
دکتر عنابستانی که پس از دوره یازدهم مجلس، اندیشکده «افق پیشرفت ایران» را در تهران راهاندازی کرده، ریشه مشکلات را در ساختار معیوب حکمرانی، بروکراسی سنگین و نبود شایستهسالاری در انتخابات میداند و پیشنهاد میکند اصلاح برخی مواد قانون اساسی و ارجاع اصلاح ساختاری مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام، تنها راه برونرفت از وضعیت کنونی است.
به گزارش تابناک، علی اصغر عنابستانی، بعد از نمایندگی دوره یازدهم مجلس، حالا اندیشکده افق پیشرفت ایران را در الهیه تهران راه اندازی کرده، و بر اصلاح ساختار دیوانسالاری و بروکراسی کشور تمرکز کرده است. او که پیشتر نماینده سبزوار در مجلس یازدهم و استاندار چهار محال و بختیاری در زمان احمدی نژاد بوده، تجربه ۳۳ ساله مدیریت اجرایی و تقنینی خود را، کارنامهای موفق میداند.
همچنین درباره حجاب و عفاف نیز با این که آن را مساله کشور نمیداند، اما در نهایت، بردن مردم به بهشت را وظیفه مهم انقلاب عنوان می کند.
علی اصغر عنابستانی در گفتوگو با تابناک، مجلس را ناکارآمد دانسته و از ضرورت بازنگری در قانون اساسی سخن گفت.
*
آقای دکتر، از گزینه اول درخصوص شما رد میشوم. میدانم که خیلیها در این سالها پرسیدند. سراغ گزینههای بعدی میروم. شخصیتهای برجسته سبزوار، از دکتر علی شریعتی، مرحوم سبزواری شاعر انقلاب، خود سربداران، ملاهادی سبزواری، و حتی شیخ افسر که مثل شما نماینده بودند و البته شاعر هم بودند نیز شخصیتهای دیگر. شما به کدام نزدیک ترید؟
هیچکدام. مستقلم. هیچ انسانی دقیقاً شبیه دیگری نیست؛ نه در چهره، نه در فکر و نه در مسیر زندگی. من نیز برای خودم استقلال فکری و عملی قائلم. در دوره نمایندگیام در سبزوار بالاترین درصد آرای تاریخ این حوزه (نسبت به مشارکت) را کسب کردم. پیشتر نیز فرماندار کل منطقهای بودم که امروز شش شهرستان شده و در دوران استانداری هم سوابق روشنی دارم. مردم بر اساس کارنامه و عملکرد به من اعتماد کردند و من نیز در چهار سال نمایندگی تلاش کردم شایستگیام را نشان دهم؛ بهگونهای که فاصله رأی من با نفر دوم بسیار معنادار بود.
بله. بالای ۸۰ هزار رای آورده بودید. اما در دوره بعدی، این موفقیت تکرار نشد. چرا؟
بخشی از آن به فضای سنگین رسانهای پس از ماجرای معروف «سرباز» بازمیگردد که علیرغم عذرخواهی صریح من، برخی اصرار داشتند آن را ادامه دهند و به یک جریان منفی تبدیل کنند. بخش مهمتر، اما به ساختار انتخابات برمیگردد.
این را توضیح بدهید.
امروز در بسیاری از حوزهها، بهویژه حوزههای کوچک و متوسط، شایستگی آخرین عامل تعیینکننده است. عوامل دیگری نظیر رقابتهای قومی و محلی ، پول و هزینهکرد سنگین ،فضاسازی رسانهای و گاه دخالت یا اراده برخی دستگاههای اجرایی و امنیتی اثر دارند و تعیینکنندهترند. در خود سبزوار ما نتیجه این شده که آرامآرام طبقهای بورژوازی سیاسی شکل بگیرد و شایستگان کنار بروند. به همین دلیل معتقدم مجلس ما (نه فقط این دوره، بلکه بهصورت ساختاری) «عصاره فضائل ملت» نیست؛ بلکه بیشتر «مجلس عوام» است.
این مشکل که در انتخابات ریاستجمهوری هم همین مشکل وجود دارد. مناظره تلویزیونی تعیینکننده شده، در حالی که مهارت مناظره لزوماً با شایستگی اجرایی ارتباطی ندارد.
بله. همین می شود که اتفاقات طور دیگری می افتد. مثلا آقای قالیباف مدیر اجرایی بسیار توانمندی است، اما وقتی بهعنوان رئیس مجلس با مدل اجرایی اداره میکند، هم نمایندگان ناراضیاند و میگویند «دیکتاتوری نظامی» میکند، هم مجلس از کارکرد اصلیاش (قانونگذاری و نظارت) فاصله میگیرد. کاش آقای پزشکیان در جایگاه نمایندگی مطالبهگر میماند و آقای قالیباف در رأس قوه مجریه بود؛ آنگاه هر دو ساختار بهتر عمل میکردند.
مشکل اصلی کجاست؟
ساختار حکمرانی اساسی ما نیازمند اصلاح جدی است. تفکیک قوا در قانون اساسی ما واقعی نیست؛ قوا مانند سه عقربه ساعت بهظاهر جدا هستند، اما چرخدندههای پشت صحنه با هم درگیر نیستند و هماهنگی لازم وجود ندارد. اختیارات و مسئولیتها متناسب با یکدیگر تنظیم نشدهاند. به نظر من:باید مطالبه اصلاح قانون اساسی دوباره مطرح شود (همانطور که یکبار در دهه دوم انقلاب انجام شد). هر ۱۷–۱۸ سال یکبار، قانون اساسی کشورها بر اساس شرایط جدید بازنگری میشود؛ این وحی منزل که نیست.
کاش آقای پزشکیان در جایگاه نمایندگی مطالبهگر میماند و آقای قالیباف در رأس قوه مجریه بود؛ آنگاه هر دو ساختار بهتر عمل میکردند
الان با ظهور فناوریهای جدید مثل هوش مصنوعی، بسیاری از مفاهیم حقوقی و ساختاری در کشورها تغییر کردهاند و خیلی از کشورها برنامه های قبلی خودشان را اساسی تغییر داده اند. اما ما...
بله. الان در حوزه اداری هم وضعیت بحرانی است. ما انقلاب کردیم با یک گفتمان جدید، اما برای اجرای آن از همان ساختار دیوانسالاری قدیمی استفاده کردیم. نتیجه: تورم قوانین (بیش از ۱۸ هزار عنوان قانونی)، فسادزا شدن قوانین متعدد و پراکنده، و هدررفت عظیم منابع و انرژی نمایندگان (که بخشی از وقتشان صرف سفرهای هفتگی به حوزه و امور جاری میشود).
با این مجلس، با انواع تعطیلات نمایندگان، ورود به کارهای اجرایی جزئی در شهرستان و بخش ها و نیز ابزارهای نظارتی ضعیف شده، راهحل پیشنهادی برای مجلس چه دارید؟
اصلاح نظام ورود به مجلس (انتخابات استانی، تناسبی یا حتی صنفی) تا افراد در تراز ملی و با تجربه کلان وارد شوند؛ نه اینکه فرمانده پاسگاه بشود نماینده و بعد عضو کمیسیون امنیت ملی تا برای امنیت یک ملت تصمیم بگیرد. یا شهردار شهر ۱۰ هزار نفر، ناگهان تصمیمگیر کلانشهرها در کمیسیون عمران شود.
همچنین اصلاح نظام قانونگذاری ضروری است. ما از پارلمانمحورترین کشورهای جهان هستیم و بیشترین جلسات را داریم، اما خروجی کمی داریم و تورم قانونی ایجاد کردهایم.
این دو اصلاح از داخل مجلس شدنی نیست؛ چون نمایندگان ذینفعاند. من خودم دبیر کمیسیون آییننامه بودم و تمام تلاشم را کردم، اما نشد. بنابراین پیشنهادم این است که رهبر معظم انقلاب بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی، این دو موضوع را بهعنوان «معضل نظام» به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع دهند تا نظام ورود و نظام قانونگذاری بهصورت اساسی اصلاح شود. تا زمانی که مجلس اصلاح نشود، کشور اصلاح نمیشود. وقتی مجلس «عصاره فضائل ملت» باشد، بسیاری از مشکلات بهصورت ریشهای حل خواهد شد.
در بحث حکمرانی اتفاق بدتری که افتاده، عزلت و گوشه نشینی نخبگان است. در عوض، افرادی بر سر کار هستند که چه بسا شناختی هم از حوزه خود ندارند.
بله، متأسفانه. یک شعار زیبایی بود که بعضی اصلاحطلبان میدادند: «ایران برای همه ایرانیان»؛ البته آنها هم وقتی به قدرت میرسند، خودشان انحصاریترین رفتار را دارند. اما حرفشان جالب است. البته من اعتقادی به شعار نداریم؛ می شود از همه نیروها و متخصصین بدون مداخله بحث گرایش سیاسی بهره برد.
این را قبول ندارم. بله نگاه باید پاک باشد. اما این حرف غلطی است که حجاب را رها کنیم و به تربیت نگاهها بپردازیم
شما این کار را انجام دادید؟
کارنامه دارم. ۳۳ سال سابقه مدیریت اجرایی دارم، از فرمانداری و استانداری تا نمایندگی مجلس. هر کس میتواند بیاید کارنامهام را ببیند: از چه طیفهای سیاسی و با چه کارشناسی استفاده کردهام. ایران واقعاً باید برای همه ایرانیان باشد؛ بدون برچسب امنیتی، بدون تبعیض سیاسی و بدون حذف شایستگان.
ولی شما در دوره آقای احمدی نژاد سمت اجرایی داشتید که خود رئیس جمهور اساسا با شخم زدن گرایش های قبلی، رئیس جمهور شده بودند.
بالاخره من خودم انجام دادم. در دوران استانداریام در دولت آقای احمدینژاد، افرادی از مدیران کل من، اصلاحطلب بودند.
مثلا چه کسانی؟
اسم نمی برم. اکنون نیز بازنشسته شدهاند. در دوره نمایندگیام نیز یکی از مشاوران اصلیام، فردی اصلاحطلب و شناختهشده خیلی تند بود که اتفاقاً از سوی دستگاه خودش به مجلس مأمور شده بود. او را بهعنوان کارشناس پذیرفتم، چون شایسته بود. این کارنامه من است: ایران باید واقعاً برای همه ایرانیان باشد؛ هیچکس حق ندارد به بهانه امنیتی، اطلاعاتی، گزینش یا حراست، فردی را حذف، انگزده یا از انقلاب دلسرد کند.
ولی در بحث حجاب اتفاقاتی دیگری می افتد. یا شما خودتان در جایی گفته بودید که جانم فدای همه دختران ایران و اما در جای دیگری تاکید دارید باید درباره حجاب باید محدودیت هایی را ایجاد کنیم...
من هیچگاه اینطوری نگفتم «جانم فدای دخترانی که موهایشان باز است» به آن شکلی که برخی نقل کردند. حرف من دقیقاً همان سخن شهید حاج قاسم سلیمانی بود: «اینها فرزندان ما هستند». وقتی من ۱۴ ساله بودم و به جبهه رفتم، برای دفاع از همه مردم ایران جانم را گذاشتم؛ نه فقط برای افراد محجبه. آیا اصلا سئوال می کردم که برای دفاع از محجبه ها آمده ام یا بی حجاب ها؟ اصلا چنین چیزی بود؟
ولی تصوری هم که از دختران کشورتان داشتید، تصور باحجاب بود...
نه اینطوری نیست. تصور ما فدا شدن برای مردم و میهن بود. اگر همین الان در خیابان به یک دختر کاملاً بیحجاب تعرض شود، بدون لحظهای تردید جانمان را فدای دفاع از او میکنیم. اما این به معنای رها کردن فرزندانمان نیست. فرزند را باید با محبت، تبیین و تشویق به مسیر سعادت هدایت کرد، نه با اجبار و زور. با همه اعتقاد جانمان را فدای فرزندمان می کنیم. اما معتقدیم یک مسیر درستی وجود دارد که باید در ان مسیر، فرزندمان را هدایت کنیم.
ولی بالاخره مفاهیم از نظر شما و نسل های بعدتر خیلی باهم تفاوت کرده. الزاما مفهوم سعادت در نگاه این نسل، با شما یکی نخواهد بود.
بله. باید گفتمان کرد و باهم حرف زد.
غیر از این، من یک بحث دیگر را هم معتقدم و می گویم حجاب پیش از آنکه در لباس یا شرایط طرف مقابل یا یک خانم باشد، اساسا در نگاه و تربیت من بیننده است. یهعنی اول نگاه من محجوب باشد. ببینید... در هندوستان بیش از ۸۵ درصد زنان پوشیدهاند، اما همین کشور در رتبههای بالای چشمچرانی مردان، در جهان قرار دارد. پس اول باید نگاهها اصلاح شود، یعنی محجوب بودن را جای دیگری باید جستجو کرد...
من البته این را قبول ندارم. بله نگاه باید پاک باشد. اما این حرف غلطی است که حجاب را رها کنیم و به تربیت نگاهها بپردازیم. ما سه گروه در جامعه داریم:اکثریت معتقد به حجاب که رعایت میکنند. باید با تشویق و ترغیب تقویت شوند تا به عقب برنگردند.
ولی ما هر جایی دست گذاشتیم خراب شده. لطفا اصلا اینها را کاری نداشته باشیم. تشویق هم نکنیم که ممکنه نتیجه عکس بده...
نه خیر. این هم اشتباه است.
ببینید آقای عنابستانی در طول تاریخ مردم ما همواره محجوب بوده اند. رضا شاه خیلی تلاش کرد اما موفیتش اصلا به اندازه ای نبود که امروز در جمهوری اسلامی رخ داده و خیلی ها به دلایل متعدد، خودشان انتخاب هایشان را تغییر داده اند...
نه الان کشف حجاب رخ نمیدهد. اولا بدانید که نظام وظیفه دارد تا مردم را به راه درست ببرد. این حرف که چرا ما باید مردم را به بهشت ببریم از آن حرف های نادرست است. اتفاقا انقلاب کردیم که که انقلاب مردم را به بهشت ببرد. وظیفه اش این بود اصلا...
وظیفه انقلاب همین بود؟
وظیفه اش همین است.برای همین انقلاب شده است. پایه انقلاب هموار کردن مسیر سعاد است. اما قرار نیست به زور باشد. پیامبر هجده سال عشق ورزیده تا بعد بر اساس فرمان خدا به زنان پیامبر، گفته روسری سرت کن.
ولی همان دستور الهی این را هم دارد که برخی از مردان در قلوبشان مرض دارند و در واقع با هر پوششی، آن مرض کار خودش را انجام می دهد...
نه. اشکال شما این است که به هم ربط می دهید. آن یک چیز است و این چیز دیگری... اصلا به هم اتصالی به هم ندارند.
حالا اجازه بدهید من آن بحث را تمام کنم. عرض کردم که سه دسته داریم. اکثریت معتقد به حجاب که رعایت میکنند. باید با تشویق و ترغیب تقویت شوند. بخش بزرگ دارای حجاب عرفی (نه کامل، اما نه ضددین) که با کار فرهنگی، تبیینی، مدگرایی مثبت و تسهیل دسترسی به لباس مناسب مثلاً چادر ارزان و زیبا.
یعنی با چادر ارزان مساله حل می شود؟
بله حتما فرق خواهد کرد. باید در این حوزه ها کار کرد. الکی می گویند کار فرهنگی و هیچ کاری هم انجام نمی دهند. اما گروه سوم گروه بسیار اندک ( که الان اگر زیاد شدند حداکثر ۱۰ درصد هستند.) که حجاب را پرچم نظام میدانند و آگاهانه با بیحجابی به صورت سیاسی مقابله میکنند. اینجا دیگر کار فرهنگی بهتنهایی کافی نیست؛ نیازمند اقدام قانونی و ضابطهمند است. در هیچ کشور پیشرفتهای حرکت به سمت برهنگی کامل را آزاد نمیگذارند.
اما با این حال تأکید میکنم: حجاب امروز مسئله اول کشور نیست. مردم ایران بهطور تاریخی باحیا و محجبه بودهاند و از این موضوع به بهترین شکل عبور خواهیم کرد. مسئله اصلی امروز مردم، «احساس ناکارآمدی نظام اجرایی»، تورم مزمن، دلار ۱۲۰ هزار تومنی، بیبرنامگی اقتصادی و کاهش اعتماد است.
وزارت ورزش یکی از همین وزارتخانه های اضافی است. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۶۰۰ میلیارد تومان بودجه داشت که ۱۲۰۰ میلیارد آن صرف حقوق و هزینه جاری شد
خب در این باره بفرمایید توضیح دهید.
بله. مساله ما اقتصاد و تورم است. تورم در ایران اساساً ناشی از ناترازی بودجه است: دخل بسیار کمتر از خرج، خلق پول و کاهش ارزش ریال.
۸۶ درصد منابع کشور (نفت + مالیات + فروش اموال) صرف هزینههای جاری و حقوق میشود و تنها ۱۴ درصد به خدمات و عمران میرسد. ما یک دولت بسیار چاق، پرهزینه و کمبازده ساختهایم. اولین اقدام عملی برای درمان تورم و بازگرداندن اعتماد مردم باید باشد. همچنین کاهش چشمگیر اندازه دولت و هزینههای جاری. بسیاری از وزارتخانهها و سازمانها اساساً قابل حذف کامل هستند بدون آنکه خللی در امور کشور ایجاد شود؛ بلکه کارها بهتر هم میشود.
مثلاً کدام وزارتخانه؟
- وزارت ورزش یکی از همین وزارتخانه های اضافی است. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۶۰۰ میلیارد تومان بودجه داشت که ۱۲۰۰ میلیارد آن صرف حقوق و هزینه جاری شد! آمریکا که ورزشش بسیار قویتر است، نه وزارت ورزش دارد و نه سازمان ملی ورزش؛ همه چیز خصوصی و اجتماعی است. دهها دستگاه موازی دیگر که در اندیشکده افق پیشرفته ایران در حال شناسایی و پیشنهاد حذف یا ادغام آنها هستیم. تا وقتی ۸۶ درصد منابع را حقوقبگیر کنیم و فقط ۱۴ درصد خدمت برسانیم، تورم مزمن ادامه دارد، اعتماد مردم کاهش مییابد و همه مسائل اجتماعی–فرهنگی نیز تحت تأثیر همین ناکارآمدی تشدید میشود.
یعنی اگر شما اگر امروز مسئولیت اجرایی داشته باشید، همین ایده را چگونه استارت می زنید و چه می کنید؟
اگر مسئولیت اجرایی به ما داده شود، اولین و مهمترین اقدام، جراحی بزرگ ساختار اداری و کاهش حداقل ۴۰–۵۰ درصدی هزینههای جاری دولت است تا پول به جیب مردم و تولید برگردد و تورم تکرقمی پایدار شود. اعتماد مردم فقط با کارآمدی واقعی برمیگردد، نه با شعار. درباره کوچکسازی دولت مثالهای بسیاری داریم. همین چندی پیش شورای عالی اداری در دولت آقای پزشکیان مصوبه بسیار خوبی برای اصلاح ساختار وزارت جهاد کشاورزی تصویب کرد: حذف یا ادغام نزدیک به ۱۵–۱۶ سازمان کاملاً زائد و موازی. مصوبه عالی بود، اما اجرا نشد. چرا؟ چون ذینفعان همان سازمانها مقاومت میکنند. آقای پزشکیان! آقای پزشکیان، شما که میفرمایید نیروی اضافه و حقوقبگیر بیدلیل داریم، همین مصوبه را اجرا کنید؛ مردم پشتتان خواهند ایستاد.

یکی دیگر از ریشههای اصلی تورم، ناترازی بانکهاست. در برنامه هفتم توسعه صراحتاً آوردیم که بانکها در دو سال اول برنامه باید همه بنگاههای خود را واگذار کنند. سال اول تمام شده، نیمی از سال دوم هم گذشته، اما هیچ بانکی عمل نکرده است. رهبری سالهاست فرمودهاند «بانکها غلط میکنند بنگاهداری کنند»؛ مجلس هفتم، یازدهم و حالا برنامه هفتم هم تکرار کرده، اما اجرا نمیشود. آقای پزشکیان! همین قانون موجود را اجرا کنید؛ دست بانک مرکزی باز است.
سومین بحران بزرگ، صندوقهای بازنشستگی است. صندوق بازنشستگی کشوری ۹۶ درصد بودجهاش را از دولت (یعنی از جیب مردم و نسل آینده) میگیرد. دو میلیون نفر ۳۰ سال حق بیمه دادهاند که بعد از بازنشستگی صندوق به آنها حقوق بدهد، اما بهخاطر سوءمدیریت، اختلاس و ناکارآمدی، صندوق ورشکسته است و دولت مجبور است هر سال حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان (تقریباً به اندازه کل کسری بودجه و عامل اصلی ۴۰ درصد تورم) از بودجه عمومی به آنها تزریق کند. اگر فقط این صندوقها اصلاح شوند، تورم نزدیک به صفر میشود.
بدانید که نظام وظیفه دارد تا مردم را به راه درست ببرد. این حرف که چرا ما باید مردم را به بهشت ببریم از آن حرف های نادرست است
راهکارتا چیست؟
راهحلها مشخص و در برنامه هفتم نوشته شده است: کوچکسازی واقعی دولت و حذف وزارتخانهها و سازمانهای زائد (مثل وزارت ورزش که ۷۵ درصد بودجهاش حقوق است). واگذاری فوری بنگاههای بانکی. اصلاح اساسی صندوقهای بازنشستگی.
چرا اجرا نمیشود؟
چون در هر گوشه ساختار اداری یک مافیای ذینفع شکل گرفته است. اما اگر رئیسجمهور اراده کند و مهمتر از آن، با مردم شفاف حرف بزند و بگوید: «مردم! برای اصلاح این بخش، این تبعات کوتاهمدت را دارد، اما این منافع بلندمدت را برای شما و فرزندانتان به همراه خواهد داشت»، مردم همراهی میکنند. همانطور که در هدفمندی یارانهها (دوره اول) همراهی کردند؛ چون قدمبهقدم با آنها صحبت شد. آن یک موفقت بزرگ بود که دولت وقت انجام داد.
خب آن دولت فروش نفت زیادی داشت و پول زیادی دستش بود.
نه. چه ربطی دارد؟
آقای دکتر داشتن انبوه پول با داشتن انواع تحریم ها را یکی می دانید؟
درباره پول زیاد داشتن در دولت آقای احمدینژاد هم باید گفت: اگر تحریمها واقعاً فلجکننده بود، چطور کشور اداره شد و رشد اقتصادی ۸ درصدی ثبت شد؟ یا ما با وجود تحریم پولدار بودیم (یعنی تحریم کاغذپاره بود) یا بدون پول زیاد کشور را اداره کردیم (یعنی مدیریت قوی بود). یکی از این دو درست است. اما امروز که منابع کشور چندین برابر آن زمان است، چرا نمیتوانیم؟
این پارادوکس را شما جواب بدهید. از یک طرف می گویید همه قطعنامه ها و تحریم ها برای دولت احمدی نزاد بود و از طرف دیگر می گویید دولت کلی پول داشت. پس این هنر دولت بوده است که در شرایط تحریم، توانسته فروش زیاد داشته باشد و پولدار باشد....
اجازه بفرمایید. شما روند زمانی دو اتفاق را بر عکس می کنید. ابتدا بر اساس شرایطی که از دولت قبل به دولت شما رسیده بود، فروش نفت و پول وضعیت بهتری داشت تا این که می رسد به نتایج دوران مدیریت شما و دولتتان که آغاز صدور قطعنامه ها است و ... تا وضعیت جدیدِ حاصل از تحریم ها و ... به عنوان ارث به دولت بعد از شما می رسد و ادامه داستان....
نه دیگر. اگر پولدار بودیم پس قطعنامه همان کاغذپاره بوده است. و اگر قطعنامه موثر بوده، ما نباید پولدار می شدم.
به سفسطه می ماند استدلالتان. در حالی که با نگاه به فرایند و پروسه زمانی، هر دو مساله قابل فهم است. یعنی مشخصش می شود چه زمانی و چرا پولدار بودید و چه زمانی و چرا تحریم ها آمد و اثر گذاشت. لذا من قضاوت را بر عهده مخاطب می گذارم.
در هر حال مسائل کشور روشن، راهحلها مشخص و حتی در برنامه هفتم نوشته شده است. رهبری تأکید کردهاند، رئیسجمهور و مجلس در ماهعسلِ همکاری هستند، فقط کافی است همین برنامه هفتم را اجرا کنند: کوچکسازی دولت، اصلاح بانکها. اصلاح صندوقهای بازنشستگی، کاهش هزینههای جاری از ۸۶ درصد به زیر ۵۰ درصد
اگر اینها انجام شود، تورم تکرقمی پایدار میشود، اعتماد مردم برمیگردد و کشور از این وضعیت خارج میشود.
مردم ایران عاشق کشورشان هستند؛ در همین ۱۲ روز جنگ غزه و حمایت از مقاومت نشان دادند که حاضرند برای ایران جان بدهند. فقط کافی است مسئولان با صداقت و اراده، مشکلات را یکییکی حل کنند و مسائل را انباشت نکنند.
آقای دکتر، یک سؤال. فقط بفرمایید آری یا خیر: آیا به سیاست و مجلس برمیگردید؟
الان نمیشود گفت آری یا خیر. هنوز سه سال تا انتخابات مجلس باقی است و شرایط روشن نیست، اما هر جا که مردم صلاح بدانند و وظیفهای باشد، در خدمت خواهیم بود.
*
گفتگو: مهدی محمدی کلاسر