خردادماه سفري به شهر يزد داشتم ۴-۵ سال پيش هم رفته بودم اما در زمستان. دو فصل متفاوت تجربه خوبي است براي اينكه درك كنيم مردم اين شهر بسيار صبور هستند. زمستاني بسيار سرد و مثل تيغ برنده و تابستاني بسيار گرم و سوزنده. جالبترين رفتاري كه چه قبلا چه اين بار در اين مردم ديدم اين بود كه وقتي از آنها آدرس ميپرسي جز به جز آدرس را برايتان شرح ميدهد و حتي مقداري از راه را نيز همراهتان ميشوند تا مسير را گم نكني. حتي با كسي برخورد كرديم كه مسير هتل تا آتشكده را بدون دريافت كرايه رسوندمون. جالبتر اين كه دل خوشي از اصفهانيها نداشتند.
هر مكان سنتي كه رفتيم با طوطيهاي بسيار زيبا برخورد كرديم و از آنجايي كه من عاشق حيوانات هستم باعث خوشحالي و شعفم شد. با اينكه وقتي دست جلو ميبردي با منقارشان جلو ميآمدند اما پرروتر از خودشان تا حالا نديده بودند كلنجار رفتن با اونها قشنگترين سرگرمي در اين مكانها برايم بود.
تابحال غذايي به دلچسبي غذاي رستوران سنتي مشيرالملك نخورده بودم اما با پرداخت پول غذا نقره داغ شديم. از آنجايي كه بزرگترين تفريحم سفر كردن و بازديد از اماكن سنتي و خريد سنتي است از اين سفر نيز مثل اصفهان و شيراز و كاشان و ... لذت بسيار بردم بخصوص كه اين سفر به همراه تفريح در كوير و موتورسواري و شترسواري و پيادهروي توي كوير بود.
آما داره آما !!!!!!!!
بيخود نيست اين مردم صبور اكثراً مشكل ريوي دارند. روز آخري كه ميخواستيم برگرديم ناگهان توفان شني بلند شد كه ساعتها اين شن در هوا معلق بود به طوري كه من مشكل تنفسي پيدا كرده بودم. همش ميگفتم الان تمام ميشود الان پايان ميگيرد اما مگر تمام ميشد نفس كشيدن تا موقع سوار شدن قطار كه با ۲ ساعت تاخير همراه بود برايم طاقتفرسا شده بود.
يادم ميآيد كه اين مشكلات در زمان آقاي خاتمي تا حدودي رفع شده بود كه آنهم مستلزم هزينه زياد براي ريختن ضايعات نفتي بود. اما در اين چند سال گذشته متاسفانه هيچ هزينهاي براي رفع اين معضل نشد.
مدتي بود كه مقالهها و پژوهشهاي استاد كردواني استاد مسلم و بنام كشورمان كه در زمينه بيابان و كويرزدايي مطالب ارزشمندي نوشتهاند را مطالعه ميكردم و با سفرم به يزد با دل نگرانيهاي ايشان از نزديك مواجه شدم.
آرزويم در اين دوره جديد اين است كه هم به صورت طبيعي (كاشت درخت) و هم به صورت شيميايي (ضايعات نفتي) بتوان مشكلات مردم صبور كوير را حل كرد. كاش كساني كه در راس مملكت هستند بدانند بزرگترين ثروت يك كشور مردم آن كشور هستند و براي حفظ اين ثروت هر كاري از دستشان برميآمد ميكردند. مطمئنم اگر سرمايههاي سرمايهداران در كوير سرازير شود و اين منبع عظيم درآمدزا به كار گرفته شود روزي خواهد رسيد كه هم مفرحترين مكان براي مردم همه دنيا ميشود و هم مردم از اين مكافات نجات پيدا خواهند كرد.
سحر/ وبلاگ پرنده بی قرار