بازدید 16958
16958 بازدید
بررسی ژئوپلتيك عراق، علل اشغال و خروج اشغالگران و راههای برون رفت آن
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۲۰ 15 August 2009
کد خبر: ۵۹۵۳۲
| ۲۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۲۰ 15 August 2009
| 16958 بازدید
16958 بازدید
به بهانه ايجاد انفجارات چند روز اخير در عراق، پس از اجراي بخش اول توافقنامه آمريکا با دولت مالکي و تحولات صورت گرفته، ضرورت دارد پيشينه اشغال اخير در عراق مورد بررسي قرار گيرد. پس از اينکه تهاجم نظامي آمريكا در مارس سال 2003 (فروردين 1382) به عراق صورت گرفت، اين کشور اشغال شد و به دنبال آن شاهد تغيير و تحولات گسترده و عميقي در ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و ژئوپلتيكي گرديد. عوامل ژئوپلتيكي در اين كشور به گونهاي جديد مبادرت به ايفاي نقش نمود، به نحوي كه توانسته منطقه خاورميانه و همسايگان عراق را از نقش جديد خود متأثر سازند. در اين نوشتار سعي ميشود با بررسي سير تحولات عوامل مهم ژئوپلتيك عراق، علت اشغال و سپس علت خروج سربازان اشغالگر و بعد از آن علت انفجارات اخير و راههاي برون رفت آن مورد کنکاش قرار گيرد.
عوامل مهم ژئوپلتيك عراق
عراق كه در لغت به معني كنار نهر يا دريا آمده، يكي از كشورهاي بسيار مهم منطقه خاورميانه محسوب ميگردد كه از نظر ژئوپلتيكي، اقتصادي، امنيتي و نظامي داراي اهميت زيادي است.
از ديرباز سرزمين عراق به دليل برخورداري از عوامل ثابت و متغير بسيار مهم ژئوپلتيكي و موقعيت جغرافيايي، همواره مورد توجه قدرت قدرتهاي محلي و بينالمللي قرار داشته است. عراق در شمال خليج فارس واقع شده كه از اين نظر داراي موقعيت ممتازي است. به همين دليل بسياري از صاحب نظران، عراق را دومين كشور در منطقه آسياي جنوب غربي ميدانند كه داراي امكانات مناسب جغرافيايي است و در بين كشورهاي عربي حوزه خليج فارس مقام ويژهاي را داراست. به همين دليل، عراق همواره از نظر تاريخي با درك ژئوپلتيك خود، به دنبال كسب رهبري در بين كشورهاي منطقه بوده است.
جايگاه ژئوپلتيكي عراق عاملي مؤثر بر ايفاي نقش منطقهاي توسط عراق بوده و در جهتگيريهاي سياست خارجي اين كشور تأثير گذاشته است. بدون شک يكي از دلايل تغيير و تحولات سريع در روابط خارجي و تلاش براي ايفاي نقش يك بازيگر تعيين كننده و قدرت منطقهاي طي دهههاي اخير، همين بسترهاي ژئوپلتيكي در اين كشور بوده است که اوضاع و شرايط منحصر به فردي را به وجود آورده است؛ اين شرايط طي سه دهه اخير موجب تحولاتي در سطح منطقه و كشور عراق گرديده كه نهايتاً تغييرات ژئوپلتيكي قابل توجهي را در اين كشور رقم زده است.
سوابق تاريخي معاصر اشغال عراق
سرزمين بين النهرين يا عراق كنوني تا اوايل قرن بيستم جزو قلمرو امپراتوري عثماني بود. در دوران عثماني سرزمين عراق از نظر دسترسي سلاطين عثماني به سرزمينهاي عربي و شمال آفريقا اهميت فراواني داشت، ضمن آنكه اين منطقه براي متحدين امپراتوري عثماني (مثل آلمان) و دولتهاي مخالف (مانند انگلستان)، به منظور دسترسي به شبه قاره هند نيز از اهميت بسيار زيادي برخوردار بود. پس از شكست عثماني در جنگ جهاني اول و تجزيه آن، عراق كه بخشي از خاك عثماني محسوب ميشد، توسط انگلستان اشغال گرديد و به موجب مصوبه جامعه ملل، تحت قيموميت اين كشور قرار گرفت.
پس از گذشت حدود 10 سال، عراق در سال 1932 استقلال يافت و به عضويت جامعه ملل در آمد. در واقع شكلگيري كشور كنوني عراق محصول اقدامات انگلستان است كه در پي قرارداد «سايكس ـ پيكو» در سال 1916 بين وزراي خارجه انگليس و فرانسه به وجود آمد. عراق كه از سه ولايت بصره، بغداد موصل تشكيل شد، به لحاظ امكان ارتباط با خليج فارس، همسايگي با اردن و ارتباط با درياي سرخ ميتوانست راه زميني مناسبي براي انگلستان در دسترسي به هند فراهم آورد كه مكمل راه دريايي هند به شمار ميرفت. بنابراين در اين مقطع نيز عراق از اهميت ژئوپلتيك فراواني برخوردار بود. با افول قدرت انگلستان و پايان جنگ جهاني دوم از اهميت موقعيت ژئوپلتيك عراق كاسته نگرديد.
در دوران جنگ سرد، عراق در حلقه اقمار اتحاد جماهير شوروي بود و به عنوان مسيري براي حضور شوروي در خاورميانه در كانون توجه بلوك شرق قرار داشت. به همين دليل اتحاد شوروي در عراق نفوذ بسيار زيادي ايجاد نموده و ساختارهاي سياسي، اقتصادي و نظامي اين كشور را از خود متأثر ساخته بود. در دوران مذكور اتحاد جماهير شوروي از وحدت و يكپارچگي عراق حمايت ميكرد و اين موضوع به ابزاري در دست دولت مركزي اين كشور براي سركوب حركتهاي جدايي طلبانه مانند جنبش كردها و شيعيان تبديل شده بود.
جاه طلبيهاي صدام
پس از روي كارآمدن «صدام حسين» در عراق در سال 1978 و جاهطلبيهاي وي براي تبديل شدن به يك قدرت منطقهاي و ايفاي نقش رهبري جهان عرب، كه خود متأثر از انزواي مصر پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد بود، زمينه برهم خوردن تعادل قدرت در منطقه را فراهم آورد.
تهاجم نظامي عراق به ايران در سال 1980 به وضوح نمايانگر زياده طلبيهاي صدام حسين در سالهاي پاياني جنگ سرد است كه البته در آن مقطع هر دو ابر قدرت شرق و غرب اين كشور را در توسعه طلبيهاي خود ياري دادند.
بستر و زمينههاي اشغال عراق
ا- جنگ دوم خليج فارس كه پيامد اشتباهات رژيم عراق و نتيجه آتش افروزيهاي اين رژيم در منطقه بود، بهانههايي مبني بر داشتن جنگ افزارهاي غير متعارف، صدور تروريسم و.... را با ايجاد جنگ رواني که غرب در باور مردم جهان القاء نمود.
2- همزمان با پايان جنگ سرد و فروپاشي نظام دو قطبي، آمريكا و غرب، بيش ازگذشته، موقعيت ژئوپلتيك اين كشور توجه قرار گرفت.
3- اهميت و موقعيت عراق براي آمريكا که به صورت بالقوه توانايي تضمين امنيت جريان صدور نفت، تأثيرگذاري بر روند صلح اعراب و اسرائيل، مهار جمهوري اسلامي ايران و نقش آفريني در شمال عراق و منطقه كردستان براي كنترل تحولات و تأثيرگذاري بر كشورهايي كه داراي مناطق كردنشين هستند را داراست.
4- فرصتهايي كه پس از جنگ دوم خليج فارس با استفاده از موقعيت ژئوپلتيكي عراق براي آمريكا فراهم شده بود.
5- سياستهاي كاملاً اشتباه صدام حسين در ابعاد منطقهاي و بينالمللي و نقض مكرر قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل موجبات انزواي اين رژيم را فراهم آورد.
6- با رويدادهاي 11 سپتامبر 2001 در ايالات متحده آمريكا و اعلام استراتژي مبارزه با تروريسم از يك سو و ادعاي واشنگتن مبني بر تلاش رژيم عراق جهت دستيابي به تسليحات اتمي و همكاري اين رژيم با شبكه القاعده، با جوسازي و تبليغات گسترده رسانهاي و اقدامات ديپلماتيك وسيع در سطح سازمان ملل متحد و منطقه خاورميانه، بستري فراهم شد
علي رغم مخالفت شوراي امنيت سازمان ملل متحد و مخالفتهاي مردمي در سطح جهان، آمريكا با همراهي تعدادي ديگر از كشورهاي غربي در مارس سال 2003 به عراق حمله و پس از مدت كوتاهي رژيم حاكم بر اين كشور را ساقط گرداند. بدون ترديد يكي از دلايل و ملاحظات آمريكا در تهاجم نظامي به عراق اهميت ژئوپلتيكي اين كشور بوده است.
به طور كلي در دوران جنگ سرد عراق در قلمرو ژئواستراتژيك قدرت برّي يعني اتحاد جماهير شوروي قرار داشت، اما فروپاشي اتحاد شوروي و جنگ دوم خليج فارس موجب حضور آمريكا در مناطق امن در شمال و جنوب عراق بر اساس قطعنامه 688 شوراي امنيت سازمان ملل متحد گرديد؛ كه در پايان بهانهها و موقعيت پيش آمده منجر به اشغال عراق گرديد.
پس از گذشت حدود 9 سال از اشغال عراق، آمريكا متحمل هزينههاي فراواني گرديده و سياستهاي اين كشور بر پيچيدگيهاي مسايل منطقه افزوده است. به دست گيري قدرت توسط يك دولت شيعي و خروج شيعيان و اكراد از انزواي سياسي پس از حدود 80 سال، تحولات ژئوپلتيكي جديدي را در عراق رقم زده كه علاوه بر تحت تأثير قرار دادن عراق و منطقه خاورميانه، روابط راهبردي قدرتهاي بزرگ را نيز متأثر ساخته و موجب واكنش برخي كشورهاي منطقه مانند عربستان و اردن گرديده است، تا جايي كه پادشاه اردن با ابراز نگراني از تحولات عراق در دسامبر سال 2005 از موضوعي تحت عنوان «هلال شيعي» صحبت به ميان آورد. بدون ترديد تحولات اخير در عراق روابط كشورهاي منطقه را هم متأثر ساخته است.
بررسي سير تحولات عوامل مهم ژئوپلتيك عراق پس از اشغال
از سال ۲۰۰۳ تا امروز، سير مهمترين حوادث و تحولات پس از اشغال نظامي عراق را از زمان اعلام رسمي «پايان جنگ عراق» توسط جورج دبليو بوش در تاريخ ۱ مه ۲۰۰۳ ميلادي را تا به امروز دنبال ميکند.
در پي حمله نظامي ايالات متحده آمريکا و کشورهاي متحد آن، دولت بعث عراق به رهبري صدام حسين تکريتي سرنگون شد و به سرعت سير جديدي از خشونتها و درگيريهاي قومي و مذهبي در عراق ريشه گرفت. گروههاي درگير در مهمترين حوادث اين دوران که تا امروز را شامل ميشوند، عبارتند از:
گروههاي اصلي مسلح در عراق
1) گروههاي سني
2) گروههاي شيعه
3) گروههاي مليگرا
4) نيروهاي امنيتي عراق
5) نيروهاي اشغال کننده عراق به سرگردگي آمريکا
پس از پيروزيهاي گسترده و سريعالسير نيروهاي ائتلاف در سرنگون کردن رژيم بعث انتقال بخشي از قدرت در اداره امور عراق به دولت موقت عراق محول شد.
نيروهاي اصلي اشغال کننده عراق شامل ارتش کشورهاي ايالات متحده آمريکا، پادشاهي متحده انگلستان و لهستان بودند، اما ۲۹ کشور ديگر از جمله ژاپن، کره جنوبي، اسپانيا، ايتاليا و... با فرستادن بخشي از نيروهاي نظامي و لجستيکي خود به همراهي با نيروهاي ائتلاف در اشغال نظامي عراق پرداختند. همچنين برخي شرکتهاي پيمانکار تامين نيروي نظامي و امنيتي با فرستادن دهها هزار نفر از سربازان خود که داراي تابعيت کشورهاي مختلف دنيا بودند، مسئوليت تامين امنيت بخشهاي وسيعي از مراکز زيرساختي عراق، بخصوص در زمينه تامين امنيت چاههاي نفتي و مراکز پتروشيمي عراق را برعهده گرفتند.
گروههاي سني:
1) القاعده در عراق:
• گروه تروريستي القاعده که در ظاهر دشمن اصلي ايالات متحده در عراق محسوب ميشود، مسئوليت بسياري از بمبگذاري از جمله انفجار ساختمان سازمان ملل متحد در بغداد
• انفجار حرمين عسگري در سامره
• انفجارهاي عاشورا در شهرهاي کربلا و کاظمين
• اعدامهاي وحشيانه سربازان و افسران پليس عراق و مردم شيعه
• ناامني در مسير مراسمات شيعيان و کشتار وسيع آنان
• سربريدن شهروندان عراقي و خارجي
• بسياري از حملات تروريستي در عراق را برعهده دارد
• در حال حاضربه رهبري ابوايوب المصري که بعد از کشته شدن ابومصعب الزرقاوي به دست نيروهاي آمريکايي، به فرماندهي گروه القاعده در عراق منسوب شد.
• گروه القاعده ـ شاخه عراق مدعي است که رهبري بيش از ۱۲۰۰۰ مهاجم مسلح در ۱۵ تيپ تروريستي را برعهده دارد.
2) انصار السنه:
• گروه انصار السنه، گروهي به شدت تروريستي و بنيانگذار سر بريدن، اعدامهاي دسته جمعي و بمبگذاريهاي انتحاري، در عراق است که به شدت در استان الانبار، بغداد و موصل فعال است. اعضاي گروه انصار السنه را برخي کردهاي تندروي سني و مجاهدين عرب تشکيل ميدهند.
• انفجارات اخير از جمله (10 اگوست 2009 )که پس ازخروج آمريکاييان از شهرها صورت گرفته و اکثر اين انفجارات مناطق شيعه نشين را هدف قرار داده است را احتمالا با هماهنگي مثلث فتنه توسط همين گروه صورت پذيرفته است.
• رهبري گروه انصار السنه را ابوعبدالله الحسن بن محمود برعهده دارد. اين گروه مدعي است که رهبري ۱۲۰۰۰ مهاجم مسلح در ۱۶ تيپ تروريستي در عراق را برعهده دارد.
3) شوراي مجاهدين عراق:
• نام سازماني تروريستي است که گروه القاعده هسته اصلي آن را تشکيل ميدهد
• شوراي مجاهدين عراق در اواسط سال ۲۰۰۶ ميلادي، توسط گروههاي جهادي خارجي با تبار عمدتاً غير عراقي تأسيس شد
• شوراي مجاهدين عراق مدعي «خليفهگري» در کشور عراق است
• ابوعمر البغدادي را به عنوان «خليفه عراق» توسط اين شورامنصوب شده است
• شوراي مجاهدين عراق رهبري تيپهاي تروريستي زير را برعهده دارد:
• لشگر مکتب نيروهاي پيروز (Army of the Victorius Sect)
• لشگر اهل سنت و جماعت (Army of Ahlus Sunnah wal Jamaah)
• لشگر فاتحان (Army of the Conquerors)
• لشگر سحابه پيامبر (Army of the Prophet's Companions)
• تيپ الحوال (Al-Ahwaal Brigade)
• يگان القرباهٔ (Al-Ghurabaa Units)
• انجمن جهاديون عراق (Jihad Factions of Iraq)
• يگان انصار التوحيد (Ansar al-Tawheed Units)
گروههاي شيعه:
4) سپاه مهدي
5) سپاه بدر
گروههاي مليگرا:
6) پيش مرگهاي کرد:
• بيش از صدهزار نيروي تعليم ديده و مجهز «پيشمرگه» که تحت نظارت نيروهاي ارتش آمريکا و بنابر شايعاتي اسرائيلي تعليم ديدهاند «پيشمرگههاي کرد» مسئوليت حفظ امنيت در مناطق خودمختار کردستان عراق را برعهده دارند.
7) تيپ انقلاب ۱۹۲۰
8) بعثيها
9) ارتش اسلامي عراق
نيروهاي امنيتي عراق:
10) پليس عراق
11) ارتش عراق
12) وزارت اطلاعات و امنيت عراق
13) شورا ي بيداري
علل اشغال عراق توسط آمريكا و انگليس
1- باور آمريکا مبني بر هژموني خود بر جهان
2- آموزه نظامى امريكا (پنج نفر از امريكايىها، به عنوان نظريهپردازان، آموزهاى را مطرح كردند كه نامشان عبارتند بودنداز: آقاى ريچارد پِل، پُلوُرفوبيتْس، رامسفلد، ديك چنى و خانم رايْس)
3- سلطه بر نفت (يكى از دلايل بارز انتخاب عراق، ذخاير عظيمى است كه در عراق وجود دارند)
4- برخورداري از عوامل ثابت و متغير بسيار مهم ژئوپلتيكي در عراق
5- توانايي تضمين امنيت جريان صدور نفت
6- تأثير گذاري بر روند صلح اعراب و اسرائيل
7- مهار جمهوري اسلامي ايران
8- نقش آفريني در شمال عراق و منطقه كردستان براي كنترل تحولات و تأثيرگذاري بر كشورهايي كه داراي مناطق كرد نشين هستند.
نتايج اشعالگري نظامي در عراق:
نتايج اشعالگري:
1. درگيريهاي طايفهاي در عراق که سالها به طول انجاميد
2. قرباني شدن صدها هزار تن از مردم عراق شد
3. حمله آمريکا به عراق بر موج خشونتهاي داخلي در اين کشور دامن زد.
4. تفرقه
5. ناامني
6. اشغال رسمي عراق توسط آمريکا
7. رسوايي زندان ابوغريب
8. تسلط آمريکا بر چاههاي نفتي
9. منفور شدن آمريکا نزد ملت ها
10. هزينه سرسام آور بر دوش مردم آمريکا
علت خروج سربازان اشغالگر
با نگاهي به سير تاريخي عملکرد اشغالگران در عراق، مسائلي که منجر به اين امر شد از ابتدا تا امروز به صورت کلي عبارتند از:
• تدوين قانون اساسي عراق
• توافقنامه امنيتي آمريکا با دولت نوري مالکي
• تاكيد نوري مالكي، نخستوزير عراق بر آمادگي نيروهاي عراقي براي تامين امنيت كشور و تاکيد ايشان مبني بر عقبنشيني آمريكاييها از شهرهاي عراق
• مسائل امنيتي عراق از آمريکا (از جمله شديدتر و جديتر و گستردهتر شدن مخالفت با حضور آمريكا در عراق)
• هزينههاي سرسام آورتا سال ششم اشغال (عمليات 642 ميليارد دلاري)
• ارتش آمريكا تا سال ششم اشغال، مرگ 4318 تن از پرسنل نظامي خود و هزينه شدن 642 ميليارد دلار براي جنگ عراق مجبور ميگردد از شهرهاي اين كشور خارج شود. براساس برآوردها، بين يكصدهزار تا 300 هزار عراقي نيز در اين مدت جان باختهاند.
• باور مردم آمريکا مبني بر اينکه حمله به عراق بر اساس فرضيه نادرست انجام گرفته (وجود سلاحهاي غير متعارف و کشتارجمعي و...)
• افزايش عمليات ضدآمريكايي در عراق(کشته شدن و مجروحان بسيار بالاي نيرويهاي آمريکايي)
• مخالفت مردم آمريکا با سياستهاي آمريکا در عراق وخواستار خروج فرزندانشان
• واگذاري مسئوليت امور امنيتي و روند سياسي به عراقيها
البته بايد اشاره کرد که يكي از دغدغههاي سياستمداران عراقي پس از اجراي طرح عقبنشيني خلا قدرتي است كه در صحنه امنيتي اين كشور به وجود ميآيد.
بررسي علل ادامه ناامني پس از خروج اشغالگران از عراق:
استراتژي آمريکا پس از خروج از عراق:
آمريکا و کشورهاي عربي به خصوص عربستان بدنبال توافق طوايف و گروهها و تقسيم پستهاي سياسي بر اساس توافقي که صورت ميپذيرد ميباشند( نه بر اساس سيستم سياسي عراق که هر نفر يک راي) چرا که در اين صورت بر اساس نفوذي که آمريکائيان و عربستان بر اين گروها دارند ميتوانند به اهداف که در بالا اشاره شد در بلند مدت دسترسي پيدا خواهند کرد.
علت انفجارات اخيرو ادامه نا امني از سوي مثلث هماهنگ فتنه
اين انفجارات ناشي ازمقابله و مخالفت دولت نوري مالکي با استراتژي آمريکا ميباشد ايشان معتقد است که کشور بايد به صورت دمکراتيک و بر اساس سيستم سياسي عراق که هر نفر يک راي ميباشد تحقق پيدا کند و ايشان معتقد است در اين صورت کشور به استقلال کامل خواهد رسيد وسياستهاي اشغالگران در اين صورت در عراق امتداد نخواهد داشت. در صورتي که استراتژي آمريکا تحقق يابد مردم عراق امنيت را احساس نخواهند نمود.
مثلث هماهنگ فتنه در عراق
1 - اشغالگران
2- بازماندگان رژيم بعث وديگرگروههاي تروريستي صدر الشاره
3- کشورهاي مرتجع عربي به خصوص عربستان
اهداف از سرگيري فتنه قومي در عراق
1-ائتلاف براي تحقق توطئه عربي آمريکايي براي تغيير ساختار سياسي عراق و باز گرداندن بعثيها ازراه تلاش براي ايجاد جو بدبيني و جنگ طايفهاي وقبيلهاي در عراق در اين راستا
2- آمريکا اخيرا مذاکراتي با گروهاي تروريستي مانند بعثيها و سلفيون و شوراي بيداري درعراق واردن داشته است به همين دلايل آمريکا سعي ميکند از اقليت در قبال اکثريت دفاع ميکند تا طوايفي که نفوذ بيشتري بر آنها دارد سهم بيشتري را بدست آورد تا در راستاي حفظ منافع آمريکا در آينده قدم بردارند و قابل کنترل باشند.
3- فشار به دولت نوري مالکي ايجاد گردد تا اين دولت استرتژي آنان قبول کند.
4- تاثير گذاري درانتخابات پارلماني عراق در راستاي اهداف خود که در دي ماه سال جاري صورت خواهد پذيرفت.
راههاي برون رفت دولت نوري مالکي
1-مقاومت در مقابل فشارها
2- تامين امنيت و خنثي سازي عملياتهاي تروريستي
3- ايجاد همدلي و تحقق سازوکارهاي وفاق ملي با طوايف، قبايل وعشاير
4-افشاي توطئههاي صورت پذيرفته براي نقض يک پارچگي عراق وماهييت علت فشارها از سوي کشورهاي بيگانه
5- ايجاد رفاه براي شهروندان و طوايف، قبايل وعشاير
6-نهادينه کردن قانون و قانون اساسي وچشاندن طعم امنيت به مردم
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید