ولنتاین، غیر رسمیترین جشنی که با خواب مسئولان رسمی شد! +ویدیو
یادآوری اینکه از چه زمانی 25 بهمن ماه با «جشن ولنتاین» در ذهنمان عجین گشت و مناسبتی جدید به تقویم غیررسمی کشورمان اضافه شد، کار چندان سادهای نیست؛ اما حتی اگر مبدأ ورود این رویداد غربی به مناسبات کشورمان را هم به یاد نیاوریم، برای پی بردن به میزان نفوذ ولنتاین در جامعه ایرانی، کار سختی در پیش نداریم.
اگر تا چند سال پیش، تنها نام این مناسبت فرنگی به گوشمان خورده بود و درباره چگونگی شکلگیریاش حکایتهای متفاوتی میشنیدیم، اکنون به جشنی بزرگ رسیدهایم که هر سال بر شکوه آن افزوده میشود!به گزارش «تابناک»، یادآوری اینکه از چه زمانی 25 بهمن ماه با «جشن ولنتاین» در ذهنمان عجین گشت و مناسبتی جدید به تقویم غیررسمی کشورمان اضافه شد، کار چندان سادهای نیست اما حتی اگر مبدأ ورود این رویداد غربی به مناسبات کشورمان را هم به یاد نیاوریم، برای پی بردن به میزان نفوذ ولنتاین در جامعه ایرانی کار سختی در پیش نداریم.
کافی است سری به خیابان ها و مراکز خرید دور و اطرافمان بزنیم تا دریابیم که ولنتاین برای برخی مغازه داران بازار فروش خوبی فراهم آورده و کسب و کارشان را رونق بخشیده است. به ویژه آن دسته از فروشندگان که کالاهای دکوری و تزئینی میفروشند یا به طور خاص تر، «کادویی فروش» هستند. یا حتی فروشندگان عروسک که به نظر برترین فصل فروششان موسم ولنتاین است.
البته برای درک حال و روز ولنتاینی جامعه شاید نیازی به خیره شدن به ویترین مغازه ها و سرک کشیدن به داخل آنها هم نباشد و کمی دقیق شدن به حال و روز مردمی که در حال تردد هستند هم کفایت کند. به ویژه جوانانی که این روز برایشان خیلی خاص است و در آن هدیه میگیرند و هدیه میدهند و گرامی اش میدارند.
منظور جوانانی است که همگی به وضوح از ارتباط تأیید نشده شان با جنس مخالف آگاهیم و میدانیم که نه ولنتاین و هدایایش و نه هیچ مناسبت مشابهی نخواهد توانست فرجام ارتباطشان را شیرین کند، اما با علم به این موضوع ترجیح میدهیم آنها را ندید گرفته و به حال خودشان رهایشان کنیم؛ درست مثل مواجهه مان با ولنتاین.
این در حالی است که اگر کمی به عقب تر بازگردیم، به یاد خواهیم آورد که گهگاه اقدامات عجیب و غریب و ناهماهنگی در مقابله با شیوع ولنتاین شاهد بودهایم. مثل دستور نیروی انتظامی برای ممنوعیت فروش کالاهای مرتبط با این روز در برخی شهرها. دستورهای عجیبی که گاه در آن تأکید شده بود قنادان از فروش شکلات های به شکل قلب در این روز و قبل از آن خودداری کنند!
اقداماتی که نمونه های مشابه آن در برخی دیگر از کشورهای مسلمان مانند مالزی و عربستان هم برای مقابله با شیوع ولنتاین به کار گرفته شده و شکست خورده بود. اما آیا شکست این دست اقدامات برای رها کردن اوضاع به حال خود کافی است یا باید از آن نتیجه گرفته و اقدامی مؤثر و مناسب برای مقابله با شیوع این جشن وارداتی به کار بست؟ اصلا آیا باید با شیوع این جشن مقابله کرد یا بهتر است با آن همراه شد و از مزایایش بهره مند شد؟
این پرسش اخیر شاید مهم ترین پرسشی باشد که میتوان در این باره مطرح نمود. از این که میبینیم ولنتاین مورد تأیید هیچ نهاد و قانونی قرار نگرفته و رسمیت ندارد، به شدت مورد پذیرش بخش هایی از جامعه قرار گرفته و در سایه آن، به رسمی جدایی ناپذیر از جامعه بدل شده است؛ گویی از ابتدا در فرهنگ ایرانی بوده و همیشه آن را گرامی میداشتهاند.
وضعیتی که نتیجه انفعال و کندی مسئولان در مقابله با شیوع پدیده های نوین در جامعه ایرانی است و نمونه های دیگری از آن را هم میتوان مثال زد. مثل شیوع استفاده از انواع ترقه ها و وسایل آتش بازی در روز چهارشنبه سوری، که نتیجه مستقیم غیررسمی رها کردن این جشن و واگذاردن امور آن به افراد غیر مسئول است.
رویکردی که مشابه آن در ولنتاین دیده میشود و آنقدر مخرب و آسیب آفرین است که میبینیم حتی برخی تلاش های صورت گرفته برای هدایت موج شکل گرفته پیرامون این جشن به مسیرهای درست نیز هیچ ثمری نداشته است. مثل تلاش برخی برای جایگزینی ولنتاین با جشن های ایران باستان مانند اسفندگان یا مهرگان، که اگر کمی مسئولان هشیار بودند، میشد به کمکشان ولنتاین را از روز عروسک هدیه دادن و هدیه گرفتن، به جشنی شیرین برای تمامی ایرانیان بدل کرد.
کافی است سری به خیابان ها و مراکز خرید دور و اطرافمان بزنیم تا دریابیم که ولنتاین برای برخی مغازه داران بازار فروش خوبی فراهم آورده و کسب و کارشان را رونق بخشیده است. به ویژه آن دسته از فروشندگان که کالاهای دکوری و تزئینی میفروشند یا به طور خاص تر، «کادویی فروش» هستند. یا حتی فروشندگان عروسک که به نظر برترین فصل فروششان موسم ولنتاین است.
البته برای درک حال و روز ولنتاینی جامعه شاید نیازی به خیره شدن به ویترین مغازه ها و سرک کشیدن به داخل آنها هم نباشد و کمی دقیق شدن به حال و روز مردمی که در حال تردد هستند هم کفایت کند. به ویژه جوانانی که این روز برایشان خیلی خاص است و در آن هدیه میگیرند و هدیه میدهند و گرامی اش میدارند.
منظور جوانانی است که همگی به وضوح از ارتباط تأیید نشده شان با جنس مخالف آگاهیم و میدانیم که نه ولنتاین و هدایایش و نه هیچ مناسبت مشابهی نخواهد توانست فرجام ارتباطشان را شیرین کند، اما با علم به این موضوع ترجیح میدهیم آنها را ندید گرفته و به حال خودشان رهایشان کنیم؛ درست مثل مواجهه مان با ولنتاین.
این در حالی است که اگر کمی به عقب تر بازگردیم، به یاد خواهیم آورد که گهگاه اقدامات عجیب و غریب و ناهماهنگی در مقابله با شیوع ولنتاین شاهد بودهایم. مثل دستور نیروی انتظامی برای ممنوعیت فروش کالاهای مرتبط با این روز در برخی شهرها. دستورهای عجیبی که گاه در آن تأکید شده بود قنادان از فروش شکلات های به شکل قلب در این روز و قبل از آن خودداری کنند!
اقداماتی که نمونه های مشابه آن در برخی دیگر از کشورهای مسلمان مانند مالزی و عربستان هم برای مقابله با شیوع ولنتاین به کار گرفته شده و شکست خورده بود. اما آیا شکست این دست اقدامات برای رها کردن اوضاع به حال خود کافی است یا باید از آن نتیجه گرفته و اقدامی مؤثر و مناسب برای مقابله با شیوع این جشن وارداتی به کار بست؟ اصلا آیا باید با شیوع این جشن مقابله کرد یا بهتر است با آن همراه شد و از مزایایش بهره مند شد؟
این پرسش اخیر شاید مهم ترین پرسشی باشد که میتوان در این باره مطرح نمود. از این که میبینیم ولنتاین مورد تأیید هیچ نهاد و قانونی قرار نگرفته و رسمیت ندارد، به شدت مورد پذیرش بخش هایی از جامعه قرار گرفته و در سایه آن، به رسمی جدایی ناپذیر از جامعه بدل شده است؛ گویی از ابتدا در فرهنگ ایرانی بوده و همیشه آن را گرامی میداشتهاند.
وضعیتی که نتیجه انفعال و کندی مسئولان در مقابله با شیوع پدیده های نوین در جامعه ایرانی است و نمونه های دیگری از آن را هم میتوان مثال زد. مثل شیوع استفاده از انواع ترقه ها و وسایل آتش بازی در روز چهارشنبه سوری، که نتیجه مستقیم غیررسمی رها کردن این جشن و واگذاردن امور آن به افراد غیر مسئول است.
رویکردی که مشابه آن در ولنتاین دیده میشود و آنقدر مخرب و آسیب آفرین است که میبینیم حتی برخی تلاش های صورت گرفته برای هدایت موج شکل گرفته پیرامون این جشن به مسیرهای درست نیز هیچ ثمری نداشته است. مثل تلاش برخی برای جایگزینی ولنتاین با جشن های ایران باستان مانند اسفندگان یا مهرگان، که اگر کمی مسئولان هشیار بودند، میشد به کمکشان ولنتاین را از روز عروسک هدیه دادن و هدیه گرفتن، به جشنی شیرین برای تمامی ایرانیان بدل کرد.
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۶۲
انتشار یافته: ۱۳۱
پاسخ ها
سینا
| ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
ناشناس
| ۱۸:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
ناشناس
| ۱۹:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
منم شاید با بعضی چیزاش مثل عروسک خرس خریدن مخالف باشم ولی در کل چیز بدی نیست
شما هم اگه پیشنهاد بهتری دارید ارائه بدید
ناشناس
| ۰۷:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
ایرانی
| ۰۸:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
پس لطفا اینقدر ادای وطن دوستان و فرهنگ دوستان رو درنیارین
شهرت طلبی ممنوع
| ۱۴:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
خخخخخخخخخخخخخخ
به ناشناس 18:40
| ۲۲:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
ناشناس
| ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۹
برید فکر همون چهارشنبه سوری باشید که به گند کشیدین اون رو درست کنید بعد بیاید دم از جشن های باستانی بزنید
ملت نیاز به شادی دارن چه غربی باشه چه ایران باستانی
از عزا و بگیر بگیر هم خسته شدن متونید بفهمید؟؟
پاسخ ها
دائی جان
| ۱۸:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
ناشناس
| ۲۱:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
حالا همون کاربرا اینجا به تابناک حمله کردن که چرا این جشن بده
دقیقا به همین دلیل بده چون عشقی وجود نداره یک مشت خرس گنده واسه هم خرس کوچیک میخرن و بهم دروغ میگن همه هم دوست دختر و دوست پسرن اکثرن و تا سال بعد 80 درصدشون از هم جدا شدن یا تنهان یا ضربه عاطفی خوردن یا خیانت کردن و با یکی دیگن
انقدر سخته فهمش؟ روز عشق سپندارمزگان یا ولنتاین نیست
روز عشق روزیه که دو نفر همدیگرو واقعا و برای خودش نه برای پول و قیافه و معامله دوست داشته باشن اونوقت تمام سال ولنتاینه
فهمش سخته؟
وقتی همه دروغگو و خائن شدن کدوم روز عشق؟ خودتو مسخره کردینن کل سود این روز تو جیب کافی شاپا و رستورانا و سینماها و لوکس فروشی های و کادو و اینا میره
بعدشم جالبه فقط پسرها باید کادو بخرن
اینم وجه مسخره ترشه
مرد که احیانا نیاز به توجه نداره
؟؟؟؟
روز مرد جوراب میخرن روز ولنتاین هم مرد باید بخره
روز زن کمتر از طلا رضایت نمیدن
روز دختر هم داریم اما دریغ از روز پسر
پاسخ ها
ناشناس
| ۱۹:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
عشق نبود عاقبت ننگی بود
عشق با هوس تناسبی ندارد
ناشناس
| ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
يادمان نرود كه دين مبين اسلام هم از خارج وارد ايران شد . ابتدا با آن مشكل داشتيم ولي اكثريت مردم آن زمان ايران بعدها پذيراي آن شدند (خواه به اجبار خواه به اختيار)
پاسخ ها
عقیده روبزور نمیشه تحمیل کرد.
| ۲۰:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
اینترنت
شبکه های اجتماعی
همه اینها ممنوع بودند... دسترسی ممنوع و محدود بودند
اینم مثل بقیه
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







