بازدید 13583

روزی که 16 آذر شاهد بود

نگاهی به حادثه و فضای عمومی سال 32
کد خبر: ۱۳۵۱۵۰
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۰ 08 December 2010
دکتر علی اکبر سیاسی درباره وقایع 16 آذر 1332 در کتاب خاطرات خود دلیل شروع التهابات و اعتراضات دانشجویی را «مسخره کردن چند سرباز نظامی در حال گشت زنی توسط چند دانشجو»! می داند و ...

بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که به سقوط دولت ملی دکتر مصدق منجر شد، حاکمیت زاهدی،خفقان شدیدی را در جامعه موجب شد.از فردای وقوع کودتا، مردم حتی یک روز نیز روند مخالفت با هیئت حاکمه را متوقف نکردند.

پیروزی کودتای انگلیسی ــ امریکایی، انگلیسی‌ها را، که مدتی بیش از دو سال در انتظار چنین پیشامدی بودند، به وجد آورد. حالا آنها مشتاق بودند از طریق مذاکره با دولت زاهدی به راه حل دلخواهی دست یابند. اما تمایلی برای کمک مالی به حکومت او نشان نمی‌دادند. با وجود این، دولت امریکا تصمیم گرفت با پرداخت 45 میلیون دلار کمک اضطراری، از دولت زاهدی پشتیبانی کند و  هندرسن، سفیر این دولت در ایران، پیشنهاد کرد کمک‌های بیشتری هم داده شود.(1)

در ایام عزاداری ماه محرم، تهران شاهد برپایی تظاهرات پرسروصداتری بود و در 22 شهریورماه 1332، یعنی بیست و پنج روز بعد از کودتا، در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامداران کودتا، مقارن برپایی آیین سوگواری در چهارمین شب عزاداری حسینی، تظاهراتی سازماندهی گردید و در جریان آن شعارهایی بر ضد سرلشکر زاهدی و در حمایت از دکتر مصدق سر داده شد. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزه میدان کشیده شد.

چند روز بعد در 25 شهریور، تظاهرات گسترده تری برپا شد. تظاهرکنندگان دراین شب شعارهای شدیداللحنی سردادند. تظاهرات یادشده با دخالت مأموران شهربانی و واحدهای لشکر نظامی ضد شورش پایتخت سرکوب گردید.

 با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه ها در مهرماه، بر اثر خیزش های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راه اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیل کلاس های درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند. در نیمه مهر، گروه های دانشجویی اعلامیه هایی منتشر کردند که در آن بر ضرورت توسل جستن به اعتصاب به مثابه یک حربه در برابر حاکمیت، همچنین لزوم آزادی دکتر مصدق از زندان، رفع توقیف شماری از استادان دانشگاه و سرانجام جانبداری از تظاهرات محرم در بازار تهران، تأکید شده بود.
 
در حالی از یک طرف دکتر مصدق مورد بازجویی توسط بازپرس نظامی تهران بود(2) و از طرف دیگر نفت موضوع اصلی آن ایام را تشکیل می داد، که محافل دولتی درصدد مجبور ساختن نمایندگان دوره هفدهم به استعفا بودند.(3)

 به رغم خط و نشان هایی که دولت نظامی برای مخالفان خود، به ویژه دانشجویان می کشید، دانشگاهیان با معاضدت بازاریان، خود را برای برگزاری یک اعتصاب گسترده آماده کردند و روز 16 مهر ، زمان و موعد مناسب این اقدام تشخیص داده شد. اعتصاب آغاز شد و بازار بسته ماند. همان روز دانشجویان به برپایی تظاهرات آرام در محیط دانشگاه مبادرت کردند. متعاقب آن، فرمانداری نظامی سراسیمه و وحشت زده چند افسر را به همراه چند دستگاه کامیون پر از سربازان تفنگدار به سوی دانشگاه گسیل داشت. سربازان مسلح در جای جای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند. دراین روز نیروهای نظامی دست به اقدام کم سابقه ای زده و در داخل محیط دانشگاه مبادرت به دستگیری شماری از دانشجویان به اتهام اخلال در امنیت عمومی و برهم زدن نظم، نمودند.
 
آبان، فضای تهران و شهرستان ها همچنان ملتهب است و مردم دست از اعتراضات ضد امپریالیستی و ضد استعماری برنداشته اند. از 21 تا 24 آبان 1332 روزنامه ها بنا بر اطلاعیه های فرمانداری نظامی تهران،خبری درباره«زمینه های اعتصاب» منتشر می کنند:

تجمع زنان مقابل کاخ داد گستری،تظاهرات حوالی دانشگاه؛« تیر اندازی مستقیم به سوی دانشجویان و مجروح شدن چند دانشجو که یکی آنها از ناحیه شکم مجروح می شود که بعدا خبر فوت او از دو ناحیه شکم و پهلو منتشر می شود.»(4)

مأمورین شهربانی و فرمانداری نظامی تهران از ترس تجمعات و اعتصابات با مشاهده هر گونه دسته یا گروهی بدون دلیل آنها را جلب می کردند.همچنین در این روز عده ای از کارگران شرکت نفت دستگیر می شوند. بستن بسیاری از مغازه های بازار منجربه دستگیری مجموعا 90 نفر در یک روز می شود.

در حالی که مصدق در 22 آبان در دفاعیات خود در دادگاه فرمایشی از تنها گناهش حرف می زند:«به من گناهان زیادی نسبت داده اند ولی من خود می دانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم خارجی ها نشده و دست آنها را از منابع طبیعی ایران کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری خود در سیاست خارجی خود یک هدف داشتم و آن این بود که ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود و هیچ عاملی جز از اینکه ملت در تعیین سرنوشت مملکت دخالت کند نداشتم.» و در ادامه خطاب به رئیس دادگاه در اعتراض به سخن داد ستان مبنی بر اقدام مصدق علیه اصل نظام سلطنتی،می گوید:بگذارید این شاه بداند که من خادمش هستم.من که مملکت و شاه را تفکیک نمی کنم...»

از سویی دیگر دوشنبه 24 و 25 آبان جزئیاتی از ورود نیکسون به تهران منتشر می شود:« بنا در خواست آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا،معاون رئیس جمهوری آمریکا وارد تهران می شود.23 نفر همراه معاون رئیس جمهور خواهند بود از جمله همسر و فرزندان او »

روزنامه ها و محافل دولتی و سلطنتی از سفر نیکسون بسیار خوشحالند.گویی قرار است اتفاق مهمی برای همه باشد،حال آنکه کسی خبر از «سه قربانی» ندارد.روزنامه ها در تحلیل های خود از سفر نیکسون می گویند:پس از سفر روزولت در جنگ جهانی دوم به ایران،نیکسون عالی ترین مقام آمریکایی است که به ایران سفر می کند.

مذاکرات آمریکا و انگلیس بر سر نفت ایران

روزنامه ها خبر از به طرح جدیدی می دهند که قرار است به زودی برای تجدید فعالیت صنعت نفت ایران به دولت ایران تسلیم می شود:«بنا بر اظهارات محافل وزارت خارجه انگلستان،هم اکنون مذاکرات کارشناسان انگلیسی و آمریکایی راجع به مسئله نفت ایران در واشنگتن ادامه دارد و طبق آخرین گزارش های واصله از واشنگتن تاکنون چه از نظر سیاسی و چه از نظر فنی،اختلاف عقیده ای بین کارشناسان آمریکایی و انگلیسی به وجود نیامده است!در این جلسه هوور مشاور نفت وزارت خارجه آمریکا خاطرنشان می کند که با کمک کمپانی های اگلیسی و آمریکایی،نفت ایران مجددا صادر شود.»پیش از این هوور در 24 مهر به تهران سفر کرده بود تا از نزدیک به بررسی نفت ایران بپردازد.


 

یکم آذر 1332 زاهدی،نخست وزیر کودتا،پیامی سفسطه آمیز را درباره نفت آبادان منتشر می کند. در این بیانیه آمده:ملت ایران باید توجه داشته باشد که مقصود اصلی از ملی شدن صنایع نفت این نبود که پالایشگاه آبادان به مرور ایام از بین برود و هزینه نگهداری این دستگاه عظیم بر دوش ملت رنجدیده و بردبار ایران تحمیل شود!بلکه هدف اصلی این بود که حقوق از دست رفته جبران شده و در آینده...

همانطور که واضح است،زاهدی از اداره پالایشگاه و صنعت نفت به دست خودِ ایرانیان،به «هزینه نگهداری این دستگاه عظیم بر دوش ملت» یاد می کند.

درحالی که هوور به انگلستان می رود تا با هم پیمانان خود به بحث راجع به ثروت ملی ایران بپردازد. (5)

مورخ سه شنبه سوم آذر 1332 مذاکرات کارساز می افتد و پیام وزیر امور خارجه به نخست وزیر وقت منتشر می شود:«اکنون انگلستان آماده تجدید روابط و شروع مذاکرات برای حل مسئله نفت می باشد»

پیش از این زاهدی پیامی را برای آغاز مذاکرات پیرامون نفت در آبانماه برای انگلستان ارسال کرده بود.

اولین اقدام زاهدی تجدید روابط با دولت انگلستان بود، به‌طوری‌که متن اعلامیۀ مشترک دو دولت، که ایدن آن را تنظیم کرده و هندرسن برای زاهدی فرستاده بود، بی‌کم‌وکاست تصویب گردید و قرار شد اعلامیۀ روز 14 آذر 1332 در یک زمان، در تهران و لندن انتشار یابد.

فردای صدور این اعلامیه، کنفرانسی در جزیرۀ برمودا بین آیزنهاور، رئیس‌جمهور امریکا، و نخست‌وزیران انگلیس و فرانسه برگزار شد. آیزنهاور، قبل از عزیمت از واشنگتن برای شرکت در این کنفرانس، اظهار کرد که مسئلۀ نفت ایران و کانال سوئز مهم‌ترین مسائل مورد بحث او با نخست‌وزیران انگلیس و فرانسه خواهد بود. توافق نهایی دربارۀ تشکیل کنسرسیوم نفت ایران، که علاوه بر انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها، هلندی‌ها و فرانسوی‌ها هم در آن شریک شدند، در همین کنفرانس حاصل شد و ده روز بعد، روز 16 دسامبر 1953 نخستین اجلاس مشترک مقامات شرکت نفت انگلیس و ایران و پنج شرکت امریکایی (استاندارد اویل نیوجرسی، شرکت نفت تگزاس، سوکونی واکیوم، استاندارد اویل کالیفرنیا و گلف اویل) و نیز شرکت هلندی ــ انگلیسی رویال داچ ــ شل و شرکت نفت فرانسه برای تهیۀ مقدمات تشکیل کنسرسیوم نفت ایران در لندن تشکیل شد.(6)

 

 

درباره جزئیات روز 16 آذر نقل های متفاوتی وجود دارد:

نقل اول مربوط به دکتر علی اکبر سیاسی،رئیس وقت دانشگاه تهران است.وی در کتاب خاطرات خود دلیل شروع التهابات و اعتراضات دانشجویی را «مسخره کردن چند سرباز نظامی در حال گشت زنی توسط چند دانشجو» می داند.او در اینباره در صفحه 187 کتاب یک زندگی سیاسی؛ می گوید:

«دکتر مصدق و بعضی از همکارانش توقیف و زندانی شدند و مأموران انتظامی دولت مقتدر!سپهبد زاهدی همه جا به چشم می خوردند.از آن جمله،چند از مأموران گاه و بی گاه در خیابان های دانشگاه در حرکت بودند.روز 16 آذر 1332، هنگامی که آنها از جلوی دانشکده فنی می گذشتند، چند دانشجو آنها را مسخره می کنند و گویا کلمات زننده ای هم بر زبان می رانند و به سرعت وارد سرسرای دانشکده می شوند.سربازان آنها را دنبال می کنند.در این هنگام زنگ دانشکده به صدا در می آید و دانشجویان از کلاس ها بیرون ریخته  در سرسرای دانشکده با سربازان روبه رو و با آنها گلاویز می شوند. تیراندازی مفصلی صورت می گیرد و تیر به سه دانشجو اصابت می کند و آن ها را از پای در می آورد.»

 

 
اما نقل دوم مربوط می شود به دکتر چمران که آن موقع دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده است.مرحوم شهید چمران دلیل آغاز التهابات را « به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران» می دانست.وی درباره جزئیات اتفاقا آن روز می گوید:« صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه‌ای را پیش بینی می‌کردند...عده‌ای از سربازان، دانشکده فنی را به کلی محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد.اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید. او که مرگ را به چشم می‌دید و خود را کشته می‌دانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعارهای کوتاه بیرون ریخت:«دست نظامیان از دانشگاه کوتاه». هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یکی پس از دیگری به زمین می‌افتادند به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمت‌های جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پله‏ها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.
اجساد خون‌آلود شهیدان و آن همه ناله‏های پرشورشان نه تنها در دل سنگ این جلادان اثری نکرد بلکه با مسرت و پیروزی به دستگیری باقیمانده دانشجویان پرداختند. هر که را یافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دست‌های بالا به صف و روانه زندان کردند و خبر پیروزی خود را برای یزید زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دریافت دارند. در این واقعه مستخدمان و کارگران دانشکده فنی بی‌اندازه به دانشجویان کمک کردند. 

بدین ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگ‌نیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند.»
 

 

 اما در مقام مقایسه نقل دوم صحیح تر می نماید:

1. نقل دکتر چمران که فردی آزاده،مذهبی و معتقد است به مراتب موثق تر از نقل یک سلطنت طلب است؛علاوه بر اینکه دکتر سیاسی رئیس دانشگاه بوده و ممکن است سخن او برای فرار از مسئولیت باشد.

2. علی رغم فضای رعب و وحشت و بسته بودن بسیاری روزنامه های خصوصی،فضای جراید آن ایام هم نقل دکتر چمران را تأیید می کند.فردا و پس فردای روز 16 آذر،جراید ضمن دلداری به دانشجویان آنها را از ورود به سیاست و فعالیت های حزبی منع می کردند.پس موضوع چیزی فراتر از یک مسخر کردن بوده ست.حال آنکه فضای پادگانی اطراف دانشگاه با توجه به اعتصابات و تظاهرات قبلی دانشجویان فضا را بالقوه ملتهب می کند.همینطور اخباری روزی که هر روز از دادگاه مصدق،معاملات خائنانه درباره نفت و سفرهای سران آمریکا در مقام جایگرین انگلیس،ذهن بیدار دانشجویان را آزار می داده است.

اما اعتراضات دانشجویی تا روز 24 آذر ادامه داشت به طوری که جراید اعلام می کنند علی رغم حضور برخی اساتید،دانشجویان سر کلاس خود حاضر نمی شوند تا اینکه نهایتا روز 28 اذر اعتراضات دانشگاه به خاطر سرکوب و دستگیری های گسترده رو به کم رنگ تر شدن می رود.
 
آیت الله کاشانی و انگلیس، نفت، مردم، دانشجویان

مجلس هفدهم روز هفتم اردیبهشت 1331 آغاز و روز 28 آبان 1332 به کار خود خاتمه داد. اعلام قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان (مهر 1331) و ادامه شکایات انگلیس به شورای امنیت به خاطر تبعات ملی شدن صنعت نفت ایران، خروج شاه و همسرش از کشور، کودتای 28 مرداد و سقوط مصدق، به قدرت رسیدن سرلشکر فضل‌الله زاهدی و بازگشت شاه، بازداشت مصدق و اعضای کابینه و فرمان انحلال مجالس شورا و سنا از جمله رویدادهای عمده مجلس هفدهم است. زاهدی رفراندوم انحلال مجلس هفدهم را خلاف قانون اساسی می‌دانست بعد از به قدرت رسیدن حاضر به تجدید مجلس هفدهم نشد. مجلس هفدهم گرچه دارای تعدادی از نمایندگان درباری و سلطنت‌طلب بود اما دو سوم آن با نهضت ملی همراه و همسو بودند و تجدید این مجلس می‌توانست مانع بسیاری از تصمیمات نادرست شاه و دولت باشد.

دولت زاهدی تصمیم داشت تا با انتخاب افراد دلخواه،تصمیمات پشت پرده با بیگانگانفیعنی حل مسئله نفت را عملی کند.آیت الله با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به زاهدی اعلام نمود:«دستگاه دولت مشغول تهیه مقدماتی است که انتخابات دوره هجدهم را به طور فرمایشی و لیستی انجام دهد...»

آیت الله با توجه به هدف زاهدی از چنین انتخاباتی اعلام کرد:«متذکر می شوم که اگر انتخابات فرمایشی انجام گیرد،هر قراردادی که در مجلس هجدهم به تصویب برسد،از نظر ملت ایران دارای ارزش و اعتبار نمی باشد و سرنئشت آن مانند قرارداد تحمیلی نفت 1933 خواهد بود»(7)

ایت الله کاشانی زمانی که متوجه شد تذکرات او سودی ندارند،طبق ماهیت انقلابی خود،به زاهدی سخت حمله کرد.آیت الله در این اعلامیه گفت من تذکرات خودم را در مورد تجدید رابطه با انگلستان و مسئله نفت و ستم هایی که به حقوق مردم و سلب آزادی و اختناق مطبوعات از طرف دولت وارد آمده،داده ام«مع الأسف مشاهده می شود که هیچ وقت وضعیات مملکت تا این اندازه اسف انگیز و دلخراش نبوده و آزادی جز برای عمل انگلیس نیست.مطبوعات و نشریات ملی،حق هیچگونه اظهار عقیده و بیان حقایق را ندارند... بسیاری از ملیون و آزادیخواهان متدین در زندان ها به سر می برند.دزدان و جانیان و عناصر بد سابقه و کثیف ترین عمال انگلیس،با سرنیزه و بدون هیچ بیم و هراسیفدر مراکز انتخابیه،تحمیل به ملت می شوند و تصمیم گرفته اند دوباره انگلیسیها را به جان و مال و عرض و ناموس ملت،مسلط ساخته و مملکت را مستعمره انگلیس قرار دهند.»

وی نوک حمله را در این اطلاعیه به طرف نخست وزیر کودتا گرفت و گفت:«این اختیارات را چه کسی به زاهدی داده که این دیکتاتوری شدید و رفتار قرون وسطایی را با مردم شرافتمند ایران بنماید و مملکت را...دوباره اسیر اجانب کند؟»

آیت الله کاشانی در پایان اطلاعیه پیش بینی کرد که:«گرفتار انواع تهمت ها و حمله جراید مزدور دولت و اجانب خواهم شد.»(8)

آیت الله کاشانی در دو ماه بعد از کشتار وحشیانه مزدوران رژیم کودتا، بهمن 1332 برای رساندن صدای خود به جهانیان،نامه ای به دبیر کل سازمان ملل نوشت و از اختناق شدید و محدود کردن آزادی و سانسور شدید انتخابات فرمایشی به شدت انتقاد و دولت را متهم کرد که:«به اعمال ضد انسانی و کشتار مردم آزادیخواه و دانشجویان بی گناه دانشگاه و کارگران آبادان و حبس و تبعید مخالفین و ضرب و شتم معترضین» مبادرت کرده است.(9)

 

 

در اواخر مهرماه، هربرت هوور،مشاور نفتی آمریکا، در رأس هیئتی به ایران آمد.وی طبق برنامه اهلام کرد که پیشنهاد خاصی ندارد و برای مطالعه در مورد نفت ایران آمده است.در واقع هوور آمده بود تا درباره نحوه شرکت آمریکا در نفت ایران مطالعه کند.دولت زاهدی نیز با مشورت دو کارشناس خارجی به مطالعه پرداخت و به این نتیجه رسید که ایران توان تولید و فروش نفت را ندارد و باید با شرکت های خارجی،مذاکره کند.انتهای این ماجرا به جایی رسید که پش بینی آیت الله کاشانی محقق شد و دولت ایران یکسال بعد،به نمایندگی علی امینی با نمایندگان شرکت های نفتی خارجی مذاکره کرد و در نهایت،قراردادی که معروف به(پیچ امینی) شد،تهیه گردید.این قرارداد در مجلس هجدهم و در بیست و نهم مهرماه 1333 تصویب شد.از این تاریخ به بعد،به جای سلطه انگلیس بر نفت ایران،کنسرسیومی متشکل از انگلیس،آمریکا،هلند و فرانسه بر نفت ایران سلطه یافت.
 

.............................................
پی نوشتها:
(1) مصطفی علم، نفت، قدرت و اصول، ترجمۀ غلامحسین صالحیار، تهران: اطلاعات، 1371، ص 484

(2) تاریخ یکشنبه 5 مهر 1332 روزنامه اطلاعات

(3) روزنامه اطلاعات سه شنبه 7 مهر

(4) اطلاعات و کیهان 21 تا 24 آبان

(5) 6 آذر روزنامه اطلاعات

(6) محمود طلوعی، بازی قدرت، جنگ نفت در خاورمیانه، تهران: نشر علم، 1371، ص 216

(7) روحانیت و اسرار فاش نشده از تهضت ملی شدن نفت ص191

(8) همان ص192

(9) همان ص194

سید احسان رئیس الساداتی
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها