
از اعتراض کارگران فلان مجموعه به پرداخت نشدن چندماهه حقوقشان تا تجمع کارگران بهمان مجموعه به تعدیل نیرو، کاهش حقوق و...، و اعتراضاتی از این دست، آنقدر در کشورمان تکراری است که هم مردم به شنیدن اخبارش عادت کردهاند و هم مسئولان با شنیدنش به تکاپو نمیافتند؛ مگر اینکه پای اعتراض ستاره ها در میان باشد!
به گزارش «تابناک»؛ اوضاع اقتصادی پرطرفدارترین ورزش در کشورمان آنقدر وخیم است که حتی اگر اهل پیگیری اخبار ورزشی هم باشید، بعید است اخبار فراوان پرداخت نشدن مطالبات برخی مربیان و بازیکنان خارجی و پیرو آن، شکایت این افراد از تیمهایی مانند تراکتورسازی و استقلال به مراجع جهانی و اعمال جریمههای سنگین علیهشان به گوشتان نخورده باشد.
وضعیتی که برای علاقه مندان به ورزش و به طور ویژه، فوتبال در کشورمان بسیار ملموس تر است، به ویژه طرفداران تیم های مشهور فوتبال پایتخت یا طرفداران پرشور تبریزی و ... که میبینند بحران اقتصادی فوتبال کشورمان جهانی شده و آثار و بلایایی برایمان به همراه آورده که جبران ناپذیر به نظر میرسد. آنقدر که مسئولان فدراسیون فوتبال کشورمان تصمیم گرفتهاند برای پیشگیری از تکرار و تشدید وضعیت بحرانی، قانونی ویژه در نظر گرفته و برخی تیمهای بدهکار را مشمول محرومیتهایی کنند.
همه اینها در حالی است که فوتبال کشورمان به پرداختهای بی حساب و کتاب و البته نجومی نیز مشهور است. موضوعی که به شکلی طنزگونه، با شکایات فراوان بازیکنان و مربیان از باشگاهها بابت پرداخت نشدن مطالباتشان در تعارض است، ولی در یک چیز با اوضاع کلی جامعه هماهنگ به نظر میرسد؛ اینکه گاه دریافت مطالبات در کشورمان آنقدر دشوار است که ناگزیرید اعتصاب کرده یا با برگزاری تجمع های اعتراضی و شکایت، ابزارهای مختلف فشار را برای دریافت طلبتان به کار بگیرید.
درست مثل کاری که بازیکنان تیم فوتبال استقلال تهران کردند؛ اعتصابی که در چند مرحله رخ داد و هر بار شدت بیشتری یافت تا سرانجام ثمر داد و به پرداخت بخشی از مطالبات این فوتبالیستها به ایشان منجر شد؛ نتیجه ای که به معنای پیروزی معترضان است و احتمالا این باور را میان دیگر فوتبالیست ها تقویت کرده که راه دریافت مطالباتشان، از اعتراض و دست کشیدن از تمرین میگذرد.

نکته قابل تأمل در این میان آنجاست که میبینیم پرداخت به آبی پوشان و شکستن اعتصاب ایشان، نتیجه دستور وزیر ورزش است؛ گزارهای قابل تأمل که احتمالا برای برخی هموطنانمان معانی فراوانی دارد. آن دسته از هموطنانمان که ماه هاست حقوق نگرفتهاند و خدا میداند چگونه در این مدت گذران زندگی کرده و به چه شیوهای برای نوروز و تعطیلات طولانی مدت پیش روی، تدارک دیده و مهیا شدهاند.
امثال کارگرانی که گاه بی دریافت مساعده، قادر به گذری کردن یک ماه هم نیستند و احتمالا تعویق حقوق برایشان چیزی جز انبوه شرمندگی و قرض به دنبال نداشته است. قشر زحمتکشی که اگر تمامی حقوق و مزایای خود را هم بموقع دریافت کنند، باز در هزینههای زندگی ناتوان خواهند بود، ولی این موضوع نیز موجب نشده پرداختی ها به ایشان به تعویق نیفتاده و گاه فراموش نشود.
اوضاعی که شنیدن دربارهاش نیز تأسف برانگیز است؛ اما موجب نشده و نمیشود که پایان بیابد. شاید از این رو که هیچ وزیری دستور رفع و رجوعش را نمیدهد و نگران عواقب اعتصاب کارگران نیست. کارگرانی که اگر دست از کار بکشند، در بسیاری از مواقع بابت توقف یا کند شدن تولید با جریمه مواجه شده یا حتی بدتر، با اخراج و بیکاری تنبیه خواهند شد، نه مثل فوتبالیستهایی که بالاخره توانستند بخشی از حق و حقوقشان را دریافت نمایند.
ورزشکارانی که مانند همه مردم کشورمان حق دارند خواستار دریافت مطالباتشان، به ویژه در آستانه نوروز باشند و خوشبختانه اعتراضاتشان نیز دیده میشود؛ درست عکس وضعیت کارگران پرشماری که ماه هاست حقوق نگرفتهاند، یا رانندگان اتوبوسی که برای پیگیری مطالباتشان، مقابل شورای شهر تجمع برگزار میکنند، یا معلمانی که در اقدامی هماهنگ، در سراسر کشور در مکانهایی از پیش تعیین نشده گرد هم میآیند یا معترضان دیگری که چون ستاره نیستند، اعتراضشان خریداری ندارد.
تفاوتی زمین و آسمانی میان ستاره هایی که امثال برنامه کلاه قرمزی را تهیه میکنند و تهدیدهایشان مسئولان را به سرعت سر راه آورده و به پرداخت مطالباتشان منجر میشود، با کارگرانی که تجمع های بزرگشان نیز گاه دیده نمیشود، چه برسد به شنیده شدن اعتراضات فردی شان!