این روزهاساعتها در ترافیک خاکستری تهران گم میشود و آسمانِ همیشه آبی این شهر سالهاست رنگ خود را فراموش کرده، دوباره نمودار آلودگی هوا در پایتخت مرزهای هشدار را پشت سر گذاشته است. به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، خیابانها بوی دود میدهد، کوههای البرز از پشت لایهای مات تقریباً دیده نمیشوند و ماسکها فقط به یادگار دوران کرونا نماندهاند؛ اینبار، سپری برای مقابله با هوایی هستند که هر روز «قابل تنفس بودنش» کمرنگتر میشود.
بر اساس اعلام دستگاههای پایش کیفیت هوا، طی یک هفته گذشته شاخص آلودگی تهران چندین بار از مرز ناسالم برای همه گروهها عبور کرده است؛ یعنی نه فقط کودکان و سالمندان، بلکه همه شهروندان در معرض آسیبهای مستقیم تنفسی قرار دارند. بیمارستانهای سطح شهر نیز از افزایش مراجعات بیماران با علائم سرفههای شدید، تنگی نفس، سردردهای مداوم و تحریک چشمها خبر میدهند. پزشکان میگویند که این علائم مختص سالمندان نیست و «هر سنی» را درگیر میکند.
کلاف سردرگم مدیریت آلودگی هوا
سؤال جدی مردم این است: چه اتفاقی باید بیفتد تا مدیریت شهری و تصمیمگیران بالاخره یک تصمیم جدی بگیرند؟
آیا باید نصف شهر از تنگی نفس، آسم، بیماریهای قلبی و سرطانهای مرتبط با آلودگی هوا جانشان را از دست بدهند؟
انتقاد اصلی شهروندان به «مدیریت واکنشی» است؛ اینکه هر سال تا آلودگی شدید میشود، نگاهها به آسمان دوخته میشود و منتظر میمانیم باد یا باران بیاید تا «مشکل» حل شود! این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته، آلودگی هوا یک بحران امنیتی و بهداشتی محسوب میشود و با کوچکترین افزایش شاخص، محدودیتهای فوری اعمال میشود؛ نه اینکه تمام امیدها به یک ابر بارانزا بسته شود.
یک کارشناس محیط زیست در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: «مدیریت آلودگی یعنی کاهش تولید آلایندهها، نه مدیریت باد و باران. ما تا وقتی صنعتی آلاینده را تعطیل نمیکنیم، خودرو فرسوده را از رده خارج نمیکنیم و بنزین استاندارد تأمین نمیکنیم، هیچ معجزهای رخ نخواهد داد.»
دانشآموزان؛ قربانیان خاموش این بحران
در شرایطی که شاخص آلودگی به وضعیت خطرناک رسیده، خانوادهها انتظار داشتند مدارس برای حفظ سلامت دانشآموزان تعطیل شده یا آموزش مجازی فعال شود. با وجود زیرساختهایی مثل «شاد»، هنوز هم بسیاری از استانها و بهویژه تهران تصمیم به تعطیلی کلاسها نمیگیرند؛ تصمیمی که با توجه به شیوع انفولانزا و گزارشهای رسمی درباره افزایش چشمگیر آن، نگرانی والدین را چند برابر کرده است.
کلاسهای درس با پنجرههای بسته، ازدحام دانشآموزان و گردش ویروسها در فضای محدود، ترکیبی است که همه متخصصان آن را «خطرناک» توصیف میکنند. بسیاری از والدین میپرسند:«بهجای اصرار بر حضور فیزیکی، چرا از آموزش آنلاین استفاده نمیشود؟»
مادرِ دانشآموزی به خبرنگار ما میگوید: آنفولانزا بیداد کرده؛ از اونور هم هوا سمی شده. معلوم نیست چرا مدرسهها رو تعطیل نمیکنن! مگر سلامتی بچهها مهم نیست؟»
معضل دوگانه برای مادران شاغل: سلامت کودک یا حفظ شغل؟
این بحران، برای مادران شاغل به یک معضل دوگانه تبدیل شده است. وقتی مهدکودک و پیشدبستانی به دلیل آلودگی تعطیل میشود، آنها در برابر یک انتخاب دشوار قرار میگیرند: سلامت کودکشان یا حفظ شغل و درآمد خانواده؟
یک مادر شاغل که در یک شرکت خصوصی کار میکند، میپرسد: «دقیقاً تکلیف ما چیست؟ اگر به خاطر مراقبت از کودکم در روزهای تعطیل غیرمنتظره، مرخصی بگیرم، با کسر حقوق و تهدید اخراج مواجه میشوم. اگر کودک را با خودم سر کار ببرم، هم قوانین اجازه نمیدهد و هم که محیط کار برای یک کودک آلوده و پراسترس است. اگر هم او را در خانه تنها بگذارم، دغدغه ایمنی و سلامت روانش را دارم.»
این وضعیت، بار روانی و اقتصادی سنگینی را به دوش مادران میگذارد و نشان میدهد که تعطیلیهای ضربالاجلی، بدون در نظر گرفتن تمهیدات حمایتی برای خانوادهها، تنها مشکل را جابهجا میکند. چرا پیش از صدور دستور تعطیلی، راهکاری برای "مراقبت از کودک" یا "حمایت از والدین شاغل" ارائه نمیشود؟
مرگ خاموش در سکوت مسئولان
آمارهای جهانی نشان میدهد آلودگی هوا سالانه میلیونها نفر را به کام مرگ میکشاند. تهران نیز یکی از کلانشهرهایی است که بارها در لیست آلودهترین شهرهای دنیا قرار گرفته. اما چرا با وجود این حجم از هشدار، برنامهای جدی و بلندمدت دیده نمیشود؟
چرا به جای توسعه حملونقل پاک، سالهاست خودروهای بدون کیفیت و موتورسیکلتهای کاربراتوری همچنان سهم عمده آلودگی را تشکیل میدهند؟
به گفته کارشناسان، آلودگی هوا نه یک «اتفاق فصلی» بلکه یک «بیماری مزمن» است که هر سال وخیمتر میشود. سکوت و تأخیر در تصمیمگیریها به معنای فدا کردن سلامت میلیونها شهروند است.
تهران نفس میخواهد؛ نه وعده و توجیه
تهران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیمهای فوری، علمی و شجاعانه است.21 دستگاه متولی موظفند به وظایفشان عمل کنند.
مردم از مدیران نمیخواهند باد و باران بیاورند؛ انتظار دارند مدیریت واقعی بحران انجام شود:
• محدودیت ترافیکی مؤثر
• تعطیلی صنایع آلاینده در روزهای بحرانی
• خارج کردن خودروهای فرسوده
• تأمین سوخت استاندارد
• تعطیلی مدارس در روزهای قرمز
• و برنامهریزی برای کاهش آلایندهها، نه مدیریت آسمان
شهروندان تهران سالهاست نفسشان را در گرو این تصمیمها گذاشتهاند.
این گزارش بازتاب صدای هزاران نفری است که هر روز میان دود و اضطراب سلامت خانوادهشان قدم میزنند و میپرسند:«تا کی باید این آلودگی را نفس بکشیم؟»