‌ حضرت‌ خديجه‌ كه‌ دنيايي‌ عظمت‌ داشت! آن‌ موقعيت‌ خديجه‌ در قبيله‌ و طايفه‌اش‌ و عصمت‌ و مقام‌ والاي‌ خود حضرت‌ فاطمه، آن‌ مادر و اين‌ هم‌ پدرشان‌ رسول‌ خدا، ديگر چه‌ كمبودي‌ داشتند؟ تا زماني‌ كه‌ در خانه‌ي‌ پدر به‌ سر مي‌بردند در اعلي‌ مرتبه‌ي‌ بهشت‌ بودند و به‌ مراتب، منزل‌ ايشان‌ از بهشت‌ بالاتر بود. وجود نازنين‌ پيغمبر زينت‌ بخش‌ بهشت‌ است‌ و بعد هم‌ خانه‌ي‌ پر نور و رونق‌ علي‌7 كه‌ آنجا هم‌ بهشت‌ است.

    ‌چه‌ بود كه‌ فاطمه‌ در18  سالگي‌ آن‌ قدر گريه‌ مي‌كنند كه‌ يكي‌ از بزرگترين‌ گريه‌ كنندگان‌ عالم‌ به‌ شمار مي‌روند؟ تنها عامل، روح‌ پاك‌ آن‌ بي‌بي‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ به‌ انحراف‌ كشيده‌ شدن‌ افراد احساس‌ دردمندي‌ مي‌كند. اين‌ روح‌ بندگي‌ خدا و دنيايي‌ از شوق‌ و محبت‌ به‌ بندگان‌ خداست‌ كه‌ در وجود ايشان‌ شعله‌ ور است. شايسته‌ترين‌ و محبوب‌ترين‌ بندگان‌ خدا بودند و خانه‌ شان‌ محل‌ وحي‌ خدا بود. ايشان‌ ديدند دستهاي‌ پليدي‌ دارد دستهاي‌ مسلمانان‌ را از مكتب‌ اسلام‌ و بندگي‌ خدا كوتاه‌ مي‌كند. مادر ببيند تمام‌ هستي‌ فرزندش‌ را گرفته‌اند و غذاي‌ مسمومي‌ هم‌ به‌ او داده‌اند كه‌ در آينده‌ موجب‌ هلاكت‌ او مي‌شود؛ چقدر شيون‌ مي‌كند و بر سر خود مي‌زند؟

حضرت‌ فاطمه‌ (س) فرمودند: مسير را تغيير دادند و مكتب‌ را تحريف‌ نموده‌ و آب‌ زلال‌ را ناپاكش‌ كرده‌اند و دست‌ اين‌ امت‌ را از دامن‌ اسلام‌ و مولي‌ الموحدين‌ دارند كوتاه‌ مي‌كنند. حضرت‌ بعد از سعي‌ و تلاش‌ لازم‌ در جهت‌ آگاه‌ سازي‌ و بي‌ثمر ماندن‌ چنين‌ مي‌گويند: خدايا! چيزي‌ از دست‌ من‌ بر نمي‌آيد جز اينكه‌ ناله‌ و شيون‌ كنم، تا شايد بدين‌ طريق‌ آنان‌ را متوجه‌ خطايشان‌ سازم.

    ‌اين‌ انسان‌ دوستي، اين‌ نوع‌ دوستي‌ و علاقه‌مند بودن‌ به‌ اين‌ امت، فوق‌ العاده‌ مسأله‌ي‌ حياتي‌ است؛ براي‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ كمال‌ مطلوب. هر كسي‌ اين‌ دردمندي‌ و اين‌ احساس‌ در او پيدا شد، بايد خدا را بسيار شكر كند. شبها مي‌بينيم‌ به‌ در خانه‌ي‌ انصار و مهاجرين‌ مي‌روند. روزها اين‌ گونه‌ ناله‌ و زاري‌ و شيون‌ مي‌كنند. اين‌ نشان‌ دهنده‌ي‌ آن‌ روح‌ واقعي‌ بندگي‌ و خدمت‌ است. اين‌ تصفيه‌ شدن‌ به‌ تمام‌ معناي‌ انسان‌ است. تزكيه‌ شدن‌ به‌ تمام‌ معناي‌ اين‌ نفس‌ است.

    ‌خدمتتان‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ آقاي‌ انصاري‌ شيرازي، جرياني‌ را از امام‌ امت‌ نقل‌ مي‌كردند. اگر ما امروز به‌ وجود امام‌ فخر مي‌كنيم‌ و سايه‌ي‌ رحمت‌ خدا مي‌دانيم‌ و به‌ عنوان‌ يك‌ بنده‌ي‌ صالح‌ خدا به‌ ايشان‌ اظهار علاقه‌مندي‌ مي‌كنيم‌ به‌ دليل‌ اين‌ است‌ كه‌ ايشان‌ هم‌ ازاين‌ چشمه‌ي‌ پر فيض‌ بندگي‌ بهره‌مند هستند.

    ‌آقاي‌ انصاري‌ فرمودند: شبي‌ قبل‌ از سال‌40  من‌ مهمان‌ حاج‌ آقا مصطفي‌ بودم‌-  آقاي‌ انصاري‌ شيرازي‌ از عرفا و فلاسفه‌ي‌ حوزه‌ به‌ حساب‌ مي‌آيند و بسيار شخص‌ بزرگوار و متواضعي‌ هستند. ما از خودشان‌ شنيديم‌ كه‌ فرمودند-  ما در منزل‌ آقا مصطفي‌ خوابيده‌ بوديم. نصف‌ شب‌ ديديم‌ شخصي‌ دارد شيون‌ مي‌كند. شتابزده‌ آقا مصطفي‌ را بيدار كردم‌ و گفتم: برو ببين‌ چه‌ خبر است؟ ايشان‌ بعداز بلند شدن‌ خوابيدند. من‌ دو بار ديگر با عصبانيت‌ ايشان‌ رابلند كردم. دفعه‌ي‌ سوم‌ كه‌ ديد من‌ خيلي‌ عصباني‌ شده‌ ا م، گفت: آقاي‌ انصاري‌ راحت‌ باش! اين‌ پدرم‌ است‌ كه‌ در دل‌ شب، بعضي‌ شبها اين‌ حالت‌ به‌ او دست‌ مي‌دهد.

    ‌برادر عزيز! اگر بزرگاني‌ هم‌ در  اين‌ دنيا مقامي‌ كسب‌ كرده‌اند از اين‌ راه‌ بوده. بالا و پايين‌ نشستن‌ و پست‌ و مقام‌ و امثال‌ اينها به‌ انسان‌ ارزش‌ نمي‌دهد. اگر در هر مقامي‌ كه‌ هستي، در رابطه‌ با بندگي‌ خدا و خدمت‌ به‌ بندگان‌ و سوختن‌ در مقابل‌ بينواييها و بندگان‌ بينواي‌ خدا، به‌ آن‌ كمال‌ و آن‌ هدف‌ رسيده‌اي، برده‌اي! و اگر روح‌ بي‌دردي‌ داشتيم، هرچند اهل‌ نماز باشيم‌ ولي‌ چون‌ بي‌درديم، باخته‌ايم. لذا امام‌ مي‌فرمايند: ما امروز از كساني‌ رنج‌ مي‌بريم‌ كه‌ نماز خوانده، زكات‌ مي‌دهند و روزه‌ مي‌گيرند، ولي‌ نسبت‌ به‌ دردهاي‌ جامعه‌ بي‌تفاوت‌ هستند و فرمودند: اگر همه‌ي‌ شما كنار بكشيد من‌ تنهايي‌ حركت‌ مي‌كنم. شما كه‌ مرا نمي‌بريد، روح‌ بندگي‌ و دردمندي‌ و احساس‌ مسؤ‌وليت‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ اجتماع‌ عامل‌ حركت‌ ماست.

    ‌در هر صورت‌ از وظيفه‌ي‌ بندگي‌ و خدمت‌ نمي‌توان‌ چشم‌ پوشيد. زماني، ايشان‌ تهديد به‌ ترور شدند و عده‌اي‌ خواستند كه‌ ايشان‌ بيشتر از گذشته‌ مراقب‌ جان‌ خود باشند؛ ولي‌ در اين‌ رابطه‌ از ا مام‌ پاسخ‌ منفي‌ شنيدند به‌ اينكه: بگذاريد مرا بكشند. ما كه‌ نتوانستيم‌ تا حال‌ به‌ اين‌ ملت‌ خدمت‌ كنيم؛ دوست‌ داريم‌ حداقل‌ خونمان‌ در اين‌ راه‌ ريخته‌ شود. شايد عامل‌ حركتي‌ باشد براي‌ گامهاي‌ بعدي‌ در جهت‌ خدمت‌ به‌ اين‌ ملت، كه‌ ما براي‌ خدمت‌ گام‌ برداشته‌ و مهيا شده‌ايم، نه‌ براي‌ حفظ‌ جان‌ و لذت‌ بيشتر و تا زنده‌ايم، به‌ اميد خدا از پاي‌ نخواهيم‌ نشست، هر چند به‌ قيمت‌ جانمان‌ تمام‌ بشود.

    ‌آن‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) و اين‌ خلف‌ صالحشان! تنها، اينك‌ من‌ براي‌ خودم‌ و پدر و مادر و فرزند و همسرم‌ دلم‌ بسوزد مهم‌ نيست. حيوان‌ هم‌ همين‌ طور است. نسبت‌ به‌ امت‌ اين‌ طور دل‌ سوزاندن‌ و خود را بي‌پروا فدا ساختن، آن‌ هم‌ بي‌دريغ‌ و در رابطه‌ با بندگي‌ خدا، اين‌ مهم‌ است.

    ‌حضرت‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) هرگاه‌ مي‌خواستند دعا كنند، اول‌ بقيه‌ را دعا مي‌كردند (اين‌ معروف‌ است) و بعد، اگر اتفاق‌ مي‌افتاد خودشان‌ را. اين‌ مي‌شود آن‌ انسان‌ خالص‌ و مخلص، همانند طلاي‌ ناب. طلا معمولاً‌ يك‌ آلياژ دارد؛ مثلاً‌ طلاي‌18 %، در هر صورت‌ طلاي‌ ناب‌ آن‌ است‌ كه‌ اين‌ آلياژ را هم‌ نداشته‌ باشد كه‌ بسيار نرم‌ است. صديقه‌ي‌ كبري‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) ارواحنا لها الفدا، آن‌ انسان‌ ناب‌ و بدون‌ آلياژ است. غرائز نفسانيشان‌ به‌ تمام‌ معنا تزكيه‌ شده‌ و حتي‌ غرائز ذاتي‌ ايشان‌ در آن‌ جهت‌ كه‌ بايد باشد هدايت‌ شده. تمام‌ وجودشان‌ در جهت‌ خداست. غرائز هم، يا در جهت‌ پروردگار عالم‌ يا در جهت‌ خدمت‌ به‌ بندگان‌ خداست. اين‌ مي‌شود انسان‌ مزكي، نفس‌ تزكيه‌ شده.

    ‌برادر عزيز! در دنيا بايد اين‌ را دنبال‌ كرد! در غير اين‌ صورت، اگر در عرش‌ باشيم‌ يا در كنار امام‌ عزيز و يا در جبهه‌ اسلحه‌ به‌ دوش‌ و در زندگي‌ خانه‌ به‌ دوش، اگراين‌ حالت‌ در ما پيدا نشود، ضرر كرده‌ايم. اين‌ درسي‌ است‌ كه‌ فاطمه‌ي‌ زهرا صديقه‌ي‌ كبري‌ (س) در طول‌18  سال‌ زندگي‌ به‌ ما آموختند؛ شور و شوقي‌ از بندگي‌ و خدمت، انسان‌ بشود يك‌ مركبي‌ از اين‌ دو؛ چشمش‌ پاك، يك‌ چشم‌ به‌ خدا، يك‌ چشم‌ به‌ بندگان‌ خدا؛ همانند مادري‌ كه‌ فرزندش‌ در لبه‌ي‌ پرتگاهي‌ قرار گرفته‌ كه‌ دسترسي‌ به‌ او ندارد، كه‌ طبيعتاً‌ اين‌ مادر يك‌ چشم‌ به‌ آسمان‌ دوخته‌ و از خدا استمداد مي‌طلبد و يك‌ چشم‌ به‌ فرزند، و چون‌ قدرت‌ دسترسي‌ ندارد بي‌وقفه‌ دعا كرده‌ و از خدا طلب‌ نجات‌ فرزندش‌ را مي‌نمايد.

    ‌بندگان‌ صالح‌ خدا، همان‌ گونه‌ كه‌ به‌ فرزند و پدر و مادر خود علاقه‌ مندند، نسبت‌ به‌ همه‌ي‌ انسانها نيز اين‌ چنين‌ اند و به‌ طور كلي، هر انسان‌ در زندگي‌ بايد مركبي‌ ازاين‌ دو باشد؛ بايد يك‌ چشمش‌ به‌ خدا و يك‌ چشمش‌ براي‌ خدمت‌ به‌ بندگان‌ خدا، يك‌ دست‌ به‌ سوي‌ خدا و ائمه‌ و يك‌ دست‌ براي‌ گرفتن‌ دست‌ ديگران. گوش‌ و زبانش‌ هم‌ همين‌ طور، و همه‌ي‌ غرائزش‌ طوري‌ هدايت‌ شود كه‌ تمام‌ خواسته‌ هايش‌ دراين‌ دو جهت‌ خلاصه‌ شود.

    ‌آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مي‌شود يك‌ انسان‌ كامل‌ و بهره‌ گرفته‌ از وجود نازنين‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س)؛ در اين‌ صورت‌ ناخالصيها از او دور شده. آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ خدا خدا مي‌كند و دعا مي‌كند؛ اما نه‌ تنها براي‌ خود، بلكه‌ براي‌ بندگان‌ خدا؛ براي‌ خودش‌ كه‌ اين‌ خوبيها رابراي‌ بندگان‌ خدا انجام‌ بدهد و به‌ آنها برساند. خدا خدا مي‌كند، اما نه‌ براي‌ پول. اين‌ دل‌ مي‌سوزد براي‌ هر دردي‌ كه‌ يك‌ انسان‌ دردمندي‌ به‌ آن‌ مبتلا مي‌باشد، و ناله‌ مي‌كند براي‌ توان‌ بيشتر جهت‌ دستگيري‌ از بندگان‌ خدا. دعا كردن‌ و خواستن‌ از پروردگار عالم‌ و كمك‌ گرفتن‌ از پيشگاه‌ اقدس‌ ذات‌ متعال، گويي‌ اين‌ خواستن‌ جزء ذات‌ او مي‌شود، چون‌ چشم‌ به‌ جايي‌ ندارد و چشم‌ اميدش‌ فقط‌ به‌ پروردگار است‌ براي‌ خدمت‌ بيشتر، و غير از جهت‌ رضايت‌ خدا، در جهتي‌ حركت‌ نمي‌كند و اگر اين‌ دعا به‌ اجابت‌ نرسد چه‌ كار مي‌كند؟ هيچ‌ كار؛ چون‌ خواستن‌ و روي‌ آوردن‌ به‌ خدا، جزء ذات‌ او شده‌ و هرگز هم‌ گله‌ و شكايت‌ نمي‌كند. اگر به‌ اجابت‌ نرسيد، خدايا چرابه‌ اجابت‌ نرسيد؟؟ فكر مي‌كنيد فاطمه‌ي‌ زهرا اگر آن‌ همه‌ گريه‌ كرد و به‌ اجابت‌ نرسيد، آيا شكوه‌ و گلايه‌اي‌ كرد ؟

    ‌اين‌ شكوه‌ي‌ بيجا مال‌ من‌ بدبخت‌ است‌ كه‌ فكر مي‌كنم‌ بندگي، نان‌ داني‌ است‌ و با دو ركعت‌ نماز، به‌ نان‌ داني‌ آمده‌ام. اگر به‌ يك‌ بنده‌ي‌ صالح‌ خدا بگويند كه‌ چقدر دعا مي‌كني‌ و آيابه‌ چيزي‌ رسيده‌اي؟ مي‌گويد روي‌ آوردن‌ به‌ خدا و خواستن‌ از او وظيفه‌ي‌ بندگي‌ است‌ و غير اين‌ نمي‌توان‌ بود و هرگز توقع‌ آن‌ نيست‌ به‌ آن‌ چه‌ طلب‌ مي‌كني، برسي! خدا با مصلحت‌ حكيمانه‌اش‌ مي‌داند كه‌ چه‌ چيز را بدهد و چه‌ چيز را ندهد و اصلاً‌ آن‌ چه‌ در عالم‌ مي‌گذرد، غير از خير و صلاح‌ نيست.
    ‌چه‌ بخواهيم‌ و چه‌ نخواهيم، خواستن‌ براي‌ خير بيشتر خودو ديگران‌ وظيفه‌ي‌ بندگي‌ است.

ما به‌ اين‌ در نه‌ پي‌ حشمت‌ و جاه‌ آمده‌ايم‌
 از بد حادثه‌ اينجا به‌ پناه‌ آمده‌ايم‌

    ‌ملجأ و پناهگاه‌ ما خداست‌ و همه‌ي‌ خيرها و بركات‌ از اوست. وظيفه‌ي‌ بندگي‌ ماست‌ كه‌ تا جايي‌ كه‌ مي‌توانيم‌ و لياقتش‌ را پيدا مي‌كنيم‌ از خدا بخواهيم. پس‌ دليل‌ اينكه‌ اين‌ همه‌ خدا را مي‌خوانيم، به‌ مقتضاي‌ وظيفه‌ي‌ بندگي‌ و احساس‌ نيازمان‌ و خيرخواهي‌ براي‌ انسانهاست. انسان‌ مؤ‌من‌ در برخورد با مشكلات‌ خود و ديگران‌ نمي‌تواند خدا رانخواند؛ بايد خدا رابخواند! اگر خدا را نخواند مگر خير و رحمتي‌ هم‌ غير ازدرگاه‌ خدا پيدا مي‌شود؟

    ‌آن‌ كسي‌ كه‌ دل‌ به‌ بندگي‌ خدا بسته‌ و خيرخواه‌ انسانهاست، همواره‌ از خدا مي‌خواهد كه‌ خدا به‌ او كمك‌ كند، تا بتواند دستگير ديگران‌ باشد و اگر اشك‌ مي‌ريزد و ناله‌ مي‌كند به‌ همين‌ منظور است.

    ‌چنين‌ دلي‌ با نهايت‌ اميدواري‌ پيش‌ رفته‌ و هيچ‌ گاه‌ از رحمت‌ پروردگار مأيوس‌ نمي‌شود. چه‌ به‌ تمام‌ خواستها و نيازمنديهايي‌ كه‌ طلب‌ مي‌كند دست‌ پيدا كند، يا دستش‌ از همه‌ چيز به‌ ظاهر تهي‌ بماند، هرگز رو ازدرگاه‌ حق‌ برنمي‌ دارد و همين‌ نشانه‌ي‌ معرفت‌ و خيرخواهي‌ و انسانيت‌ اوست‌ و در اين‌ صورت، چه‌ خيرها و چه‌ بركات‌ كه‌ به‌ دست‌ اين‌ انسان‌ از طريق‌ پروردگار عالم‌ جاري‌ مي‌شود! چنين‌ فردي‌ با اين‌ روحيه‌ و اين‌ معرفت‌ و اين‌ نوع‌ دوستي‌ شايستگي‌ آن‌ را پيدا مي‌كند كه‌ وسيله‌ي‌ خير ديگران‌ و خير اين‌ امت‌ از طرف‌ پروردگار قرار گيرد.

    ‌اگر دعاي‌ چنين‌ فردي‌ مستجاب‌ نشد، نشانه‌ي‌ بي‌صداقتي‌ نيست، كه‌ صداقت‌ در بندگي‌ و خيرخواهي‌ است‌ نه‌ در رسيدن‌ به‌ همه‌ي‌ خواسته‌ها و اگر همه‌ي‌ افراد با صداقت، مستجاب‌ الدعوة‌ بشوند، هستي‌ به‌ هرج‌ و مرج‌ كشيده‌ خواهد شد. حضرت‌ فاطمه‌ (س) نشان‌ دادند كه‌ اجابت‌ نشدن‌ دعا از بي‌صداقتي‌ نيست.

    ‌آن‌ كه‌ مي‌گويد، چرا اين‌ همه‌ دعا مي‌كنيم‌ و مستجاب‌ نمي‌شود، حق‌ دارد؛ چرا كه‌ پدر و مادر نشده‌ تا ببيند با رفتن‌ خاري‌ به‌ پاي‌ فرزند دلبندش‌ چگونه‌ بي‌اختيار به‌ دعا مي‌نشيند. هنوز خيرخواهي‌ و انساندوستي‌ لذتش‌ در كام‌ او ننشسته‌ و هنوز در رابطه‌ي‌ بندگيش‌ با خدا تصفيه‌ نشده‌ و در جهت‌ رسيدن‌ به‌ كمال‌ مطلوب‌ در خط‌ بندگي‌ خدا قرار نگرفته.

در واقع، روح‌ احساس‌ مسؤ‌وليت‌ در مقابل‌ محروميتها و محرومين‌ در او شعله‌ ور نشده؛ و هنوز حضرت‌ فاطمه‌ (س) و مولا اميرالمؤ‌منين‌ علي‌7 را الگو قرار نداده‌ و به‌ آنان‌ اقتدا ننموده‌ است؛ كه‌ فاطمه‌ زهرا از غم‌ بي‌عدالتيها و محروميت‌ اين‌ امت‌ در سنين‌18  سالگي‌ سوختند و براي‌ گرفتن‌ فدك‌ و دادن‌ به‌ دست‌ بينوايان‌ سيلي‌ خوردند و مولا اميرالمؤ‌منين‌ علي‌7 تا نيمه‌ شب‌ سر به‌ خانه‌ي‌ بينوايان‌ مي‌زد و دست‌ نوازش‌ بر سر ايتام‌ مي‌كشيد و سحرگاهان‌ به‌ مناجات‌ برخاسته‌ و از درگاه‌ اقدس‌ حق‌ استمداد مي‌طلبيد و در نهايت، از شدت‌ انابه‌ و زاري‌ و شكوه‌ و ناله‌ و دلسوزي‌ و دردمندي‌ نسبت‌ به‌ جامعه‌ غش‌ مي‌كرد، و گاه‌ و بي‌گاه‌ عابرين‌ دردل‌ تاريك‌ شب‌ حضرتش‌ را بيهوش‌ در ميان‌ نخلستان‌ مي‌يافتند.

    ‌اين‌ سيره‌ي‌ همه‌ي‌ انبيأ و اوليأ و بندگان‌ صالح‌ خداست‌ و اميدواريم‌ به‌ حرمت‌ همه‌ي‌ آنان‌ و توجهات‌ خاصه‌ي‌ بي‌بي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (س) همه‌ي‌ ما نيز از رهروان‌ اين‌ راه‌ باشيم، از خدا ياري‌ طلبيده‌ تا يار ديگران‌ باشيم‌ و با روح‌ بندگي‌ و روحيه‌اي‌ سرشار از احساس‌ مسؤ‌وليت، نسبت‌ به‌ خود و جامعه‌ پيش‌ رويم؛ كه‌ انسانيت‌ راراهي‌ به‌ از اين‌ نيست‌ و هدفداري‌ در زندگي‌ واقعيتي‌ جز اين‌ نخواهد داشت. برگزيدگان‌ اين‌ راه‌ به‌ يقين‌ به‌ هدف‌ مطلوب‌ خواهند رسيد.

    ‌خدا يار و نگهدارتان‌ باد و اميدواريم‌ به‌ دعاي‌ خير فاطمه‌ي‌ زهرا (س) خانواده‌هاي‌ گرامي‌تان‌ صحيح‌ و سلامت‌ باشند و شما در آينده‌اي‌ نزديك‌ با دنيايي‌ عزت‌ و سرافرازي‌ به‌ جمع‌ پاكشان‌ بپيونديد و در خاك‌ پاك‌ عزيز وطنمان‌ ايران‌ در زير سايه‌ي‌ اسلام، زندگي‌ با عزتي‌ داشته‌ و مايه‌ي‌ سربلندي‌ خانواده‌ و افتخار هموطنان‌ خود و مسلمين‌ باشيد!

 والسلام.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار