مه دخت فریبای پریوش تو کجایی از من شده ای خسته و از عشق فراریمن پای تو ماندم که به اثبات رسانم تو ماه ترین دختر این بوم و دیاریبی گمان به گریه میرسم نه نگو به تو نمیرسم وای من تورا ندارمعطر تو برای منن نفس خانه ام بدون تو قفس نه نرو نمیگذارم جان و دل میبری چون نشد خبری بی وفا وفا نداریمیبری دل مرا ماه من بگو چرا قصد آمدن نداریمه دخت فریبای پریوش تو کجایی از من شده ای خسته و از عشق فراریمن پای تو ماندم که به اثبات رسانم تو ماه ترین دختر این بوم و دیاریبی گمان به گریه میرسم نه نگو به تو نمیرسم وای من تورا ندارمعطر تو برای منن نفس خانه ام بدون تو قفس نه نرو نمیگذارم