بازدید 9773

ضرورت تغییرات بنیادین در نظام آموزش و پرورش

حجت‌الاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند
کد خبر: ۹۸۸۰۲
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۹ 16 May 2010

1 ـ طرح مسأله: توجه به جهتگیری آموزش و پرورش در دنیای کنونی

در این نوشتار، کلیاتی نسبت به جهتگیری‌های آموزش و پرورش ارایه می‏‌شود.
آموزش و پرورش در غالب کشورهای جهان، یا تقریباً همه آنها جزیی از ماشین اطلاعات بشر است و به دیگر سخن، مهره‏ای است که روی ماشین کوبل سوار می‏شود. یک دانشجو اگر در کشوری درس بخواند و دیپلم یا لیسانس یا دکترا بگیرد و بخواهد وارد دانشگاه‌های دیگر کشورها شود، مدرک او را امتحان می‏کنند و با یک مقدار شدت و ضعف می‏پذیرند؛ بنابراین، این گونه نیست که یک تغییرات اصولی در کشورهای گوناگون نسبت به آموزش و پرورش صورت بگیرد و مثلاً یک شخص تحصیلکرده در یک کشور نتواند به کشورهایی مثل هندوستان، انگلستان، فرانسه و یا آمریکا رفته و آنجا کار کند. بالعکس اگر هم کسی آنجا درس بخواند و به اینجا بیاید، می‌پذیرندش.

حال پرسش اساسی این است که پشت سر این قضیه، چه مطلبی هست که پرورش یک نفر ایرانی در کشور آمریکا و در دیگر بلاد کفر، به راحتی سودمند واقع می‏شود؟
آیا واقعاً آمریکا و انگلستان و روسیه و بلاد کفر به فکر بشردوستی هستند؟ آیا در مسأله دانش، واقعاً می‏خواهند بشر را به سوی خدای متعال هدایت کنند؟ آیا دنبال همان مقاصدی هستند که اسلام می‏خواهد و آیا همان پرورش را می‏خواهند؟ آیا هدف آنان، مهار انقلابی مثل انقلاب ایران یا ایجاد چنین انقلابی است و این که آموزش و پرورش چه نقشی در این راستا دارد؟

2 ـ ضرورت توجه به ارتباط محتوای علوم ارایه شده به دانشجو با نیازمندی‌های جامعه

بحث را خاصتر و پیرامون بخشی از نظام آموزش و پرورش دنبال می‏کنیم. در این باره باید گفت که دانشگاه و مراکز تعلیماتی را می‏توان از زوایای گوناگون بررسی کرد. از زاویه بحث ارزش و دانش و ارتباط این دو می‏توان جایگاه و وظایف دانشگاه را بررسی کرد که فعلاً به این بحث پرداخته نمی‏شود.

موضوع سخن این نوشتار، پاسخ به این پرسش‌هاست که آیا محفوظات یک جوان دانشجو به درد او می‏خورد؟ آیا کسی که دیپلم گرفته، متناسب با ظرفیت کارایی استعدادش برای جامعه ثمر می‏دهد و آیا اطلاعات او می‏تواند به جامعه ربط پیدا کند؟ این اطلاعات چه تأثیری بر سازمان مدیریتی کشور جمهوری اسلامی و رفتار خانوادگی و رفتار سازمانی او دارد؟
با این اطلاعاتی که به یک نفر داده می‏شود، چه نیازهایی از وی برطرف می‏شود و چه چیزی در ذهن او شکل می‏گیرد؟ این آگاهی که فلان رودخانه از فلان جای دنیا می‏گذرد، برای او چه سودی دارد؟ این اطلاعات برای نظام جهانی سود دارد؛ مثلاً یک شناخت فیزیکی و تجربی از جهان و یک شناخت از مدیریت جهانی به صورت بسیار غیرمستقیم به دانشجو می‏دهند و یا مطالبی از تاریخ آمریکا، انگلستان و اروپا به او منتقل می‏کنند و غیرمستقیم به او می‏فهمانند که اگر می‏خواهی در این دنیا زندگی کنی، باید این اطلاعات را داشته باشی که لازمه چنین اطلاعاتی، بزرگ شدن دنیای کفر است؟!

به تعبیر دیگر، شناخت این فرد نسبت به جهان با بزرگ کردن قدرت‌های مادی جهان گسترش پیدا می‏کند. حال آیا این محتوای آموزش و مراحل آموزشی که معین شده، به او یاد می‏دهد که رفتارش نسبت به پدر و مادر و فرزندان و همسایه چگونه باشد؟ آیا به او می‏‌آموزد که ارتباطش در رفتار فردی با خدای متعال چگونه باشد؟ آیا این اطلاعات هم روابط اجتماعی و هم رابطه فرد را با خدا نگه می‌دارد؟ آیا این فرد پس از اینکه این تحصیلات تا دیپلم را به دست آورد، یک مهره سودمند برای کشور شده و اطلاعات لازم در سطح ظرفیت کاری و ارتباطی که به جامعه دارد، به او در همه زندگی‌اش داده شده است؟

در کشورهای غربی، در هر بخشی از بخش‌های آموزش و پرورش که نگاه کنید، آنها مهره‏ای نمی‏سازند که در آن بخش علیه خودشان باشد. حال اگر شما بخواهید انقلاب را صادر کنید و افرادی متناسب با ارزش‌های جامعه بسازید، چگونه و چه اطلاعاتی را باید به افراد جامعه خود منتقل کنید؟

برای ساختن نظام آموزش و پرورشی که محتوایش هماهنگ با نظام و در راستای الهی باشد، نخست باید مقصد آموزش و پرورش تعریف شود؛ یعنی این که بدانیم آموزش و پرورش به چه مبنایی استوار است؟ چگونه مجموعه‏ای باید باشد و چه بخشهایی در آن لازم است و چه نسبت‌هایی باید بین اطلاعات داده شده به دانشجویان برقرار شود؟

پذیرفته شده‏های یک جامعه در بخش ادراکات (مدرکات پذیرفته شده) فرهنگ جامعه را نشان می‏دهد. بدین معنی که اگر هویتی برای جامعه مستقل از افراد قابل فرض باشد، طبیعتاً این هویت در بخش فرهنگ هم فرض شدنی است و بالطبع آثاری هم پیدا خواهد کرد. اگر فرهنگ بسترساز است، باید آثار و نسبت تأثیرش را در همه شئون زندگی بشر قابل مطالعه دانست؛ بنابراین، نخست این که جامعه هویت مستقل از افراد دارد و دوم آن که فرهنگ با این هویت مستقل در وحدت ترکیبی با عوامل دیگر جامعه مغیّر و عامل اساسی است. سوم، نحوه اثر گذاشتن فرهنگ، اثر گذاشتن بر جهت است؛ یعنی جهت جامعه را عوض می‏کند.

امام ـ رحمت‌‏الله ‏علیه ـ توانستند با عنایات ویژه، فرهنگ شهادت را شکل دهند و این مطلب نسبت تأثیرش مسلماً در همه جهات جامعه واقع می‏شود، چرا که جامعه یک نظام به هم پیوسته است که تغییر یک بخش آن، تغییر کل را در پی خواهد داشت.
ایشان در سطح کلان انگیزه‏ها و دل‌های عموم اقشار مملکت را پرورش دادند که البته تکلیف اساسی آموزش و پرورش هم باید تحقق چنین هدفی باشد.

3ـ رشد ارتکازات جامعه در راستای بسترسازی و گسترش جریان اطاعت از خدای متعال، هدف آموزش و پرورش

هدف آموزش و پرورش، رشد ارتکازات پذیرفته ‏شده‏ها برای بسترسازی و گسترش جریان اطاعت خدای متعال در همه شئون حیات بشر است. اگر چنین هدفی نسبت به آموزش و پرورش فرض شود، آن گاه نسبت بین اعتقادات و دروس آموزشی مشخص می‏شود و دیگر کسی نمی‏گوید که درس بخوان برای ملاّ شدن، بلکه می‌گوید: درس بخوان برای اینکه بتوانی بندگی خدا را در شئون گوناگون خوب انجام دهی.

آموزش و پرورش باید بتواند نسبت بین زندگی و معاد را به محصلان، آموزش دهد که اگر اینگونه شود، دیگر مسجد و دعا، امر حاشیه‏ای در جنب کارهای دیگر نمی‏شود، بلکه رکن می‏‌شود.
 
4 ـ ضرورت ارایه نظام فکری به محصلان در سطوح گوناگون

آموزش و پرورش باید به محصلان در مراتب گوناگون، نظام فکری متناسبی دهد تا محصل بتواند با آن ارتباط اطلاعات آموزش دیده را ـ که درباره شئون گوناگون حیات است ـ با دین ببیند و همچنین دریابد که آیا محور این اطلاعات، مقابله با هوای نفس و کفر در روابط اجتماعی است؟ این اطلاعات چه خدمتی نسبت به مسلمین و چه ضدیتی نسبت به کفار دارد؟ در کجای تاریخ قرار گرفته است و چه مسئولیتی دارد؛ چه کاری باید بکند و در چه دوره‏ای هست؟
به دانشجو در درس تاریخ باید آموخته شود که در درجه نخست، تغییر تاریخی به دست ولایت ربوبیه خدای متعال و در مرتبه بعد به دست اولیای امر معصومین ـ صلوات‏الله علیهم‏ اجمعین ـ و در مرتبه نازلش، ولی فقیه و در مرتبه فردی، هماهنگی خود او با ولی فقیه است.

دانشجو باید بداند سرپرستی‌اش در خانه نسبت به فرزند، همسر و در جامعه نسبت به جامعه چگونه باید باشد و البته این گونه نباشد که صرفاً بگوید، ولی‏فقیه من را با واسطه منصوب کرده، ولی کیفیت جاری کردن ولایت را نداند. معلم یا مدیر باید بداند که چگونه می‏توان ولایت را جاری کرد؟ به دیگر سخن، گاهی تنها از موضع سیاسی ولایت واگذار می‏شود و گاه ابزار تولّی و شیوه ولایت و سرپرستی هم به شخص آموخته می‏شود؛ مثلاً همان گونه که فقیه شیوه اجتهاد را یاد می‏گیرد تا بتواند حکم را از متون به دست آورد و به مردم ارایه بدهد، شیوه هدایت مردم نیز باید در اندازه خودش آموزش داده شود تا مدیر فردا، بتواند عملیات ولایت و سرپرستی را به راحتی انجام بدهد.

اگر کسی از طرف فقیه منصوب شد که یک مدرسه شش کلاسه را اداره کند، نمی‏تواند «کَیْفَ یَشاء» تصرف کند، چرا که تصرفی موجب رشد است که مورد تصرف ارتباط آن سرپرستی را با دیگر سرپرستی‏ها ـ که از سوی خانواده و افراد دیگر می‏شود ـ بتواند ملاحظه کند؛ بنابراین، آموزش و پروش باید نظام فکری برای مراتب گوناگون ارایه دهد.

دانشجو باید تناسب کار دانشگاه با مسجد را دریابد و نه اینکه دانشگاه به یک نحو مردم را سرپرستی کند و امام جمعه هم به گونه دیگری مردم را هدایت کند و در برخی از موارد به امام ‏جمعه بگوییم شما کوتاه بیا و گاهی به دانشگاه بگوییم شما کوتاه بیا یا بگوییم مسئولیت نظام مدیریت دانشگاه با آقای امام جمعه هست و ایشان می‏تواند به صورت فیزیکی مدیران را عزل و نصب کند. اینگونه عملکرد معنایش این است که نتوانسته‏ایم به صورت منطقی آنها را هماهنگ کنیم و تنها به طور سیاسی می‏خواهیم آنها را هماهنگ سازیم.

آموزش و پرورش فرهنگ‏ساز و ایجاد کننده بستر رشد ارتکازات است. ارتکازات باید به گونه‏ای هماهنگ شود تا عملیات سیاسی بسیار بهتر انجام بگیرد و لزوم نداشته باشد که این اعمال فشارهای فیزیکی صورت گیرد.

5 ـ لزوم توجه به رشد سه‏ بعد دانش‏آموز (ادراکات عقلی، قلبی، ذهنی) در برنامه آموزش و پرورش

برای ایجاد این بستر، باید به همه ابعاد وجودی دانش‏آموزان دقت شود. دانش‏آموزان هم ادراکات عقلی و هم ادرکات قلبی و هم ادراکات حسی دارند و برای همین، هر گونه تصرفی باید ناظر به این سه بعد باشد و هماهنگی این سه در نظام فکری شامل ترسیم شود؛ بنابراین، اگر بنا باشد آموزش و پرورش هر سه بُعد را پرورش و آموزش دهد، لزوماً مواد و سیستم آن نمی‏تواند از جای دیگر آورده شود. باید رشد هر سه بعد در برنامه لحاظ شود. اگر تنها یک بعد آن هم ادرکات حسی پرورش یابد و برای نمونه، در درس تاریخ و جغرافیا مرتباً آمار کشفیات کشورهای غربی و نام دانشمندان آنها به او درس داده شود در این صورت در سایه چنین بمبارانی گرایش دانش آموزش به اسم بالا بردن قدرت ذهنی به سمت دنیاپرستی سوق داده می‏شود.

اوّل کار به دانش‏آموز گفته می‏شود این فرمول‌ها را حفظ کن و کم‏کم او به فکر می‏افتد که ای کاش من مخترعی بودم و می‏توانستم موجب افتخار کشورم شوم و بعد او به دانشگاه می‏رود و زبان تخصص را فرا می‏گیرد. زبان تخصص یعنی مقیاس‌ها، اندازه‏گیریها، روشها، روش عملکردها و بیان اصول اولیه کار آزمایشگاهی. سپس او کم‏کم وارد لباس فرنگ و کفار می‏شود، البته منظور لباس ظاهری نیست بلکه فکرشان وارد لباسی می‏شود که با آن فکر اندازه می‏گیرد. دیگر روش شناسایی و ارزیابی مواد اولیه را از آنها می‏گیرد و به او فهمانده می‏شود که اگر جزو خانواده جهانی بشوی، کارت ارزش پیدا می‏کند و علم هم مربوط به این طرف و آن طرف دنیا نیست. البته این دانشجو شاید هنوز یک ذره این از فکرش باقی مانده که من می‏توانم در آن سازمان و خانواده جهانی جزو علما و دانشمندان مخترع بشوم، سپس به خارج تشریف می‏برد و در آنجا با گسترش و شاخصه‏های گوناگون علوم روبه‌رو می‏شود.

مثلاً شاخه‏های علم ریاضیات ظاهراً حدود دو هزار شاخه است و در ماه پانصد مجله علمی معتبر در این زمینه چاپ می‏‌شود. حال دانشجویی که با این حجم عظیم اطلاعات روبه‌رو می‏شود، دیگر خودش را بسیار ناچیزتر از آن می‏بیند که بخواهد با کار فردی تغییر در نظام علمی عالم بدهد. در این هنگام به او گفته می‏شود که شما می‌توانید به آپارتمانی که آمدید، در یک بخش خاص و جزیی از یکی از مسائلی که در یکی از شاخه‏ها مطرح است، تز تحقیقات را بنویسید.

سپس تز او جمع‏بندی و قبول و یا رد می‏شود. وقتی هم که پذیرفته شود، خود او نمی‏داند که این تز او نسبت به دیگر علوم چه ارتباطی دارد! نسبت به دیگر رشته‏ها، نسبت به دیگر مسائل، نسبت به مدیریت بشر، نسبت به حیات بشر و نسبت به سعادت بشر چه سهم تأثیری دارد؟! در این هنگام است که دیگر قلب و ذهن او منحل می‏شود و همه تلاش او این می‏شود که با نوشتن مقالاتی در مجله‏های معتبر معروف شود و اصلاً یادش می‏رود که هدف او نجات انسان‌ها و تأمین سعادت کشور و مسلمانان بود.

در این هنگام، دیگر او استقلالی ندارد و در پایان، خدمتگزار خوبی برای آن سوی مرزها می‏شود. حال اگر بخواهیم ساختمان کفر را بر هم بزنیم، نخست باید یک نظام فکری متناسب با مراحل گوناگون به دانش‏آموزان و دانشجویان ارایه شود.

انشاءالله در مباحث بعدی، مطالبی پیرامون محتوای نظام فکری و نحوه تدریس آن و کیفیت سازماندهی و هماهنگ‏کردن آن ارایه می‌شود.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل