* محقق حوزه علميه قمچهارم شعبان (شانزده مردادماه)، مصادف است با ولادت بزرگمرد کربلا، عارف و عالم به ولايت، حضرت ابوالفضل العباس(ع). درباره شجاعت و شهامت و ايثار قمر بنيهاشم(ع)، سخناني بس فراوان و بجا وجود دارد که هر شيعه علاقهمند به ائمه اطهار و خاندان آن بزرگواران، به آن واقف است. اما اين نوشتار از منظري ديگر به شخصيت آن عاليمقام پرداخته است که توجه خوانندگان را به آن معطوف ميدارم.
مقام علمي عباس(ع)حضرت عباس(ع) در خانهاي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمؤمنان، امام حسن و امام حسين(ع) كسب فيض كرده است. بنابراين از عليبنابيطالب(ع) در مورد حضرت عباس(ع) نقل شده است كه فرمودهاند: «ان ولدى العباس زق العلم زقا»؛ يعني همانطور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا ميدهد، اهل بيت(ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
و همچنين روايتي بدين مضمون از امامان معصوم(ع) نقل شده است که فرمودهاند: «همانا عباسبنعلي علم را چون غذا از پدرش وارد جان خويش نموده است».
علامه شيخ عبدالله ممقاني در كتاب نفيس «تنقيح المقال»، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: «آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه(ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود».
مقام عرفاني قمر بني هاشم(ع)اگر به زندگي و حالات حضرت ابوالفضل(ع) از اين منظر نگريسته شود، مشخص ميشود كه آن حضرت نماد راستين عرفان است و مقامات سلوك را به بهترين شيوه طي نموده است. مخصوصا وقتي در حالات آن حضرت در روز عاشورا دقت ميشود، برخي از مقامات عرفاني آن حضرت، نمود پيدا ميکند كه به برخي از آن مقامات اشارهاي داريم:
مقام اخلاصيكي از منازل مهم عرفاني، منزل اخلاص است. اخلاص داراي سه درجه است:
1. انجام خالصانه عمل بدون چشمداشت پاداش.
2. كافي ندانستن سعي و عمل خود.
3. آنكه خود و كار و عمل خود را در مسير اراده حق، هيچ نداند و همه چيز را از خداوند بداند.
حضرت ابوالفضل(ع) جان خويش را در راه خدا در طبق اخلاص مينهد و از هيچ رنج و زحمتي هراس به دل راه نميدهد. اين شهامت و ايثار وي، حكايت از ميزان اخلاص او دارد؛ در آن رجز زيباي حضرت، اين نكته به روشني نهفته است: «والله إن قطعتموا يميني / اني اُحامي ابدا عن ديني» که هدف او در اين بيت نهفته است چرا كه او حاضر نيست از هدف خويش دست بردارد و اين نهايت اخلاص است.
مقام صبريكي ديگر از منازل مهم در عرفان عملي، منزل صبر است. صبر در عرفان عملي عبارت است از آنكه سالك نفس خويش را با وجود جزع و گلهمندي، از شكايت به غير باز دارد. يكي از درجات بلند عرفاني حضرت ابوالفضل(ع) درجه او در صبر است. او در صحنه كربلا، برادران خود عبدالله و جعفر و عثمان را پيش از خود به ميدان ميفرستد و شهادت آنان را نظارهگر است اما هيچ اظهار شكوه نميكند و با ايماني راسخ تا پاي جان از مولايش دفاع ميكند. به همين خاطر است که در زيارت نامه آن عاليمقام آمده است: «السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله، اشهد انك جاهدت و نصحت و صبرت حتي اتيك اليقين».
مقام شكرشكر سه درجه دارد؛ نخست شكر بر اشياي محبوب و دلخواه، درجه دوم، شكر بر امور ناگوار و درجه سوم آنكه بنده فقط منعم را شهود نمايد. بيگمان اگر عباس بن علي را چنين شهودي دست نداده بود، چگونه ميتوانست كه مرگ در كام او از عسل هم شيرينتر باشد. ابوالفضل، آن جرعه نوش شهادت، بيگمان در آن لحظههايي كه آب دستانش را بريده بودند، جز شهد اين شهود در جان نداشت.
مقام صدقصدق نيز مراتبي دارد؛ صدق در نيت، صدق در زندگي و صدق ديگر اين است که بنده در شناخت و معرفت قصد صادق باشد.
حضرت ابوالفضل العباس(ع) در قصد خويش صادق بود و حيات خود را جز براي خدا نميخواست. از اين رو در زيارتنامه آن حضرت، صفت صدق نيز به وي نسبت داده شده است.
مقام فتوتفتوت به اين معناست که دشمني با مردمان را ترك گويي و به كسي كه به تو آزار رسانده محبت نمايي و مرتبه والاي فتوت اين است که در سلوك اليالله به دليل عقل تمسك نجويي. که همه ياوران حضرت اباعبدالله(ع) مخصوصا حضرت اباالفضل اگر ميخواستند به دلايل عقل توجه نمايند، طريقي ديگر پيشرو بود اما آنان عاشق محبوب بودند و جز معشوق هيچ نميديدند.
عباس و ائمه اطهار(ع)اميرالمؤمنين علي(ع) در خطابي به همسر گرانقدرش امالبنين ميفرمايد: «نور ديدهات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بريده، دو بال به او ارزانى مىدارد كه با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآيد؛ آن سان كه پيشتر اين لطف به جعفربن ابىطالب شده است».
سپس خطاب به فرزند گرامي خود عباس فرمود: «جلوتر بيا». عباس(ع) پيش روى پدر ايستاد و امام با دست خود، شمشيري را بر قامت بلند او حمايل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشك در چشمانش حلقه زد و فرمود: «گويا مىبينم كه دشمن پسرم را احاطه كرده و او با اين شمشير به راست و چپ دشمن حمله مىكند تا اين كه دو دستش قطع مىگردد».
در زمان امام حسن مجتبي(ع) و پس از صلح و بازگشت امام به مدينه، عباس(ع) در كنار امام به دستگيرى از نيازمندان پرداخت و هداياى كريمانه برادر خود را بين مردم تقسيم مىكرد. او در اين دوران بود که لقب «باب الحوائج» يافت و وسيله دستگيرى و حمايت از محرومان جامعه گرديد. او در تمام اين دوران، در حمايت و اظهار ارادت به امام خويش كوتاهى نكرد.
امام حسين بن علي(ع) هنگام خروج از مدينه به طرف کربلا ندا داد: «كجاست برادرم ... كجاست ماه بنىهاشم؟» پس عباس جواب داد: «بله بله اى آقاى من!» آنگاه امام حسين فرمود: «اى برادر، اسبم را حاضر كن»، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود.
در عصر تاسوعا، شمر با چهار هزار نفر وارد كربلا شد. يكى از نقشههاى او براى كاستن از ياران امام حسين(ع)، امان دادن به عباس و برادران او بود. وقتى جناب عباس شنيد كه شمر اماننامه آورده، اصلا به او اعتنا نكرد و جواب او را نداد، تا اينكه امامش به او فرمان داد كه جواب شمر را بگويد، عباس فرمود: «چه مىگويى؟» گفت: «شما و برادرانت در امانيد». عباس غيرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فرياد او بلند شد: «دستهايت بريده باد و لعنت بر آنچه كه از اماننامه آوردهاى. اى دشمن خدا! آيا دستور مىدهى كه ما برادرمان و آقايمان حسين پسر فاطمه را رها كنيم و داخل اطاعت لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان شويم؟ آيا به ما امان مىدهى در حالى كه فرزند رسول خدا در امان نيست».
امام سجاد(ع) ميفرمايد: «خداوند حضرت عباس(ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب(ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس(ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه ميخورند».
امام صادق(ع) همواره از عمويش عباس تجليل به عمل مىآورد و با درود و ستايش از او ياد مىكند و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ مىداشت. از جمله سخنانى كه امام درباره قمر بنىهاشم(ع) فرموده است اين است که: «عمويم عباسبنعلى بصيرتى نافذ و ايمانى محكم داشت. همراه برادرش حسين جهاد كرد، به خوبى از بوته آزمايش بيرون آمد و شهيد از دنيا رفت...». امام صادق(ع) از برترين صفات مجسم در عمويش يعني تيزبيني، ايمان محکم و جهاد، پرده برميدارد.
در جاي ديگر نيز امام صادق(ع) فرموده است: «شهادت مىدهم كه تو براى خدا و رسولش و برادرت خيرخواهى نمودى، پس تو چه نيكو برادر فداكار بودى».
بقيةالله الاعظم، امام زمان(عج) در بخشى از سخنان پرمعناي خود در زيارت ناحيه مقدسه درباره عمويش عباس(ع) چنين مىگويد: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن اميرالمؤمنين، همدرد بزرگ برادر كه جانش را فداى او ساخت و از ديروز بهره فردايش را برگزيد، آنكه فدايى برادر بود و از او حفاظت كرد و براى رساندن آب به او كوشيد و دستانش قطع گشت...».
منابع:وقايعالايام
نفسالمهموم
مفاتيحالجنان
مولد العباس بن على
زندگانى حضرت ابوالفضل العباس
بخش «مقام عرفاني قمر بني هاشم» برگرفته از تحقيقي از دكتر محمد اخگري