منم محو خیال او نمی دانم کجا رفتمشدم غرق وصال او نمی دانم کجا رفتمبه بویش آشنا گشتم، ز جان و دل فنا گشتمفنا گشتم فنا گشتم نمی دانم کجا رفتمغلام روی او بودم اسیر موی او بودمغبار کوی او بودم نمی دانم کجا رفتمقلندر بوعلی هستم به نام دوست سر مستمدل اندر عشق او بستم نمی دانم کجا رفتمنمی دانم چه منزل بود شب جایی که من بودمبه هر سو رقص بسمل بود شب جایی که من بودمپری پیکر نگاری سرو قدی لاله رخساریسراپا آفت دل بود شب جائی که من بودمرقیبا گوش بر آواز او...سخن گفتن چه مشکل بوده شب جایی که من بودمخدا خود میر مجلس بوده اندر لامکان خسرومحمد شمع محفل بوده شب جایی که من بودم