جناب حجت الاسلام پناهیان که در دانشگاه هنر سخن گفته است، با برخی بیپرواییها که امروز نقل و نبات برخی مجالس شده (آن گونه که رسانهها روایت کردهاند)، برخی اتهامات را به اشخاصی از جمله محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس، بیمهابا و غیر اخلافی وارد کرده و به این هم بسنده نکرده، جملاتی را به امام راحل نسبت دادهاند که معلوم نیست در جلسه روضه امام حسین (ع) آن قایم در امر به معروف و نهی از منکر، کدام هدف را دنبال میکند؟!
پناهیان در بخشی از سخنان خود که امید به تکذیب یا تصحیح آن میرود، خطاب به آقای رضایی گفته است، «یک بچه هم عقلش تا قوزک پایش هم نمیرسید، آمده میگوید که امام بعدها فهمید که قطعنامه جام زهر نبوده است و بعدها شیرینی آن را چشید».
صرفنظر از این که آقای رضایی چنین جملهای را گفته باشد یا خیر که از ظاهر امر برمیآید که چنین نگفته است و جملات دیگری را بیان کرده که تنها مربوط به امام و پذیرش قطعنامه نبوده، بلکه ایشان با بیان تلقی پذیرش قطعنامه ، رشادتهای رزمندگان اسلام پس از پذیرش را نیز بیان و آن را به شیرینی تعبیر میکند، استفاده از تعبیر «یک بچه که عقلش تا قوزک پایش هم نمیرسد...» درباره کسی که فرمانده هشت سال سپاه را در شرایط جنگی آن همه از سوی حضرت امام داشته است.
آقای پناهیان که به ظاهر در دفاع از حضرت امام برآمده است، آیا امام عزیز که با مدیریت، تدبیر و رهبری انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و ده سال نیز آن را با هشیاری تمام رهبری کردهاند، چگونه یک چنین فردی که شما با آن ادبیات از آن یاد کردهاید، به فرماندهی سپاه ـ که بخش اعظم جنگ را بر دوش داشت ـ واگذار کردهاند؟
آیا این گونه دفاع از امام است یا حمله به ایشان؟
شما میتوانید مخالف کسان یا کسانی باشید، اما پرسش این است که چرا برای بیان مخالفت خود با افراد از امام آن هم به بدترین نحو ممکن بهره میگیرید؟
مخالفت شما با آقای رضایی همین بس که گفتهاید، «ما هشت سال جنگ، تو را تحمل کردیم؛ آیا بس نبود»؛ هرچند معلوم نکردید، شما در هشت سال دفاع مقدس کجا بودهاید و چه مسئولیتی داشتهاید؟
آیا از فرماندهان عالیرتبه جنگ یا مسئولان ارشد کشور بودهاید که مجبور به تحمل فرمانده منصوب حضرت امام شدهاید؟ آیا این تحمل ، مخالفت با نظر صریح امام نبوده است؟
آقای پناهیان، هزینه از بنیانگذار جمهوری اسلامی برای ابراز مخالفت خود با افراد آن هم در شرایطی که کشور هر روز نیاز بیشتری به نظریات و دیدگاههای حضرت امام داریم و از سوی دیگر هر روز از ایشان فاصله میگیریم به چه هدفی انجام میگیرد؟
دفاع از امام یا سنگر گرفتن ناشیانه پشت مواضع و سخنان امام برای رسیدن به اهداف خود.
اگر آقای رضایی آن است که شما با بداخلاقی تمام یاد کردهاید، چرا اکنون چنین فردی در جایگاه عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری انقلاب است؟
آیا اینگونه تعابیر شما جفا به امام و رهبری نیست که منصوبان گذشته و کنونی آنها را این گونه یاری کنید.
آقای پناهیان به این هم بسنده نکرده و جملهای را به امام روحالله منصوب کرده که هر چه در صحیفه امام گشتم، آن را نیافتم. وی مدعی شده است که امام فرمودهاند: «اگر میدانستم مردم این گونه از جنگ حمایت میکنند، قطعنامه را نمیپذیرفتم». آقای پناهیان این جمله را از کجای صحیفه امام استخراج کردهاید؟ این جمله حتی با سلوک و منش حضرت امام هم تطابق ندارد.
امام راحل حتی در قضایای عزل بنیصدر پس از رأی مجلس چنین نمیگویند یا در قضایای آیتالله منتظری که خدایش رحمت کند، همچنین تعابیری نفرمودند. با وجود آن که تأکید کردند «از ابتدا هم با انتخاب شما مخالف بودم».
از سوی دیگر، پس از پذیرش قطعنامه و یورش دوباره لشکریان صدام حسین به خاک کشورمان، برخی فرماندهان جنگ را بر آن داشت تا با توجه به حضور گسترده مردم، جنگ را ادامه دهند که امام فرمودند:
"همانگونه كه قبلا گفتيم، با مردم خود با صداقت صحبت ميكنيم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحي پايدار فكر ميكنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولي سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن به حملاتي دست زد، جواب مناسبي به آن بدهند.
فرزندان انقلابيام، توجه كنند كه امروز روز حضور گسترده در جبهههاست. فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد. بر دشمن غدار رحم جايز نيست. اينها همه حرفهايشان يك فريب است. ما ميخواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بينالمللي نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوي عراق، جواب دشمنان اسلام را در جبههها خواهيم داد.»
صحيفه امام ج. 21 صفحه 102 تاريخ 31 تيرماه 1367
همچنين حضرت امام در 26/6/67 در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه ميفرمايند: «ما در سياست خود براي رسيدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شوراي امنيت جدي هستيم».
حال از كجاي اين جملات حضرت امام آنچه كه آقاي پناهيان نسبت داده، استخراج ميشود.
در صحيفه امام بعد از تاريخ 26/6/67 به جز يك پيام به تاريخ يكم آذر ماه 1367 درباره هفته بسيج مستضعفين، هيچ مطلب ديگري درباره قطعنامه 598 و ادامه جنگ به چشم نميخورد.