جمعیت ایران ۷۷,۷۷۷,۷۷۷ نفر شد
دیروز روی سایت مرکز آمار ایران ابزار جمعیت شمار این مرکز در ساعت 21:42 عدد 77,777,777 را نشان داد؛ هشت تا هفت که نشان میدهد این تعداد نفوس مستعده در کشور ایران زندگی میکنند.
دیروز روی سایت مرکز آمار ایران ابزار جمعیت شمار این مرکز در ساعت 21:42 عدد 77,777,777 را نشان داد؛ هشت تا هفت که نشان میدهد این تعداد نفوس مستعده در کشور ایران زندگی میکنند. ملتی که دارای امید به زندگی بالای 73 سال بوده و میلیونها نفر جوان چشم به آیندهای دوختهاند که با مشغلههایی چون تحصیل، بیکاری به سمت پیری حرکت میکنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، طبق آخرین آمار مربوط به جمعیت ایران بر اساس سرشماری سال 1390 از کل جمعیت بیش از 75 میلیون نفری، 5 /31 درصد را جوانان 15 تا 29 سال تشکیل میدهند؛ جمعیتی که به سرعت به سمت پیر شدن حرکت میکند. طبق سرشماری 1390، میزان سالمندی (افراد بالای 65 سال) 7/5 درصد بوده که پیشبینی میشود 40 سال دیگر 40 درصد جمعیت کشور را پیران تشکیل دهند. نگاهی به هرم سنی جمعیت کشور روند ساختار سنی را برای چند دهه آینده به خوبی نشان میدهد. قاعده بزرگ هرم که یک روز چسبیده به کف هرم بود، الان در میانههای راه قرار دارد و چند سال دیگر به سقف هرم میچسبد.
درمورد ویژگیهای اجتماعی – اقتصادی جمعیت ایران میتوان گفت که بر اساس سرشماری 1390 جمعیت ایران بالغ بر 75 میلیون نفوس با بعد خانوار 5/3 نفری و نسبت جنسی 102 بوده و در این بین تعداد جمعیت جوانان از همه بیشتر است. به علت ضد ارزش معرفی کردن سیاست فرزند کمتر در زمان قبل از انقلاب و سیاستهای دهه 60 در کنار کاهش نرخ مرگ و میر، نرخ رشد جمعیت به رقم 91 /3 درصد افزایش یافت که در دنیا کمسابقه بود.
با افزایش شتابان جمعیت بهدنبال زاد و ولدهای دهه 60، دولتمردان در امر خدماترسانی به این جمعیت مخصوصا جمعیت جوان در حال رشد تا حدودی بازماندند و عدم برنامهریزی کافی و نبود متخصص برای این قشر از جمعیت جوان، کمکم تشویق جمعیت برای کاهش فرزندآوری شروع شد؛ بنابراین در دهه 70 برای جلوگیری از رشد بالای جمعیت و مشکلات ناشی از آن، شعار فرزند کمتر زندگی بهتر از ضد ارزش بودن خارج شد و جریمه عدم صدور کوپن برای فرزندان سوم به بعد و تبلیغاتی مثل تابلوهای کنار جاده و خیابانها با دو بچه ماهی در شکم ماهی مادر به مردم معرفی شد.در نهایت نرخ رشد جمعیت به 4/ 1 درصد در سال کاهش یافت.
سوالی که مطرح است این است که آیا واقعا جمعیت ایران زیاد است؟ جمعیت ژاپن حدود 130 میلیون نفر بوده با مساحت حدود 378 هزار کیلومتر مربع؛ یعنی 340 نفر در هر کیلومتر مربع؛ جمعیت ایران 77 میلیون نفر است با مساحتی بالغ بر یک میلیون و ششصد هزار کیلومترمربع که اگر به خاطر جنگلها و کویر ایران یک میلیون کیلومترمربع را کنار بگذاریم، تراکم جمعیتی 130 نفر به ازای هر کیلومتر مربع بهدست میآید. هندوستان با 2/ 1 میلیارد نفر از تراکم جمعیتی 330 نفری در هر کیلومتر مربع برخوردار است؛ بنابراین ممکن است پاسخ این باشد قدرت برنامهریزی مسوولان جوابگوی این تعداد جمعیت نیست. هر چند قابل ذکر است که اصلا از دیدگاه جمعیتشناسی اثرات و تبعات ساختار جمعیت ارجح بر تعداد مطلق است.
به تعبیر اقتصاددانان این تعداد جمعیت آن هم جوان یک موهبت بوده و پتانسیل بزرگی برای افزایش تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه است؛ اما شغلی که عاید این جمعیت جوان شده است مشغولیتهایی مثل ادامه تحصیل در دانشگاههای ابداعی، افزایش ظرفیتهای تحصیلات عالی و ... بوده است. درواقع برنامهریزان با این کار بیکار بودن جوانان را به سنین بالاتر انتقال دادند. نگاهی به آمارهای عرضه و تقاضای نیروی کار، به ترتیب برای کل کشور و جوانان 15 تا 29 سال و مقایسه دو نرخ بیکاری کل کشور و جوانان 15 تا 19 سال این موضوع را تا حدی نشان میدهد.
یک تحلیل از بیکاری: یکی از مهمترین اهداف سند چشمانداز 20 ساله کشور رسیدن به نرخ رشد سالانه 8 درصد همراه با کاهش نرخ بیکاری از 15 درصد در سال 1382 به 4 /8 درصد در پایان برنامه چهارم توسعه؛ یعنی 1388 بوده است.
بررسیهای صورت گرفته روی بازار کار ایران با استفاده از قانون اوکان (Okun’s law) نشان میدهد برای اینکه بیکاری در هر سال یک درصد کاهش پیدا کند، تولید ناخالص داخلی باید سالانه 41 /6 درصد رشد داشته باشد. در صورت تحقق نرخ رشد سالانه 8 درصد (هدف برنامه چهارم و پنجم توسعه)، نرخ بیکاری در حدود 3 درصد کاهش خواهد یافت که در بهترین حالت حدود 9 درصد یعنی همان برابر نرخ طبیعی بیکاری به دست آمده برای اقتصاد ایران خواهد بود؛ بنابراین، تلاش برای کاهش نرخ بيکاری به کمتر از این سطح دارای آثار تورمی خواهد بود که البته باید تذکر داد نرخ بيكاري طبيعي در ايران نسبت به عرف اقتصادهاي جهاني بسيار بالاست. در خصوص بالا بودن نرخ بیکاری طبیعی، به دلایلی مثل بیماری هلندی اقتصاد ایران و وابستگی به نفت اشاره میشود. یکی دیگر از علل بالا بودن نرخ طبیعی بیکاری نیز به اختلاف فاحش بین شکاف اشتغال کامل با بالفعل برمیگردد. حال سوال این است که با پارادوکسها و معضلات موجود در اقتصاد ایران، دولتها چه میتوانند کنند؟
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۷
انتشار یافته: ۱۵
انسان است".
ایران از ابتداي پیدایش تا سال 1357 یعنی اوایل انقلاب 35 میلیون جمعیت داشت و با 35 میلیون نفر هم
انقلاب کرد و هم جنگ را به اتمام رساند . ولی بعد از انقلاب مسئولان نظام مردم را به زاد و ولد تشویق کردند
که حاصل این شد که در عرض سی سال ما جمعیت ایران را به 75 میلیون رساندیم و با بیکاري و مشکلات
فراوان روبرو شدیم. .اخیرا" هم به بهانه پیري جمعیت در آینده، مسئولان تشویق به افزایش زاد و ولد و افزایش
جمعیت می کنند. حاصل این افزایش جمعیت:
1. هر خانواده اي حداقل یک نفر لیسانس بیکار دارد .
2. تحصیلکردگان ما به علت نبود کار و عدم تضمین شغلی به کشورهاي صنعتی مهاجرت می کنند و به
نیروي کار ارزان قیمت براي کشورهاي اروپایی تبدیل می شوند . بهتر است ما بجاي افزایش جمعیت از
مهاجرت جوانان تحصیلکرده جلوگیري کینم.
3. پسران به علت عدم اطمینان از آینده شغلی به تحصیل بی علاقه و بی انگیزه شده اند. بخشی از
جوانان ما به علت بیکاري گرفتار اعتیاد شده اند. بهتر است بجاي افزایش جمعیت با ایجاد اشتغال و
تامین مسکن و فراهم کردن زمینه ازدواج ، از گرفتار شدن جوانان به دام اعتیاد جوانان جلوگیري
کنیم.
4. به علت نبود شغل، مسکن و درآمد مکفی خیلی از جوانان انگیزه اي براي ازدواج ندارند و یا در سنین
بالا ازدواج می کنند.
5. بیشتر درآمد ما از راه نفت است اگر نفت روزي تمام شود کشور ما به یک کشور فقیر و کم درآمد
تبدیل می شود.
6. بهتر است 50 میلیون جمعیت با کیفیت داشته باشیم تا 100 میلیون جمعیت فقیر، علیل و محتاج.
7. امروز عصر علم ودانش است انسانها باید تحقیق وتفکر کنند ماشینها کار کنند. نیازي به جمعیت زیاد
نیست.
8. امروز در روستاها ماشینهاي کشاورزي کار می کنند و جوانان بیکار هستند و به شهرها مهاجرت کرده و
در کارهاي خدماتی و حتی به کارهاي دستفروشی روي می آورند.
9. امروز سیاهی لشکر لازم نیست امروز مرد علمی و فکري لازم است.
10 . با 75 میلیون نفر جمعیت زمینهاي کشاورزي، مزارع و باغات مرغوب میوه از بین رفته است . واي به
حال اینکه 100 میلیون نفر جمعیت داشته باشم و بخواهیم براي آنها خانه بسازیم ایران به خانه و
مسکن تبدیل می شود . آن موقع ما وارد کننده اکثر محصولات غذایی خواهیم شد .
11 . آیا بهتر است ما مثل سوئد یک کشور کم جمعیت تحصیلکرده ، شاغل، متخصص داشته باشیم يا مثل هندو پاكستان یک
کشور پر جمعیت ، فقیر ، مهاجر فرست و ....؟
12 . ما در همه شهرها مشکل آب شرب و در روستاها مشکل آب کشاورزي داریم.
13 . ما کشور تقریبا" تک محصولی هستیم و اقتصاد ما 80 درصد به نفت وابسته است . از طرفی براي تامین
غذاي 75 میلیون نفر ما گندم وارد می کنیم. در آینده نفت رو به تمام یا رو به کاهش است .چطور می
توانیم گندم 150 میلیون نفر را تامین کنیم .
14 . آیا بهتر نیست همانطوري که ما یکبار جوانی جمعیت را تجربه کردیم و یکبار هم پیري جمعیت را
تجربه کنیم و بعد از آن 50 میلیون جمعیت تحصیلکرده و متخصص شاغل داشته باشم نه 150
میلیون جمعیت بیسواد و بیکار و بی کیفیت.
15 . چه تعداد از جوانان تحصیلکرده و مومن مسلمان ما بعد از تحصیل در دانشگاههاي ایران و کلی صرف
هزینه براي تحصیل آنان، به کشورهاي اروپایی و آمریکا مهاجرت می کنند و در شرکتهاي آمریکایی و
اسرائیلی مشغول به کار می شوند. آیا این درست است ما 20 سال روي یک جوان سرمایه گذاري کنیم
و بعد آمریکا و اسرائیل از تخصص آنها بهره برداري کند؟
خدا خالق وناظم جهان است ولی به انسان عقل و اختیار داده است که در این کره خاکی با استفاده از
عقل و خرد خود زندگی خود را مدیریت کند. آیا بهتر نیست انسان به اندازه وسع و امکانات خود مثلا دوتا بچه
به دنیا بیاورد و خوب آنها را تربیت کند و به جامعه تحویل دهد.؟ یا 5 بچه بی کیفیت و بزهکار و بی تحصیل و
بی سواد و بیکار به جامعه تحویل دهد ؟ آیا والدین و اجتماع و حکومت در مقابل آن بچه اي که از امکانات
محروم شده و فقیر و دزد به بار آمده است ،مسئول نیست؟
بخشی از حاکمان و مدیران ما با امکاناتی که در اختیار دارند هیچ دغدغه مالی ندارند و حتی از وضع معشیت
مردم هم اطلاع کافی ندارند که خیلی از خانواده ها با یارانه اي که چند صباحی دیگر قطع می شود، زندگی می
کنند.
با توجه به موارد فوق و با توجه به موقعیت کاري ، شغلی و مشکلات تحصیل و آینده شغلی خانواده خودشان
عاقلانه فکر کنند که چند تا بچه می توانند به دنیا بیاورند و آنها را خوب تربیت کنند و ....
ميتوانند شعار بدهند و كنفرانس و سمينار و همايش بگذارن تا اين نيز بگذرد....
این فرد درآینده میتونه سمبل(نماد)خیلی از امور عام امنفعه باشه.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







