به رغم آنکه حال و روز صندوقهای بازنشستگی بحرانی است و چشم امید بازنشستگان به دریافت مستمری ماهانه شان به ردیف بودجهای است که دولت در نظر گرفته و هرساله هنگفتتر میشود، گاه در شرکتهای زیرمجموعه این صندوقها اتفاقاتی رخ میدهد که گویی هدف مدیران، زیان ده کردن این شرکتها و سوق دادنشان به ورطه نابودی است.
به گزارش «تابناک»، از جمله این شرکت ها، شرکت صنایع شیر ایران است که با نام «پگاه» برای تمامی ایرانیان نام آشناست. شرکتی که 66 درصد سهام آن متعلق به صندوق بازنشستگی کشوری است و باقی سهام آن به گروه توسعه صنایع بهشهر تعلق دارد و به تنهایی حدود 20 درصد بازار لبنیات کشور را در دست دارد.
مجموعهای عظیم که حدود 32 شرکت در زیرمجموعه آن قرار دارند و با دارا بودن قدمت 60 ساله، سهم بسیار بزرگ و ریشه داری در زنجیره تامین لبنیات کشور ایفا میکند و علاوه بر آن، در عرصه صادرات نیز اسم و رسمی دارد تا جایی که لقب «صادرکننده ملی ممتاز» را یدک میکشد.
مجموعهای که با نیم نگاهی به اعداد و ارقام فوق میتوان حدس زد در بعد اقتصادی نیز توانمند باشد و البته صورتهای مالی آن نیز موید این گزاره است. این را میشود از سود خالص 1400 میلیارد ریالی آن در سال 1395 دریافت که به گواه صورتهای مالی تلفیقی حسابرسی این شرکت در سال گذشته نیز تقریبا تداوم داشته و حکایت از تحقق سود یک هزار میلیارد ریالی قبل کسر مالیات در سال 96 دارد.
اعداد و ارقامی که در قیاس با گذشته و دیگر رقبا، نشان از ثبت یکی از ممتازترین دورههای این شرکت و رقم خوردن بالاترین نسبت سوددهی پگاه در طول حیاتش دارد. دورانی که ظاهرا باید آن را به خاطرههای خوشِ گذشته متعلق بدانیم نه روندی که قرار است تکرار شود، چراکه مدتی است این شرکت دستخوش تغییراتی کلیدی شده که بعید است فرجام آن، اتفاق مثبتی باشد!
ماجرا از آنجایی آغاز شد که برخی کوشیدند سکان مدیریت این مجموعه را دست گیرند و تلاشهایی را در دستور کار قرار دادند که در نهایت در آخرین روزهای فروردین ماه امسال به ثمر نشست تا سیدابراهیم حسینی مدیرعامل جدید شرکت صنایع شیر ایران لقب گیرد. فردی که در رزومه اش تجربهای مرتبط با این کار به چشم نمیخورد و از این رو، برخی مخالف نصب وی به عنوان مدیرعامل این شرکت بودند.
مخالفانی که از جمله آنها، برخی اعضای هیات مدیره شرکت صنایع شیر ایران هستند. هیات مدیرهای که میبایست مدیرعامل به اتفاق آرای ایشان منصوب شود و ناگفته پیداست نصب مدیرعامل جدید به دلیل مخالفت برخی از این اعضا، فاقد وجاهت قانونی است. موضوعی که موجب شده فعالیت مدیرعامل جدید به رغم سپری شدن زمان، هنوز رسمیت نیافته باشد.
ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم مدیرعامل جدید فاقد تجربه کاری مرتبط و حتی هم سطح با این سمت بوده و پررنگترین بخش رزومه وی، سوابق آموزشی وی در دانشگاه آزاد اسلامی است. موضوعی که ظاهرا نه برای آن دسته از اعضای هیات مدیره که رای به نصب وی دادند حائز اهمیت بوده و نه برای مسئولان صندوق بازنشستگی کشوری در سطح بالاتر، مدیران و مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، که صندوق بازنشستگی کشوری در زیرمجموعه شان قرار دارد.
اتفاقی شائبه برانگیز که سبب شده شایعات در خصوص اعمال نفوذ برخی مسئولان در این انتصاب قوت بگیرد و پررنگ جلوه کند. شایعاتی که برخی اقدامات صورت گرفته توسط این مدیرعامل در دوران کوتاه حضورش در این سمت، به نوعی موید آنهاست و توضیح مناسبی به چرایی سکوت مسئولان در قبال این نصب به دست میدهد.
حسینی در فاصله کوتاهی که از مدیریتش در صنایع شیر ایران میگذرد، سلسله تغییراتی را در دستور کار قرار داده که بعضا از فرط شگفت آور بودن، قابل درک نیست. از جمله نصب فردی با مدرک "دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی" و فاقد هرگونه تخصص و سابقه اجرایی در این صنعت یا صنایع مشابه به سمتی که در چارت سازمانی مصوب این شرکت وجود ندارد!
انتصابی که البته برخی شواهد و قرائن نشان میدهد دلیلش چیست، از جمله نامهای که خطاب به این فرد تازه منصوب شده نوشته شده و در بخشی از آن تاکید شده «[چون]حکم حقوقی جناب آقای دکترحسینی، مدیرعامل محترم شرکت صادر نگردیده است، خواهشمند است دستور فرمایید بابت حقوق اردیبهشت، مبلغ 000ر000ر150 ریال (معادل پانزده میلیون تومان) بصورت علی الحساب، محاسبه و در وجه ایشان واریز گردد.» نامهای که هامش آن حکایت از موافقت این معاون با درخواست مطرح شده دارد!
این در حالی است که بر اساس اساسنامه شرکت (ماده 57)، میبایست نام، مشخصات و حدود اختیارات مدیرعامل با ارسال نسخهای از صورتجلسه هیات مدیره به اداره ثبت شرکتها اعلام گردد و پس از ثبت، در روزنامه رسمی آگهی شود؛ روندی که بدیهی است اگر طی نشود، فاقد وجاهت قانونی خواهد بود و در خصوص نصب مدیرعامل جدید هنوز طی نشده است!
جالبتر آنجاست که بدانیم به فاصله دو روز از برگزاری نشست هیات مدیره در خصوص نصب حسینی به عنوان مدیرعامل جدید در 28 امین روز فروردین 97، معاون سرمایه گذاری و امور اقتصادی صندوق بازنشستگی کشوری طی نامهای خطاب به هلدینگِ بالادستی شرکت صنایع شیر ایران، مواردی ابلاغ کرده که از جمله آنها، «پرهیز از هرگونه استخدام نیروی انسانی بدون برنامه و اخذ مجوز لازم از صندوق» و «ضرورت استفاده از نیروهای جوان، متخصص و با تجربه و پرهیز از بکارگیری بازنشستگان» است.
مواردی که ظاهرا برای شرکت صنایع شیر ایران و مدیرعامل جدیدش، محلی از اعراب نداشته و ندارند، که اگر این گونه بود، دست کم روند انتصابهای مدیرعامل جدید متوقف میشد. انتصابهایی که در میانشان، نصب برخی افراد که با جریانی خاص در دولتهای نهم و دهم همکاری نزدیک داشتهاند، شائبههای زیادی میآفریند و بی ارتباط بودن تخصصها و تجارب شان با عرصه فعالیت جدید، چیزی نیست که قابل چشم پوشی باشد.
به این موارد، تلاش برای تجهیز دفاتر کار این افراد و تامین اقلامی مانند خودروی خدمت برای ایشان را هم میتوان افزود که موجی از نومیدی در مجموعه به دنبال داشته و بی شک تاثیر منفی آن را در ادامه راه میتوان دید. موجی از اخبار ناخوشایند که برخی شایعات بر شدت تلخی شان میافزاید، از جمله فراهم اوردن مقدمات بازگشت برخی مدیران اسبق مجموعه که کارنامه قابل قبولی از خود به جا نگذاشتهاند.
دورنمایی به شدت تیره تار پیش روی بازنشستگانی که بسیاری شان با سیلی صورت شان را سرخ نگه میدارند، غافل از آنکه سرمایه و هست و نیست دوران کاری شان به زمین بازی برخی مدیران تبدیل شده که میدانند اگر شرکت را از اوج به سقوط هم رهنمون کرده و ورشکسته کنند، گزندی متوجه شان نخواهد شد؛ مدیرانی که گاه اینقدر پول لازمند که منتظر طی شدن مراحل قانونی نصبشان برای رسیدن به حقوقهای گزاف هم نمیشوند و بی هیچ مصوبه و طی مراحل قانونی، دستشان را در جیب شرکت فرو میبرند!