احتمال پشیمانی در طلاقهای توافقی زیاد است
امان الله قرائتی مقدم، جامعه شناس گفت: طلاق یکی از بزرگترین آسیبهای اجتماعی حساب میشود که صدمات جبران ناپذیری را برای زن و مرد برجای میگذارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، وی ادامه داد: ازدواج مجدد برای زنان مطلقه بسیار سخت و نزدیک به صفر میباشد، بنابراین زنان بیشتر در معرض آسیبهای بعد از طلاق قرار میگیرند.
قرایی مقدم در خصوص دلایل رو آوردن به طلاق توافقی اینطور گفت: طلاق توافقی نسبت به سایر طلاقها از راحتی برخوردار است، زیرا بدون داشتن شاهد و به دلیل نداشتن بلاتکلیفی، فرایند طلاق زمان کمتری را طی میکند.
وی در ادامه گفت: در اینگونه طلاقها، به دلیل نتیجه گیری سریع، احتمال تصمیم گیری نادرست و پشیمانی بعد از طلاق بسیار زیاد است.
به گفتهی وی، در طلاقهای غیر توافقی، به دلیل زمان بیشتری که صرف فرآیند طلاق میشود، زوجین زمان بیشتری را بریا سنجیدن معایب و نواقص زندگی خود دارند، در نتیجه تصمیم گیری غلط و پشتیبانی پس از آن به ندرت اتفاق میافتد.
وی به نوع طلاق در کشورهای غربی اینطور اشاره کرد: در کشورهای غربی بعد از اقدام به طلاق، زوجین 6 ماه زمان را بدون هرگونه ارتباط میگذرانند تا زمان مناسبی را برای فکر کردن به دلیل طلاق و زندگی مشترکشان داشته باشند.
وی در آخر با بیان اینکه در 5 سال ابتدای زندگی اختلاف بیشتری بین زوجین ایجاد میشود، گفت: زن و مرد با صبر و تحمل و گذشت میتوانند این دوره را با آسودگی بگذرانند و به تعادل برسند.
طلاق توافقی بهترین نوع طلاق است.استاد. دراین نوع طلاق امکان برگشت هست.نه طلاق طولانی که هرروز به دلائل مختلف خصومتها صدچندان میشود وراه برگشت صفراست. چرا اصرار دارید دو نفر که عاقلانه از هم جدا شده اند را به زور کنار هم نگه دارید؟؟؟،!!! به جای گفتن این حرف ها سعی کنید مراکز مشاوره و توانمد سازی را به خصوص برای زنان فعال شود تا زنان به دلیل وابستگی مالی ناچار به تحمل شوهرشان نباشند. زیرا اگر زندگی مشترک وارد فاز تحمل کردن یکدیگر شد همان بهتر کا زودتر تمام شود
| 
تو طلاق رو تجربه کردي؟اگر تجربه کرده بودی، به این راحتی نظر نمی دادی.
مشکل تو اینجاست که زندگی رو در اقتصاد می بینی و فکر می کنی اگر توانمند سازی اقتصادی وجود داشته باشد، همه ی مشکلات حل شده است. حال آنکه زندگی چیزی بسیار بیشتر از اقتصاد و نان و آب و سرپناه است.
در زندگی، همدم از همه اینها مهمتر است.
چون نچشیدی، نمی فهمی.
اكثر افراد بعد از طلاق توافقي ازدواجهاي خيلي موفقي دارند. اين يك راه نجات راه هم شما ببنديد . سلام توی مملکت ماه فقط میگوند زندگی کن تمام مشکلات مردم در اول بیکاری است که زندگیها پاشیده میشود از مسعولین محترم تقاظ دارم مشکل بیکاری را حال کند من به عنوان یک زن مطلقه بسیار خرسندم و اصلا از شرایطی که دارم ناراضی نیستم و مورد های ازدواج بسیاری دارم .این حرف های غیر علمی چیه میزنید؟ 
| اشتباهی مثبت دادمشما خرسندی باش اما این حرف که بدون عجله تصمیم به طلاق نگیرید غیر علمی نیست البته تمام حرف های مقاله رو هم تایید نمیکنم گاهی وقتا طلاق توافقی هم خوبه
با این که طلاق پدیده خوب و زیبایی نیست،طلاق توافقی یکی از بهترین و پخته ترین راههای مواجه با مشکل انتخاب اشتباه دو نفر است.دو نفر آدم عاقل که آینده ای در کنار همسرشون نمی بینند،به جای دچار شدن به طلاق عاطفی و نابودی زندگیشان،فرصتی برای جبران این اشتباه بدست می اورند که از هر نظر منطقی و سودمنداست. 
زنان درايران به دليل انكه كاري براي أنها وجود ندارد و حوزه كاري براي أنها كم است تن به ازدواج هايي مي دهند كه تنها مردان خرج شان را بدهند و و بعدا كه متوجه مي شوند به انكه روحيات طرف مقابل با أنها سازگار نيست و در ضمن از لحاظ مادي تأمين نمي شوند هيچ وابستگي براي آدامه زندگي شان نمي بينند ما در كشور مان نياز به بچه و تولد بالا نداريم ما حضرت يحيي و مريم مي خواهيم ما حضرت خديجة مي خواهيم اين ازدواج ها آثاري از خود باقي خواهد گذاشت كه جبران أن غير ممكن است تنها با إيجاد شغل مناسب براي زنها و إيجاد فرهنگ درست و اجر دادن به كلمه خانواده و محكم كردن زير بناي زندگي براي زنان چه از لحاظ اقتصادي چه با إيجاد قوانين براي زنان ميتوان از طلاق جلوگيري كرد بعضی ها از طلاق به عنوان ابزار فشار بر همسر خود استفاده می کنند. البته من با نظر ایشان مخالفم که ازدواج مجدد نزد زنان مطلقه وجود ندارد بلکه خیلی از زنان بعد از طلاق و جدا شدن از کانون اولیه زندگی تمایل مجدد به ایجاد کانون جدید ندارند و در این مورد از نظر روانشناسی کاملا با مردها متفاوتند. 
من و همسرم همون ماه اول ازدواج متوجه شدیم که اختلاف سلیقه و نظر اصولی داریم و تصمیم به جدایی ګرفتیم - البته ازدواج ما کاملا سنتی بود - با مداخله برزګترها این طلاق توافقی تبدیل به طلاق عاطفی شد و بیشتر از بیست سال زیر یک سقف و در کنار یکدیګه زندګی کردیم و نهایت بعد از بیست و سه سال سخت و مررات بار به توصیه روانپزشک جدا شدیم / من موندم با پنجاه سال سن و اون خانوم هم با چهل و هفت سال سن - شاید من فرصت ازدواج مجدد داشته باشم ولی انګیزه شو ندارم و اون خانوم هم باتوجه به مشکلات جامعه فرصت ازدواج مجدد نداره - اګه والدین و بزرګترها دخالت نمیکردن و انقدر از قبح طلاق تو فامیل حرف نمیزدن چه بسا تو هون سن وسال که فرصت ازدواج داشتیم - میتونستیم با چشم بازتر انتخاب مجدد کنیم و زندګی خوبی داشته باشیم - توصیه ام این نیست در صورت مواجهه با مشکلات فوری طلاق بګیرین - اما توصیه میکنم بزرګترها بجای دخالت در زندګی فرزندانشون در همچین مواردی اونها رو به مشاور معرفی کنن نه اینکه ترغیب کنن به هر قیمتی با هم زندګی کنن ږ
آدم فقط یک بار عمر از خدا میګیره - درست نیست تمام عمر بخاطر انتخاب اشتباه عذاب بکشه چون فامیل بدشون میاد که اسم طلاق تو شناسنامه کسی باشه