بازدید 43117

روایت مسجد جامعی از حمله به حسینیه جماران

کد خبر: ۷۹۷۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۸۸ - ۱۵:۱۰ 03 January 2010
سایت الف متن یادداشت احمد مسجدجامعی در باره حمله به حسینیه جماران را منتشر کرد.

سایت الف نوشت:

هنوز زمان زیادی به شروع مراسم مانده بود که حسینیه شماره یک جماران پر شد. گروهی با چند اتوبوس آمدند و پیش از شروع مراسم حسینیه را پر کردند.دوستان نگران شده بودند، نگران اتفاق هایی که حرمت شب عاشورای اباعبدالله الحسین علیه السلام را بشکند و حرمت حسینیه ای که از جای جای آن بوی امام (ره) به مشام می آمد خدشه دار شود. مردم زیادی هم در درون و بیرون حسینیه منتظر شروع مراسم بودند.

برخی پیشنهاد می دادند که مراسم را لغو کنید، اما امکان پذیر نبود، چرا که شرایط دشواری پیش می آمد. به علاوه قرار نبود کاری به جز عزاداری برای سالار شهیدان کربلا، امام حسین(ع) انجام شود و بـــــعید می دانستیم که عزاداری برای امام حسین بن علی علیه السلام که مظهر وحدت و هویت ملی و انقلابی ماست، واکنشی منفی بر انگیزد.

برگزار کنندگان تمام تلاش خود را کرده بودند تا مراسم عزاداری به دور از حوادث جاری انجام شود و مردم نیز انصافا نهایت همکاری را داشتند.

مراسم عزاداری هنرمندان و اصحاب فرهنگ برای امام حسین(ع) چند سالی است که برپا می شود و چهار سال است که سخنران اصلی شب های عاشورای این مراسم آقای خاتمی است. این مراسم طی سالهای گذشته در خانه هنرمندان و یا موزه ملی قرآن کریم برگزار شده بود، ولی امسال با همکاری و همراهی مدیریت محترم حسینیه جماران به آنجا منتقل شد.

از وقتی تصمیم گرفته شد که مراسم در این حسینیه برگزار شود، نظر دوستان و همراهان بر این قرار گرفت که برنامه ریزی به گونه ای باشد که مجلس متناسب با شان حسینیه و بیت گرامی مرحوم امام (ره) باشد و نهایت تلاش بعمل آمد تا کاری متفاوت و سنگین ارائه نماییم.

یکی از برنامه‏هایی که تدارک دیده بودیم و متاسفانه از آن محروم ماندیم، گزارش بخشی از فیلمی بود که آقای منوچهر محمدی آن را تهیه کرده بود و سال گذشته در چنین روزهایی در کربلا فیلمبرداری شده و به احتمال فرآوان تنها فیلمی است که گزارش مستقیمی از مراسم بین الحرمین را در ظهر روز عاشورا (طویریج) نمایش می دهد. این فیلم را مرحوم رسول ملاقلی پور می خواست شروع کند ولی به خاطر فوت ایشان ناتمام ماند و آقای مجتبی راعی آن را ساخت.

مرحوم ملاقلی‏پور از چهره های سینمایی شاخص پس از انقلاب به ویژه در حوزه دفاع مقدس است که در برخی از آثار ارزشمند خود بویژه در فیلم تقدیرشده "مزرعه پدری" از کمک های موسسه نشر آثار امام(ره) نیز بهره گرفته بود. وقتی از آقای منوچهر محمدی خواستیم که فیلم را برای نمایش در حسینیه جماران آماده کند، وی پیشنهاد داد تا کار دیگری را که به مناسبت صدمین سالگرد تولد حضرت امام آماده کرده و کار ویژه ای است ارائه نماید. اما از ایشان خواستیم این فیلم عاشورایی را آماده کند.

هنرمندان دیگر نیز برای امام حسین(ع) سنگ تمام گذاشته بودند و می خواستند برنامه ای را ارئه نمایند که حتی الامکان در شان عزای آن بزرگوار باشد.

چند شب قبل از مراسم به آقای سید حسام الدین سراج پیشنهاد دادیم که زیارت عاشورا را ایشان بخوانند تا کاری متفاوت باشد، اما او پس از اندکی تأمل، پاسخ داد که این کار آمادگی بیشتری می طلبد و با این فرصت کوتاه در خود این آمادگی را سراغ ندارد و قرار شد که به سنت و رسم هر ساله قطعه ای مناسب حال و هوای عاشورا و مجلس بخواند.

زمان مراسم فرا رسید و نوه های امام نیز حضور داشتند. آقازاده هایی که نمی خواهند مثل برخی آقازاده ها باشند. در ایشان نمونه کاملی از تواضع و مردم داری را می توان به راحتی سراغ گرفت. نماز جماعت به امامت حجه الاسلام سید یاسر خمینی اقامه شد و ایشان با همان افتادگی و فروتنی علیرغم همه فراز و فرودها تا پایان مجلس در کنار مردم ماندند.

جلسه با قرائت قرآن مجید آغاز شد و سپس آقای سهیل محمودی برای اجرای برنامه پشت تریبون قرار گرفت. سهیل از همان آغاز تلاش داشت تا جمعیت فقط به عزاداری توجه نماید و برنامه از مسایـــل حاشیه ای به دور بماند و حتی اجازه گفتن "یا حسین" به جمعیت عزادار را نمی داد و فقط از آنهـــــا می خواست که صلوات بفرستند و بارها نیز با صراحت و قاطعیت گفت: "هر کس در این مجلس شعار بدهد از ما نیست" و انصافا مردم عزادار هم همراهی کردند حتی وقتی افرادی که بصورت گروهی در مجلس حضور یافته بودند قصد داشتند مجلس را به مسیر دیگری بکشانند، مردم در نهایت آرامش با مجری برنامه همراهی می کردند.

در این میان زیارت عاشورا هم قرائت شد. همگان رو به قبله نشستند و با حال و هوای شب عاشورا، زیارت را همراه با قاری خوش صدا و ممتاز بین المللی، آقای سید حسین موسوی خواندند. هر چند حال و هوای محیط حکایت از آن داشت که گروهی از حاضرین فضای پیرامونی را دائما رصد می کنند. سپس آقای افشین علاء دو قطعه شعر خواند. افشین را که می شناسید و می دانید که زیباترین اشعارش را درباره چه کسانی سروده است. یک قطعه شعر به مناسبت محل اجرای مراسم در حسینیه جماران خواند که یادآور خاطرات ارجمندی از مرحوم امام(ره) بود و قطعه ای دیگر نیز در رثای شهدای والامقام کربلا.

پس از آن آقای سید سهیل محمودی این بار اما در نقش واقعی خود یعنی شاعر اهل بیت ظاهر شد و در ادامه به خواندن سروده های عاشورایی پرداخت. منتظر آقای عبدالجبار کاکایی بودیم. کاکایی مثل بسیاری از مردم پشت در مانده بود. سهیل گفت که قرار است آقایان سید عبدالحسین مختاباد و سراج هم به جلسه بیایند و با آوازی محزون و زیبا، عرض ارادتی به ساحت مقدس امام حسین(ع) داشته باشند و هر دو بزرگوار در بیرون حسینیه منتظر شرایطی بودند که امکان حضور آنها را در فضای اجرای برنامه فراهم سازد. ظاهرا با خانواده هم آمده بودند.

آقای علیرضا شجاع نوری هم قرار بود حس و حالی را که در فیلم « روز واقعه» داشت، برای مخاطبان بیان کند. ایشان از چهره های نوآور در حوزه سینما است و پایبندی ایشان به آئین های عاشورایی بر کسی پوشیده نیست و یقین داشتیم که گزارشی تاثیرگذار ارائه خواهند داد.

شجاع نوری هم در بیرون حسینیه به دنبال پیدا کردن روزنه ای بود تا بتواند خود را به داخل برساند.
آقای احمد رضا درویش کارگردان بزرگ و موفق سینمای ایران و دفاع مقدس در شهرستان بـم به سر می برد؛ برای آماده کردن شرایط فیلمبرداری اثر ماندگاری در باب حضرت سیدالشهدا(ع) به نام "روز رستاخیز". اما از گروه ایشان ظاهراً آقای حسین پاکدل آمده بود تا گزارشی از این اثر بدهد.

تا اینجا گروهی از همراهان در بیرون از حسینیه برای یافتن امکان حضور در مجلس لحظه شماری می کردند و البته بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر و اندیشه نیز به روال هر ساله برای شرکت در مراسم آمده و با درهای بسته مواجه شده بودند.
در چنین شرایطی قرعه صحبت به نام اینجانب افتاد تا هم قدری فضای مجلس آماده شود و هم زمینه ای برای اجرای برنامه های بعدی میسر گردد.

حسینیه جماران علیرغم جایگاه تاثیر گذار آن در تاریخ معاصر ایران و بعضا جهان، با محدودیت ها و مشکلاتی روبروست، از جمله در سیستم صوتی. صدای زیبا و رسای سهیل با صدای آرام من فاصله زیادی دارد و کسی نبود که صدا و بلند گو را به موقع تنظیم کند. قبل از آغاز سخنم، آقای خاتمی وارد حسینیه شد. جمعیت یکجا از زمین برخاست و با شور و هیجان زائدالوصفی یاد مجالس زمان مرحوم امام را زنده کردند و به زودی آرامش به انبوهی از مردم که تا لحظاتی قبل با شعارهای خود خواستار حضور آقای خاتمی بودند، برگشت.

پس از لحظاتی سخنان اینجانب شروع شد. صحبت من اشاره به سابقه ارادت و عزاداری امام حسین بن علی علیه السلام در فرهنگ ایران بود و با عرض ادب به مرحوم امام خمینی و خاندان ایشان آغاز شد . آن گاه از قدمت سرسپردگی ایرانیان به آستان مقدس سیدالشهداء‌ مطالبی گفتم که چگونه در عصر امام رضا علیه السلام پرچم عزای عمومی حضرت را برافراشتند و افزودم که ایرانیان عشق به خاندان پیامبر را در هرکجا که فرهنگ ایران رفت، پراکندند و محبت آن خاندان الهی را پاس داشتند و آن را به سرمایه ای بی بدیل و عنصر زیربنایی هویت ایرانی در همه فرازها و فرودهای تاریخی ساختند. هویتی که ایرانیان و فرهنگ ایرانی را از هر گروه و آئین و قومیت و زبان و مذهب و نه حتی فقط مسلمانان را در بر می گیرد، از این رو عشق به حسین علیه السلام مهمترین سرمایه ملی و محور اصلی وحدت و انقلاب ماست. و آن گاه به نوعی مقتل خوانی درباره حضرت علی اکبر (ع) پرداختم با روایت عالم بسیاردان مرحوم حاج میرزا ابوالفضل تهرانی صاحب اثر گرانسنگ «شفاء الصدور فی شرح زیارت عاشور». ایشان جد پدری همسر ارجمند مرحوم امام بود، بانوی پرهیزکار و صبوری که سال گذشته در چنین ایامی در قید حیات بودند. سخنان من با جمله حضرت سیدالشهدا در باب فرزند برومندش پایان یافت که فرموده بودند: حضرت علی اکبر شبیه ترین مردم در خّلق و خٌلق و منطق به رسول خداست و با این شعر حافظ تمام شد:
نازنین تر ز قدت در چمن حسن نرست . خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود
آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع . جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

پس از سخنان من، آقای خاتمی در جایگاه قرار گرفت و به ابراز احساسات مردم که کاملا متناسب با شرایط شب عاشورا و حسینیه جماران بود، با سلام بر حضرت سیدالشهدا (ع) پاسخ داد.

ایشان همان طور که انتظار می رفت سخنانشان را یکسره درباره ی کربلا و فلسفه قیام سیدالشهدا متمرکز کردند و در مطلع کلام خود شعری از حافظ خواندند.

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست . منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
ناظر روی تو صاحبنظرانند، آری . سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

و سپس گفت : انتخاب حسینیه جماران از سوی امام، برای هدایت انقلاب و جامعه نشانه پیوستگی انقلاب اسلامی با نهضت امام حسین (ع) است. آقای خاتمی در باب عشق به امام حسین (ع) در بخش دیگری از سخنان خود گفت: عشق به امام حسین (ع)، عشق به همه زیباییهاست. عشق به خدا که کمال مطلق است، عشق به انسان است که برترین آفریده خداست و عشق به عدالت است که خدا می خواهد اساس زندگی انسان باشد.

آن گاه افزود: عشق به امام حسین راز و رمز ماندگاری ملت بزرگوار ایران است که دل در گرو محبت امام حسین (ع) نهاده و راه ناهموار تاریخ خود را با پای پر آبله و جان خسته طی کرده است. ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به معنا و مفهوم آزادی از نگاه سیدالشهدا اشاره کرد و گفت: آزادی حقیقی در بندگی خداست، خدای حسین خداییست که گرچه قهار و جبار و قادر است، ولی پیش و بیش از آن خدای هدایت و محبت و رحمت است و رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد. آقای خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود افزود آزادی و آزادگی امام حسین (ع) همان است که در بیان بلند خود اعلام می دارد. " ناپاک و ناپاک‏زاده ای مرا میان شمشیر و خواری مخیر کرده است و هیهات منا الذله".

ایشان در پایان با ذکر مصیبت در باره چهره نورانی و درخشان ماه بنی هاشم و پیکر غرق به خون جوان برومندش حضرت علی اکبر(ع) تلاش کرد سخنان خود را به پایان برساند.

آقای خاتمی بنا به سنت هرساله ای که از ایشان سراغ داشتیم، دوست دارند در ایام محرم شخصـــــا روضه خوان وقایع کربلا باشند. هر چند که در این زمینه تجربه زیادی ندارند و یکی دوبار این موضوع را در مراسم های قبل بیان کرده اند و همین انکسار جلوه ای دیگر به نوای گرم ایشان می دهد.

قرارمان این بود که در پایان مجلس در ساعت 8.30 از سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمود امجد که علیرغم دارا بودن وجاهت حوزوی و علمی به ذکر مصیبت برای حضرت اباعبدالله مباهـــــات می ورزند، بهره گیریم، اما متاسفانه تحرکات آقایان نگذاشت عزاداران از صواب روضه این مجلس بیشتر بهره مند گردند. پایان بخش برنامه های آن شب زیارت وارث بود که طبق معمول می بایست با صدای گرم قاری گرانقدر قرآن کریم آقای سید عباس میرداماد در حالت ایستاده و رو به قبله خوانده می شد که از آن هم محروممان کردند.

من به یاد نداشتم که در مجلس عزاداری حضرت امام حسین (علیه السلام ) چنین حرکت هایی از کسی سر بزند که متاسفانه سر زد. هجوم بردن به حسینیه ای که هنوز اگر اهل شنیدن باشی، صدای امام (ره) از گوشه گوشه اش به گوش می‏رسد و قطع مرثیه خوانی به سیدی جلیل القدر در شب عاشورا و نیز شکستن در و شیشه های حسینیه جماران و نادیده گرفتن حرمت حسینیه و بیت مرحوم امام باورکردنی نبود.

این اتفاق در حالی رخ داد که مسئولان بیت امام (ره) تمام تلاش خود را برای رعایت همه شئونات این مراسم و ایام بکار بستند و همراهی مردم عزادار را نیز کاملا با خود داشتند، اما متاسفانه عده ای نه حرمت این روزها را نگه داشتند، نه حرمت امام حسین (ع) و نه حرمت مرحوم امام و بیت و حسینیه ایشان و نه حرمت مردم عزادار را.

ما در حسینیه بودیم و درست نبود که در آن فضای آشوب زده زودتر از بقیه مجلس را ترک کنیم. نگران کسانی هم بودیم که می دانستیم تا پشت در آمده اند اما نتوانسته اند درون حسینیه بیایند، نگران بودیم به آنان نیز بی احترامی شود و نگرانیمان بی راه نبود.

پسر کوچکم که با عشق و علاقه ای وافر برای نخستین بار به همراهم به حسینیه جماران آمده بود، کاملا ترسیده بود و مدام می‏گفت: "بابا برویم " بابا برویم" کاظم ترسیده بود، فقط او نبود که ترس داشت، صدای جیغ بچه خردسالی که در آغوش پدرش در کنار در بزرگ حسینیه ایستاده بود، به گوش می رسید و نگرانی و شیون زنانی که در بالکن به نظاره نشسته بودند، بر تلخی و التهاب فضا می افزود. کسی انتظار نداشت در حسینیه ای که امام خمینی (ره) در آن با دنیایی از تواضع و آرامش و اطمینان برای مردم حرف می زد، در مجلسی به یاد و نام امام حسین(ع)، آن هم در شب عاشورا چنین اتفاقی بیفتد و پاره آجر و مهر نماز بسوی عزاداران پرتاب شود.

به یاد چند هفته پیش می افتم که در گوشه ای از شهر - به نقل از تلویزیون - به عکسی از امام اهانت شد و رسانه سراسری بارها و بارها تصویر آن را پخش کرد تا نشان دهد آشوبگران چقدر بی منطق، ‌کم تعداد و بی مقدارند و چه افکار پلشتی در پس پشت ذهن خود دارند و حالا من مانده ام که اکنون این رسانه سراسری کجاست؟ و آن مشت های آسمان کوب و قوی که در برابر جسارت به عکس امام،‌ با تمام قوا به میدان آمده بودند کجا رفته اند که این بار توهین آشکارتری را به ساحت مرحوم امام و بیت ایشان و مردم عزادار در حسینیه ارجمند و پرخاطره و تاثیر گذار جماران آن هم در شب عاشورای حسینی و در برابر هزاران دیده مضطرب شاهد باشند.

پسرم را به خودم چسپاندم و تکیه دادم به دیوار و ستونی که زیر جایگاه سخنرانی امام بود. امام در آن بالا می نشست و در رثای سید مظلومان با نوای جان سوز پیر خدمتگزاران آستان اباعبدالله الحسین (ع)، مرحوم حجه الاسلام سید محمد کوثری می گریستند. به یاد آن روزها افتادم. همین یک ساعت قبل بود که صدای آقای صادق آهنگران را پخش کرده بودند که در محضر امام (ره) روضه می خواندند و مـــــردم به سینه می زدند. حس غریبی بود. یاد آن روزهایی افتادم که اینجا جمع می شدیم و اشک شوق در چشمانمان حلقه می زد و همه آرزوها و آرمانهایمان را در کلام و چهره امام (ره) می دیدیم اما امروز حس بـــدی دارم و می بینم که حرمت ها شکسته است، حتی حرمت شب عاشورای حسینی، حسینیه و بیت مرحوم امام . آیا فاصله بسیار نیست؟ چاره ای نبود، باید به کاظم آرامش می دادم و از تلخی نخستین حضورش در جماران می کاستم. مجبور بودم بغض ام را فرو خورم و رفتار و سخنانی آرام بخش داشته باشم، هر چند در دلم غوغا بود...
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر