تهدیدهای اوضاع امنیتی ـ سیاسی کردستان عراق + تصاویر
اخبار رسیده به «تابناک» حاکیست وضع کردستان عراق نابسامان است و افکار عمومی منطقه نیز خواهان آن نیستند که مردم کرد زیر یوغ سانسور و خودمحوری حاکم، سکوت کنند و امروز بیشتر مردم کردستان، خواهان تغییرات و رشد و دوری از خشونت و کشت و کشتارند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، در بیشتر شهرهای کردستان، تظاهرات معترضان برای برکناری
ریاست اقلیم برپا شده و بسیاری از دانشجویان و روشنفکران نیز آشکارا در
نوشتارهای خود از استبداد و ظلم و فساد خانواده بارزانی شکایت دارند و در
برابر دفاتر شاخه های حزب بارزانی در شهرهای گوناگون تجمع چند هزار نفری
داشته و شعارهایی سر دادند مبنی بر این که مسعود بارزانی، دیگر صلاحیت و
مشروعیت رهبری کردستان را ندارد و «سی ان ان» هم گزارش داد که مردمان جامعه
کردستان عراق، دیگر بارزانی را نمی خواهند و تا این لحظه هم 126000 امضا
جمع کرده اند.
از سوی دیگر، حزب پارتی هم با خشونت و تیراندازی به جوانان بی سلاح معترض
پاسخ داد و ده ها نفر کشته و زخمی بر جای نهاد و حتی لشکر زرهی خود را به
طرف سلیمانیه روانه کرد و تاکنون با ایجاد جو خفقان و امنیتی و به کارگیری
همه نیروهای اطلاعاتی و نظامی خود، سعی در کنترل شهرهای کرکوک و اربیل
(هولیر) دارد.

به گزارش رسانه های منطقه، تهدید و ارعاب مردمان شهرهای کرکوک و اربیل توسط دستگاه اطلاعاتی پاراستن، به مسئولیت مسرور بارزانی، همچنان ادامه دارد. البته روشن است که برای ایجاد امنیت و برقراری آرامش دوباره در کردستان عراق، ریاست این اقلیم، راهی جز گردن نهادن به خواسته غالب مردمان این سرزمین ندارد و شاید مطرح کردن سناریوهای قدیمی، ثمره ای جز واکنش نشان دادن کشورهای دارای مناطق کردنشین دربر نخواهد داشت.
بنابراین، امید است، به جای تبارگماری و شبکه سازی مافیایی و خشونت عشیره گری، با عقلانیت و اعمال سیاست درست، بار دیگر جنگ برادرکشی 31 اوت 1996 توسط حزب پارت دمکرات کردستان عراق تکرار نشود و کردستان راه رشد و ترقی را بپیماید.

حتی «مایکل روبین»، کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز واشنگتن، در تازه ترین نوشته خود، مسعود بارزانی را به صدام و فرزندانش ـ مسرور و منصور ـ را به عدی و قسی تشبیه می کند.
وی در این نوشته می گوید: کردستان پیشتر نمونه و الگوی دمکراسی بود در عراق، اما پس از رخداد نسل کشی روز پنجشنبه و روزهای بعد، دگرگون شده است، چون عراقی ها پس از فروپاشی صدام حسین، شاهد آزادی و دمکراسی بودند؛ اما در کردستان عشیره و تبار، حکمرانی می کنند.

شاید در آغاز نوشیروان مصطفی، بیرق تغییر را در دست گرفت، ولی هم اکنون تفکر مسلط بر جامعه کردستان، از شخص و برنامه نوشیروان مصطفی امین و حزب تغییر ـ گوران ـ فراتر رفته و مردمان به اراده رشد خود باور کرده اند و خواهان مشارکت سیاسی در تغییرات ساختار هستند. شاید راه برون رفت از وضعیت کنونی این است که پوشش و لباس عشیره ای را از تن بیرون کند و به انتقادهای روشنفکران و مردم عادی کوچه و خیابان گوش فرا دهد و عصیان و احساسات و تعصب و تقدس و توهم و... را کنار بگذارد.


افراد حزب گوران بر این باورند، بارزانی صلاحیت و مشروعیت رهبری ندارد و وی با تقلب در آرا بر این کرسی دست یافته است. حزب پارتی دمکرات کردستان، ناگزیر از تقسیم قدرت است و باید این نکته را بپذیرد، وگرنه دیگر باقی ماندن بر کرسی ریاست اقلیم، محال خواهد بود، چون صدای اعتراض ها جایگاه را متزلزل کرده است. حزب پارتی دمکرات کردستان با سیاست تند و خشن، نمی تواند ادامه بدهد و در پارلمان هم ملزم و شاید ناچار به شنیدن صدای مخالفان هست؛ البته به مصالح خودش هم نیست که درهای تعامل سیاسی با دیگر نیروها را ببندد.
نوشیروان خواستار گفت وگوی دوباره با اتحادیه میهنی کردستان است، ولی تمایلی به نشستن با بارزانی ندارد و می خواهند داخل حکومت شود و به عنوان یک نیروی منتقد و مخالف حکمرانی احزاب سنتی حاکم بر کردستان و اتحادیه این را پذیرفت، ولی حزب پارتی دمکرات کردستان، ناچار از پذیرش و پیروی سیاست اتحادیه است، زیرا در این مصلحت بقای حکومت اقلیم کردستان در اولویت است، نه رضایت خاطر یک نفر و یا یک حزب و این اقلیم دستاورد زحمات همه نیروهاست که مشارکت آنها در ساختار حکومت هم طبیعی و ضروری است و اگر حزب پارتی دمکرات کردستان از این شیوه مسالمت آمیز و دمکراتیک، عتاب دارد می تواند در بیانیه ای رسمی، موضع خود را مشخص کند که مخالف چند صدایی در درون حکومت است.


اما از نظر استراتژی امنیتی، احتمال تحریک و استفاده از بقایای حزب های مسلح کرد ایرانی هم هست که مانند یک کارت علیه ایران از آنها استفاده شود که در هر حالتی، به سود استراتژی امنیتی ایران و منطقه هم نیست، چرا که بخشی از حاکمیت آمریکا را تحریک خواهد کرد که اقلیم از اینها استفاده هایی بکند و آرامش کردستان ایران را تحت تأثیر قرار دهد

در این باره باید گفت، آمریکا و اسرائیل و استخبارات امنیتی ترکیه ـ میت ـ می خواهد اینها در شمالی ترین نقطه اقلیم باشند. میت ترک از این ورق ها، هر از گاهی استفاده هایی می کند برای آرام نگاه داشتن مناطق کردنشین خود و نظامی های ترکیه نیز خواهان بقایPKK هستند و این بازی جنگی برای ضمانت منافع ترک است؛ بنابراین، کنترل تحریکات شاید ضروری به نظر برسد، چون هنوز عده ای در رویای تشکیل کردستان بزرگ هستند و تا امروز اقلیم کردستان خود را جزیی جدایی ناپذیر از عراق می داند که با عرب و سنی ها زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و تحریکات از هر سویی ـ مثلا حمله حرس القومی ها به کردها و... ـ کارت تهدید استقلال کردستان عراق را به میان می آورد، حتی اگر در عمل هم نتوانند و اگر اجرا کنند، به عنوان کارتی برای تهدید که می توانند از ان استفاده کنند و استراتژی امنیتی ترکیه و سوریه و ایران هم از 1960 به این طرف، پرهیز از مطرح شدن چنین مسأله ای است؛ هرچند چند روزی است که خانواده بارزانی و حزب پارتی دمکرات کردستان عراق، شایعه تأسیس کردستان بزرگ و اعلام استقلال کردستان توسط مسعود بارزانی را در میان مردم شهر منتشر کرده اند.

روشن است که عراق جدید هم این نکته را پذیرفته است که کردها مثلا با نیروهایی مانند بعث های عراق، نمی توانند تعاملی سازنده داشته باشند. بعثی ها بنا به سیاست آمریکا و حمایت برخی کشورهای عربی مانند سوریه و عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس به طور آشکار و پنهان مورد حمایت قرار گرفته اند و ناآرامی در کردستان، موجب می شود که بعثی ها، کردستان را آماج قرار بدهند تا عامل فشاری علیه حکومت مرکزی عراق باشد و این هم از نظر استراتژی سیاسی به سود ایران نیست و خلأ و فاصله ای در بین عراق مدرن و عراق قدیم پس از 2003 وجود دارد که شاید حلقه وصل آن، همین بعثی ها باشند.
ظاهر امر نشان می دهد که حزب پارتی دمکرات کردستان، دست از ایران شسته و تمایلی به توسعه بخشیدن به روابط با ایران ندارد و متمایل به ترکیه شده و حتی فعالیت های اقتصادی ایران در کردستان به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است.

او برای محافظت از منافع و مصالح خود می خواهد بیشتر به ترکیه نزدیک شود و روابط با ایران را نامشخص و مبهم می داند، اما حکومت اقلیم، ملک شخصی کسی نیست، حاصل زحمات هزاران نفر است، که کردها هم توانایی مشارکت سیاسی و خودگردانی محلی و تمرین دمکراسی را دارند. کردستان عراق امروز، میدان تبادل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی شده است و شاید الگویی برای نحوه خودگردانی محلی توسط مقامات محلی که می تواند با کشورهای همسایه خود نیز تعامل داشته باشد.
ایجاد اقلیم دستاورد بزرگی برای کردها بود و هر نوع خشونت یادآور نسل کشی و برادرکشی 31 اوت 1996 است. جلال طالبانی هم از امروز، پس از بازگشت از کویت در کردستان حضور یافته برای تعامل و شنیدن صدای مخالفان؛ هرچند مثلا گوران این عقیده را داشته است که برای حزب پارتی دمکرات کردستان نزول کرده، ولی شاید شرایط سیاسی ایجاب می کرد و با توجه به شناختی که از عقلانیت و نحوه تفکر بارزانی وجود داشت، این امر برای پرهیز از هر نوع اصطکاکی پس از 1996 بود که پارتی با کمک نیروهای بعثی به بازپس گیری اربیل دست یازید.

وقتی برای شخص بعثی، واژگان قوم، وطن، شهید، هویت و سرنوشت مبهم و گنگ بود، برای پیروان آن سیاست هم امروزه روز، در حزب پارتی، کلماتی مانند آزادی، رأی، نقد غیر قابل فهم است، زیرا تصورشان است که یک نفر باید به جای یک جامعه حرف بگوید و یا تصمیمی بگیرد و برای نسل جدید، طبعا پذیرفتنی نیست است.

درون عشیره بارزان هم اختلافات رشد کرده و عیان یافته و مثلا بادینان و دهوک، صدای اعتراض و نارضایتی مردمان شنیده می شود که شاید تاکنون مکتوم و ناشنیده مانده بود، زیرا آن مردمان توسعه نیافته هم به احقاق حق و رسمیت شناختن حقوق انسانی اولیه، آگاهی یافته اند. به هر حال به شعور شناختی و تفکر مردمان یک جامعه نمی شود اهانت کرد، بت و کاریزمای کاغذی ساخت و تقدس سطحی.. مانند ایام بعث که همه امکانات برای سانسور و سرکوب صدای ناراضیان کرد و عرب و ترک و اپوزیسیون عراقی به کار می بست و تاریخ هم درسی آموزنده داد که دوران دندان در دهان خرد کردن گذشت و تغییرات زمان و دگرگونی خاورمیانه و... صدام را از اریکه قدرت به زیر کشید و حتی کشورهای حامی نتوانستند از او حمایتی کنند.




اما برای بارزانی دیگر فرصت تعامل با نیروهای دگر اندیش و خالف هم از دست رفته است!
حزب پارتیدمکرات
یعنی حزب حزب دمکرات
مطلب بسیار زیبا و هوشمندانه ای بود
و حسابی روی واقعی این .. نوکر اسرائیل را نشان دادید
زنده باد مام جلال که اجازه داد همه آزادانه راهپیمایی کنند و نظر مخالفان رو هم شنید







