واسپاري اختيارات ارزي به بانك مركزي از سوي شوراي عالي هماهنگي اقتصادي كشور به منظور بازارسازي و مداخله در نوسانات قيمت ارز با استفاده از دو اهرم منابع ارزي در اختيار بانك مركزي و ارز حاصل از صادرات غير نفتي يكي ديگر از سياست هاي شتاب زده مسئولين اقتصادي در به تاراج دادن ثروت كشور مشابه اقدام قبلي طلاپاشي و ذخاير بخشي رئيس سابق بانك مركزي است.
داستان نبرد دستگاه اقتصادي كشورمان وخصم نيرومند پيش رويش داستان اژدهاي خفته و عظيم جثه اي است به نام نقدينگي هاي سرگردان بخش خصوصي كه با رانت خواري و سفته بازي فربه شده است وهر ازگاهي سر بر مي آورد و غرشي مي كند و اكنون دوباره بر سر راه دولت سبز شده و در اين آشفته بازار قصد بلعيدن هر طعمه اي مانند طلا، دلار، مسكن، خودرو، پتروشيمي، فولاد و.... را دارد.
دستگاه اقتصادي كشور در اين كارزار از سر دستپاچگي و بي تدبيري مانند گله داري عمل مي كند كه به خزانه دار خود مي گويد گوسفندان را ده تا ده تا در دهان اين اژدها پرتاب كن تا شايد سير شود و دست از ايجاد وحشت و خرابكاري بردار غافل از اينكه اين اژدهاي پراشتها سيري ناپذير است و حتي بلع چندصد گوسفند زبان بسته فقط براي آرامش دوسه روز او كفايت مي كند و اين خوراكي هاي لذيذ سكه و دلاري نه تنها او را ازكارزار منصرف نمي كند بلكه او را فربه تر و براي حمله هاي بعدي قوي تر مي سازد. همه نهادهاي مسئول اقتصادي كشور اعم از مجلس و دولت بيش از سه دهه است از وجود اين نيروي بزرگ و بالقوه كه هم مي تواند مولد باشد وهم مخرب آگاه هستند و از سال ها قبل مي بايست اين ثروت عظيم را به سمتي هدايت مي كردند كه موجب رونق توليد، توسعه وبهره وري مي شد اما متاسفانه اين هنر را نداشته و يا بخرج ندادند!!! و در چند دهه گذشته سرمايه ها را فقط به رانت خواري در واردات، مسكن، وكارخانه خواري عادت داده تا روز به روز چاق تر وچاق تر شده و اكنون به خطري ويرانگر و مهارنشدني تبديل شده است به طوري كه بانك مركزي مجبور است براي راضي كردن آن دست از حراست از ناموس ارزي خود بردارد.
به نظر نگارنده تنها راه رهايي پايدار از ضعف وآسيب هاي اقتصادي، دريك كلام توليد است، توليد است و توليد.