پلنگ مجروح تنکابن صبح امروز به تهران رسید

پلنگ ها حیوان زبان بسته خداست .
کارمندان هم آدمای زبان بسته مملکت هستند .
از پلنگ ها بیش از کارمندان خبر منتشر میکنید .

بسیار بسیار ناراحت شدم و به حالش واقعا گریه کردم -.... جواب خدا و جواب حیوان را در آن دنیا مسبینش چطوری جواب خواهند داد...

دعا میکنیم بماند

ایکاش اشاره ای به زحمات مسئول محیط زیست تنکابن و همکاران اجرایی شهرستان تنکابن و عباس آباد هم میکردید که با چه وضعیتی پلنگ مجروح رو به منطقه پایین دست انتقال دادند و تا نیم متر تو آب رودخانه در سرمای زمستان...امیدوارم پلنگ دوستداشتنیمون زنده بمونه

یعنی شکارچی ها تا این حد آزادانه عمل میکنن که یک پلنگ تا کنون سه بار مورد هجوم شکارچیها قرار گرفته و در حال حاضر قطع نخاع کامل شده؟ وای به حال ما

چه زیباست نگاهت با ان تن زخمی
نگاه مغرورت را به انسانها دوخته ای و میگویی همانگونه که از زخم تیر شکارچیان گریخته ام و وقتی دستم قطع شد زنده ماندم اینبار هم از اسارت شما خلاص خواهم شد
من مغرورم من سلطان جنگلهای ایرانم . کسی حریف من نیست . شما سلاحتان را کنار بگذارید ببینم حریف من میشوید ؟
اما من مغرورم و با شما کاری ندارم جنگل خانه من است . میخواهم از اسارت شما بگریزم بخدا کسی حریف من نیست . اما نمیدانم چرا اینبار اینقدر خسته ام چکار با من کرده اید . من که با شما کاری نداشتم . اینبار درد امانم را بریده . من با دو پا و یک دست باز به بالای درخت میرفتم اما اینبار حتی نمیتوانم روی زمین راه بروم مگر بامن چکار کرده اید ؟
من قویترینم شما نمیتوانید به من اسیبی بزنید باز از اسارت شما خواهم گریخت و به بالای درختان خواهم رفت .
من تحمل دردم زیاد است اما نمیدانم چرا اینبار اینقدر درد دارم انگار دیگر خسته شده ام و رمقی برایم نمانده
این درد را نمیشناسم نمیدانم که چیست نمیدانم از کجا میاید !
ایا این درد مرا از جنگل دور میکند . من این کشور را دوست دارم . من در جنگلهای ایران بدنیا امده ام . من جای دیگری را نمیشناسم . اینجا خانه من است . میخواهم به خانه برگردم . میخواهم روی ان شاخه لم بدهم انجا که من همه جا را میدیدم اما کسی مرا نمیدید
دلم برای مخفی شدن در بین شاخ و برگها تنگ شده
من از اسارت شما خواهم گریخت . نام من پلنگ است انها که من را میشناسند میدانند که پلنگ مغرور است و در اسارت نمیماند…