عاقبت آن روز رسيد كه محمد مجتهد شبستري هم شهادتين بگويد تا ثابت كند كه مسلمان است. او كه قريب به 50 سال ترويج اسلام كرد در 72 سالگي به نقطهاي رسيد كه وادار شود مسلماني خود را فرياد بزند و همه اينها از رهگذر اتهامات برخي رسانههاي دولتي به او بود، رسانههايي چون روزنامه ايران يا خبرگزاريهاي فارس و ايرنا كه در چند روز اخير موج بزرگي از تبليغات عليه او به پا كردند.
ميگويند در آستانه اين دوره انتخابات رياستجمهوري انتظار هر چيزي را ميتوان داشت، از كاه كوه ساخته ميشود و... اما اين هم انتظار نابجايي است كه از دگرانديشان بخواهيم در اين چند ماه روزه سكوت بگيرند كه مبادا سخنانشان تحريف شود و پيش آيد آنچه بر سر هاشم آقاجري در اين هفتههاي اخير آمد. اما اگر روايت هاشم آقاجري كهنه يا تكراري شده، بخوانيد روايت مجتهدشبستري را كه تازه است، داغ داغ.

به نوشته «اعتماد ملي»، ماجرا از يكشنبه گذشته آغاز شد، روزي نزديك به سالگرد درگذشت پيامبر اسلام(ص) كه محمد مجتهدشبستري در ميان اصفهانيها و در پاسخ به دعوت انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اصفهان از پيامبر(ص) سخن گفت و نيز از «انتظار ما از پيامبران»، غافل از آنكه اتفاقي در شرف وقوع است، يك موج، يك هجوم تبليغاتي كه ايمانش را به چالش ميكشد، ايمان به خدا و پيامآوري كه آخرين برگزيده اوست و اين تازه ظاهر ماجرا است. هر چند كه سالها است مجتهدشبستري از منازعات مستقيم سياسي دوري جستهاما در مملكت ما اين سياست است كه دست از سر آدمها برنميدارد، آنچنان كه سخنان و مباحث تخصصي مجتهدشبستري در گيرودار منازعات سياسي به آفت تحريف و بزرگنمايي دچار شد. ميگويند مجتهدشبستري «هتك حرمت پيامبر» كرده، به ايشان «نسبت دروغ» داده و از اين دست اتهامات كه حتي تصورش درباره شخصيتي چون مجتهدشبستري سرگيجهآور است، او كه در همه اين سالها از ارزشهاي راستين اسلام دم زده، از «موحدانه زيستن» گفته است و از زندگي توام با اخلاق و معنويت.
اما از ماجرا دور نشويم و بشنويم از اصفهان و حاشيههاي آن؛ فرداي سخنراني، جمعي در مسجد دانشگاه صنعتي اصفهان بيانيهاي را در محكوميت آنچه «هتك حرمت پيامبر اسلام (ص») مينامند، امضا ميكنند و با تجمع مقابل دفتر انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اصفهان خواستار برخورد با مسئولان برگزاري اين جلسه سخنراني ميشوند، امري كه مسئولان دانشگاه صنعتي نيز به سادگي بر آن گردن مينهند و با پلمب دفتر انجمن اسلامي محققش ميسازند. در اين زمان خبرگزاري فارس هم وارد معركه شده است و با روشهاي خاص بر اين آتش ميدمد، چنانكه با تحريك احساسات مذهبي برخي چهرههاي سياسي كه شايد بسياري از آنها نه متن كامل سخنراني مجتهدشبستري را خواندهاند و نه نوار ضبط شده آن را شنيدهاند، مصاحبههايي در محكوميت سخنان اين متفكر منتشر ميكند. اما قضيه وقتي پيچيدهتر ميشود كه سيداحمد خاتمي، امام جمعه موقت تهران، اعلام موضع ميكند. او كه احتمالا تحت تاثير اين اخبار قرار گرفته است در جريان سخنراني خود در مصلاي كرمان حرفهاي مجتهدشبستري را «كفريات» و «دينستيزانه» ميخواند و از سران اصلاحطلب هم ميخواهد كه با انتشار بيانيهاي اين گفتهها را محكوم كنند.
نكته آنكه سيداحمد خاتمي هيچ حقي نيز براي دفاع مجتهدشبستري از خود قائل نميشود و ميگويد: «سياست برخيها اين است كه حرفي را بزنند و بعد كه ديدند اين حرف به ضررشان تمام شده، تكذيب كنند؛ يعني به خيالي سنگ مفت گنجشك مفت و اين نامردي در عالم سياست و فرهنگ است. پس لااقل مرد باشيد؛ يا حرفي را نزنيد يا اگر ميزنيد، تكذيب نكنيد.»
اما گذشته از اين مباحث، در سخنراني سيداحمد خاتمي به مسالهاي نيز اشاره ميشود كه تاكنون كمتر كسي از آن سخن رانده بود؛ دو سالي ميشود كه محمد مجتهدشبستري لباس روحانيت را از تن درآورده و اگر چه اين مساله انتقادهايي را در پي داشته، اما همه آنها درگوشي و شفاهي بوده است. حال سيد احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران براي اولين بار در يك تريبون عمومي اين مساله را مطرح ميكند و ميگويد: «اين لباس [روحانيت] زيبنده كسي است كه دلداده دين باشد...خودش فهميد كه لياقت عمامه روحانيت را ندارد و خودش را خلع لباس كرد.»
در مجموع، سخنان سيد احمد خاتمي با استقبال شايان توجه برخي رسانههاي دولتي نظير روزنامه ايران و خبرگزاريهاي فارس و ايرنا مواجه ميشود. براي نمونه، شدت ذوقزدگي مسئولان ايرنا آنقدر بود كه گزارش اين سخنراني را سه بار منتشر كردند (سهشنبه 6 اسفند ساعت 19/18 دقيقه و چهارشنبه 7 اسفند ساعات 26/1 و 29/9 دقيقه.)
در اين ميان تنها كاري كه از مجتهد شبستري برميآيد تكذيب همه اتهامها و نسبتهاي ناروايي است كه بر زبان و قلم هتككنندگانش جاري ميشود. براي داوري، همه را به خواندن متن كامل سخنانش دعوت ميكند كه خوشبختانه در دسترس است، به نحوي كه با يك جستوجوي ساده در اينترنت ميتوان هم آن را يافت و هم فايل صوتي سخنراني را. اما مجتهدشبستري حرف براي گفتن بسيار دارد. از سيداحمد خاتمي گلايه ميكند و نيز از همه كساني كه بدون تحقيق درباره او قضاوت كردهاند. در يك گفتوگوي تلفني با او از چند و چون ماجرا ميپرسم، از اول داستان، اصلا چطور شد به اصفهان رفت و... مجتهد ميگويد: «بنويس» و اينگونه روايت او آغاز ميشود.
روايت مجتهد شبستري«حدود سه هفته قبل بود كه اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اصفهان از من دعوت كردند به مناسبت 28 صفر، سالگرد رحلت پيامبراكرم حضرت محمد (ص)، سخنراني كنم. برنامه از طرف مقامات دانشگاه مجوز داشت و در تاريخ موعود، يعني يكشنبه 4 اسفند ماه برگزار شد. پس از سخنراني هم برنامه پرسش و پاسخ بود كه آن هم 30 تا 40 دقيقه طول كشيد. فردا صبح باخبر شدم كه عدهاي در اعتراض به اين جلسه بيانيهاي تهيه كردهاند و در حال امضا جمع كردن هستند. حتما شنيدهايد كه آنها مقابل دفتر انجمن اسلامي جمع شدند و به من و اعضاي انجمن اسلامي هتاكي كردند! اواخر شب، به دستور مقامات دانشگاه، دفتر انجمن اسلامي پلمپ شد و دانشجوياني را هم كه در آن مستقر بودند بيرون كردند. روز سهشنبه، مطلع شدم كه خبرگزاري فارس نسبتهايي به من داده و خبرگزاري ايرنا هم آن ادعاها را تكرار كرده است. وقتي ديدم يك مشت سخنان صددرصد دروغ به من بستهاند، وظيفه خود دانستم اعلام كنم كه اينها همه كذب محض است.» محمدمجتهدشبستري فهرستي از اين تهمتها را فراهم آورده است كه با «نفي عصمت پيامبر و اهل بيت» شروع ميشود و به موارد خطير ديگري ميرسد؛ همچون «راه يافتن اوهام در قرآن و پيامبر»، «نفي علم پيامبر و امامان»، «نسبت دروغپردازي به ايشان»، «وجود نقص در قرآن و اسلام» و «ارتكاب گناهان به وسيله ائمه.» او ميگويد: «من با صراحت اعلام ميكنم كه اين نسبتها كذب محض است و نوار ضبط شده سخنان من گواهي بر همه دروغهايي است كه به وسيله اين رسانهها و عواملشان در دانشگاه صنعتي اصفهان ساخته و پرداخته شده است.»
محمد مجتهد شبستري در عين حال احتمال خطا را نيز رد نميكند و ميگويد: «در اين جلسه من از معناي دين و دينداري و تحولات آن و همينطور از معناي نبوت و علم و عصمت انبيا و حدود آنها سخن گفتم. حال ممكن است برخي حاضران كم سن و سال جلسه كه از مباني و مقدمات بحث آگاه نبودهاند، درست متوجه كلام من نشدهو برداشت ناقص خود را به مقامات بالاتر انتقال دادهباشند. اما گلايه من از آن مقامات بالاتر است كه بدون دقت در نقلهاي آنها و بدون اينكه تحقيق كنند اظهارات آنها تا چه اندازه درست است، چنين موضعگيري ميكنند.»
در اينجاي كلام اما روي سخن مجتهد شبستري به سيد احمد خاتمي است. مجتهد ميگويد: «من از ايشان كه با دعوي عادل بودن به امامت جمعه ميايستند ميپرسم، چگونه به استناد دروغپردازي برخي رسانهها و بدون توجه به منطق سخنان بيانشده درباره تاريخ اعتقادات و كلام اسلامي، يك مومن را آنچنان بيپروا هتك ميكنيد و مخاطبان را نگران ميسازيد؟ من از نظر تفكر دينيام فرد ناشناختهاي نيستم و كتابهايم نشان ميدهد كه چنين نسبتهايي به من ميتواند صحيح باشد يا نه. من كه پيامبر اسلام(ص) را بزرگترين بنيانگذار موحدانه زيستن انسان معرفي كردهام، آيا ممكن است چنين نسبتهايي به پيامبر دهم؟»
مجتهد دوباره ميگويد: «بنويس»، گواينكه اين بار ميخواهد سخنان خود را به پايان برساند: «آري، مسلماني من با كساني كه از تريبونهاي ديني خود به بدترين هتاكيها ميپردازند و در عين حال ديگران را هتاك ميدانند، متفاوت است. سالهاي متمادي است كه از اين نوع مسلماني خودم ميگويم، به آن افتخار ميكنم و تلاش ميكنم هر آنچه اسباب ريا و تزوير را برايم فراهم ميآورد، از خودم دور سازم.»