تصاوير: نفسهاي به شماره افتاده تئاتر پارس
کد خبر: ۱۳۲۱۲
| | 33135 بازدید
تئاتر پارس يکي از قديميترين سالنهاي نمايش تهران است که اين روزها در خيابان لالهزار در وضعيتي بسيار نابسامان روزگار ميگذراند و مديران آن چشمانتظار ياري مسئولان و متوليان تئاتر کشور براي رفع مشکلات سالن هستند.
به گزارش خبرگزاري مهر، قديميترين سالنهاي نمايش شهر تهران در خيابان لالهزار واقع شدهاند که در گذشته رونقي خاص داشتند و پذيراي علاقمندان تئاتر بودند. تئاترهاي نصر، پارس و دهقان روزگاري محل اجراي آثاري برجسته در حوزه تئاتر ايران بودهاند.
به گزارش خبرگزاري مهر، قديميترين سالنهاي نمايش شهر تهران در خيابان لالهزار واقع شدهاند که در گذشته رونقي خاص داشتند و پذيراي علاقمندان تئاتر بودند. تئاترهاي نصر، پارس و دهقان روزگاري محل اجراي آثاري برجسته در حوزه تئاتر ايران بودهاند.

گروهها و بازيگران حرفهاي تئاتر که همگي براي جامعه هنري کشور شناخته شدهاند، در اين سالنها فعاليت ميکردند. عزتالله انتظامي، علي نصيريان، جمشيد لايق، جمشيد مشايخي، داود رشيدي، محمدعلي کشاورز و برخي هنرمندان بزرگ که اکنون در ميان ما نيستند از جمله فعالان تئاترهاي لالهزار بودهاند.

همين چند ماه پيش بود که خبر سرقت از تئاتر نصر همه اهالي هنر را متأثر کرد و در آن ايام چون تنور داغ بود قول و قرارهايي براي مرمت و بازسازي تئاتر نصر داده شد. سيزدهمين جشنواره بينالمللي نمايشهاي آييني سنتي نيز کار خود را از تئاتر نصر آغاز کرد و گروه بازسازي اين سالن قديمي تئاتر معرفي شد.

اما اين روزها تئاتر نصر به علت بازسازي که مشخص نيست تا کي به طول خواهد انجاميد، بسته است. البته از ظواهر امر چنين برميآيد که بازسازي تئاتر نصر به فراموشي سپرده شده و گويا تنور ديگر داغي گذشته را ندارد. البته چندي پيش مدير کل هنرهاي نمايشي از تخصيص بودجه بازسازي تئاتر نصر تا اواخر تيرماه خبر داد که اميدواريم عملي شود.
اما اين روزها تنها نبض تئاتر در خيابان لالهزار نرسيده به تقاطع خيابان جمهوري با سختي و دشواري فراوان مشغول تپيدن است. وقتي در خيابان پرازدحام لالهزار قدم ميزنيم و از کنار کرکرههاي بسته تئاتر نصر عبور ميکنيم، به ورودي محصور در ميان مغازههاي الکتريکي ميرسيم.

در چنين حالتي ياد و خاطره حضور بزرگان تئاتر و عبور آنها از راه پله باريک ورودي ساختمان براي اجراي نمايشهاي جذاب بر صحنه تئاتر پارس در ذهنمان تداعي ميشود. وقتي به انتهاي راهرو ميرسيم، سمت چپ راه ورود به پست صحنه نمايش و دفتر مديريت سالن در مجاورت آن است. مقابل ما فضايي بسيار فرسوده با سقف و ديوارهاي ريخته است.

حتما براي ما بازگو ميکردند که غلامرضا اميري که سال 86 حين اجراي آخرين نمايش زندگي خود روي صحنه تئاتر پارس با تئاتر وداع کرد، چه روزهاي خاطرهانگيز را با آنها سپري کرده است. حتما ميگفتند اشکهاي آخرين اردشير سهرابي را که دو روز بعد از تعطيلي تئاتر پارس در فراق صحنهاي که دوست ديرينش بود جان به جانآفرين تسليم کرد.
وقتي به سالن تئاتر پارس وارد ميشويم اگر گروهي روي صحنه آن مشغول تمرين نباشند گمان ميکنيم وارد مخروبهاي شده ايم که سالهاست در آن نمايشي به صحنه نرفته است. صندليهايي که خود به اندازه عمر سالن قدمت دارند ديگر بعد از گذشت سالها توان پذيرايي از تماشاگران تئاتر را ندارند.

خانم ملکي مدير تئاتر پارس
روشنايي سالن بسيار اندک است و توصيف دوران کهولت تئاتر پارس را با زبان بيزباني براي ما بازگو ميکند. هر چه به انتهاي سالن نزديک ميشويم، فرسودگي و تخريب در صندليها، سقف، ديوار و کف سالن بيشتر ميشود. در انتهاي بخش همکف و زير بالکن فضاي سياه نشاندهنده سالها استفاده از بخاري براي گرم نگه داشتن سالن در فصل زمستان است.
از ميان راهرو فرسوده با سقفي که چوبهاي آن ديگر طاقت ندارند، وارد بالکن ميشويم. اي کاش اهالي تئاتر و نسل جوان در سالن حضور داشتند و وضعيت حاکم بر تئاتر پارس را ميديدند. گرچه فضاي دروني تئاتر پارس به لحاظ استاندارد از برخي سالنهاي کنوني تئاتر بهتر است و با تمام آسيبها هنوز صداي بازيگر را به گوشه گوشه تن فرسوده سالن هدايت ميکند.
ديدن زخمهاي به يادگار مانده از بيتفاوتي و بيتوجهي مسئولان بر جان تئاتر پارس هر بينندهاي را متأثر ميکند. آيا اينجا تئاتر پارس است که با تمام وجود سالها ميزبان هنرمندان بود؟ چرا نسبت به نابودي گنجينههاي تئاتري خود بيتفاوت شدهايم؟ چرا هيچکدام به نجواي سالنهاي تئاتر لالهزار که يک به يک نابود ميشوند گوش فرانميدهيم؟
از ميان راهرو فرسوده با سقفي که چوبهاي آن ديگر طاقت ندارند، وارد بالکن ميشويم. اي کاش اهالي تئاتر و نسل جوان در سالن حضور داشتند و وضعيت حاکم بر تئاتر پارس را ميديدند. گرچه فضاي دروني تئاتر پارس به لحاظ استاندارد از برخي سالنهاي کنوني تئاتر بهتر است و با تمام آسيبها هنوز صداي بازيگر را به گوشه گوشه تن فرسوده سالن هدايت ميکند.
ديدن زخمهاي به يادگار مانده از بيتفاوتي و بيتوجهي مسئولان بر جان تئاتر پارس هر بينندهاي را متأثر ميکند. آيا اينجا تئاتر پارس است که با تمام وجود سالها ميزبان هنرمندان بود؟ چرا نسبت به نابودي گنجينههاي تئاتري خود بيتفاوت شدهايم؟ چرا هيچکدام به نجواي سالنهاي تئاتر لالهزار که يک به يک نابود ميشوند گوش فرانميدهيم؟

ما که هنوز منتظر پاسخ مسئولان و متوليان تئاتر ايران درباره وضعيت نابهنجار سالنهاي تمرين اداره تئاتر هستيم، اين گزارش را با اميدواري به پاسخ مديران هنرهاي نمايشي به چراهاي اهالي تئاتر به پايان ميرسانيم و مثل سالنهاي تئاتر پارس و نصر منتظر ميمانيم.









گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۰
سرتاسر خیابان برادوی که امروز به قلب فرهنگ و هنر نمایشی امریکا از جنس تاتر و سینما مبدل شده پر است از سالنهای تاتر و سینما که به نوبه خود بعنوان یک جاذبه موجب جلب توریست شده و حتی برخی از آنها فقط برای دیدن این خیابان برنامه ریزی می کنند.
باعث تاسف است که این خیابان اکنون کاربری متفاوتی دارد. آیا وزارت ارشاد پاسخگو است ؟ نگاهی به سر درب باغ ملی و عمارت ها و محوطه بیاندازیم و ببینم با همت نهادهای ذیربط از جمله وزارت امورخارجه به چه وضعیت مناسبی در آمده و چقدر باعث خوشحالی است که این آثار ملی به این شکل مورد محافظت قرار گرفته است.
شاید بیراه نباشد که بگوییم باغ ملی هنری کشور ما وزارت ارشاد است و بنابراین این وزارتخانه می بایست طرحی را برای احیای این خیابان به کاربری قبلی بنماید.
سالن پارس فقط یک نمونه سالنهای این خیابان است از سالنهایی که هنرمندان ارزشمند تاریخ کشورمان در آن خاک صحنه خورده اند چراغ فرهنگ و هنر کشورمان را در آن روشن نگاه داشته اند.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







