بازدید 1603
گفت‌وگو با حجت‌الاسلام احمدی، امام جمعه هریس:

مردم نقش اول احیای دریاچه ارومیه هستند

کد خبر: ۸۳۶۳۷۶
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۱ 22 September 2018
اگر خطبه‌های نماز جمعه هریس را گوگل کنید به موارد متعددی از اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های محیط‌زیستی امام جمعه آن برمی‌خورید. امام جمعه‌ای که چنان به این مسائل حساس است که استفاده از ظروف یکبار مصرف را در مسجدی که امامت ان را بر عهده دارد ممنوع کرده و حتی در مجالس ختم و عروسی و هر فرصتی که برای سخنرانی دست می‌دهد هم گریزی به مسائل محیط‌زیستی می زند.
 
 
با همین پیشینه دریافتیم که مسئله احیای دریاچه ارومیه، چنانکه در بسیاری از خطبه‌های ایشان هم مشهود است، یکی از دغدغه‌های مهم و اساسی ایشان است و از همین رو پای صحبت‌های این روحانی خوش صحبت نشستیم و از زاویه دید ایشان به مسئله نگاه کردیم. حجت‌الاسلام احمدی به شدت معتقدند که برای حل مسئله دریاچه ارومیه و مسائلی اجتماعی از این دست باید سراغ مردم رفت و از نیروی بزرگ بسیج عمومی استفاده کرد. ایشان با همین رویکرد راهکارهایی هم ارائه نمودند که در ادامه می اوانید آنها را در خلال این گفت‌وگو بخوانید.
 
با توجه به اینکه جنابعالی سال‌ها در استان آذربایجان شرقی در مسئولیت‌های مختلفی ایفای نقش کرده‌اید می توانید برای ما توضیح دهید که چه اتفاقی در این سال‌ها چه از نظر مدیریتی و در بخش دولت‌ها و چه از نظر فرهنگ عمومی و در بخش مردمی رخ داد که به جایی رسیدیم که ستادی برای احیای دریاچه ارومیه تشکیل دهیم؟
 
بدون شک همه‌ی مردم و مسئولان، مقصران اصلی مشکل پیش آمده برای دریاچه ارومیه هستند. این دریاچه یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است که به دلیل سوء‌مدیریتی که از سوی مسئولان و مردم در طول سال‌های مختلف روی داده به مشکلات فعلی دچار شده است.

اوایل انقلاب مدیران در پی این موضوع بودند که تولید محصولات کشاورزی را افزایش دهند تا در این زمینه به خودکفایی برسیم که البته اتفاق درست هم همین بود، اما اینکه چه راه‌هایی را می توانستیم در پیش بگیریم تا به هدف مورد نظر برسیم شاید مطابق با استانداردهای جهانی نبود و با کمال تاسف همه‌ی مردم به دنبال گرفتن مجوز ساخت چاه بودند و رقابتی در این ناحیه به خصوص در بین شهرستان‌هایی که در اطراف دریاچه ارومیه بودند، شکل گرفت.

استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی باعث شد تا این منطقه با کمبود سفره‌‌های آب زیرزمینی رو به رو شود. از طرف دیگر هم حدود ۳۰ سال است که با کاهش بارندگی در کشور مواجه هستیم و همونطور که می‌دانید معمولا ذخیره آبی سفره‌های زیرزمینی از بارش برف تامین می شود و بارش برف در پاییز از مناسب‌ترین بارش‌ها برای ذخیره در سفره‌های آب زیرزمینی است که در این سال‌ها روند ان نزولی بوده است.

کمبود بارش‌ها در ۳۰ سال گذشته از یک سو و استخراج آب‌های زیرزمینی از سوی دیگر باعث به وجود آمدن مشکلاتی در دریاچه ارومیه شد. هر چند نباید رقابت به وجود آمده در سواحل دریاچه ارومیه را هم نادیده گرفت که منجر به صادرشدن مجوزهای بی‌رویه حفر چاه در منطقه شد. همه این موارد دست به دست هم دادند تا دریاچه ارومیه به وضعی که در حال حاضر شاهد آن هستیم دچار شود.

اگر آینده‌نگری و برنامه‌ریزی درست در زمینه کشاورزی وجود داشت این مشکل پیش نمی‌آمد ولی متاسفانه زمانی متوجه نابودی دریاچه ارومیه شدیم که باغ‌ها خشک شدند و فرونشست زمین‌های شهرستان‌های اطراف دریاچه ارومیه رخ داد. باید هشدارها را جدی‌تر می‌گرفتیم.
 
حساسیت دولت‌ها برای احیای دریاچه ارومیه چه تاثیری در نجات این دریاچه داشته؟

با وجود هشدارهایی که درباره دریاچه ارومیه وجود داشت اما در طول سال‌ها توجهی به آن نشد تا اینکه دولت یازدهم با تمام امکاناتش وارد میدان شد و با برنامه‌ریزی علمی و استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها برای نجات این دریاچه تلاش‌های خود را آغاز کرد.  حمایت دولت و اعتباری که برای نجات دریاچه در نظر گرفته شده است جای تقدیر دارد و همچنین باید از پیگیری‌هایی انجام شده در این خصوص را که در سطح معاون رئیس جمهور در حال انجام است را قدر نهاد. با توجه به اقدامات انجام شده از سوی دولت برای احیای دریاچه ارومیه باید گفت که هر چند کارهای خوبی صورت گرفته است اما همه این‌ها همه راه حل‌های قضیه نیست.

تقریبا از سال ۷۵ به بعد شاهد افول این دریاچه هستیم که زمانی حدود حدود ۲ دهه را در بر می‌گیرد. در واقع بعد از دو دهه بی‌خبری ما تازه کار را برای احیای دریاچه شروع کرده‌ایم. طبیعی است اقداماتی که برای احیای دریاچه ارومیه در حال انجام است دیر هنگام صورت گرفته است چرا که این اقدامات باید از ۲ دهه گذشته آغاز می‌شد. باید در همان زمان برنامه‌ریزی‌های خوبی برای کشاورزان انجام می‌شد و جلوی حفر چاه‌های غیرمجاز گرفته می‌شد یا بیشتر از ظرفیت منطقه اجازه حفر چاه داده نمی‌شد. الگوی کشت باید عوض می شد و مسائلی از این دست. مردم باید توجیه می‌شدند و صرفه‌جویی در مصرف باید فرهنگ‌سازی می‌شد. در واقع احیای دریاچه ارومیه این چیزها را می‌طلبید که خب ما نزدیک به بیست سال دیر شروع کردیم.
 
با توجه به اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه از ۵ سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرده است و اقداماتی که تاکنون این ستاد انجام داده قابل تقدیر است. پیش‌نیاز هر گونه فعالیتی تحقیق و پژوهش علمی است و در ستاد احیای دریاچه ارومیه از همه ظرفیت‌های علمی داخلی و از دستاوردهای علمی دانشمندان کشورهای دیگر که با چنین مشکلی رو به رو بودند استفاده شد که به تنهایی اقدامی شایسته است.

در کنار این ستاد احیای دریاچه ارومیه جلسات متعددی را برگزار کرد و برای هر سازمان هم وظایفی را در جهت نجات دریاچه تعریف کرد و در هر شهرستان فعالیت‌هایی را انجام داد و امروز اگر من به عنوان یک شهروند فعالیت‌های ستاد را ارزیابی کنم احساس می‌کنم که کارهای خوبی انجام شده است.
 
از نظر شما چه راه‌کارهایی برای احیای دریاچه ارومیه وجود دارد؟ می‌توانید به چند نمونه اشاره کنید؟

دریاچه ارومیه به زندگی روزمره مردم منطقه گره خورده است و باید نقش حیاتی آن برای مردم منطقه به عنوان اصل اساسی قضیه تبین گردد و مورد توجه قرار گیرد. زیرا وجود دریاچه فعال و با نشاط برای زندگی هر فرد ایرانی به خصوص در منطقه شمال‌غرب کشور ضرورتی بسیار مهم است. در واقع باید این باور عمومی را برای مردم منطقه ایجاد کنیم که مسئله دریاچه ارومیه و احیای آن و وجود آن در منطقه مثل نان شب حیاتی است.

گام‌هایی که دولت در جهت احیای دریاچه ارومیه برداشته است اگرچه خوب است اما شرط لازم برای نجات این دریاچه است و شرط کافی به حساب نمی‌آید. در واقع همه راهکارها این نیست. و به نظر من همچنان که همه مردم مقصرند در اتفاقی که برای دریاچه ارومیه رخ داده بنابراین همه هم باید برای احیای آن مشارکت کنند و همه باید در این زمینه احساس تکلیف کنند. همه مردم باید پای کار بیاییند و ما باید از همه ظرفیت‌های موجود استفاده کنیم.

ظرفیت‌هایی چون ائمه جمعه و روحانیت ظرفیت‌های مهمی هستند. زیرا مردم ارتباط نزدیکی با روحانیون و مساجد دارند و می تواند در حل مسائل اجتماعی به خصوص احیای دریاچه ارومیه موثر باشد. یکی از کم کاری‌هایی که در زمینه احیای دریاچه ارومیه صورت گرفته این است که هنوز به این قضیه فکر نشده است که مردم را چگونه با مساله دریاچه ارومیه درگیر کنیم.
 
به نظر شما چه ظرفیت‌هایی برای آگاه سازی در این زمینه باید فعال شوند؟ در واقع برای احیای دریاچه ارومیه و آگاهی دادن به مردم درباره اهمیت و ضرورت مسئله باید سراغ چه بخش‌های از اجتماع برویم که تاکنون نرفته‌ایم؟

تمام حوزه‌های علمیه برای مساله محیط زیست راه‌کارهای خوبی را پیش بینی کرده اند و آیات و روایات خوبی را در این زمینه داریم در نتیجه باید روحانیت و طلاب جوان پای کار بیایند و نسبت به این موضوع احساس مسئولیت داشته باشند و در هر جا که حضور دارند موضوع دریاچه ارومیه را با زبان دینی تبلیغ کنند زیرا یکی از وظایف انسان بر روی کره زمین عمران و آبادانی کره خاکی است.

زنان خانه دار نقش اساسی را در زندگی دارند به همین دلیل باید جلسات متعددی برای زنان خانه دار تشکیل شود و ضرورت استفاده بهینه از آب، نحوه صرفه جویی، جلوگیری از آلودگی محیط‌زیست در این قشر از جامعه آموزش داده شود؛ به طور مثال نحوه استفاده از ظروف یکبار مصرف و جلوگیری از هدررفت آب یکی از موارد مهمی است که باید آموزش داده شود.

مورد دیگری که باید به آن توجه شود این است که باید جلسات مداوم را در شهرستان ها داشته باشیم که این جلسه‌ها باید برای شورای اداری و کارکنان برگزار شود و در کنار آن جلساتی را هم برای مردم برپا کنیم و در این جلسات مردم باید متوجه این مساله شوند که دریاچه ارومیه متعلق به تک تک آنها است و باید متوجه شوند که اگر دریاچه ارومیه نابود شود حداقل ۱۴ میلیون نفر آسیب می بینند و بیماری های صعب العلاج شایع خواهد شد بنابراین با توجه به شرایط موجود نقش اول ماجرای دریاچه ارومیه را مرد به عهده دارند و دولت نقش پشتیبانی کننده را برعهده دارد.

آموزش خانواده ها هم باید جدی گرفته شود و در این راستا وزارت آموزش و پرورش ظرفیت ارزشمندی است و همه معلمان  و دانش آموزان باید آموزش های لازم را در این موضوع داشته باشند، ضمن اینکه آموزش و پرورش باید برنامه‌ریزی کند و علاوه بر دانش آموزان، اولیای آنها هم در آموزش‌ها حضور داشته باشند و ماهنانه یک جلسه آموزشی در هر مدرسه ای تشکیل شود.
 
من این کار را در شهرستان خودم انجام می‌دهم. یعنی علاوه بر محیط‌زیست درباره حل سایر معضلات اجتماعی هم سعی می‌کنم از همین روش استفاده کنم و جلسات پرباری در شهرستان هریس برگزار می‌شود و سعی می‌کنم علاوه بر آگاهی بخشی عمومی، مشارکت مردم را هم برای حل مسئله جلب کنم. در واقع ما با این کار هم معلم، هم دانش‌آموز و هم خوانده را نسبت به مسئله آگاه می‌کنیم و ضرورت آن را به او گوشزد می‌نماییم.
 
در واقع دولت و ملت باید احساس مسئولیت و درد مشترک در این زمینه داشته باشند. نه اینکه فقط دولت یک ردیف بودجه‌ای در نظر بگیرد و چند کارشناس را درگیر کند اما از این طرف مردم احساس مسئولیت نکنند و مشارکت نداشته باشند. معمولا این مدل کارها بازخورد عکس دارد و مردم فکر می‌کنند در این مواقع که همه عناصر بازی در دست دولت است باید طلبکار شوند. در این حالت مردم مدام از شما به عنوان دولت می‌پرسند دریاچه ارومیه چه شد؟ در حالی که اگر مردم در بازی احیای دریاچه ارومیه مشارکت داده شوند خودشان می‌بییند و درک می کنند که امکان ندارد مشکلی که در سی سال رخ داده یک‌باره و در پنج سال حل شود. من احساس می‌کنم در این زمینه گفتمان سازی ما ضعیف بوده است.
 
به نظر بنده مسئله امروز دریاچه ارومیه چیزی شبیه مسئله دفاع مقدس است. چطور در دفاع مقدس همه احساس مسئولیت کردند و به میدان امدند اینجا هم باید همین اتفاق بیفتد. چطور ما از آن گردنه سخت به سلامت گذشتیم و یک سرمایه اجتماعی بزرگ هم برای خودمان از قبل آن پدید آوردیم، اینجا هم باید همان الگو تکرار شود. الان باید از خودمان بپرسیم آیا در مسئله دریاچه ارومیه هم همان همدلی و همراهی مردمی وجود دارد؟ آیا مردم و مسئولین در این مورد احساس خطر می کنند؟ به نظر بنده جواب منفی است. به نظرم با راهکارهایی که در بالا گفتم ما می‌توانیم این مسئله را حل کنیم. ما باید مردم را تبدیل به نقش اول‌های احیای دریاچه ارومیه کنیم. باید سنگر به سنگر، دیار به دیار کار کنیم و مردم را به میدان بیاوریم.
 
شما در گفت و گوهایی که انجام داده اید به این موضوع پرداخته اید که احیای دریاچه ارومیه باید به گفتمان ملی و فراملی تبدیل شود؛ در این مورد توضیح می دهید؟

احیای دریاچه ارومیه باید تبدیل به گفتمان ملی شود. این بدان معنی است که مردم باید سهم عمده‌ای در حل این موضوع داشته باشند. چرا که حیات مردم به احیای دریاچه ارومیه بستگی دارد و خسارت به دریاچه ارومیه به کل کشور ایران و حتی خاورمیانه هم آسیب می‌رساند. در واقع باید دغدغه همه مسيولان کشوری حل این مسئله باشد و من مطلع هستم که یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری احیای دریاچه ارومیه استو از جمله مسائلی که ایشان از مدیران کشوری سوال می کنند این است که «از دریاچه ارومیه چه خبر؟». همه مسئولان باید از این دغدغه‌مندی الگو بگیرند و در حل مسئله دریاچه ارومیه همکاری کنند.

اینکه جناب سعدی گفته «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» در واقع نشات گرفته از روان‌شناسی اجتماعی مردم ایران است و ما باید از از این پشتوانه‌های فرهنگی و اجتماعی برای بیسج مردم و مسئولین برای نجات دریاچه ارومیه استفاده کنیم.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی