قتل رازآلود نگهبان موسسه خیریه؟
با گذشت حدود شش ماه از قتل مرموز نگهبان یک مؤسسه خیریه در جنوب تهران و کشف سرنخهای جدید، زن و مرد میانسالی بهعنوان مظنون دراین پرونده بازداشت شدند.
به گزارش روزنامه ایران، راز این جنایت که دی ماه سال گذشته رخ داد، زمانی فاش شد که یکی از کارمندان مؤسسه برای انجام کاری راهی مؤسسه خیریه در محله کیانشهر-جنوب تهران- شده بود. او چندین بار زنگ را به صدا درآورد اما کسی پاسخگو نبود. او که به موضوع مشکوک شده بود در حالی که پشت در به انتظار ایستاده بود ناگهان صدایی از داخل شنید. صدای مردی که کمک میخواست.وی بلافاصله خودش را به مدرسهای که نزدیک مؤسسه بود رساند و با کمک چند نفر از معلمان، موفق شد وارد مؤسسه شود.اما به محض ورود با پیکر نیمه جان نگهبان میانسال روبهرو شد. بلافاصله موضوع به اورژانس و پلیس اعلام شد و مرد مجروح که هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد، اما تلاش تیم درمانی بینتیجه ماند و رجب تسلیم مرگ شد.
البته قتلی انجام شده و جان یک هموطن ازش سلب شده و حتما خانواده ای داغدار این جنایت خونین -
اما در مورد قاتل اگه به همین نوشته های بالا استناد کنیم - یقینا - اون خانوم و سایان اگه در قتل بطور مستقیم دست نداشته باشند - حتما آمر و یا مطلع هستند - دلیلش هم خیلی ساده است - .
تو متن گفته شده : بعد از قتل یا دیدن جنازه - خانوم با پیامک به شایان میگه : بدبخت شدیم . کشتنش .
وقتی یک جمله کوتاه و خبری که مفعول و فاعلش مشخص نیست بین دو نفر رد و بدل میشه کامل واضحه که هردو نفر از قبل از مفعول و فاعل و حتی فعل مورد نظر جمله با خبر بودند و نیازی به تکرار نامهای فاعل و مفعول نبوده -
مثلا به کسی میگی برو سر خیبابون ببین سوپری بازه - طرف میره و با مسیج یا از همونجا داد میزنه - ( آره ) یا ( بله ) یا ( بازه ) / چون هردو طرف در جریان بودن دیگه نیازی نیست بگه ( رفتم سر خیابون و سوپری باز بود ) این ساده کردن جمله در زبان محاوره بیانگر اطلاعات کامل دوطرف از نقش و جایگاه فاعل و مفعول بوده و بطور یقین اطلاعات کاملی در این زمینه دارن.
در ضمن من نه قاضی هستم و نه دبیر ادبیات - همینجوری نوشتم شاید کمکی کرده باشم





