مردمانی که جانشان از حفظ محصولات کشاورزی، کم ارزشتر است!
به گزارش «تابناک»؛ هر چند بر پایه قوانین بین المللی مدیریت منابع آب و نیز قوانین مصوب شورای عالی آب، موضوع تأمین آب شرب سالم برای شهروندان نقاط مختلف کشور بر موضوعات دیگر نظیر توسعه صنایع و کشاورزی ارجحیت دارد، بارها تخطی از قانون را میتوان در کنشهای مدیریتی مدیران اجرایی کشور دید؛ مثل مدیران اجرایی استان هرمزگان که به صورت ویژه به توسعه کشاورزی اراضی شهرستان جاسک از طریق منابع آب سد جگین توجه میکنند، اما از آن سو ارزش چندانی به معضل بی آبی در شهرستان بشاگرد قائل نیستند.
تابستانی که گذشت، برای بیش از ۳۰ هزار شهروند شهرستان بشاگرد، یکی از سختترین دوران زندگی شان بود. از این بابت که منابع آب شرب سالمی در اختیار آنها قرار نداشت و چاههای عمیق و چشمههای تأمین آب شرب نیز رو به خشکی نهاده بودند؛ شرایطی سخت و طاقت فرسا که مدیران اجرایی شهرستان را مجبور کرده بود برای تأمین آب شرب بسیاری از مناطق از شهر مرکزی سردشت با تانکر برای این شهروندان آب رسانی انجام دهند.
شهرستان بشاگرد که از آن سخن به میان است، جدا از شهر مرکزی با نام سردشت، بیش از ۱۷۰ روستا را نیز در بر میگیرد که بسیاری از این روستاها فاقد آب لوله کشی هستند و برای تأمین آب شرب، یا باید به منابع آب آلوده منطقه مراجعه کنند و یا چشم به راه تانکرهای آبی باشند که هر هفته به روستاها می آیند.
بر خلاف بسیاری از مناطق کشور که به تازگی اسیر بحران آب شده اند، حکایت بی آبی در بشاگرد، با جمعیتی بالغ بر ۳۰ هزار تن مربوط به سالهای اخیر نیست و این مردم سالیانی است که دهانشان از بی آبی خشک شده و کودکان معصومشان که شاید بیشتر از ۱۰ سال هم ندارند، مجبورند برای کمک به والدین خود با ظروف پلاستیکی هم وزن خود به کار آب رسانی به خانه هایشان مشغول باشند.
دبههای رنگی و صفهای طولانی تهیه آب پشت تانکرهای آب و یا محلهایی که چشمههای گل آلود فعال هستند، یکی از تکراریترین صحنههای تلخی است که در حافظه بلند مدت بسیاری از شهروندان بشاگردی نقش بسته است.

کمبود منابع آب در شهرستان بشاگرد و مشکلات شدید پیش آمده به این دلیل برای مردم این شهرستان در حالی است که در مجاورت این شهرستان سد جگین با بیش از ۲۰۰ هزار متر مکعبت ظرفیت آبی قرار دارد و مردم شهرستان عقیده دارند که تنها راه حل مشکلاتی آبی آنها نهایی کردن پروژه انتقال آب از این سد به بشاگرد است.
اهالی شهرستان بشاگرد بر این باورند که مسئولان ارشد استان هرمزگان به میزانی که برای تأمین آب کشاورزی از این سد برای اراضی کشاورزی شهرستان جاسک ـ آن هم با فاصلهای بالغ بر ۱۱۰ کیلومتر حساس هستند و پروژههای این انتقال آب را نیز نهایی کرده اند ـ برای تأمین آب شرب شهرستان بشاگرد از محل سد جگین که در مجاورت هم قرار گرفته اند، اهتمام کافی ندارند.
مراجعه به نقشه جغرافیایی منطقه و نیز اظهارات پیش استاندار هرمزگان از سویی و از سویی نیز پیگیری آخرین وضعیت طرح انتقال آب از سد جگین به شهرستان بشاگرد، تأیید کننده این ادعای اهالی بشاگرد است.
در حالی که فاصله شهرستان بشاگرد تا سد جگین، کمتر از ۷۰ کیلومتر است، اجرای پروژه انتقال آب از سد به این شهرستان پس از سالها آغاز به کار، هنوز نهایی نشده و تنها ۷۵ درصد پیشرفت داشته است.
از آن سو پروژه انتقال آب از سد جگین به اراضی شهرستان جاسک با بیش از ۱۰۷ کیلومتر فاصله در شرف نهایی شدن است و استاندار نیز به شدت پیگیر این پروژه است.
این را میتوان از گفتههای فریدون همتی، استاندار هرمزگان برداشت کرد که سال گذشته در همین رابطه به رسانهها گفته بود: زمینهای مستعدی برای کشاورزی در مناطق اطراف سد جگین در شهرستان جاسک وجود دارد و برای سال جدید زراعی باید برنامههای مناسبی جهت استفاده از این ظرفیت مناسب در راستای تولید و اشتغالزایی تعریف و اجرایی شود.
این واقعیت در حالی است که عباس رجبی پور، معاون فرماندار بشاگرد در مورد آخرین وضعیت اجرای پروژه انتقال آب از سد جگین به این شهرستان به رسانهها گفت: طرح انتقال آب از سد جگین به بشاگرد ۷۵ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و تاکنون برای اجرای این طرح ۱۰۱ میلیارد تومان هزینه شده و برای تکمیل طرح ۱۹۶ میلیارد تومان اعتبار لازم است.
وی در همین رابطه افزود: با بهره برداری از خط انتقال آب از سد سهران گوهران به بشاگرد و خط انتقال آب از سد جگین، مشکل کمبود آب آشامیدنی شهرستان بشاگرد برطرف میشود.
بنا بر موارد مورد اشاره، دیده میشود که مدیران ارشد اجرایی استان هرمزگان، نه تنها میان تأمین آب شرب وکشاورزی اولویت را به کشاورزی داده اند و چندان جدیتی برای تکمیل پروژههای آب رسانی ندارند، بلکه برای حل مشکلات آبی یک شهرستان بندری که در مجاورت خلیج فارس قرار دارد، به انتقال آب از دهها کیلومتر آنطرفتر و آبهای خشکی فکر میکنند.
این حقیقت از آن جهت تأسف برانگیزتر میشود که بدانیم مدیران و متولیان آب فلات مرکزی کشور بارها در برنامههای خود برای حل مشکل آب، کاملاً شعاری به تأمین آب از خلیج فارس و دریای عمان اشاره میکنند و همه این ادعاها در حالی است که متولیان آب کشور برای حل مشکل آب کشاورزی بندر جاسک نیز از تأمین آب از خلیج فارس عاجز هستند.
امکانات و ظرفیت آب آن جمعیت ٦٨ میلیونی از ١٥٠ میلیون نفر جمعیت که هنوز بدنیا نیامده اند و قاعدتاً باید آب مورد نیاز آنها در سدها و روردخانه موجود باشد، کو ؟ کجاست ؟
اگر آن آبها را یافتید به آنانی که آب ندارند خوب برسانید !
اما اگر وجود ندارد چرا جمعیت کشور را می خواهید به ١٥٠ میلیون نفر افزایش بدهید در حالیکه در تامین نیازهای حیاتی همچون "آب، هوا، شغل، مسکن و غیره تنها برای ٨٢ میلیون نفر نیز درمانده اید !؟ چرا !؟
شمایی که نمی توانید آب مورد نیاز جمعیت ٨٢ میلیون نفری کنونی را تامین کنید چگونه می خواهید آب مورد نیاز جمعیت ١٥٠ میلیونی را تامین کنید ؟
با این اوصاف، چرا اصرار بر افزایش جمعیت ایران به ١٥٠ میلیون نفر و ٣٠٠ میلیون نفر می کنید !؟
با افزایش جمعیت ایران به ١٥٠ میلیون نفر و سپس ٣٠٠ میلیون نفر، مشکلات، معضلات و گرفتاریهای ملت و کشور ٢ برابر و ٤ برابر نمی شود بلکه ١٠ برابر و ١٠٠ برابر میشود.
در این دنیا هر چیزی که زیاد باشد کم ارزش تا بی ارزش میشود و بر عکس هر چیزی که کم باشد گران بها میشود؛ چرا ریگ بیابان، آب دریا، ریال ایران و ارز ونزوئلا بدون بها و کم بهاست ؟ برای اینکه خیلی خیلی فراوان است در مقابل چرا الماس، طلا، خاویار و زعفران بسیار گران بهاست ؟، برای اینکه بسیار کم است؛ جمعیت کشورها نیز از این قاعده مستثناء نیست.
وقتی جمعیت کشور کم باشد، شرکت ها، اداره جات، کارخانه ها، کارگاه ها و غیره متقاضیان کار را با حقوق بالا و چشمگیر می قاپند حتی شده از سایر شرکت ها و کارخانه ها ولی اگر جمعیت بیش از نیاز مراکز تولیدی و خدماتی کشور باشد نه شغلی برای جمعیت اضافه هست و نه حقوق مناسب؛ برای شاغلین نیز با افزایش تورم منتج از افزایش جمعیت و سوء مدیریت، قدرت خرید و در واقع حقوق ها آن شاغلین بینوا نیز پی در پی کاسته میشود بنابر این هم بیکاران و هم اکثر شاغلین دچار انواع و اقسام معضلات، گرفتاریها، محرومیتها و محدودیتها میشوند.
اگر غلط است چاپ نکنید ! اما اگر صحیح گفتم و چاپ نکردید، آنگاه مرموز، پنهانکار و غیر صادق می زنید.
یه مثل قدیمی می گه با حلوا حلوا گفتن که دهن ادم شیرین نمی شه مصداق سخن اقایونه.
ما در هندیجان خوزستان ،جایی که روزانه نفت استخراج میشود از حداقل نیازها محروم باشیم
شهربازی برای کودکان شده دوتا تاب و یه سرسره
بیمارستان هست ولی امکانات پایین
پلیس +۱۱۰نداریم میگویند اینجا مشتری کم هست
دانشگاه درست حسابی نداریم
کارخانه و تولیدی یا جایی که بتواند نیروی کار جذب کند نداریم
اب رودخانه زهره هندیجان انتقال میدهند معلوم نیست کجا و چرا












