بازدید 15646
15646 بازدید
حکایت پنهان مقاومت کردها در کوبانی
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۴ 20 October 2014
کد خبر: ۴۴۳۴۰۵
| ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۴ 20 October 2014
| 15646 بازدید
15646 بازدید
برخی میگویند کوبانی یادآور مقاومت استالینگراد در جنگ جهانی دوم ـ تابستان ۱۳۲۱ ـ در مقابل ارتش آلمان نازی است و یا روزنامه گاردین هم نوشت که سازمان ملل آن را مشابه کشتار و نسل کشی سربرنیتسا در بوسنی است که ۸۰۰۰ نفر در طی ۱ هفته ـ تیر ۱۳۷۴ ـ رخ داد. اما کردها آن را سمبل اراده مقاومت یک ملت نامیدهاند و جبهه مقاومت علیه تروریسم و انسان کشی. حتی آن را رمز شرافت نامیدهاند که با سلحشوری از کیان مردمانی مظلوم دفاع میشود. آن هم در روزگاری که کردها به عنوان بخشی از واقعیت عینی و انکارناشدنی منطقه دوباره در اذهان مرور میشود.
هرچند برخی کارشناسها بر این باورند که این روزها ترکیه در صدد بازسازی امپراتوری عثمانی است و البته هم پیمان استراتژیک تروریستهای داعش شده و از دید ترکیه، کردها در سوریه دوست و همراه بشار اسد هستند، البته در همان اوایل هم جمهوری اسلامی از جلال طالبانی و مسعود بارزانی خواست که کردهای سوریه علیه بشار اسد کاری نکنند تا در فرصت مناسب بشار جبران مافات کند و به هویت سیاسی ـ اجتماعی آنان اقرار کند؛ اما بارزانی به سمت سیاست عربستان و ترکیه رفت و خواهان فروپاشی اسد شد و حتی تلاش کرد با ساختن حزبهای پیرو خود در کردستان سوریه به دلخواه خود و میل ترکیه، اقدام کند. جلال طالبانی هم بنا به عقلانیت و تجربه سیاسیاش، کردها را به مشارکت سیاسی با حکومت اسد فراخواند و گفت، با آمدن یک کودتاچی در سوریه، لزوما به نفع دو میلیون کرد سوریه نیست و سرنوشت بهتری نخواهند یافت. البته ایران هم همواره گفت آنچه در سوریه رخ میدهد، بویی از بهار عربی نبرده و رشد ترور و ویرانی و ترس و وحشت است.
بشار اسد هم با آرامش خاطر اختیار کردستان سوریه را به کردها و «پ.ک.ک» و احزاب اقماریاش مانند یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) سپرد. امروز هم شاید به خاطر فتنه دشمنان آب و خاک سوریه، دیگر توان قشون کشی به شمال کشورش را ندارد. شاید کسی نمیخواهد قهرمان مبارزه علیه تروریسم هم باشد و سازمان ملل هم نیروی مستقل نظامی برای سوریه اعزام کند تا کردها را یادی دهند و کوبانی را از انزوا و محاصره نجات دهند و تروریسم ساخته و پرداخته داعش را از بین ببرند.
یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) هم کانتون تشکیل داد ـ اعلام تأسیس سه کانتون یا دولت در سه منطقه کردنشین سوریه مانند ایالتهای فدرال در تقسیمهای کشوری مانند سوئیس ـ تا این سرزمین خودگردان اداره و مدیریت شود بعد هم چندان روی خوشی به رهبر فعلی اقلیم کردستان عراق نشان نداده و اجازه نفوذ او یا حزب دمکرات کردستان سوریه همکار وی (به رهبری عبدالکریم بشار) یا KNC (المجلس الوطنی الکردی) و... که اکثرا در پیمان اربیل ساخته شدند و هدف اصلیشان استقلال کردستان بود را هم ندادند و او هم به طور مرسوم، قهر سیاسی کرد و شاید به دنبال فرصت مناسب نشست شاید نمیخواست ترکیه را بخاطر «پ.ک.ک» برنجاند.
حزبهای طرفدار خود در سوریه را هم علیه صالح مسلم برانگیخت و مرتبا در سایتهای رسانهای خود ـ مانند روداوو و باس و پیام نیر و... که مراعات سیاست ترکیه را دارند ـ سعی در تبلیغ منفی علیه یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) و صالح مسلم و PYD (حزب اتحاد دمکراتیک) در مناطق کردنشین داشت و برخی مقامات محلی نقدهایی علیه او داشتند. البته در آن مدت هم بارزانی، حزبها و سازمانهای وابسته به خود در کردستان سوریه را هم، علیه یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) و PYD و صالح مسلم و دیگران که جدا از تفکر او هستند، تحریک میکند.
خود بارزانی بعدها نزد مقامات ایرانی اعتراف کرد که در بهار ۱۳۹۳ در اردن با داعش و ترکیه نشست که جهانیان دید چه خوابی برای عراق و کردستان سوریه دیدند و قبل از رفتن به اردن هم در نوار مرزی کردستان سوریه ـ عراق، بنا به دستور ترکیه خندق حفر کرد و طبق گفتههای YPG ـ PYD دست رد به سوی آوارگان نهاد و مرز را هم مسدود کرد و بعد در زبان منتقدان شنیده میشد که، نیروهای پیشمرگ بارزانی، شنگال را بدون شلیک یک گلوله و یا هیچ مقاومتی، به دست داعش سپرد و بعد آن کردکشی ایزدیها رخ داد. در واقع شنگال که تسلیم شد، مردم کردستان همصدا شدند که آبرو و کرامت کرد و کردستان را لکه دار کردهاند و آنهمه قتل و جنایت، صرفا یک بازی سیاسی بود که احتمالا برندهاش ظاهرا ترکیه و متحدش در کردستان بودند.
داعش وارد کردستان عراق شد و رسانههای جهان نوشتند که از انجام هر جنایتی رویگردان نبوده و عکسها و فیلمهای وحشتناک در بازتاب اخبار منتشر شدند. رئیس اقلیم کردستان عراق هم وعده استقلال کردستان میداد و سالهاست هر از گاهی که در مقابل نقد حکومت مرکزی عراق و یا احزاب سیاسی اقلیم قرار بگیرد این کارناوال شادی استقلال کردستان را راه میاندازد و شاید نوعی اطمینان خاطر داشت و ان هم محاسبه نادرست، هیجان کاذب و تصور غلط بود؛ اما وقتی که داعش به سوی وی و علیه اقلیم کردستان برگشت، طبق سخن برخی مقامات اقلیم نخست شتابان و هراسان با هواپیمای شخصی به ترکیه پناه برد اما ترکها دست رد به سینهاش نهادند و کمکی به وی و نجات کردستان عراق نکردند و دوباره به سوی ایران گردش و طلب کمک کرد. البته میدانست که ترکها او را در حمله داعش تنها گذاشتند اما طبق سخن منتقدان عرب، وی دیگر توان دور شدن از ترکیه را نداشته و ندارد زیرا پول نفتهای فروخته شده عراق و کردستان را پنجاه سال در بانکهای ترکیه سپرده و ترکیه برای او منبع درآمد اقتصادی است.
ایران مانند دیگر برهههای تاریخ معاصر، به کمک وی شتافت. البته اعلام استقلال نابهنگامش نیز باعث شد ایران با تردید به وی نزدیک شود که چرا مرتبا بر شعاری موهوم اصرار میورزد و آن را به عنوان کارت فشار مورد استفاده قرار میدهد. البته جمهوری اسلامی از روزی که اولین دوستدار خواهان هم پیمانی با آن در منطقه، همین بارزانی بوده، سعی دارد او را در غرقه شدن با سیاست ترکیه نجات دهد و همچنان او را محفوظ نگه داشته است.
البته بعد از غیاب مام جلال طالبانی از صحنه قدرت عراق و بعد جنجالهای رئیس فعلی اقلیم کردستان با حکومت مرکزی عراق، با انزوای سیاسی روبهرو شد و چه بسا اگر کمک جمهوری اسلامی ایران و یا مقامات آمریکا نمیبود، اکنون شرایط نامساعدی به کردستان عراق تحمیل میشد و چه بسا هزاران تن آواره به مرز ایران هجوم میآوردند. ایران بنا به اعتقاد تاریخی و نیز استراتژی سیاسی ـ امنیتی، دوباره به کمک کردها شتافت، زیرا کردها را جدا از خود نمیداند. ایران، نخستین کشوری بود که با اقتدار و عزت، سلاح در اختیار کردها نهاد. چند روزی پس از کمک ایران هم سیل سلاح از برخی کشورهای جهان، به سوی کردستان عراق روانه شد. شاید از نظر تسلیحاتی، دانش نظامی، باور و اعتقاد به مبارزه و... سربازان بارزانی چندان مجهز نبودند و بیشتر عرض اندام رسانهای برقرار بود و باور و اعتقاد و ایمانی به مبارزه و شهادت در راه خلق و خاک را نداشته و ندارند... اما با مداقه در حال و روز نیروهای نظامی ـ امنیتی کردستان، طبعا شکل گیری استقلال کردستان با چالش روبرو میشود و غیر واقعی مینمود. بعد هم در میدان عمل رزم و مقابله با دشمن، تاکتیک فرار را بر ماندن و مقاومت ترجیح دادند. البته خواه، ناخواه اروپا و آمریکا از پیامدهای خطرناک کار صدور سلاح آگاهند و حتی آنجلا مرکل، «صدر اعظم آلمان» هم گفت: اقدامی خطرناک اما ضروری است، زیرا رشد تسلیحاتی یک حزب سنتی در منطقه کردستان با تاریخ عملکردی و کارنامه مشخص، نوعی تهدید و مخاطره برای آینده کردستان محسوب میشود و چه بسا پیامآور جنگ احتمالی «پ.ک.ک» و بارزانی باشد؛ هرچند نام برخی از احزاب کردستان هم در لیست ترور آمریکا وجود دارند.
سلاحها به کردستان آمدند و بنا به اقرار بیشتر احزاب کرد عراق، انحصاری در اختیار حزب دمکرات کردستان عراق قرار گرفت و همه را انبار کردند. به قول عادل مراد حتی یک فشنگ هم به اتحادیه میهنی کردستان و دیگران نرسید. از نگاه بارزانی، هر که سلاح و پول داشته باشد، قدرت بیشتر دارد و رمز بقای قدرت است. همه این شرح ماجرا هم در روزنامه الحیات به روشنی انتشار یافته است. هرچند هنوز هم بارزانی و حزب دمکرات کردستان سعی دارند، سلاح بیشتری به دست بیاورند و سیاستمداران بر این باورند که وی داعش را بهانه کرده و سلاح بیشتر میخواهد و تلاش میکند که نرخ اهمیت خود را افزایش دهد. با ادعایی که «تا نابودی کامل داعش از پای نمینشینیم»؛ ادعایی که شاید CIA و ناتو و چند کشور جهان در این راستا، ندارند. اما با آن همه سلاح دریافتی، شاید اکنون همگان بپرسند که برای کوبانی چه شد؟
و روزهای فعلی هم کوبانی گرفتار این کابوس وحشتناک شد و مردمان کرد بار دیگر به عزا و ماتم نشستند و خلقی آشفته و گریان از ظلم آشکار؛ هرچند وضع کوبانی بسیار پیچیده و در هم تنیده است، جامعه کردها آشفته شدند و متحد در کنار هم غمخوار کوبانی بودند.
شاید از نگاه مردم کرد، مسعود بارزانی و حزب دمکرات کردستان عراق آنچنان که باید و شاید همدردی نکردند. حتی گاهی نقدها عمیقتر شد و گفتند، «اصل تفکر ایشان تضاد با دیگری است و با تکیه بر قدرت خارجی بدون باور به مردمان خودش، نمیخواهد کردستان متحد یا بدون غوغا باشد و بقایش هم در غوغاسالاری و عدم اتحاد است یا بارزانی مرز را به روی آوارگان بیپناه کرد سوری بست و حتی اجازه عبور یک آمبولانس حاوی زخمی کرد زبان را نمیدهند اما طارق هاشمی متهم به ترور را در کردستان پناه میدهد و او را فرار میدهند.» و این قبیل انتقادها موجب شد تا کمی در رسانهها رویکرد را تغییر دهد.
در همه شهرهای کردستان ایران و ترکیه و کردستان جنوبی عراق و حتی کردهای اروپا تظاهرات شد؛ اما حزب دمکرات کردستان عراق و رهبر فعلی اقلیم کردستان عراق سکوت کرد و حتی در رسانههایشان گفتند که سقوط کوبانی، سقوط کردها نیست!. در ایران مردمان شریف و مترقی و دارای رشد سیاسی، به همدردی و غمخواری با کوبانی نشستند و فریاد برآوردند اما در ترکیه، دهها نفر کشته و زخمی و زندانی شدند. شاید یاد آور همان روزهایی بود که در ایران پس از دستگیری اوجالان ـ اواخر بهمن ۱۳۷۷ ـ کردهای ایران تظاهرات مسالمت آمیز کردند و سیاست غیر عقلانی ترکیه علیه کردها را محکوم کردند. به هرحال جامعه کردها حافظه تاریخی دارند و میدانند که ۵۰۰ سال پیش در جنگ صفویه و یاغیهای عثمانی در جنگ چالدران، کردستان تکه پاره شد و سرنوشت کردها را در عرصه دیگری قرار داد و جمله مشهور ابراهیم احمد را هم خوب به یاد دارند: «کردها هرکجا باشند، ایرانیاند».
سایتهای رسانهای وابسته به حزب دمکرات کردستان عراق ـ مانند روداوو و باس و پیامنیر و... ـ با انتشار مطلبها اخباری، شاکی شدند که چرا کردها، شعار ضد ترکیه سر دادهاند و حتی پای فراتر نهادند و علت اجازه تظاهرات در ایران را نوعی ابراز مخالفت علیه ترکیه دانستهاند و حتی ایران را به اقدام علیه کردها متهم کردهاند. سیاست دوگانه بارزانی در کردستان عراق میان ناظران سیاسی مشهور است که به زبان کردی علیه ایران مطالبی را منتشر میکنند؛ اما در پشت درهای بسته و دپلماسی پنهان، همان زبان مدح و ثنا را گشودن را دنبال میکنند. یا عضو ارشد حزب دمکرات کردستان عراق ـ مانند علی عونی ـ ایران را «سرزمین اشغالگر کردستان بزرگ» مینامد؛ یعنی بیانگر تفکری تجزیه طلبانه و ضد ایران و ایرانی. البته احزاب اسلامی کردستان عراق هم مانند اتحاد اسلامی آشکارا اعلام کردند که چرا باید ترکیه را شیطان نامید؟
کشوری دیگر ـ منظور ایران ـ پشت این داستان است و آن را تنگبینی سیاسی خواند. اتهامها و سخنان بیات شدهای که هر شنوندهای را به یاد اردوغان میاندازد که هر منتقدی را خرابکار و شارلاتان مینامد یا رهبر خودخوانده کردهای عراق که هر منتقدی را جاسوس و مامور و وابسته و خودفروخته میشناساند.
وضعیت مظلوم کوبانی، باعث ایجاد نوعی همبستگی میان کردها و شرایط فعلی هم موجب نوعی باور دوباره به هویت سیاسی ـ اجتماعی کردها شد؛ اما بالطبع ترکیه و شریک سیاسی ـ اقتصادیاش در کردستان عراق، انگار خواهان این همبستگی کردها نیست. در این هرج و مرج هم دوباره بارزانی، انگشت بر موضوع طرح همه پرسی استقلال کردستان نهاد که شاید ۳ ده و ۱ شهر به عنوان کشور مستقل کردها شناخته شوند اما کردستان جنوبی عراق که در اختیار حزب مام جلال طالبانی و دیگران است لاجرم چنین تمایلی ندارند و او هم عین کرد و کردستان نیست. بارها و بارها مام جلال با شناخت درست و سیاست عقلانی، آن را خواب شاعرانه نامیده و حتی در همنشینی و مصاحبت با وی بارها تاکیدش بر این موضوع را شنیدهام. کردهای سوریه و رهبران آن از جمله صالح مسلم هم به دنبال تجزیه کشورشان نیستند و مرتبا بر این موضع در مصاحبههایشان تاکید کردهاند. همچنین، احزاب کردی که الان مناطق کردنشین شمال سوریه را با کمک پ. ک. ک اداره میکنند، هیچ داعیه استقلال طلبی هم ندارند. این سخنان بارزانی صرفا بیانگر نحوه نگرش و شیوه حکومتداری و رهبری اوست. که بالطبع موجب رشد و ترقی کردستان و همبستگی کردها نخواهد بود.
این چند روز همواره از طرف رئیس اقلیم کردستان عراق، بیانیه و مصاحبههای گوناگون و گاه مبهم و کوتاه منتشر میشود. حتی اظهار داشته که ظاهرا و صرفا از راه زمینی نمیتوان به کوبانی کمک کرد جز راه زمینی و خاک ترکیه امکانی نیست. اما مصطفی خوخی ـ از مسئولان سابق امنیتی در موصل ـ در مصاحبهاش با تلویزیون نوروز گفت: پل سحیلا راه زمینی مناسب است اما بارزانی چند ماه پیش بنا به رأی و نظر میت ترکیه، آنجا را بست و خندق کند! و کار بدانجا رسید که صالح مسلم هم بگوید، «آنچه رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق و حزب دمکرات کردستان، علیه کوبانی انجام داد به مراتب بدتر از هجوم داعش به کوبانی بود زیرا داعش علنی وارد کارزار شد اما حزب دمکرات کردستان عراق در خفا و پنهان دست در دست اردوغان و داعش نهاد و چنین سیاستی مایه شرم است».
برخی از رسانهها هم به بیان اشتراک و افتراق صالح مسلم و بارزانی پرداختند که وی دو فرزندش را در مبارزه از دست داده و اکنون جز سه فرزند دیگر، مایملکی ندارد و حاضر به قربانی کردن آنها هم هست. اما رئیس تمدید شده اقلیم کردستان عراق، جز گذراندن دو سال دوره جاسوسی در موساد اسرائیل، روزی را هم در جبهه جنگ نگذرانیده است. و الان هم هر از گاهی، صرفا برای تبلیغات رسانهای به کیلومترها پشت جبهه جنگ میرود و دوربینی به دست میگیرد تا از دور جبهههای جنگ را نظاره کند.
برخی از رسانههای کردستان هم ضمن ابراز نقد علیه بارزانی و اینکه عملکرد و سیاست وی موجب ساختن کوبانی به عنوان حیات خلوت سیاست شکست خورده ترکیه در سوریه شده، نگاهی هم به سکوت ترکیه داشتند و مطرح ساختهاند که از دید ترکیه، اکثر کُردهای کوبانی وابسته به «پ.ک.ک» و دشمن بالقوه ترکیه هستند و احتمالا وقتی کوبانی سقوط کرده و داعش ویرانش ساخت، ترکیه تا حدی برای آرام کردن افکار بین المللی وارد کارزار شود. شاید آمریکا هم جدای از عذرخواهی جوبایدن، بدان موضوع اذعان دارد که عربهای عربستان، امارات و قطر و... دغدغه سقوط کوبانی را ندارند البته در استراتژی آمریکا هم کوبانی در اولیتش نیست. هرچند پیام انجام بمبارانها علیه داعش در تراژدی کوبانی، این است که برایش کرد و کردستان در منطقه اهمیت دارد و بهانهای است برای رهانیدن کردستان سوریه از قتل و عام توسط داعش و بدان خاطر، آمریکا ۳۰۰ مشاور نظامی ـ امنیتی هم به عراق فرستاد اما همچنان دلخوش به همان شیوه هالیوودی بمباران هوایی است و CIA هم اعلام کرد که ترکیه میخواهد از راه داعش، کانتونهای کردهای سوریه را از بین ببرد و اقلیمی دوم تشکیل نشود. هرچند سیاست امریکا هم مشابه این سیاست ترکیه است و تلاشش را میکند که اقلیم دومی در کردستان سوریه تشکیل نشود.
از منظر ترکیه ـ و بالطبع حزب دمکرات کردستان عراق ـ حمایت از کوبانی، رمز بقای اسد است و این روزها هم واکنش ائتلاف ضد داعش و ترکیه و حزب دمکرات کردستان عراق، کاملا نقشه پشت پرده را برای همه علنی ساخته که از سویی ترکیه از مجلس اجازه میگیرد از سویی دیگر در لب مرز شاهد و تماشاگر منفعل جنایت علیه بشریت است و از دیگر سو اردوغان میگوید: کوبانی به ترکیه چه مربوط؟! کردها چه میخواهند؟ اما اوجالان و جمیل بایک هم پیام دادند که سقوط کوبانی پایان سیر صلح است و چه بسا ترکیه را در آستانه ناآرامی قرار دهد. به هر حال برای افکار عمومی کردستان مسجل شده است که «حتی اگر کوبانی هم سقوط کند، شرافت و عزت مبارزه تاریخ کرد و کردستان، زنده خواهد ماند».
مصیبت و محنت کُردها در این روزها، موجب شد تا گفتمان سیاسی کردها هم دستخوش تغییر شود و دیگر به جای تفکر عناد و ضدیت؛ بیشتر بر دوستی و صلح و برادری انگشت بگذارند که برای همیشه از زیستن و حیات در گرو منافع دیگران و کارت بازی سیاسی این و آن شدن و در انزوا ماندن، برای مردم سالاری و آزادی و انسانیت همانند تاریخ چند هزاره خود بجنگند و تمرین کند که دیگر نه استبدادی و نه دیکتاتوری باورمند به دماگوژی بازسازی شود، تا بعدها با تاریخی مملو از جنایت و جعل و فریب، خود را عین کردو کردستان بنامد و از خون آشامی کردها هم شرم نکند... و شاید جامعه کردنشین در کشورهای دارای مردمان کرد، به این فکر برود که رهبران مقصر در سیاستهای غلط پی در پی را به پای میز محاکمه بکشاند تا به قول مشهور سخن مردمان کوی و خیابان کردستان عراق: «کسی که شکوه و عزت کردها را شکسته و در قتل و عام ایزدیان بیگناه، کیان و ناموس کرد را به داعش فروخته و هم با شکست کوبانی، آبرو کرد را هم مثل مطاع به حراج گذاشته» باید به دادگاه و محکمه برد... .
اما ترکیه همچنان بر همان طبل و شیپور جنگ مینوازد و همان تفکری را داراست که کُردها، دشمن اویند، ولی تاریخ نشان داده است که کُردها، مردمانی شریف و نجیب و دوستداران آب و خاکند و هرگز هم به جایی حمله نکردهاند و سالها از کیان و خاک خود دفاع کردهاند و کسی نمیداند این دفاع از کوبانی تا چند روز دیگر ادامه دارد!
شاید در پاسخ منتقدان هوادار ترکیه هم باید گفت که ایران، کردها را کهنترین قوم و آیینه فرهنگ و تاریخ خود میداند. به قول شفیعی کدکنی: کُردها، دل ایران شهرند!.. البته کردها، مرزداران غیور ایران زمین، نیز خود را صاحب خانه ایران میدانند که قرنها در آن آب و خاک زیستهاند، طبعا نوای منحوس جنگ باوران تجزیه طلب هم نمیتواند، مردمان شیفته ایران زمین را گمراه کند. تاریخ و خاک ایران سرگذشت قهرمانان و سلحشوران زیادی را در سینه دارد و کوبانی هم نمادی از مردمان ایران زمین است. و این است راز و حکایت پنهان مقاومت کردها در کوبانی.
* پژوهشگر تاریخ معاصر
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.