
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، دومین کنگره حماسه حسینی زمستان ۱۳۹۱ برگزار شد و سخنرانیهای ارائهشده در آن، در قالب یکمجموعهمقاله منتشر شدند. یکی از مقالات اینکنگره، «نگاه جمیل اهل بیت به واقعه عاشورا» است که توسط علی تقدیری دانشآموخته حوزه و دانشگاه ارائه شد. تقدیری میگوید عظمت نگاه انسان در زیبایی نگرش اوست و نظر احسن به باطن هستی، دیده را زیبا میکند. صفات نگرشی انسان هم گاهی با حوادث هستی ظهور پیدا میکنند.
به اینترتیب باطن حماسه عاشورا همانگونه که حضرت زینب (س) مقابل فرومایگان فرمود: «من جز زیبایی ندیدم.» جز زیبایی نیست. در حماسه عاشورا، زیبانگری خواهر و خیربینی امام حسین (ع) مکمل پیام عاشورا بودند. تقدیری در دومین کنگره حماسه حسینی گفت زیبابینی، هم به روح و روان آرامش میدهد، هم روحیه شهامت و پایداری و قدرت تحمل ناگواریها را افزایش میدهد. به همیندلیل رهبران نهضتهای مختلف عدالتطلبانه، روح بلند و نفس مطمئن دارند و مومن به هدف و تکلیف هستند.
بخشی از سخنرانی مورد اشاره درباره زیبابینی و نگاه حضرت زینب (س) است که در سالروز میلاد اینبانوی اسلام به مرورش میپردازیم.
مشروح اینبخش از سخنرانی و مقاله مورد نظر را در ادامه میخوانیم؛
زینب کبری (س) عقیله بنیهاشم است. لذا وقتی ابنعباس صحابی پیامبر میخواهد از او روایتی نقل کند، چنین میگوید: بانوی خردمند ما، زینب دختر علی چنین فرمود.
حضرت امام سجاد (ع) پس از خطبه او در کوفه، خطاب به ایشان میفرماید: «انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه» چون براساس بعضی از روایات، ایشان دارای مجلس علمی بر باری بوده و زنان مسائل دینی را در آنمجلس کسب فیض میکردهاند.
حضرت زینب (س) که با صبری جمیل شهادت گروهی از نزدیکترین افراد خانواده خود را به چشم دید، مصیبتهای جانکاه ناشی از شکنجههای روحی و جسمی اسرا را در طول سفر تحمل کرد و در تکمیل حرکت عاشورا و لبیکگویی به نیابت خاصه تلاش نمود و با بیان خطبههایی در اوج بلاغت، پیامهای زیبایی را ابلاغ کرد. وقتی خاندان پیامبر (ص) به کوفه رسید، او لب به سخن گشود و پس از حمد و ستایش خداوند، حیلهگری کوفیان را زیرسوال برد و آنان را در فاجعه بزرگ ملامت کرد.
زینب (س) در اوج رنجها از منظری چون منظر معصومان به باطن خدادها مینگرد. نگرشی زیباشناسانه که نهتنها اوج عواطف زنانه خویش را نشان میدهد، که اوج نگرش هستی شناختی خود به رخدادها را بیان میدارد؛ زیرا از منظر وی منشا همه رخدادها خداوند است. وی مقابل طعنه دشمن نسبت به حادثه میفرماید: جز زیبایی ندیدم! پیشتر و در آغاز سفر آرزوی امام حسین (ع) این بود که فرمود: «ام والله انی لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا او ظفرنا» آرزومندم که آنچه پیش میآید و آنچه اراده خداست، چه فتح و چه شهادت، خیر باشد. بر ایناساس، زیبانگری خواهر و خیربینی برادر، در حماسه حسینی مکمل یکدیگر شدند.
در عاشورا به سنگینی ضربه نگاه نکنید، به کسی که ضربه را میپذیرد بنگرید. بانوی مخدره را در عصر روز عاشورا حجاب از سر برگرفتند و شقیترین خلق ایشان را با تازیانه میزنند! بزرگی مصیبت زمانی مشخص میشود که بدانیم در آغاز سفر، هنگامی که آنبانو قصد سوارشدن بر محمل را داشت، حضرت ابوالفضل (ع) میفرمود: ای مردم رو برگردانید که دختر علی بر محمل بنشیند! و اکنون حال او اینگونه است! اگر خدا میخواست زیباترین مظهر جمال خویش را آشکار کند بهتر از حادثه عاشورا نمیشد.
ابنزیاد وقتی پس از سخنان کوبنده و تحقیرآمیز حضرت، هر سخنی برای شکستن مقام خاندان پیامبر بر زبان آورد، خفت و خواری خویش را عیان دید، خطاب به بانو گفت: سخنور شجاعی است! همانگونه پدرش هم سخنور دلیری بود! حضرت فرمود: ما کجا و شجاعت سخنوری کجا ولی چیزی بود که از سینهام تراوش کرد.
اینویژگیها و اینگونه سیر و سلوک، نشان از آن دارد که وی اینگونه رخدادها را در مسیر کمالی و زیبایی تحلیل میکند. با چهرهای شاداب در پیشگاه خداوند میایستد و ناظر جمال الهی میشود.
یکی از عوامل پیروزی حضرت زینب (س) مدیریت اوست. مدیریت حضرت بر ۲ گونه است:
۱) مدیریت درونی
هیچمدیری در برنامهریزی نمیتواند موفق باشد، مگر آنگاه که نخست مدیر نفس و اراده خویش باشد. حضرت بانویی است که بر خویشتن مسلط است و میتواند عواطف خود را مهار کند.
امام سجاد نقل میکند: «عمهام زینب با آنهمه مصایبی که بر او وارد شد، نماز شبش را در طول مسیر اسارت ترک نکرد. گاه میدیدم که نافله شب را نشسته میخواند. یکبار از او پرسیدم: عمه جان! چرا نمازت را نشسته میخوانی؟ فرمود: از گرسنگی است؛ زیرا غذا را به کودکان دادم تا گرسنه نباشند.
بانو نشان داد که انسان مومن، در برخورد با حوادث، هرچند سخت، همواره تسلیم اراده الهی است و ناسپاس نمیشود و زندگی را در قالبی نو پی میریزد. در عصر روز عاشورا یا صبح روز یازدهم محرم هرکسی بهجای حضرت زینب (س) بود، چندبار بیهوش میشد و نیازمند به پرستاری بود. ولی او بر رفتار خود مدیریت داشت.
۲) مدیریت برونی
زنان و برادرزادگان همه تحت نفوذ او هستند. در واقعه اسارت، چنان بر همه مدیریت داشت که کسی احساس غربت و اسارت نکند. رسالت زینب (س) در دوران اسارت، پردامنه و اجرای آن همانند جد گرامی خود مشکل بود. رضای حضرت این است که کسی نزد او محبوبتر از امام نیست که حتی نمیتواند تصور مرگ او را داشته باشد.
اما آنجا که گزینه ادامه رسالت مطرح میگردد و صبر و رضا را از شرایط اساسی آن میداند، وارد قتلگاه میگردد و در میان شمشیرشکستهها، بدن حضرت را برمیدارد و میفرماید: «اللهم تقبل منا هذاالقربان» این نهایت تسلیم و رضاست.
حضرت با حمد و سپاس و درود بر محمد (ص) و خاندانش، خطبه خود را با برانگیختن احساسات مردم و نفوذ شروع کرد. هنگامی که زینب (س) با کلام معجزهآسای خود، بزرگی جنایت یزید و نوکرانش را آشکار نمود و مردم کوفه را بهطور مستقیم عامل اصلی اینجنایت قلمداد کرد، همگان صدا به ناله بلند کردند.
علیبنالحسین (ع) بعد از اتمام خطبه آتشین حضرت زینب (س) فرمود: «ای عمه، از سخنت باقیماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند.» خطبه حضرت بازتاب سوزندهای داشت. راوی میگوید: «مردم را حیران دیدم و دستها را به دندان میگزیدند و پیرمردی در کنار من بود و میگریست. و میگفت: نیکانشان بهترین سالخردگان و نسلشان اگر شمرد شود، عاری از هر تباهی و خواری است.»
حضرت زینب (س) در پاسخ به ابنزیاد که پرسید این زن کیست؟ جوابی نداد. تا اینکه یکی از کنیزان حضرت گفت: «ایشان زینب دختر فاطمه (س) میباشد.» با اینپاسخ آتشی در وجود عبیدالله شعلهور شد. بعد ابنزیاد گفت: «سپاس خدایی را که شما را رسوا ساخت.» حضرت فرمود: «سپاس خدای را که ما را بزرگ داشت و فاسق را رسوا کرد.» و حضرت بیان کرد: من جز زیبایی ندیدم. ابنزیاد از سخنان وی خشمگین شد و قصد جان حضرت را کرد که یکی از یارانش مانع شد.
امام خمینی (ره) در تجلیل از اینموضع محکم بانوی حماسه میفرماید:
«شما ملاحظه کنید که بهترین خلق الله در عصر خودش حضرت سیدالشهدا (ع) و بهترین جوانان بنیهاشم و اصحاب او شهید شدند و از ایندنیا رفتند با شهادت، لکن وقتی که در آنمجلس پلید یزید صحبت میشود، حضرت زینب (س) قسم میخورد که رفتن یکانسان کامل، شهادت یکانسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است، نه برای اینکه جنگ کرده و کشته شده، برای اینکه جنگ برای خدا بوده است، قیام برای خدا بوده است.»