حاجی این جمله را میگوید و این بحث پیش میآید که کدام مربی تا قبل از مظلومی در فصل نخست حضورش در تیم به نتایج بهتری رسیده. اتفاقی که سبب میشد تا ناخودآگاه بحث به امیر قلعهنویی برسد. اینکه او در سال اول غیر از نایبقهرمانی در لیگ آیا توانسته به فینال جام حذفی برسد یا نه.
حاجی آمار را مرور میکند و میگوید استقلال در سال 82 یعنی سال اول سرمربیگری قلعهنویی، با باخت در کرمان از جام حذفی هم کنار رفته است. امیر قلعهنویی اما لحظهای بعد روی خط میآید. او در پاسخ به این سؤال، درحالی که هنوز نمیداند بحثمان چیست، میگوید: «سالی که در لیگ دوم شدم، رسیدیم به فینال جام حذفی و به سپاهان باختیم».
او که از این سؤال ناگهانی متعجب شده، وقتی میفهمد حاجی فتحاللهزاده یک سوی بحث است و اعتقاد دارد قلعهنویی آن سال به فینال نرسیده، میگوید: «ماشاءالله حاجی از وقتی دکتر شده، آمار از دستش در رفته». جملهای که خنده بلند فتحاللهزاده را به همراه دارد و حاجی حالا خودش مخاطب قلعهنویی میشود؛ «سلام حاجی جان...» و خیلی زود امیر از تبریز، درحالی که در جمع دوستانش نشسته شوخی دیگری با حاجی میکند: «حاجیجان هرچه بازیکن ما خواستیم را خریدی. بازیکن برایمان نگذاشتی...»
و حاجی دوباره با صدایی بلند میخندد و میگوید: «امیرجان تو که خودت بازیکنان خوبی داری. داری ما را سر کار میگذاری و کار خودت را میکنی. تو بلدی چطور تیم خوب ببندی».
حالا دوباره نوبت قلعهنویی است تا جواب بدهد: «بابا حاجیجان اینکه شما بودی یک ناهار به ما دادی، گولمان زدی و فرستادیمان تبریز!» این جمله دقیقاً جمله علی فتحاللهزاده بود که فردای قرارداد امیر با تراکتورسازی به خبرورزشی گفته بود و حاجی با شنیدنش دوباره میزند زیر خنده و میگوید: «ولی حاجیجان عجب ناهاری بود؛ هیچکس مثل من بلد نیست به مهمانهایش ناهار بدهد». و دوباره هر دو با صدایی بلند میخندند و برای هم آرزوی موفقیت میکنند تا دیالوگ کوتاهشان به پایان برسد.
شفاف