بازدید 16387

۱۶ آذر ۱۳۳۲؛ بغض کودتا یا قربانی برای نیکسون

على آهنگر
کد خبر: ۷۵۳۱۵۶
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۵ 07 December 2017

زخم کودتا تازه است. سه ماه و بیست روزی بيشتر نیست که هنگامه ملت علیه استعمار انگلیس در گلو خفه شد. محاکمه دکتر مصدق در 17 آبان1332 داغ همه را تازهتر کرد.اعلام تجدید رابطه با انگلیس در 14 آذر 32 از سوی زاهدی نخستوزیر کودتا برزخم تازه نمك پاشید. در این روز اعلامیه مشترک ایران وانگلیس متضمن تصمیم دو دولت براي برقراری مجدد روابط سیاسی میان دو کشور انتشار یافت. در این اعلامیه خاطرنشان شده بود «به زودی هر دو دولت سفیر كبیر خود به کشور دیگر اعزام نماید وسپس در نزدیکترین موضعی که مورد موافقت طرفین باشد، در باب حل اختلاف مربوط به نفت شروع به مذاکره خواهد شد.»


در بهت و ناباوری می رفت که روابط نفتی با انگلستان از سر گرفته شود. محاکمه دکتر مصدق و تجدید روابط با انگلستان و برقراری مجدد روابط نفتی کافی بود تا ولوله ای در کانونهای اصلی مبارزه علیه استعمار انگلیس به وجود آورد. بازار و دانشگاه دو کانون پشتیبانی از نهضت ملی نفت و رهبر محبوب آن دکتر مصدق بودند.

 

پس از کودتا، با حمله به بازار و خراب کردن سقف آن، دستگیری بازاریان عمده به ویژه حاج محمدحسن شمشیری وتبعید آنان به جزیره خارک، توانسته بودند سكوتي نسبي در بازار حكمفرما سازند، اما دانشگاه هنوز به تسلط نظامیان در نیامده بود.


جو سیاسی دانشگاه در دهه سی در اختيار تفکرات توده ای وملی گرایی بود. به گفته بابک امیر خسروی، مسئول وقت کمیته های دانشجويي دانشگاه تهران، دانشجویان« بخش عمده شان تمایلات توده ای داشتند و در سازمان دانشجویان دانشگاه تهران متشکل بودند. یک اقلیت مهمي هم بودند که به تدریج قوت گرفته بودند. اينها طرف داران نهضت ملي و جنبش دكتر مصدق بودند.»


مهندس قباد فخیمی ضمن تاييد گرايش بيشتر دانشجويان به تفكرات توده اي مي گويد: هر چه به سالهاي 1330 نزديك تر مي شديم اين تناسب به سمت جبهه ملي و نهضت دكتر مصدق گرايش پيدا مي كرد به طوري كه حدود 75 درصد از تمایلات به سمت جبهه ملی و دوری از تمایلات چپ جهت يافته بود. دانشگاه تهران با هر دو گرایش توده ای وملی گرایی در کانون همراهی وحمایت از نهضت ملی مردم ایران قرار داشت. کودتا زخمی عمیق در دل دانشگاهیان نشانده بود. بنابراين، دانشگاه تهران خشم فروخورده و بغض در گلو مانده ای بود که باید منفجر میشد.


پس از بازگشایی دانشگاه در مهر 1332 که همزمان با شروع دادگاه فرمایشی دکتر محمد مصدق و همراهانش بود، جنب وجوشی در میان دانشجویان جهت برگزاری راهپیمایی ها وتجمعات اعتراضی پدید آمد. نخستین حرکت در 14 آذر 32 با هدف اعتراض به محاکمه مصدق ویارانش به وقوع پیوست و در روز 15 آذر هم ادامه یافت.

 

دکتر مصطفی چمران که خود در آن سالها دانشجوی دانشگاه فنی تهران و یکی از شاهدان عینی ماجرا بود، در این باره میگوید: «اعمال خائنانه دولت کودتا بر بغض و کینه مردم می افزود و بر آتش خشم و غضب آنان دامن می زد. از روز 14 آذر تظاهرات بی سابقه ای كه در گوشه و کنار به وقوع می پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده ای دستگیر شدند. در روز 15 آذر مجدداً تظاهرات بی سابقه ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان مردم دست به اعتصاب زده و شروع به تظاهرات کردند و عده ای به وسيله مأموران نظامی گرفتار شدند.»


به گفته مهندس قباد فخیمی، «کودتای 28 مرداد 1332 از جمله اولین اقداماتی بود که دولت آمریکا به عنوان مبارزه با گسترش کمونیسم خود را درگیر طرحهای محرمانه براندازی دولتها در دیگر کشورهای جهان می نمود. رئیس جمهور ترومن علیرغم تقاضاهای مکرر دولت وقت انگلستان، تقاضای خصوصی وینستون چرچیل که بسیار مورد احترام ترومن بود، با هر نوع مداخله در امور ایران به شدت مخالفت نموده بود.... اما پس از روی کار آمدن آیزنهاور ، تغییرات اساسی در سیاست آمریکا به وجود آمد و پس از موافقت هفت خواهران برای همکاری آینده جهت بهره برداری از منابع نفتی ایران، همه موانع در راه براندازی دولت قانونی دکتر مصدق برطرف شده بود.»



در تظاهرات روز 14 آذر، همزمان با دانشگاه تهران، در چند دبيرستان پايتخت از جمله دارالفنون هم تظاهرات شد و عده اي از دانش آموزان دستگير شدند. روز 15 آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه كشيده شد و منجر به زد و خورد و دستگيري تعدادي از دانشجويان گرديد.


ريچارد نيكسون، معاون آيزنهاور رييس جمهور وقت آمريكا، در سفري ده روزه به آسيا و آفريقا قصد ديدار از ايران را نيز داشت تا به قول دكتر چمران حاصل 21 ميليون دلار مخارج آژاكس براي كودتا را ببيند و به رييس خود در واشنگتن گزارش دهد. حضور او موقع مناسبي مي نمود تا دانشجويان با اعتراضات و تظاهرات، خشم خود را از بازگشت دوباره انگليس و محاكمه دكتر مصدق و كودتا عليه او نشان دهند. از همين رو بود كه حكومت كودتا يگان هاي نظامي خود را از 16 آذر در محوطه دروني و بيروني دانشگاه مستقر ساخت تا هر گونه صدايي را پيش از برخواستن در گلو خفه كند.


مصطفي چمران در روايت روز 16 آذر مي گويد: «در صبح شانزدهم آدر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجويان متوجه تجهيزات فوق العاده سربازان و اوضاع غير عادي اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه اي را پيش بيني مي كردند. نقشه پليد هيئت حاكمه بر همه واضح بود و دانشجويان حتي الامكان سعي مي كردند كه به هيچ وجه بهانه اي به دست بهانه جويان ندهند. از اين رو دانشجويان با كمال خونسردي و احتياط به كلاس ها رفتند.»


روايتي كه با گفته هاي بابك امير خسروي، مسئول وقت كميته هاي دانشجويي دانشگاه، همخواني دارد. او در اين باره مي گويد: «روز 16 آذر آن سال (1332) شايد آرام ترين روز دانشگاه بود و هيچ برنامه اي براي تظاهرات پيش بيني نشده بود.»

به دستور حكومت كودتا، سربازان در محيط دانشگاه و در اطراف دانشكده ها مستقر شده بودند. در اين ميان گويا تعدادي از دانشجويان دانشكده فني براي سربازان شكلك درآورده آنان را تمسخر مي كنند. بابك امير خسروي در اين باره مي گويد: « علت درگيري اين بود كه بهانه كرده بودند كه دانشجويان براي سربازان شكلك درآورده اند. سربازان وارد كلاس درس مهندس شمسي استاد نقشه برداري در دانشكده فني شده و خواسته بودند چند نفر را دستگير كنند. سر اين قضيه مهندس شمسي عصباني مي شود و كلاس را تعطيل مي كند و پيش مهندس خليلي رييس دانشكده مي رود كه خودش از طرفداران مصدق بود. او هم عصباني مي شود؛ خود ايشان يا معاونش دكتر عابدي زنگ دانشكده را مي زند. دانشجويان مي ريزند در كريدور دانشكده فني. در همين حين سربازها وارد صحن دانشكده مي شوند. دانشجويان شعارهايي از جمله مرگ بر شاه سر مي دهند. بعد تيراندازي برنامه ريزي شده آغاز مي شود.»


مصطفي چمران در وصف اين لحظه مي گويد:« عده اي از سربازان دانشكده فني را به كلي محاصره كرده بودند تا كسي از ميدان نگريزد. اكثر دانشجويان ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهاي جنوبي و غربي دانشكده خارج شوند. ... چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند، به كلي غافلگير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشي بود. دانشجويان يكي پس از ديگري بر زمين مي افتادند. ... به اين ترتيب سه نفر از دوستان ما بزرگ نيا، قندچي و شريعت رضوي شهيد و 27 نفر ديگر دستگير و عده زيادي مجروح شدند.


برخورد به قدري شديد بود كه علي سياسي، رييس وقت دانشگاه تهران هم اعتراض كرد. او در خاطرات خود مي نويسد:« گزارش كه مي رسيد بي درنگ با سپهبد زاهدي تماس گرفتم و شديدا به او اعتراض كردم و گفتم با اين حركات وحشيانه ماموران انتظامي شما من ديگر نمي توانم اداره امور دانشگاه را عهده دار باشم. زاهدي گفت: متاسف خواهم بود. ... ولي بايد بدانيد كه در اين ماجرا تقصير كاملا بر عهده اولياء دانشكده فني بوده است. ... اولياء دانشكده كلاس ها را تعطيل و صدها دانشجو را در سرسراي دانشكده به جان سربازان مي اندازند.»


روايت بابك خسروي با آنچه از گزارش دكتر چمران از اين حادثه در مجله شاهد ياران شماره 37 آمده، و نيز با گزارشي كه در 19 آذر 1332 در روزنامه اطلاعات از سوي هيئت مامور بررسي واقعه 16 آذر به دكتر سياسي رييس دانشگاه تهران منتشر شده، با اندك تفاوتهايي مطابقت دارد.

با دقت در وقايع نگاري حادثه و تحليل تاريخي آن، به خوبي روشن مي شود كه سربازان و نظاميان به دنبال بهانه اي براي سركوب جنبش دانشجويي پس از كودتاي 28 مرداد همان سال بودند. جنبشي كه هنوز زخم كودتا در دلش تازه بود با محاكمه رهبر محبوب نهضت در آبان ماه همان سال زخمش عميق تر شد و خبر تجديد رابطه با انگليس و بازگشايي سفارت در 14 آذر، بر زخم باز شده نمك پاشيد.


در اين ميان، حزب توده، جنبش دانشجويي 16 آذر در مجكوميت محاكمه دكتر مصدق و انزجار از تجديد رابطه با انگلستان و بازگشايي سفارت و تجديدروابط نفتي با استعمار انگليس را رنگ و بوي ضديت با سفر ريچارد نيكسون بخشيد. ترديد نيست كه دانشجويان سفر ريچارد نيكسون به تهران را موقع مناسبي براي اعلام انزجار خود از كودتا و محاكمه مصدق و تجديد رابطه با انگلستان مي دانستند ولي آن روزها اطلاع چنداني از دخالت مستقيم آمريكا در كودتا در دست نبود و افكار عمومي از اين دخالت آگاهي روشني نداشت. تنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود كه از دخالتهاي مستقيم و هزينه هاي دولت آيزنهاور براي سرنگوني دولت مصدق پرده برداشته شد.

 

بيست و دو سال پس از اين واقعه، در آذر ١٣٥٤، دكتر علي شريعتي در تپش قلمي مانند هميشه تاثيرگذار، مي نويسد:« «آذر»مان در آتش سوخت، او را پيش پاي نيكسون قرباني كردند.» شريعتي در حالي از مهدي شريعت رضوي معروف به آذر، از شهيدان 16 آذر با عنوان صميمانه آذرمان ياد مي كند كه پنج سال پس از اين واقعه با پوران شريعت رضوي، خواهر او ازدواج مي كند.

 

به هر روي، ارتباط دادن واقعه دردناك 16 آذر كه بيان كننده شراره هاي خشم مردم و دانشگاهيان عليه استعمار پير انگليس، سرنگوني دولت ملي ، محاكمه رهبر محبوب نهضت، بازگشايي مجدد سفارت انگليس و برقراري روابط ظالمانه نفتي بود، صرفا به سفر 18 آذر نيكسون به تهران، مخالفان و موافقان خودش را دارد.

على آهنگر
15 آذر 96

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل