اولین بارون پاییزو من از گریه لبریزو یه عشق خاطره انگیزو تو زیر چتردو تا چشم مه آلودو دلی که عاشقت بودو یه آسمون کبودو تو مست عطرچرا هر شب هوا ابره چشات به من نمی تابه چرا خورشید پشت کوه یه عمره غرق تو خوابهچرا شبای بارونی برای گریه جون میده چرا حس میکنم این ابر چشای تورو پوشیدهچرا حس میکنم باید شبو زنده نگه دارم فقط چشمامو میبندم نه میخوابم نه بیدارمچرا هر شب هوا ابره چشات به من نمی تابه چرا خورشید پشت کوه یه عمره غرق تو خوابهچرا شبای بارونی برای گریه جون میده چرا حس میکنم این ابر چشای تورو پوشیده