بازدید 8495

بازگشت دوباره به زندگي در شب تولد

نيما آخرين امتحانش را داده و از اينكه وارد سه ماه تعطيلي شده خوشحال بود، عصر روز دوشنبه بود و هنوز توفان شروع نشده بود و فقط باد شديدي مي‌وزيد. به همراه برادر كوچكترش آماده رفتن به كلاس كشتي شد و من از پنجره خانه تا سركوچه نگاهشان كردم
کد خبر: ۴۰۸۲۸۱
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۷ 15 June 2014
توفان ويرانگر پايتخت، 81 قرباني داشت، 81 نفري كه حال سه نفرشان وخيم اعلام شد و چند روز پيش نيز يكي از آنها جان خود را از دست داد. مصدوم بدحال ديگر اين توفان پسري است كه كمتر از يك هفته پيش 13 ساله شد و به گفته مادرش در روز تولدش خدا او را دوباره به زندگي برگردانده است.

به نوشته اعتماد، «نيما اماني» عصر روز دوشنبه توفاني همراه برادرش در حال حركت به سمت محل تمرين كشتي بود كه سنگ لبه پشت بام يك ساختمان شش طبقه در شهرري بر سرش سقوط كرد و پنج روز را در كما گذراند، مادر اين پسربچه در گفت‌وگو با «اعتماد» جزيياتي از ماجراي عصر توفاني را تشريح كرده است.

از روز حادثه بگوييد، چطور اين اتفاق رخ داد؟


نيما آخرين امتحانش را داده و از اينكه وارد سه ماه تعطيلي شده خوشحال بود، عصر روز دوشنبه بود و هنوز توفان شروع نشده بود و فقط باد شديدي مي‌وزيد. به همراه برادر كوچكترش آماده رفتن به كلاس كشتي شد و من از پنجره خانه تا سركوچه نگاهشان كردم، به محض اينكه پنجره را بستم صداي جيغ پسر كوچك‌ترم را شنيدم و در حالي كه فرياد مي‌زد به سمت خانه مي‌دويد و مي‌گفت: مامان مامان داداشي. من هم سريع خودم را به سركوچه رساندم و ديدم نيما غرق در خون كف خيابان افتاده و سنگي چند تكه شده هم در كنارش افتاده است. چند نفر هم دور پسرم جمع شده بودند و پس از مدتي طولاني اورژانس به محل آمد اما وقتي علت تاخيرشان را جويا شدم به من گفتند كه پنج دقيقه است كه از موضوع مطلع شده‌اند.

پس از آمدن اورژانس چه شد؟


سه نفر از آمبولانس پياده شده و به سرعت كارهايي را انجام دادند. كف زمين پر از خون بود و مابقي اقدامات را در آمبولانس انجام دادند. در طول مسير از آنها خواستم كه نيما را به بيمارستان خصوصي ببرند اما به من گفتند كه بايد سريعا او را به يك بيمارستان برسانند چون جانش در خطر است. نيما به بيمارستان هفت تير منتقل شد. پس از اينكه به بيمارستان رفتيم به ما گفتند كه به خاطر توفان برق سي‌تي اسكن قطع شده و چند ساعتي معطل شديم، يك موضوع ديگر هم كه من تازه از برادرانم شنيدم اين بود كه در بيمارستان به برادرم گفته بودند اميدي به زنده ماندن نيما نيست و بهتر است با جدا كردن دستگاه‌ها كاري كنيم كه او راحت جانش را از دست بدهد.

يعني پزشكان نيما را جواب كرده بودند؟


بله. بعد مقدمات انتقال نيما به بيمارستان رسول اكرم فراهم شد و مسوولان بيمارستان هفت تير به ما گفتند كه خودشان اقدامات لازم براي انتقال پسرم به بيمارستان حضرت رسول را انجام داده و نيما در بخش‌ آي‌سي‌يو اين بيمارستان پذيرش خواهد شد، ما هم دو آمبولانس خصوصي گرفتيم و نيما را به بيمارستان حضرت رسول انتقال داديم، اما در آنجا به ما گفتند كه آي‌سي‌يو خالي نيست و بايد صبر كنيم كه حدود يك ساعت بعد، يك نفر فوت كرد و جاي او را به نيما دادند. در اين مدت شرايط پسرم خيلي بد بود و چند بار خون بالا آورد.

يعني روند درمان نيما با تاخيري چند ساعته آغاز شد؟


متاسفانه بله، صبح روز بعد نيما به اتاق عمل رفت و پزشكش به من و پدرش گفت كه شرايط نيما خوب نيست و جمجمه‌اش كاملا خرد شده است. او به ما گفت كه كاري نمي‌تواند انجام دهد. پس از عمل هم پزشكش گفت كه خرده‌هاي استخوان را از مغزش خارج كرده‌اند، اما آسيب جدي به پسرم وارد شده و دندان‌هاي جلويي و دستش هم شكسته است. پس از خارج شدن از اتاق عمل نيما حدود پنج روز در كما بود تا اينكه در روز تولدش خدا دوباره او را به من داد.

از حالي كه داشتيد برايمان بگوييد.

روز 17 خرداد ماه بود و براي تولدش كيك خريده بوديم و بعضي از وسايل مورد علاقه‌اش را هم به بيمارستان برده بوديم. پيش خودمان گفتيم شايد اينها منجر به هوش آمدن نيما شود كه پس از حضور در بيمارستان نيما از كما خارج شد.

نظر تيم پزشكي چه بود؟


پزشكان قبل از آن به ما گفته بودند كه حال نيما وخيم است و احتمال مرگش وجود دارد، اما تيم پرستاران به ما گفتند كه اتفاقي شبيه به معجزه رخ داده و درصد به هوش آمدن نيما بسيار كم بوده است.

آخرين وضعيت درماني نيما چطور است؟


شب نيمه شعبان امكان صحبت كردن هم براي نيما به وجود آمد و صبح ديروز براي قرار دادن پلاتين در دستش تحت دومين عمل جراحي قرار گرفت كه خوشبختانه موفقيت‌آميز بود، اما هنوز چند عمل جراحي بايد انجام شود و پزشكش گفته كه براي جمجمه‌اش از تكه‌يي مصنوعي استفاده مي‌كنند كه اين عمل دو سه ماه ديگر بايد انجام شود.

از بين مسئولان چه كساني پيگير ماجراي شما هستند؟


تا به اين لحظه هيچ يك از مسئولان به ملاقات پسرم نيامده‌اند و تنها روز جمعه آقاي مسجد‌جامعي هنگامي كه در بيمارستان حضور داشت من به نزدش رفتم و او را به بالاي سر نيما آوردم.

از شهرداري هم كسي به ديدار خانواده شما يا نيما نيامد؟


خير، هيچ‌كس به ملاقات پسرم نيامده و پيگير موضوع نبوده است.

پس با اين وجود در بحث تامين هزينه‌ها هم كمكي به شما نشده؟


حتي يك ريال، تماما از جيب خودمان هزينه كرديم و حتي براي انتقال نيما به بيمارستان هم هزينه آمبولانس خصوصي را خودمان پرداخت كرديم، هزينه‌هاي زيادي هم بايد پرداخت كنيم، شما ببينيد جمجمه، دندان‌ها و دست نيما آسيب جدي ديده و هزينه زيادي بايد پرداخت شود كه تا به اين لحظه هيچ يك از مسوولان پيگير موضوع نشده است. همسرم نيز براي هزينه‌هاي درمان به وزارت بهداشت و وزارت رفاه مراجعه كرده و قول‌هايي به ما داده شده اما تا كنون ريالي به ما پرداخت نشده است.

وضع مالي خانواده شما چطور است؟


ساكن چهارراه خط‌آهن شهرري هستيم و براي تامين هزينه‌هاي درمان مشكل داريم.

اما روابط عمومي شوراي شهر گفته بود كه آقاي مسجدجامعي پيگير موضوع هستند.

روز گذشته دو پزشك براي معاينه نيما آمدند اما كاري انجام ندادند.

رسيدگي بيمارستان چطور است؟


چندان راضي‌كننده نيست، پرستارها رسيدگي مي‌كنند اما تعدادشان كم است، از طرف ديگر بعضي از امكانات بيمارستان هم مناسب نيست و به عنوان مثال سرويس فرنگي‌ آي‌سي‌يو بيمارستان خراب است.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱۹
بيمارستان تخت خالي ندارد... يك نفر فوت كرد تا تخت خالي شد... همه باهم برابرند ولي بعضي ها برابرترند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با چه خونسردی این جمله رو گفتن:
بهتر است با جدا كردن دستگاه‌ها كاري كنيم كه او راحت جانش را از دست بدهد.
افســــــوس
اگه از از نظر مادی میگن مشکل دارن برای چی اول به آمبولانس میگن برن بیمارستان خصوصی ؟ ضمن اینکه حوادث و سوانحی مانند طوفان و ... رو میشه با استفاده از بیمه درمان و بیمارستانهای دولتی پوشش داد حالا یه مقدار کیفیت بدتره . برید خدا رو شکر کنید که فرزندتون سالم مونده و به جمع خانواده برگشته . اینقدر ناشکری نکنید .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
جناب ناشناس اگر شما بیمارستان هفت تیر رفته باشید متوجه اعتبار این بیمارستان می شوید و دیگر اینکه فرزند عزیزترین موجود برای پدر مادر است و طبیعی که انسان بهترین را برای فرزند بخواهد، حتی به قیمت فروش همه ی زندگی و عمر ........
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
حتما مجردی و بچه نداری ک احساس ی مادر و پدر رو نمیتونی درک کنی!
کسی ک بچه ش جلو چشمش داره از دست میره حاضره تمام زندگیش...جونش رو بده برای نجات اون!! بیمارستان خصوصی ک جای خود داره
خداراشکر/ازاین معجزه بسیارخوشحال شدم/امیدوارم دولت وعلی الخصوص وزیری که باروحیه ایثار(دکترهاشمی)کارمی کند هر آنچه درتوان دارد برای ایشان وامثال این بنده خوب خداتلاش کند
تابناک عزیز
بسیار متشکریم که اخیرا به وضعیت بسیار بد بیمارستان ها میپردازی. پدربزرگ اینجانب به دلیل داروی اشتباه در بیمارستان فوت کرد. عموی بنده این روزها بدیل رسیدگی ضعیف در بیمارستان و تشخیص اولیه اشتباه با مرگ دست و پنجه نرم میکنه. دختر دایی اینجانب بدلیل سهل انگاری پزشک بیهوشی و کلینیکی که در آنجا عمل زیبایی بینی انجام شد از دوهفته مانده به عید نوروز تا کنون در کما بسر میبرد...
خیلی خوشحال شدم از اینکه خداوند فرزند این خانواده را دوباره به آنها داده است مسئولان باید فکر کنند که این اتفاق برای فرزند خود انها هم ممکن است پیش بیاید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
مسئولین؟؟؟
جناب؟ پرسنل خود بیمارستان هم ک شاهد این صحنه بودن خیلی ریلکس به ما گفتن ما تخت خالی نداریم!! و فقط قرار بود اینجا بیارید برای سیتی اسکن!!! با چشم خودم دیدم ک یکی از انتر ها با موبایلش فقط از نیما عکس میگرفت!
اینه رسیدگی به یه بیمار اورژانسی!!
نیما رو خدا دوباره به ما هدیه داد
خدارا شکر
خیلی متاثر شدم ،
نیمای عزیز آرزوی سلامتی برات دارم.
سلام؛ متاسفانه از بعد فني بايد گفت كه نماي كليه خانه ها و ابنيه هاي ما (‌يعني همه ما)‌اصلا ايمني نيست. اگر از سنگ استفاده شده بايد با مصالح خيلي خوب و پيچ و رولپلاك محكم شود. چندي پيش يك ساختمان كاملا نوساز را ديدم سنگ هاي نماي آن بدون حتي وزش باد هم پايين ريخت. به نظر من اين پيگيري مهم،وظيفه شوراي شهر و بخش شهرسازي شهرداري ها ميباشد. خدايي ناكرده دفعه آينده ممكن است آن سنگ بر سر خود آن مهندس ناظر سازنده يا مجري طرح فرود آيد.
سلام وای به روزی که تهران زلزله بشه سیتی اسکن برای یک نفر جاه نداشته!!!!!!!!!
خدا رو صد هزار بار شکر..خدایا شکرمهربانیت که دل این مادرو شاد کردی..وااای چه روزایی داشته...امیدوارم زودتر حال این طفل معصوم خوب خوب بشه
مرسی که اطلاع رسانی میکنید
تبریک به پدر و مادر رنجدیده ایشان انشاء ا.. حالشان بزودی خوب شود
محض رضای خدا شماره حساب بدین تا کمکی هر چند ناچیز بکنم. اون نوجوان فرزند ایرانه. خواهشا"
خدا رو شکر
هردم از سیستم مسخره درمان بری میرسد!
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار