نگاه شما: چند خاطره طنز از پرستاری

کد خبر: ۲۵۶۲۴۶
| |
38341 بازدید
|

همه حرفه پرستاری خاطرات بد و ناراحت کننده نیست. اگر تلاش کنیم به یاد بیاوریم، خاطرات خوش خیلی بیشتر هستند.
 
خاطره نخست:

از سی‌سی‌یو زنگ زدن گفتن یه بیمار آقا دارن که باید سونداژ بشه و پرسنل آقا هم ندارن. خواهش کردن که من برم و زحمتشا بکشم. سی سی یو که رفتم، دیدم همه وسایل روی میز جلو تخت آقای بیمار گذاشتن و خودشون سخت مشغول ردیف کردن کارای یه مریض دیگه بودن که تازه پذیرش شده بود و به نظر هم می‌رسید که از درد قلبی خیلی زجر می‌کشه... خلاصه پرده‌های دورتادور تخت را کشیدم و مشغول سونداژ شدم. وقتی می‌خواستم سوند فولی را فیکس کنم، هر چی دور و ورم را نگاه کردم، آب مقطر نبود! از لای پرده دیدم یه سرنگ ده سی سی روی استیشن پرستاری گذاشته... البته جاش نبود که از پرسنل سی سی یو بخوام اون سرنگ را بهم بدن... اومدم و خودم برش داشتم. سونداژ که تموم شد، متوجه شدم پرسنل بخش سی سی یو دارن دنبال یه چیز می‌گردن و هی از هم دیگه می‌پرسن که: پس کجا گذاشتیش؟ من که تازه فهمیده بودم چه کاری کردم، آروم آروم در حالی که نشون می‌دادم خیلی بی‌تفاوتم از بخش زدم بیرون. بیچاره‌ها تا مدت‌ها نفهمیدن که اون سرنگ که مورفین رقیق کرده بودن چی شده!

خاطره دوم:

اورژانس عصر کار بودم. نزدیکای آخر شیفت، یه عروس خانمی را با لباس سفید عروسی در حالی که به شدت ضعف داشت و بی حال بود به همراه داماد شیک پوش فلک زده و کلی همراه یکدفعه‌ای به اورژانس آوردند. مادر عروس می‌گفت که امروز مراسم عقدکنان بوده و امشب هم مجلس عروسی دارند و می‌گفت، دختر بیچاره چند روزه که مشغول خرید و دعوت و خلاصه کار و بارای امروز بوده و خواب و خوراک مناسبی نداشته و حالا هم از شدت خستگی ضعف کرده و سر سفره عقد غش کرده و افتاده روی زمین.

بیچاره داماد هم نمی‌دونست که باید چکار بکنه. پزشک اورژانس اطمینان داشت که عروس خسته، ضعف کرده ولی برای اطمینان گفت با گلوکوم‌تر هم قند خونشا چک کنند. از نوک انگشتش که نمونه خون گرفتیم باورمون نمی‌شد گلوکوم‌تر (۱۵۰۰) را نشون می‌داد. توی همراه‌ها و بخصوص خانواده داماد پیچید که عروس دیابت شدیدی داره و بهتره تا دیر نشده عروسی را کنسل کنند. حال و روز داماد بر سر دو راهی مونده را خودتون بهتر می‌دونید. پزشک اورژانس گفت که علایم با قند بالا اون هم تا این حد، اصلا بهم نمی‌خوره. یه بار دیگه از همون انگشت تست گرفتند و باز هم جواب بالا بود.... یه رگ واسش گرفتیم و یه قند اورژانسی از رگش فرستادیم.... جواب اومد. باور کنید «۶۰»!
اینجا بود که یکی از بچه‌های پرستاری فهمید ایراد مال چیه؟ تست خون اول را از همون انگشتی گرفته بودن که عروس خانم عسل به دهان داماد گذاشته بود!

خاطره سوم:

اتاق استراحت پزشکان اورژانس آخرین اتاق سالن اورژانس بعد از اتاق‌های بستری بیماران بود. یک روز صبح که اتفاقا از روزهای شلوغ هم بود و همه تخت‌های بخش پر شده بود، خانواده‌ای که معلوم بود از اهالی شهر ما نیستند و به محیط بیمارستان آشنایی ندارند، بیمارشان را برای بستری به اورژانس آوردند. همراه بیمار از من پرسید: آقای پرستار مریضم را کجا بستری کنم؟ من هم که سرم به کار خودم بند بود، گفتم برید اتاق آخری ببینید جا نیست؟ خانواده و مریض رفتند و دقایقی بعد یکی از همراه‌ها در حالی که یه فلاسک دستش بود، اومد و به من گفت: ببخشید آقای پرستار اتاق ما که فلاسکش چایی نداره!

فرستنده: مهدی شیروانی


«تابناک» مطالب اختصاصی و گردآوری شده توسط خوانندگان محترم را در قالب جدیدی با عنوان «نگاه شما» منتشر خواهد کرد.

مخاطبان محترم می توانند مطالب دلخواه خود را در موضوعات مختلف، به آدرس negaheshoma@tabnak.ir ارسال نمایند.

مخاطبان محترم برای ارسال مطالب خود باید چند نکته  را در نظر داشته باشند:

1. این قالب جدید برای ارائه و معرفی «نگاه بییندگان به تمام موضوعات» می باشد.

2.مطالب اختصاصی یا گردآوری شده می تواند در قالب: ایده ، فیلم، عکس، گزارش تحلیلی، گزارش خبری، کاریکاتور و... باشد.

3. مطالب ارسال شده حتی الامکان با ذکر نام و نام خانوادگی فرستنده باشد.

4. موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین جاری نداشته باشد.

5. مطالب ارسالی به زبان و فونت فارسی باشد.

6.مطالب ارسال شده حتی الامکان حاوی اطلاعات دقیق باشد.

مشخصات فنی

1. از ارسال تصاویر در متن فایلهای word خودداری شود.

2. حجم فایل تصویری ارسالی( به صورت gif یا jpg ) بیشتر از 5 مگابایت نباشد.

3. حداکثر حجم فایل صوتی یا ویدیو پنجاه مگابایت باشد. (نوع فایل: wmv,  flv, wav, mp3, wma)

اشتراک گذاری
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۵
انتشار یافته: ۱۳
saeed
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
یه سالی من رشته ی پرستاری قبول شدم. رفتم ثبت نام کردم ولی چون معلم بودم اداره به من اجازه نداد. حالا هم برای تجدید خاطرات متون پرستاری به فارسی ترجمه می کنم.هنوز مدارک تحصیلیم تو دانشگاه مونده و نرفتم بگیرمش. از اون سال تا حالا سی سال گذشته.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
اولی و آخری اصلاً خنده دار نبود، من که ترس برم داشت !!! یعنی چه که مورفین رقیق شده رو بجای آب مقطر استفاده کردند و بعنوان خاطره خنده دار تعریف می کنند ؟!؟!؟!؟
این داستان هم که پرستاری بدون اینکه سرش رو بلند کنه یا بدون اینکه از جاش بلند بشه و همکاری کنه اتاق آخری رو نشون بده و بگه برید ببینید جا هست یا نه اصلاٌ خنده دار نیست !!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
موقع سونداژ اب مقطر برای ثابت ماندن سوند به محفظه جانبی سوند تزریق می شود نه به بیمار
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
حتي اگر انگشت يه آدم غرق در شيريني هم باشه چه ربطي به خونش داره؟!!!! و خون هيچوقت تماسي با اون شيريني هاي سطحي نداره. بيايد از ذكر داستان هاي زاييده ذهنمان به عنوان خاطره پرهيز كنيم
پاسخ ها
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
عزیز دلم نظرات زاییده ی ذهنت رو خیلی جدی نگیر
چون وقتی میخوان تست قند خون بدن نوک انگشت رو زخم میکنن و بعد گلوکومتر رو میزنن به خونی که روی دست جریان پیدا کرده پس احتمال شیرین شدن خون با قندی که روی دست ها بوده وجود دارد
ناشناس
| United Kingdom |
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
خيلي هم ربط داره. خون كه از رگ مستقيم به نوار تست قند نميره كه. اول رو پوست حمع ميشه بعد وارد نوار ميشه.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
تا حالا گلوكومتر ديدي؟
Atieye
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
عسل روی پوست می مونه دستگاه هایی هم که قند خون رو اندازه می گیره به این صورته که باید با سوزن های مخصوص سر انگشت رو سوراخ کرد و از قطره خونی که جاری می شه میزان قند رو اندازه بگیرند. خب خون در این صورت در تماس مستقیم با پوست که آثار عسل هنوز هست، قرار می گیره.
حالا چی؟ بازم داستان تخیلی هست؟!!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
دوست عزیز سر انگشت رو سوزن میزن بعد با کیت(کاغذ) نمونه برداری میکنن تو که همین قدر هم نمیدونی نظر نده با با جان آفرین...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
iq جان مردم عادی که نمیدونن که اون مرفین رقیق وارد بدن مریض نمیشه والان فکر می کنند که چه جنایتی مرتکب شدی و اعتماد نداشته شون از پرسنل سلب میشه .هر چیزی جای خودش و در میان اهلش باید گفته بشه
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
تو خاطره اول جناب پرستار با جون مريض بازي كرده و سرنگ مورفين رو به جاي آب مقطر استفاده كرده تازه با خوشحالي و افتخار به عنوان خاطره خوش تعريف ميكنه . واقعا كه! خدا هيچ كس رو زير دست اين دكترا و پرستارا نندازه
ناشناس
|
Malaysia
|
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
آمار هنرنماييهاي اين چنيني در بيمارستانها و مراكز درماني به اندازه كافي بالا هست . شوخي در ارتباط با جان بيمار ودرج افتخار آميز آن وامصيبتاست .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
IQهیچ میدونی که گلوکومتربیشترازعدد500نشون نمیده وبجای عددHIنشون میده؟
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
کدام کالا را نسبت به قبل کمتر مصرف می‌کنید؟
مرجع جواهرات
الی گشت