حسن رسيدن تيم ملي فوتبال آرژانتين به دور پاياني جامجهاني 2010 اين است كه جهان، نعمت ديدن ليونل مسي مرد سال اروپا و جهان را در اين جشنواره بزرگ از دست نخواهد داد و او ميتواند در آفريقاي جنوبي نيز هنرنمايي و هواداران فوتبال ناب را شادمان كند، اما قسمت بد قضيه اين است كه تا پايان اين پيكارها، ديهگو مارادوناي معروف هم مربيگري اين تيم را به عهده خواهد داشت و به احتمال قوي قبل از آن تاريخ بركنار نخواهد شد. در دوران بازيگري و به لحاظ فني، مارادونا يك نابغه بود اما او در هيات مربي تيم ملي آرژانتين، بسيار ناكام جلوه كرده است.
به نوشته اعتماد و به نقل از ساکرنت؛ او در عين رسيدن به ثروت در 3 دهه اخير، از چشم مردم آرژانتين و حتي جهان هنوز همان مرد فقير زحمتكش گذشته نشان ميدهد اما اگر وي در دوران بازيگرياش بشدت محبوب بود و مردم آرژانتين حتي چشم برخطاهاي بزرگ وي همانند اعتياد طولانيمدت او به مواد مخدر بستند، اينك كه نتوانسته است به عنوان مربي اول كشور، همان اقتدار را به مليپوشان و بازيكنان كنوني تيم ملي فوتبال آرژانتين انتقال دهد، از چشم بيشتر آنها افتاده و حتي در روزهاي تلخ اواخر تابستان و اوايل پاييز امسال كه آرژانتين در خطر جدي حذف شدن از اين مسابقات قرار گرفته بود، وي بسيار منفور شده بود و نظرسنجيها حاكي از اين بود كه بيش از 70 درصد مردم اين كشور با ماندن وي در اين سمت موافق نيستند و معتقدند فرد ديگري بايد سرمربي آرژانتين شود.
مبهم و ضعيف
سياستهاي كاري مارادونا بر خلاف ايام بازيگرياش كه سر راست و براساس مهارتهاي فني بالاي او بود، در دوران مربيگري وي مبهم و ضعيف و فاقد اهدافي روشن بوده است. مارادونا در بازيهاي مقدماتي جامجهاني 2010 در 18 مسابقه كشورش از 81 بازيكن مختلف استفاده كرد و تا آخر هم نفهميد استفاده از كدام بازيكنان ارجح و كدامين تاكتيكها براي تيم او موثرتر است.
مارتين پالرمو با گلي كه دروقت تلف شده ديدار ما قبل آخر آرژانتين در مرحله انتخابي جامجهاني 2010 در برابر پرو به ثمر رساند و با آن گل برتري حساس 2 بر يك و 3 امتياز ارزشمند را نصيب آرژانتينيها كرد، سهم بسزايي در نجات آنان در اين پيكارها و رسيدنشان به مرحله نهايي داشت، اما اصل دعوت از وي نيز با 37 سال سن و بعد از 4 سال دوري او از مسابقات ملي بسيار عجيب مينمايد و جايي براي اين كار وجود نداشت. او هنوز بيشتر به دليل از دست دادن 3 ضربه پنالتي در يك ديدار مهم ملي (آرژانتين با كلمبيا در جام ملتهاي آمريكاي جنوبي 1999) در يادها مانده است و دورهاي ناموفق را در اروپا سپري كرده و سپس به بوكاجونيورز بازگشته است.
شايد همين بازيكن بلند قد و قوي هيكل كه به خاطر زدن آن گل سرنوشتساز «سنت پالرمو» لقب گرفت، اين بار آرژانتين را از مخمصهاي سخت رهانده باشد اما اين تيم براي دوري جستن از مخمصههاي بعدي و آنچه در دور پاياني جامجهاني انتظار وي را ميكشد، به چيزهايي بسيار فراتر از اين نياز دارد زيرا در دوره مارادونا اين نكته به اثبات رسيده كه او به دلايل مختلف قادر به استفاده از حداكثر توان موجود در فوتبال غني آرژانتين نيست.
حبابهاي خوش خيالي تركيد
طي ماههاي گذشته تلاشهايي براي جايگزيني مارادونا شد، اما هيچيك نتيجه نداد؛ زيرا عزم لازم پشتوانه آن نبود. حتي قبل از انتصاب تعجببرانگيز مارادونا به سمت فعلياش يعني اواسط پاييز سال پيش، نام كانديداهاي مجرب ديگري جلوتر از وي شنيده ميشد كه سرجيو باتيستا از تيم اميد آرژانتين، كارلوس بيانكي مربي موفق سابق بوكاجونيورز و همچنين ديهگو سيمونه از آن دست بودند، اما فدراسيون فوتبال آرژانتين در اقدامي كه به نظر ميرسيد هدف از آن جلب رضايت افكار عمومي و استفاده از محبوبيت عظيم مارادونا براي توجيه كارهاي خود باشد، وي را بدون اين كه هيچ پيشينه روشني را در كار مربيگري داشته باشد، به سمت فوق برگزيد.
هر چند اين انتصاب ابتدا موفق بود و آرژانتين به دو، سه برد جالب در برابر امثال اسكاتلند و فرانسه در ديدارهايي دوستانه رسيد، اما همه حبابهاي بزرگ و كاذب خوشخيالي از زمان شكست مخوف 6 بر يك در زمين بوليوي در فروردينماه امسال تركيد و از آن پس آرژانتين در دستاندازهاي بيشتري افتاد و بندرت آب خوش از گلويش پايين رفت و شكست خانگي 3 بر يك در برابر برزيل، باخت يك بر صفر در مقابل پاراگوئه و تسليم شدن در برابر اكوادور جملگي به گونهاي بود كه كار تيم مارادونا را در مرحله مقدماتي جامجهاني وابسته به نتايج 2 ديدار آخرش كرد.
اوضاع به گونهاي شد كه عجز در پيروزي برابر پرو يا كسب حداقل يك نتيجه مساوي در مقابل اروگوئه ميتوانست به معناي حذف آرژانتينيها باشد و هر چند هر دو نتيجه به دست آمد، اما مارادونا هموطنانش را جان برلب كرد تا به نتيجهاي برسد كه براساس لياقت و مهارت فني ستارههاي پرشمار آرژانتين كاملا سزاوار آنها بود و نيل به آنها كمترين حق اين تيم به نظر ميرسيد.
مردان دلسرد
مارادونا با گزينشهاي خاص خود اسباب حذف و نااميدي شماري از ستارههاي آرژانتين و همچنين استفاده ناقص از درياي تواناييهاي آنان شده است و آنقدر تركيب تيم را تغيير داده و بازيكنان را عوض و بدل كرده كه آنها نميدانند آيندهشان چيست و همين ابهام آنها را نسبت به تيم ملي كشورشان بكلي دلسرد كرده است. يكي از آنها خوان رومن ريكلمه است. اين هافبك خلاق و تكنيكي 31 ساله كه بعد از يكي دو بار قهر با تيم ملي آرژانتين و رفتن كمحاصل به اروپا بازگشتي خوب به اردوي ملي داشت در اين اردو به نفر ذخيره بدل شد كه بكلي بريد، حال آن كه ريكلمه قبل از آمدن مارادونا برترين گلزن آرژانتين در دور مقدماتي جامجهاني بود.
شاهكار مارادونا در همان بازي بدخيم با بوليوي شكل گرفت. در حالي كه رقبا معمولا يك هفته زودتر از زمان برپايي مسابقه به لاپاز ميروند تا با زندگي در ارتفاع 3600 متري پايتخت بوليوي از سطح دريا خو بگيرند، مارادونا با تصميمي غيرقابل پيشبيني شاگردانش را فقط 2 ساعت مانده به شروع ديدار لاپاز به آنجا برد و در نتيجه در آن ارتفاع ترسناك كه همه چيز سبك و در حال پرواز و نفس كشيدن دشوار و كار براي مهمانان بسيار سخت است، آرژانتين 6 گل خورد تا سنگينترين شكست سالهاي اخير خود را تجربه كند.
درست است كه مارادونا دو سه روز قبل از اين ديدار نيز تيمش را در شرايط و ارتفاعي بالا و نهچندان كمتر از لاپاز نگه داشته بود؛ اما وفق نداشتن با آنچه در اين شهر ميگذشت و ميگذرد، كارش را كرد و فوتبال آرژانتين در روزي فراموش نشدني سلاخي شد. مارادونا در هيات يك مربي نيز بسيار تنبل و رفاهطلب است، به طوري كه صبحها تا ديروقت ميخوابد و در نتيجه تيم ملي آرژانتين در زمان گردهمايي براي انجام مسابقاتش معمولا روزي فقط يك جلسه و آن هم عصرها تمرين ميكند.
مارادونا كه در آستانه 49 سالگي است، حتي طاقت فشارهاي روحي و روزهاي سخت را ندارد؛ زيرا همان طور كه پيشتر نيز گفتيم به محض اين كه اوضاع بشدت دشوار و خطرناك و اخراج او محتملتر شد، وي در اواسط شهريور براي مدت 20 روز بوئنوس آيرس را ترك گفت و در ايتاليا ساكن شد. او سپس ادعا كرد كه براي كم كردن از وزنش و آرامش اعصاب به آنجا سفر كرده، حال آن كه گريز از فشارهاي كشنده در پايتخت آرژانتين و مصون ماندن از انتقادات فني فراوان از وي، دليل اصلي اقدام كاپيتان سابق آرژانتين و ستاره بزرگ جامجهاني 1986 بود. او وقتي از اين سفر «بسيار بيموقع» بازگشت و ديد كه هنوز در سمت خود قرار دارد و بركنار نشده است، واقعا متعجب شد.
تغيير رويه
فدراسيون فوتبال آرژانتين در آن ايام كوشيد با پررنگتر كردن نقش كارلوس بيلاردو، سرمربي اين كشور در جامهاي جهاني 1986 و 90 هم مارادونا را در سمت سرمربي ظاهري تيم ملي حفظ كند و هم اين تيم را براساس انديشههاي مربي كه به لحاظ تاكتيكي بسيار بهتر و كارآمدتر از ديهگو است، به پيش براند اما مارادونا كه هميشه بيلاردو را قبول داشت و فقط او را به عنوان مشاور و معاون خود مورد وثوق ميدانست و با انتصاب وي به اين سمت موافقت كرده بود با تغيير رويه آشكار و در مصاحبههايي رسمي تاكيد كرد به هيچكس حق دخالت در امور فني تيم ملي را نميدهد و فقط اوست كه در اين باره تصميم ميگيرد.
بواقع نيز فقط خود او بود كه آرژانتين را در 2 ديدار آخرش در برابر پرو و اروگوئه هدايت كرد و زماني هم كه با پيروزي لرزان يك بر صفر در مونتهويدئو در برابر اروگوئه مجوز صعود گرفت، چنان از خود بيخود شد كه زشتترين الفاظ را خطاب به خبرنگاران هموطنش بيان كرد و براي فيفا چارهاي جز اعلام 2 ماه محروميت براي خود باقي نگذاشت و ماجرا به قدري گزنده بود كه حتي خود آرژانتينيها اعتراف كردند مارادونا با آن كلمات به اعتبار آرژانتين لطمهاي اساسي وارد كرده است.
ضررهاي وارده از حضور مارادونا در مرحله نهايي جامجهاني 2010 ميتواند از اين هم مهلكتر باشد زيرا حضور صرف او كافي است كه در آفريقاي جنوبي محل انجام اين مسابقات تمامي حواسها به وي معطوف شود و بازيكنان مليپوش آرژانتين زير سايه او محو گردند و از آنجا كه خود او آدم كمتحمل و مسالهسازي است اين احتمال كه او در آنجا دستهگلهاي تازهاي به آب بدهد، كم نيست.
بسيار راحتتر
پيشتر هم گفتيم آرژانتين مشكل كمبود مربي كارآمد ندارد و اگر اين تيم همه را عاصي كرد تا با مربيگري دائما متغير مارادونا چهارمين (و آخرين) سهميه صعود از منطقه آمريكاي جنوبي را بگيرد، 2 كشور شيلي و پاراگوئه كه بدون تنشهاي خاص و بسيار راحتتر از آرژانتين مجوز صعود از منطقه آمريكاي جنوبي را گرفتند، مربياني آرژانتيني دارند.
بد نيست بدانيد كه هدايت تيم ملي شيلي با مارچلو بييلسا است كه تا اواخر تابستان سال 2004 آرژانتين را هدايت ميكرد و از قضا بلافاصله پس از كسب مهمترين موفقيتهاي خود (نايبقهرماني در كوپا آمريكا و كسب مدال طلاي المپيك آتن) از سمت خود استعفا كرد.
در پي او خوزه پكرمن آرژانتين را در جامجهاني 2006 تا مرحله يكچهارم پاياني بالا آورد و سپس الفيو باسيله براي دومين بار و همانند جامجهاني 1994 سرمربي آرژانتين شد و در شرايطي به بهانه ناكامي از هدايت تيم ملي كناره گرفت و جايش را به مارادونا داد كه وضعيت اين تيم در قياس با زمان حضور ديهگو ايدهآل به نظر ميرسيد.
ستارههايي كه رنگ ميبازند
اگر با همه آنچه برشمرديم باقي ماندن مارادونا در سمت سرمربي آرژانتين و پرهيز از اخراج وي و تصميم تقريبا قطعي مقامهاي آرژانتيني براي حفظ وي بسيار عجيب نشان ميدهد، غريبتر از آن بلايي است كه پيوسته بر سر ستارههاي فوتبال آرژانتين در نظام كاري مارادونا ميآيد و سرآمد آنها ليونل مسي، مرد سال جديد فوتبال اروپا و جهان است كه تا زماني كه پيراهن بارسلونا را بر تن دارد، زمين و زمان هم جلودار او نيست، اما به محض اين كه پا به اردوي آرژانتين ميگذارد به جاي اين كه با ديدن استاد، الگو و قهرمان محبوبش (مارادونا) انرژي و روحيه كسب كند، بشدت تحت تاثير او قرار ميگيرد و آنقدر بد و معمولي بازي ميكند كه اصلا قابل شناسايي نيست.
از زماني كه ديهگو، سرمربي اين كشور شده، مسي فقط 2 گل براي آرژانتين زده و درصد گلزنياش در 18مسابقه اين كشور در مرحله انتخابي آمريكاي جنوبي در هر 400 دقيقه فقط يك گل بوده كه اسفبار است. همين بازيكن استثنايي كه به اعتراف خود مارادونا نيز نزديكترين بازيكن به وي به لحاظ سلسله مراتب فني و كاراييهاي معجزهوار است، در بازيهاي بارسا ستارهاي مهار ناپذير است و آنجا به طور متوسط در هر 104 دقيقه يك گل زده است.
همين تعريف و توصيف براي ديگر ستارههاي آرژانتين نيز چه جوانترهايي كه از دوران بييلسا و پكرمن باقيماندند و چه پيرمردهايي كه مارادونا آنها را از نو به تيم ملي آورد، صدق ميكند و آنها نيز به يمن مهارت! اين سرمربي متغير الاحوال، در تيم ملي حتي سايهاي از همان بازيكناني نشان ندادهاند كه در سطح باشگاهي جلوه كردهاند.
از طيف اول تهوز، ماسكرانو، ليساندرو لوپز، واگهرو و از طيف وسط آيمار، ساويولا و هاينزه و از طيف مسن ورون و پالرمو قابل نام بردن هستند و اگر در نظر بگيريم كه آرژانتين كامبياسو، برديسو و زانهتي را هم دارد بيش از پيش به ثروت هنگفتي پي ميبريم كه در اختيار مارادوناست و او آن را تقريبا به هدر داده و حتي از نيمي از توان آنها استفاده نميكند و اين مساله نيز به تنهايي يك راز است، زيرا مردي كه پس از پهله برزيلي جديترين كانديداي تصاحب عنوان برترين فوتباليست تاريخ بوده، به محض اين كه بحث استفاده درست از استعدادهاي چشمگير موجود در فوتبال ملي آرژانتين مطرح ميشود، تبديل به يكي از ناكارآمدترين آدمها ميشود.
مردي كه بر خلاف سالهاي پيش ضررهاي برخاسته از اشتباهاتش فقط مختص خود او نيست و احتمال دارد تيم ملي آرژانتين را هم از گردونه مرحله نهايي جامجهاني 2010 خارج كند كه با شرايط فعلي بعيد است اين چنين نشود.