بازدید 10726
۵

مردادهاي گورستان امامزاده طاهر

امام‌زاده طاهر، موزه بي‌جان تاريخ معاصر است، موزه بي‌جان شعر و موسيقي؛ مجموعه‌اي از خاموشي‌ها و شايد ‌فراموشي‌ها. موزه‌اي که از قرار، مردادهاي هر سال، ميوه‌هايش را از درخت سالخورده شاعران و هنرمندان مي‌چيند.
کد خبر: ۴۲۷۲۹۳
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۳ 20 August 2014
شايان ربيعي در ابتکار نوشت:

احمد شاملو، هوشنگ گلشيري، جلال ذوالفنون، غلامحسين بنان، مرتضي حنانه، غزاله عليزاده، حسن کامکار و.... سيمين بهبهاني!

گورستان امام‌زاده طاهر کرج، نام بسياري از مشاهير فرهنگ و هنر ايران را در سينه دارد. آنجا که پيکر بي‌جان سيمين را نيز به زودي در سينه مي‌کشد تا فهرست بلندبالاي نوادري که نامشان غير از صفحه سنگ قبر، بر جان و خاطر بسياري از ايرانيان نقش بسته است، کامل‌تر شود.

امام‌زاده طاهر، موزه بي‌جان تاريخ معاصر است، موزه بي‌جان شعر و موسيقي؛ مجموعه‌اي از خاموشي‌ها و شايد ‌فراموشي‌ها. موزه‌اي که از قرار، مردادهاي هر سال، ميوه‌هايش را از درخت سالخورده شاعران و هنرمندان مي‌چيند.

در گورستان امام‌زاده طاهر که قدم مي‌زني، هر گوشه‌اي نامي را مي‌بيني که سال‌هاي جواني‌ات را يکسره با خود به يغما برده است. نامي که وقتي مي‌بيني‌اش، بايد بايستي، آب دهانت را قورت بدهي، صدايت را صاف کني و بگويي: سلام استاد! نامي که نه از لاي کتاب‌هاي درسي با آن آشنا شده‌اي نه از برنامه‌هاي تلويزيون! نامي تنها! که گوشه‌ گورستان نشسته و هنوز ابهت و بزرگي‌اش را حفظ کرده است.

قدم زدن در گورستان امام‌زاده طاهر، آسان نيست. تحمل بسياري مي‌خواهد! آنجا پر از درس‌هايي است که از زبان استادان مدفونش بارها و بارها برايت بازگو مي‌شود! بايد بتواني سر پايت بايستي حتي اگر پا نداشته باشي! بايد آوازت را به تاريخ ماندگار بسپاري، حتي اگر يک‌بار توانسته باشي آواز بخواني، بايد تنها از مسير هرآنچه خودت نوشته‌اي بماني، نه با پلاکارد و تراکت و بيلبورد!
حالا سيمين بهبهاني هم روانه همين موزه شده است! بانوي موسيقي و گل! دختر دشت و انتظار، زني که صاعقه‌وار آنک...

سيمين، يادگار نسل «سي» بود! نسل دهه‌اي که تصويرهايش در آلبوم‌هاي تاريخ ما سياه و سفيد است و کمتر خاکستري‌هاش به چشم آمده. سيمين همچون بسياري از هم‌نسل‌هايش اگرچه از کتاب‌هاي درسي کودکان و نوجوانان و جوانان بازماند و صدا و سيمايش از رسانه ملي شنيده و ديده نشد اما شعر، که رسانه گيراتري بود، او را زنده نگاه‌ داشت و به نسل‌هاي تازه شناساند.

بامداد ديروز بود که خبر دادند سيمين با آن صداي نازک مادرانه‌اش از نفس افتاده و براي هميشه به کتاب‌ها هجرت کرده است. اما او که خودش گفته « چه مرگ‌ها آزموده‌ام/ ولي شگفتا نمرده‌ام» يعني زنده است! يعني زنده است تا همچنان با خشت جان خويش، وطن را بسازد و ستون به سقفش بزند، تا همچنان صداي زنانه نازکي باشد که در جستجوي آزادي و آزادگي است ولي با شمشير شعرش، خون ريختن نمي‌خواهد.

شمشير من همين شعر است، پرکارتر ز هر شمشير
با اين سلاح شيرين کار، خون ريختن نمي‌خواهم

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۶۶
انتشار یافته: ۵
استاد شاملو از قلم افتاد باید اولین نفر مینوشتید
خدايش بيامرزاد
بانوی غزل ایران ..... روحت شاد
روحش شاد
روحش شاد است برای همیشه...چون مهربان زیست ...مهربان رفت....پس یادش سبز است.... و این مهم است
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # موسسه مصاف # صادق زیباکلام
وب گردی