پسر آتشافروز كه از هشتسال قبل به اتهام قتل سه عضو خانوادهاش در زندان به سر ميبرد، روز گذشته محاكمه شد. در اين سالها جلسات محاكمه او به دليل حضور نداشتن اولياي دم تجديد ميشد.
به گزارش جوان، 16 فروردينماه سال 88 بود كه مأموران كلانتري 17 مارليك و آتشنشانان از وقوع حادثه آتشسوزي در يكي از خانههاي شهر با خبر و در محل حاضر شدند. آتشنشانان بعد از خاموش كردن شعلههاي آتش جسد پدر خانواده را به همراه دختر هفتساله و پسر پنج سالهاش كشف كردند. وقتي تحقيقات نشان داد كه حادثه عمدي صورت گرفته است و بررسيها در اين باره ادامه پيدا كرد.
تحقيقات پليس نشان داد كه عامل حادثه پسر 18 ساله خانواده است كه بازداشت شد. او گفت: به اختلالات رواني مبتلا هستم و تحتنظر پزشك قرار دارم. از مدتي قبل به اشتباه به رفتار مادرم مظنون شدم بنابراين تصميم به انتقام گرفتم. براي اين كار يك گالن بنزين خريدم و آن را در راه پله پشتبام گذاشتم و رويش پتو كشيدم. قبلاً هم اين كار را كرده بودم، ولي اتفاقي نيفتاده بود.
نيمه شب بيدار شدم و به سراغ گالن رفتم و كبريت كشيدم كه پتو آتش گرفت. وقتي پدرم از ماجرا با خبر شد به سرعت خودش را رساند و گالن را برداشت تا به حمام ببرد، اما به خاطر شدت آتش گالن از دستش افتاد و آتش به داخل اتاقها زبانه كشيد و حادثه مرگبار رقم خورد. درهاي منزل قفل بود، به خاطر اينكه پدرم عادت داشت درها را قفل كند. در آن حادثه من و مادرم از مرگ نجات پيدا كرديم، اما پدر، خواهر و برادر كوچكم فوت شدند. با كامل شدن بررسيها پسر جوان به اتهام سه فقره قتل عمد مجرم شناخته شد و كيفرخواست عليه وي صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
اين پرونده در جلسات متعدد رسيدگي به دليل حضورنداشتن اولياي دم تجديد شده بود تا اينكه روز گذشته بار ديگر روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. وكيل اولياي دم كه در جلسه حاضر بود، بعد از قرائت كيفرخواست اعلام كرد مادر متهم از او اعلام گذشت كرده است، اما ديگر اولياي دم درخواست قصاص دارند.
به دستور رئيس شعبه متهم در جايگاه حاضر و بعد از شرح دوباره حادثه گفت: اتهام قتل را قبول ندارم و با خانوادهام اختلافي نداشتم اگر هم بود جزئي بود.
متهم در آخرين دفاع گفت: هيچ انگيزهاي براي قتل خانوادهام نداشتم، فقط فكر ميكردم آنها توجهي به من نداشتند.
پدر و مادرم هر دو شاغل بودند و ساعات كمي در منزل حضور داشتند. در نبود خودشان هيچ امكانات تفريحي برايم فراهم نميكردند به همين دليل به افسردگي مبتلا شده بودم. اگر سوءظني به مادرم پيدا كرده بودم به خاطر افسردگي بود. بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي وارد شور شد.