میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل
سفیر اسبق ایران در لیبی در گفتگو با تابناک:

اظهارات وزیرخارجه لبنان علیه ایران برآمده از خواسته‌های اسرائیل است/ لبنان پشتیبانی از ایران را فدای روابط با اروپا می‌کند

قنادباشی معتقد است: مواضع اخیر وزیر امور خارجه لبنان، بیش از آنکه بازتاب منافع ملی این کشور باشد، نشانه‌ای از یک خطای جدی در محاسبات سیاسی و امنیتی تلقی می‌شود.
کد خبر: ۱۳۴۶۷۸۵
| |
37584 بازدید
|

اظهارات وزیرخارجه لبنان علیه ایران برآمده از خواسته‌های اسرائیل است/ لبنان پشتیبانی از ایران را فدای روابط با اروپا می‌کند

سفیر پیشین ایران در لیبی معتقد است: پرونده خلع سلاح حزب‌الله، موضوعی مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه ریشه‌ای حدود بیست‌وپنج ساله دارد. این پرونده از زمانی آغاز شد که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ میلادی، تحت فشار عملیات و مقاومت حزب‌الله، ناچار به خروج از لبنان شد.

به گزارش سرویس بین‌الملل «تابناک»؛ چندی پیش، یوسف رِجی، وزیر خارجه لبنان، با اتخاذ مواضع تند و بحث‌برانگیز نسبت به جمهوری اسلامی ایران، بارها در رسانه‌های داخلی مورد توجه و نقد قرار گرفته است. او در اظهاراتی که در سفرها و محافل دیپلماتیک، از جمله نشست‌های اروپایی، مطرح کرده، با القای این گزاره که حضور و نقش ایران در لبنان منفی و عامل تنش و بی‌ثباتی است، عملاً در راستای خواست محافل غربی و صهیونیستی موضع‌گیری کرده است.  این رویکرد را می‌توان فاصله گرفتن آگاهانه وزیر خارجه لبنان از پشتوانه مهم منطقه‌ای کشورش و هم‌سویی غیرسازنده با فشارهای خارجی ارزیابی کرد. استمرار چنین مواضعی نه‌تنها کمکی به منافع ملی لبنان نمی‌کند، بلکه می‌تواند به سردی روابط بیروت و تهران و تضعیف جایگاه لبنان در معادلات منطقه‌ای بینجامد.

در این خصوص خبرنگار سرویس بین‌الملل «تابناک» گفت‌وگویی با جعفر قنادباشی، سفیر پیشین ایران در لیبی انجام داده که در ادامه آمده است:

*در جریان درگیری لفظی میان وزیران امور خارجه ایران و لبنان، وزیر خارجه لبنان خواستار انجام گفت‌وگو با ایران در یک کشور ثالث شده است، در حالی که ایران بر گفت‌وگوی دوجانبه تأکید دارد. پرسش این است که هدف دولت لبنان از طرح گفت‌وگو در یک کشور ثالث چیست؟

 این موضوع به جایگاه کنونی وزیر امور خارجه لبنان و دیدگاه‌های او بازمی‌گردد؛ دیدگاه‌هایی که متأسفانه به معنای واقعی متأثر از منافع ملی لبنان نیست. آنچه از زبان او بیان شده و مواضعی که اتخاذ کرده، عمدتاً مواضع شخصی است.

پیش از این نیز موارد مشابهی از این دست با اعتراض مقامات لبنانی، از جمله نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور لبنان، مواجه شده است؛ چرا که او به صورت شخصی مواضعی را اتخاذ کرده که به هیچ وجه از وزیر امور خارجه، که باید مهم‌ترین دغدغه‌اش منافع ملی لبنان باشد، انتظار نمی‌رود.

در بیان چنین اظهار نظرهایی، وی باید هم مطالعات جغرافیایی و هم مطالعات تاریخی خود را افزایش دهد و دست‌کم نگاهی به نقشه و جایگاه ایران بیندازد. به نظر می‌رسد که او از موقعیت و مواضع ایران اطلاع کافی ندارد؛ در حالی که می‌تواند با نگاهی به نقشه ایران و لبنان و همچنین مطالعه تاریخ منطقه، به‌ویژه تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر اساس واقعیت‌ها اظهار نظر کند.

با توجه به اشغال بخش‌هایی از خاک لبنان و خطری که همواره از سوی اسرائیل وجود دارد و همه از آن سخن می‌گویند، او نباید چنین اظهاراتی را مطرح می‌کرد؛ آن هم در شرایطی که از سوی دیگر، کشورهای عربی قدرتمند و ثروتمند، به همراه کشورهای غربی، به‌طور علنی و آشکار حضور جدی و مداخله‌جویانه‌ای در لبنان دارند.

به نظر می‌رسد ایشان به دلیل آنکه بخش عمده تحصیلات، مطالعات یا مأموریت‌هایش در خارج از لبنان بوده، اطلاعات کاملی از آنچه در منطقه ما می‌گذرد ندارد و حتی نسبت به ضروری‌ترین و مهم‌ترین اطلاعات مربوط به منافع ملی لبنان نیز آگاهی کافی ندارد.

در غیر این صورت، تصمیماتی که اتخاذ می‌کند ارزشی نخواهد داشت. این تصمیمات متأسفانه متأثر از تشویق‌ها و تمهیداتی است که محافلی، گاه به‌صورت غیرمستقیم و گاه مستقیم، به‌ویژه از سوی سفارت آمریکا در لبنان، طی سال‌ها اعمال کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که توانسته‌اند بر برخی مقامات و بعضی احزاب و گروه‌های لبنانی تأثیر بگذارند و آنان را به دنبال کردن منافع و رویکردهایی خلاف منافع ملی لبنان سوق دهند.

لذا اگر واقعاً ایشان مطالعاتی داشته باشد، جغرافیا را بررسی کند، تاریخ را مرور کند و شیوه موضع‌گیری یک وزیر امور خارجه را در چنین شرایطی مدنظر قرار دهد، هرگز این موضع را اتخاذ نخواهد کرد.

در شرایطی که حتی خود او معتقد است لبنان به‌نوعی در وضعیت اشغال قرار دارد، یک وزیر امور خارجه اتفاقاً باید در اتخاذ مواضع خود محاسبات دقیقی داشته باشد. اگر واقعاً مخالف حضور اسرائیلی‌ها در خاک لبنان است، باید تعاملات خود را با طرف‌هایی که در منطقه با اسرائیل مخالفت می‌کنند، افزایش دهد. 

حتی می‌توان گفت که محاسبات بسیار ابتدایی نیز نشان می‌دهد با توجه به اشغال بخش‌هایی از خاک لبنان و خطری که همواره از سوی اسرائیل وجود دارد و همه از آن سخن می‌گویند، او نباید چنین اظهاراتی را مطرح می‌کرد؛ آن هم در شرایطی که از سوی دیگر، کشورهای عربی قدرتمند و ثروتمند، به همراه کشورهای غربی، به‌طور علنی و آشکار حضور جدی و مداخله‌جویانه‌ای در لبنان دارند.

در چنین شرایطی، اگر او واقعاً بخواهد با این اظهارات، روابط را به سمت سردی سوق دهد یا سخنانی مطرح کند که موجب تضعیف روابط ایران و لبنان شود، این به معنای آن است که محاسبات را به‌درستی درک نکرده است. در وضعیتی که لبنان در گرداب مداخلات خارجی قرار دارد، او اهرمی را که می‌تواند بیشترین کمک را به منافع ملی و حفظ امنیت لبنان کند، از دست می‌دهد.

این مسئله نشان می‌دهد که او حتی در محاسبات خود نیز دچار خطا شده است؛ نه‌تنها جغرافیا را به‌درستی نمی‌داند و نه‌تنها تاریخ را به‌خوبی درک نکرده، بلکه به‌عنوان وزیر امور خارجه کشوری که محل مداخلات سیاسی خارجی است و به‌طور علنی با خطر تجاوز و حمله اسرائیل به مرزهایش مواجه است، در چنین شرایطی حفظ و تقویت رابطه با ایران هوشمندانه‌ترین کاری است که باید انجام دهد.

از این رو، تحلیلگران نیز به این نتیجه می‌رسند سخنانی که او بیان کرده، الزاماً سخنانی نیست که صرفاً از تحلیل و اراده شخصی او نشأت گرفته باشد، بلکه این اظهارات دقیقاً منطبق با بازتاب خواسته‌های تل‌آویو و نیز برخی کشورهای ارتجاعی عرب و کشورهای غربی است. این رویکرد، برای وزیر امور خارجه‌ای که می‌خواهد نامش به‌عنوان یک وزیر موفق در حافظه افکار عمومی ثبت شود، فاصله‌ای بسیار زیاد با جایگاهی دارد که باید در آن قرار بگیرد.

سخنانی که او بیان کرده، الزاماً سخنانی نیست که صرفاً از تحلیل و اراده شخصی او نشأت گرفته باشد، بلکه این اظهارات دقیقاً منطبق با بازتاب خواسته‌های تل‌آویو و نیز برخی کشورهای ارتجاعی عرب و کشورهای غربی است

*این‌که اشاره شد نخست‌وزیر لبنان پیش‌تر به سخنان وزیر امور خارجه این کشور واکنش نشان داده، پرسشی را مطرح می‌کند مبنی بر اینکه آیا دولت، نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور با وزیر امور خارجه همسو نیستند و آیا وزیر امور خارجه می‌تواند بدون هماهنگی با دولت، مواضعی را اتخاذ کند؟

برای هر فردی که تحولات و اخبار لبنان را دنبال می‌کند، کاملاً روشن است که آقای جوزف عون صراحتاً با مواضع وزیر امور خارجه درباره ایران مخالفت کرده است. همچنین نخست‌وزیر، نواف سلام، نیز به شکل دیگری نارضایتی خود را از این اظهارات ابراز کرده است. اینها نشانه‌های روشنی است که مواضع وزیر امور خارجه، مواضعی متضاد با خواست نخست‌وزیر و حتی ملت لبنان است. 

این در حالی است که مقامات تل‌آویو، اظهارات او را مورد تأیید قرار می‌دهند و این مسئله برای یک وزیر امور خارجه، به‌طور طبیعی، به معنای حرکت در مسیری است که به حذف او از کابینه منجر می‌شود.

زمانی که هم نخست‌وزیر و هم رئیس‌جمهور با مواضع یک وزیر مخالف باشند و در عین حال، اظهارات او مورد تأیید کشوری قرار گیرد که هر لحظه امکان دارد حملاتی را علیه لبنان انجام دهد و هر روز نیز تجاوزاتی صورت می‌گیرد و شماری از مردم لبنان به شهادت می‌رسند، این وضعیت معنا و پیام روشنی دارد.

این فراتر از یک اختلاف نظر ساده میان وزیر امور خارجه و نخست‌وزیر است. شاید برخی این وضعیت را اختلاف نظر، تک‌روی یا اتخاذ مواضع خودسرانه از سوی وزیر امور خارجه در قبال دولت بدانند، اما از نگاه من، این روند در واقع گام برداشتن در مسیر حذف او از کابینه است. اگر نارضایتی مقامات عالی لبنان و خشنودی تل‌آویو از اظهارات او را در کنار یکدیگر قرار دهیم، به تصویری می‌رسیم که می‌تواند بدترین چهره ممکن از یک وزیر امور خارجه را ترسیم کند.

*پس از آنکه حزب‌الله لبنان حاضر به خلع سلاح نشد و از سوی دیگر اسرائیل نیز جنوب لبنان را ترک نکرد و همچنان به تجاوزات خود ادامه داد، دولت لبنان وارد مذاکراتی با اسرائیل شد. پرسش این است که دلایل این اقدام چه بود؟

ابتدا باید تأکید کرد که متأسفانه در منطقه خاورمیانه، به‌طور کلی موضع‌گیری بسیاری از کشورهای عربی نه‌تنها انطباق کاملی با منافع ملی آن‌ها ندارد، بلکه در بخش قابل توجهی از موارد، این مواضع منطبق با سیاست‌هایی است که از بیرون به آن‌ها دیکته می‌شود. این مسئله امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست و هرچه زمان می‌گذرد، شواهد و قرائن بیشتری دال بر این واقعیت در کشورهای عربی مشاهده می‌شود.

حتی در مورد کشورهای ثروتمند عربی که از اهرم‌های قدرتمند اقتصادی برخوردارند نیز مشاهده می‌کنیم که همسویی آن‌ها با غرب، بیش از همسویی با سیاست‌های مبتنی بر منافع ملی‌شان است. حال اگر به وضعیت کشوری مانند لبنان توجه کنیم که کشوری کوچک، ضعیف و از نظر اقتصادی به‌شدت نیازمند کمک‌های غربی است، طبیعتاً تحمیل سیاست‌ها می‌تواند جدی‌تر و با دامنه‌ای وسیع‌تر صورت گیرد. از همین رو، دولت لبنان متأسفانه در بسیاری از مواضع خود ناگزیر به پذیرش بخشی از فشارهایی است که بر آن اعمال می‌شود.

در کنار این مسئله، برداشت‌های نادرست و گاه محاسبات غلط برخی مقامات لبنانی نیز مطرح است؛ از جمله این تصور که از طریق مذاکره می‌توان مسئله لبنان را حل کرد و به تجاوزات اسرائیل پایان داد. این باور ممکن است در میان بخشی از مقامات لبنانی وجود داشته باشد، اما شواهد عینی نشان می‌دهد که این محاسبه، محاسبه‌ای نادرست است.

نمونه روشن این موضوع، مسئله غزه است. دونالد ترامپ تمام وجهه و پرستیژ سیاسی خود را بر سر این ادعا قرار داد که پس از سال‌ها می‌تواند در این منطقه صلح برقرار کرده و آتش‌بس ایجاد کند. اما این آتش‌بس که حتی رئیس‌جمهور آمریکا اعتبار شخصی خود را پای آن گذاشت، به‌صورت مکرر نقض شده و هر روز شاهد شکسته شدن آن هستیم. این در حالی است که ایالات متحده به‌عنوان یک ابرقدرت و ترامپ به‌عنوان فردی که خود را متولی صلح معرفی می‌کرد، نتوانست اسرائیل را وادار به تمکین کند.

بر همین اساس، اگر برخی مقامات لبنانی این تصور را داشته باشند که با مذاکره، توافق یا حتی اخذ تعهدات کتبی از مقامات صهیونیستی می‌توان جلوی تجاوز اسرائیل به خاک لبنان را گرفت، این تصور بسیار نادرست است. نشانه‌های این خطای محاسباتی کاملاً روشن است. کافی است وضعیت سوریه را نگاه کنیم؛ سوریه‌ای که پس از اسد، سیاست‌هایی منطبق با خواست غرب و حتی صهیونیست‌ها در دمشق اتخاذ می‌شود، اما با این حال، حملات اسرائیل به سوریه همچنان ادامه دارد و متوقف نشده است.

اگر برخی مقامات لبنانی این تصور را داشته باشند که با مذاکره، توافق یا حتی اخذ تعهدات کتبی از مقامات صهیونیستی می‌توان جلوی تجاوز اسرائیل به خاک لبنان را گرفت، این تصور بسیار نادرست است

گرایش دولت لبنان به مذاکره با اسرائیل دو ریشه اصلی دارد: نخست، تأثیرپذیری کلی دولت لبنان از فشارهایی که متأسفانه از سوی غرب و حتی برخی کشورهای عربی بر آن اعمال می‌شود؛ و دوم، محاسبه‌ای نادرست در ارزیابی نتایج و پیامدهای مذاکره. هر دوی این عوامل در نهایت لبنان را به مسیری می‌کشاند که می‌توان آن را راهی به ناکجاآباد دانست.

نکته مهم آن است که حزب‌الله متشکل از نیروهای خارجی نیست، بلکه از مردم لبنان با اعتقادات اسلامی شکل گرفته است. این افراد همان شهروندان لبنانی هستند که بارها از خاک کشور خود دفاع کرده‌اند و به‌روشنی ثابت شده که دفاع از جنوب لبنان توسط مردم این منطقه انجام شده است.

این نیروها بودند که اسرائیل را وادار به خروج کردند. بنابراین، دولت لبنان باید به مردم و نیروهای خود اهمیت بیشتری بدهد. در غیر این صورت، اگر چنین اشتباهاتی تکرار شود، بی‌تردید عملکرد این مقامات در تاریخ لبنان به‌عنوان عملکردی مثبت و مؤثر ثبت نخواهد شد.

اخیراً علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب، بر ادامه حمایت ایران از حزب‌الله تأکید کرده‌اند. با توجه به فشارهای واردشده به حزب‌الله و همراهی دولت لبنان با این فشارها، این پرسش مطرح می‌شود که آینده حمایت ایران از حزب‌الله چگونه ارزیابی می‌شود؟

در عرصه منطقه خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد کلی و ثابت دارد و آن حمایت از همه گروه‌هایی است که با اشغالگری مخالفت می‌کنند. این سیاست، سیاستی کلی و اصولی است.

امروز اگر به وضعیت اشغال در جهان نگاه کنیم، می‌بینیم که فلسطین اشغال است، غزه اشغال است، جولان اشغال است، کرانه باختری اشغال است و اکنون بخش‌هایی از لبنان نیز که در اختیار حزب‌الله قرار دارد، تحت اشغال و تهدید قرار دارد. بر همین اساس، حمایت از مقابله با اسرائیل به‌عنوان قدرتی که با تجاوزگری‌های خود امنیت منطقه را به خطر انداخته، جزو سیاست‌های کلی ایران است؛ سیاستی که کاملاً اصولی، درست و منطبق با منشور سازمان ملل متحد است.

براساس منشور سازمان ملل، مقابله با تجاوز و اشغال یک اقدام قانونی است و همه کشورهای جهان وظیفه دارند هر جا اشغالی صورت گرفته یا اقدامی اشغالگرانه وجود دارد، برای پایان دادن به آن کمک کنند. بنابراین، این حمایت نه‌تنها غیرقانونی نیست، بلکه در چارچوب قواعد بین‌المللی تعریف می‌شود

در خصوص حزب‌الله، باید توجه داشت که این جریان یک گروه اسلامی است. در عرف بین‌الملل نیز امری کاملاً عادی است که گروه‌ها و جوامع هم‌عقیده از یکدیگر حمایت کنند. همان‌گونه که در نقاط مختلف جهان، کاتولیک‌ها از هم‌کیشان خود در کشورهای دیگر حمایت می‌کنند یا پروتستان‌ها نیز تا جایی که قوانین اجازه دهد، از هم‌عقیدگان خود حمایت فرهنگی و سیاسی به عمل می‌آورند. این رویکرد نه غیرعادی است و نه مغایر با قوانین بین‌المللی.

بنابراین، حمایت ایران از حزب‌الله هم در چارچوب حمایت از جریان‌های هم‌عقیده معنا پیدا می‌کند. در این زمینه می‌توان به سخنان آنگلا مرکل اشاره کرد که در مقطعی، زمانی که سوری‌ها ناگزیر به آوارگی شدند و به آلمان پناه آوردند، خطاب به جهان اسلام گفت چرا از هم‌عقیدگان خود حمایت نمی‌کند و آوارگی آنان را موجب خفت جهان اسلام دانست. از این منظر، حمایت نکردن از گروه‌هایی که به طور مستمر مورد حمله اسرائیل قرار می‌گیرند، برای جهان اسلام به‌طور کلی قابل توجیه نیست.

حمایت از حزب‌الله، تنها وظیفه ایران نیست، بلکه همه جهان اسلام باید از این جریان حمایت کنند؛ چرا که حزب‌الله هر روز هدف حملات قرار می‌گیرد و در عین حال، پرونده‌ای افتخارآمیز در حمایت از فلسطینی‌ها دارد؛ فلسطینی‌هایی که از نظر مذهبی عمدتاً اهل سنت هستند.

حزب‌الله، با وجود شیعه بودن، برای حمایت از برادران اهل سنت خود در غزه وارد جنگ شد، شهید داد، خسارت دید و ضربات سنگینی را متحمل شد. این رفتار، یک اقدام افتخارآمیز برای یک گروه مردمی به شمار می‌رود. این مسئله برای لبنان نیز امری افتخارآمیز است. اگر لبنانی‌ها از این زاویه نگاه کنند که بخشی از مردم کشورشان برای حمایت از مردمی اهل سنت، در فاصله ده‌ها کیلومتر آن‌سوتر، وارد جنگ شده‌اند و هزینه‌های سنگینی پرداخته‌اند، باید این اقدام را به‌عنوان یک افتخار ملی تلقی کرده و حزب‌الله را مورد تکریم و قدردانی قرار دهند.

وزیر امور خارجه لبنان در اظهارات اخیر خود در بروکسل و در دیدار با کشورهای اروپایی عنوان کرده است که مذاکره طرف‌های غربی با ایران نباید صرفاً به موضوع هسته‌ای محدود شود. ارزیابی شما از این سخنان چیست و آیا دولت لبنان به‌دنبال اعمال فشار جدی بر تهران در خصوص خلع سلاح حزب‌الله است؟

این اظهارات اساساً در چارچوب متعارف و پذیرفته‌شده دیپلماسی قرار نمی‌گیرد و خارج از عرف رایج در حوزه روابط بین‌الملل است. اینکه وزیر امور خارجه یک کشور از کشورهای اروپایی درخواست کند که چه اقدامی را در قبال ایران انجام بدهند یا ندهند، بیشتر در چارچوب منطق دوران استعمار قابل تحلیل است.

در دوره استعمار، معمولاً کشورهای دست‌نشانده از به‌اصطلاح اربابان استعمارگر خود می‌خواستند که در قبال کشورهای دیگر، سیاست‌های مشخصی را اتخاذ کنند. در حالی‌ که سال‌هاست از آن دوران عبور کرده‌ایم و عجیب است که وزیر امور خارجه لبنان نسبت به این واقعیت‌ها آگاهی کافی ندارد. به نظر می‌رسد که او نه‌تنها از تحولات و اصول دیپلماسی معاصر، بلکه حتی از الفبای دموکراسی نیز بی‌اطلاع است.

وزیر امور خارجه کشوری کوچک در منطقه که تحت فشارهای مختلف قرار دارد و نتوانسته منافع ملی خود را به‌درستی حفظ کند، از کشورهای بزرگ‌تر می‌خواهد که در جایگاه اربابان، سیاستی را علیه کشور دیگری اعمال کنند. این رویکرد، در واقع برای لبنان نوعی خفت سیاسی محسوب می‌شود.

وزیر امور خارجه کشوری کوچک در منطقه که تحت فشارهای مختلف قرار دارد و نتوانسته منافع ملی خود را به‌درستی حفظ کند، از کشورهای بزرگ‌تر می‌خواهد که در جایگاه اربابان، سیاستی را علیه کشور دیگری اعمال کنند. این رویکرد، در واقع برای لبنان نوعی خفت سیاسی محسوب می‌شود

اگر او واقعاً قصد داشت لبنان را از گرداب تلاقی و تزاحم سیاست‌ها و منافع گوناگون نجات دهد جایی که هم سیاست‌های کشورهای عربی حضور دارند و هم سیاست‌های کشورهای غربی و هر یک به‌نوعی در حال تأثیرگذاری هستند می‌بایست نه‌تنها وارد تعامل جدی با ایران می‌شد، بلکه خود را همسو با ایران تعریف می‌کرد تا از او به‌عنوان یک وزیر امور خارجه قدرتمند یاد شود، نه فردی که اصلی‌ترین اهرم و ابزار خود را کنار می‌گذارد.

پشتیبانی‌های منطقه‌ای، به‌ویژه برای مواجهه با سیاست‌های اروپایی، می‌تواند پشتوانه‌ای مؤثر و کارآمد برای پیشبرد اهداف در عرصه بین‌المللی باشد. اما زمانی که این پشتوانه نه‌تنها نادیده گرفته می‌شود، بلکه وزیر امور خارجه لبنان به دنبال پایان دادن به آن است، این نشان‌دهنده یک محاسبه کاملاً نادرست است.

هر فردی که حداقلی از دانش دیپلماسی داشته باشد، به‌روشنی درک می‌کند که در این رویکرد، نه‌تنها بی‌اطلاعی از جغرافیا و تاریخ مشهود است، بلکه ناآشنایی با اصول اولیه دیپلماسی نیز کاملاً به چشم می‌خورد. به نظر می‌رسد که او بیش از آنکه درگیر مسائل کلان دیپلماتیک باشد، به امور شخصی خود پرداخته و درک دقیقی از الزامات و قواعد دیپلماسی ندارد.

*با توجه به شرایط میدانی، موضوع خلع سلاح حزب‌الله به کجا خواهد رسید؟

پرونده خلع سلاح حزب‌الله، موضوعی مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه ریشه‌ای حدود بیست‌وپنج ساله دارد. این پرونده از زمانی آغاز شد که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ میلادی، تحت فشار عملیات و مقاومت حزب‌الله، ناچار به خروج از لبنان شد. از همان مقطع، تلاش‌ها برای خلع سلاح حزب‌الله به‌طور جدی کلید خورد و طی بیست‌وپنج سال گذشته، شیوه‌ها و ابزارهای گوناگونی برای تحقق این هدف به‌کار گرفته شده است.

یکی از نخستین راهبردها، متهم کردن شهید سید حسن نصرالله و حزب‌الله به نقش‌آفرینی در ترور رفیق حریری و انفجار خودروی وی بود. سال‌ها روی این پرونده کار شد و هزینه‌های سیاسی و مالی سنگینی صرف شد، اما این مسیر نیز به نتیجه نرسید و نتوانست به خلع سلاح حزب‌الله منجر شود.

پرونده خلع سلاح حزب‌الله، موضوعی مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه ریشه‌ای حدود بیست‌وپنج ساله دارد. این پرونده از زمانی آغاز شد که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ میلادی، تحت فشار عملیات و مقاومت حزب‌الله، ناچار به خروج از لبنان شد

پس از آن، با حمایت و تقویت احزاب وابسته در لبنان، تلاش شد حزب‌الله در عرصه سیاسی شکست داده شود؛ اما نتیجه معکوس بود و محبوبیت این جریان در میان مردم لبنان افزایش یافت. در مرحله بعد، اقدامات اقتصادی برای تضعیف حزب‌الله در دستور کار قرار گرفت. از جمله این اقدامات، انفجار بندر بیروت بود که با هدف تضعیف اقتصاد لبنان و سپس مقصر جلوه دادن حزب‌الله صورت گرفت، اما این رویکرد نیز ناکام ماند و نه‌تنها به تضعیف حزب‌الله منجر نشد، بلکه موقعیت آن را تقویت کرد.

محاصره اقتصادی لبنان و مصادره دارایی‌های بانک مرکزی این کشور از دیگر اقداماتی بود که در چارچوب پروژه خلع سلاح حزب‌الله انجام شد. هم‌زمان، در فضای بین‌المللی و به‌ویژه در سازمان ملل، مقامات آمریکایی همواره حزب‌الله را به‌عنوان یک گروه تروریستی معرفی کردند، نام آن را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دادند و حتی در برخی کشورها برافراشتن پرچم حزب‌الله را ممنوع اعلام کردند.

با این حال، حزب‌الله نه‌تنها از صحنه حذف نشد، بلکه از طریق فرآیندهای قانونی و بر اساس آرای مردمی وارد پارلمان و کابینه لبنان شد و نقش سیاسی رسمی ایفا کرد.

در سال‌های اخیر نیز، به‌ویژه از زمان حوادث هفتم اکتبر، حملات علیه حزب‌الله به‌طور مستمر تشدید شده است. ترور فرماندهان و مقامات حزب‌الله، حوادثی مانند ماجرای پیجرها و در نهایت، گسترده‌ترین لشکرکشی رژیم صهیونیستی علیه لبنان طی دهه‌های گذشته، همگی در همین چارچوب قابل ارزیابی هستند. یکی از مهم‌ترین این اقدامات، جنگ شصت و شش روزه بود که طی آن، ارتش اسرائیل با هفت لشکر در مرزهای لبنان مستقر شد، اما حتی این جنگ گسترده نیز به خلع سلاح حزب‌الله منجر نشد.

در شرایط کنونی نیز وضعیت تفاوتی نکرده است. ارتش اسرائیل ممکن است در برخی موارد از طریق حملات هوایی دست به اقداماتی بزند، اما در عرصه زمینی عملاً ناتوان و فلج است. از سوی دیگر، جایگاه حزب‌الله در میان افکار عمومی لبنان همچنان بسیار قدرتمند است.

بر این اساس؛ خلع سلاح حزب‌الله در شرایط فعلی امری ناممکن است. تجربه بیست‌وپنج سال گذشته نشان داده است که تمامی ابزارها و سناریوهای طراحی‌شده برای تحقق این هدف شکست خورده‌اند. در چنین شرایطی، می‌توان گفت زمان آن فرا رسیده که کشورهای غربی به ناتوانی و ناکارآمدی خود در پروژه خلع سلاح حزب‌الله اذعان کنند.

گفتگو: زینب منوچهری

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۷۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۵۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
لبنان رو هم از دست دادیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
مهم ایرانه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۹ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
اشتباه نکنید حزب الله اجازه خیانت به این وزیر خارجه نمی دهد
قاسم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
ازدست دادن سوریه باید درس عبرتی باشد برای حفظ لبنان. .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
وزیر امور لبنان غلط کرده در حدی نیست که برای چمهوری اسلامی نظر دهد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
بله؟؟؟؟؟؟یک کشور مستقله
مردم ایران
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
به نظر شما یعنی وزیر خارجه لبنان حق ندارد برای سیاست خارجی کشورش اظهار نظر کند آنوقت جنابعالی حق دارید؟ همین صحبت های شما کار را به اینجا کشانده است
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
خواب دیدی خیر باشه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
او در مورد دخالت ایران در لبنان اظهار نظر کرده
از نظر قانونی و شرعی و عرفی او حق دارد از ایران ناراحت باشد
کوروش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
یعنی الان ماهرحرفی درمورد آمریکابزنیم روسیه به ما فشارآورده؟؟ آخه این چه حرفیه
ناشناس
|
Denmark
|
۱۴:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
دلار جهش به سمت ۲۰۰
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۰۴ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
دلار چیه؟؟؟؟
مجید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
لبنان کشور مستقلیه و حق داره با هر کشوری که مصلحتش حکم می کنه رابطه داشته باشه و یا نداشته باشه .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۱۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
وزیر خارجه مگه کل لبنان هست.وزیر.زیرنظر ریس جمهور هست واین وزیر خارجه نظر القای غرب به ذهنش را تکرار کرد ببخشید غلط زیادی کرده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
مشکلات کشور را در یابید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
به هر حال یک کشور مستقل است و دوست دارد کسی در امور آن دخالت نکند . با هر کس دلش خواست روابط داشته باشد . ما که قیم کسی نیستیم .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
یک فرد هیچگاه در حالی که با ملت خودش اختلاف عقیده دارد نماینده ملت خودش نیست
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
این نک نشناس ها را ول کنید تا اسرائیل ضمیمه خاک خود کند
ر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
وزیر امور خارجه لبنان حق داره. دلش برای کشورش میسوزه قرار نیست تمام عمر تو استرس ونابودی جنگ باشن
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۹
حرف شما در صورتی درست است که مردم لبنان هم با وزیر خارجه خودشان هم رای باشند ولی این طور نیست و این وزیر یک فرد خیانتکار است
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # نرخ سوم بنزین # قیمت دلار # قیمت سکه # ونزوئلا
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟
مرجع جواهرات