خالد قدومی تصریح کرد موضع ایران بر پشتیبانی از هر طرحی است که به تحقق حقوق عادلانه مردم فلسطین منجر شود. با این حال، تهران همزمان ابراز بدبینی نسبت به روند مذاکرات کرده است؛ دلیل آن، تجربههای تلخ مشترک ما و ایران از خیانتهای آمریکا و رژیم مجرم اسرائیل است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک؛ آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی بر اساس طرح 20 ماده ای ترامپ و ضمانت او شکل گرفت؛ توافقی که زیر عنوان توقف درگیری معرفی شد، اما در واقع تلاشی سیاسی برای بازگرداندن نقش آمریکا در پرونده فلسطین بود.
ترامپ میخواهد از مسیر این آتشبس، موازنه شکستخورده صهیونیستها را ترمیم کند و پیروزی مقاومت را در قالب یک سازش نمایشی مهار سازد. در عمل، این آتشبس بیش از آنکه پایان نبرد باشد، صحنهای تازه برای جنگ روایتهاست؛ جایی که ترامپ با شعار صلح، بهدنبال بازسازی نفوذ خود در خاورمیانه است.
در همین راستا و در رابطه با جزئیات این توافق، خبرنگار «تابناک» گفتگوی اختصاصی با «خالد قدومی» نماینده جنبش حماس در ایران انجام داده که مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
فیلم کامل گفتگو با «خالد قدومی» نماینده حماس در ایران
* پس از دو سال جنگ توافقی بین حماس و رژیم صهیونیستی صورت گرفت. چرا حماس و رژیم صهیونیستی این توافق را پذیرفتند؟
دو سال از حمله هفتم اکتبر گذشته است؛ تجربهای تلخ برای بشریت و جنگ جهانی بود. چهار کشور هژمونیک آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه بهطور مشترک اعلامیه جنگ را امضا کردند، زیرا دریافتند پروژه رژیم کودککُشِ صهیونیستی در خطر جدی قرار گرفته است. آنها برای نجات اسرائیل آمدند، نه برای نجات کودکان ما، نه برای احقاق حق و عدالت. علیرغم اینکه پس از گذشت دو سال، حتی مواضع سیاسی بریتانیا، آلمان و فرانسه بهجز آمریکا تغییر کرده است.
زیرا اکنون جنایات رژیم صهیونیستی آشکار شده و این کشورها دیگر نمیتوانند در برابر جامعه خود از آن دفاع کنند، همچنان روابطی تنگاتنگ با اسرائیل دارند. اما در نهایت، جوانان غربیِ نسل جدید، میان سنین ۱۸ تا ۲۴ سال، در خیابانهای پنج قاره علیه رژیم صهیونیستی به پا خاستند؛ و نه تنها علیه این رژیم، بلکه در دفاع از حقوق ملت فلسطین نیز ایستادند. سلبریتیها و دانشجویان را دیدید؛ آنان شعار «یحی سنوار» و حماس سر میدهند. این پدیده مثبت بهگفتهی خودِ نتانیاهوی منفور، به انزوای دیپلماتیک رژیم در سطح جهان منتهی شد.
دیدیم که چگونه حتی در سازمان ملل گرچه برخی آن را نمادین میدانند ۱۶۲ کشور به پذیرش کشور مستقلی به نام فلسطین رأی دادند. آنان نه جغرافیا را دیدند و نه خودِ فلسطین را، اما چرا این موضع مثبت است؟ زیرا این نتیجهی قربانیهای مردم ما، نتیجهی هفتم اکتبر، و حاصلِ دگرگونی روایت در سطح جهانی است.
آمدن ترامپ ممکن است با هدف نجات اسرائیل و نتانیاهو از وضعیت بحرانی کنونی باشد. او که در حال انزواست، اعلام کرده «ما در پی صلح هستیم». کدام صلح، آقای ترامپ! توقف دائمی جنگ و خروج نیروهای اسرائیلی از غزه، همان مطالبات حماس است. ما در بیانیه پذیرش پیشنهاد ترامپ، مواضع اصولی خود را بیان کردیم. خروج نیروهای رژیم، توقف کامل جنگ، بازگشایی گذرگاهها، ورود کمکهای بشردوستانه و آغاز بازسازی غزه. این چهار شرط اساس موضع ماست. برخی دوستان میپرسند «شرط شما چیست؟» و من پاسخ میدهم که ما دو مرحله داریم. یکی شروط طرفین در مرحله دوم مذاکرات و دیگری نیازمندیهای موفقیت هر روند همان اقدامها و مانورهایی که نشان میدهد طرف مقابل واقعاً جدی است.
اگر این چهار شرط تحقق نیابد، یعنی ما در مسیر مذاکرات جدی نیستیم. ما با ضمانت مستقیم ترامپ و پشتیبانی هشت کشور عربی و اسلامی از جمله دوستانمان در مصر، قطر و ترکیه وارد این روند شدیم و آن را پذیرفتیم، تا در نهایت به ثمره واقعی یعنی آرامش و امنیت مردم خود برسیم.
*این توافق، تحت نظارت و ضمانت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شکل گرفته است، نوید پایان دو سال جنگ ویرانگر را میدهد. حماس از تلاشهای ترامپ در این زمینه قدردانی کرده بود. موضع حماس زا چگونه ارزیابی میکنید؟
موضع حماس در این زمینه را میتوان مثبت، با عقل و قلب باز ارزیابی کرد. اگر بهجای ترامپ فرد دیگری هم بود، ما همین رویکرد را داشتیم؛ یعنی بر پایه تحقق مبانی اصولی و نیازهای مردممان چارچوب تفاهم را میپذیرفتیم.
ما میدان را برای ترامپ باز گذاشتیم؛ ایشان که مدعی صلح است، میتواند حضور یابد و در عمل نشان دهد. البته تجربه ما و همچنین تجربه دوستانمان در منطقه بسیار تلخ بوده است؛ آمریکاییها قابل اعتماد و اعتبار نیستند، اما اکنون که این طرح به یک موضوع بینالمللی تبدیل شده و در سطح ملی، منطقهای و جهانی مورد پذیرش قرار گرفته، ما میگوییم این میدان، فرصتی برای آزمودن جدیت ترامپ است.
اگر بخواهیم از نظر اعتباری به آن نگاه کنیم، تجربههای تلخ تاریخی ما چه با رژیم کودککُش صهیونیستی و چه با خود دولت ترامپ خوب نبوده است. با این حال، شرایطی که اکنون فراهم شده، به نظر میرسد میتواند ما را به نقطهای مثبت برساند.
ما فضای خاکستریِ گسترده و دوگانگیهای سفید و سیاه را کنار گذاشتهایم و مواضع اصولی خود را روشن بیان کردهایم؛ بر پایهٔ احترام متقابل میان ما، میانجیها و ترامپ. اکنون میخواهیم ببینیم آیا واقعاً ترامپ شخصی قابل احترام هست یا نه. این را میدان تعیین میکند نه حماس.
*این توافق شامل آتشبس موقت و در نهایت تبادل اسرا است. در مرحله نخست، مقرر شده تعدادی از اسرای اسرائیلی در ازای اسرای فلسطینی آزاد شوند و اسرائیل متعهد شود نیروهای خود را از بخشهایی از غزه خارج کند. در خصوص جزئیات این توافق و گفتوگوهایی که قرار است درباره آن انجام شود، این پرسش مطرح است که چه فرمولی برای این گفتوگوها در نظر گرفته شده است؟
این توافق در حقیقت بر توقف دائمی جنگ استوار است، نه آتشبس موقت. مبنای این طرح، همانگونه که ترامپ بیان کرده، «پایان جنگ سههزارساله» است. موضع ما کاملاً روشن است، هیچ گونه توافق موقت را نمیپذیریم. نکته قابل توجه این است که خود ترامپ، بیانیه حماس را به زبان انگلیسی ترجمه و در صفحه شخصیاش منتشر کرده است. در این بیانیه واژگانی، چون نسلکشی، انتقاد از نتانیاهو؛ محکومیت رژیم کودککُش صهیونیستی و اشاره به تعداد شهدا بهروشنی دیده میشود. این امر را باید نشانهای مثبت دانست.
باید تأکید کنیم که صلح موقت هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا نتانیاهو فردی بیاعتبار است. نخستین دوره آتشبس، در ژانویه سال گذشته بود. روز تفاهم در هفدهم ژانویه صورت گرفت و قرار بود همان روز اجرا شود، اما نتانیاهو آن را با دو روز تأخیر، در نوزدهم ژانویه آغاز کرد و در همان زمان، تعدادی به شهادت رسیدند. اکنون نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. ما در هشتم اکتبر رسماً اعلام کردیم که پیشنهاد ترامپ را پذیرفتهایم؛ اما تا روز بعد، بیش از ۸۰ شهید بر جای ماندند، در میان آنان کودکان، جوانان و ساکنان چادرهای پناهندگان بودند. این رفتار، نشاندهندهی طرز تفکر مجرمانه نتانیاهو است؛ کسی که طبق احکام دادگاههای بینالمللی، یک جنایتکار جنگی تمامعیار شناخته میشود.
ما تأکید میکنیم که معیارهای متعددی در جهان وجود دارد. پرسش مردم ما در غزه از جامعه بینالمللی این است که چگونه ممکن است یک مجرم جنگی تمامعیار مانند نتانیاهو، اجازه سخنرانی در سازمان ملل پیدا کند؟ در حالیکه در زمان سخنرانی او، هیئتهای نمایندگی چند کشور از صحن خارج شدند تا اعتراض خود را نشان دهند. با اینحال، مسئله حقوقی را باید با دقت و رعایت اصول قانونی دنبال کرد.
از دو روز پیش نیروهای رژیم تا خط زرد عقبنشینی کردند؛ همان خطی که تا حدود خیابان صلاحالدین امتداد دارد. خیابان صلاحالدین یک اتوبان اصلی از جنوب به شمال غزه است و در کنار آن، اتوبان ساحلی هارونالرشید نیز به همان سمت امتداد دارد.
در مرحله دوم، عقبنشینی باید تا خط قرمز، واقع در شرق خیابان صلاحالدین انجام شود؛ و در مرحله سوم، خروج کامل نیروها از سراسر غزه صورت گیرد. اصل بنیادین این توافق روشن است: خروج کامل نیروهای دشمن و توقف دائمی جنگ، نه موقت.
در چارچوب توافق تبادل اسرا، فهرستی شامل حدود دو هزار نفر تهیه شده است که زنان و کودکان را هم شامل میشوند که انشاءالله بهزودی از اسارت رژیم صهیونیستی آزاد شده و به آغوش خانوادههای خود بازمیگردند. تا این لحظه روند اجرایی هنوز آغاز نشده است. ما فهرست ۲۵۰ نفرهای ارائه دادیم؛ فهرستی که با هماهنگی برادران عزیز در مصر، قطر و ترکیه و همچنین با موافقت ترامپ تنظیم گردید.
در این فهرست، افرادی قرار دارند که چندین بار به حبس دائم محکوم شدهاند. با وجود این، نتانیاهو مدعی شد تعداد واقعی، «۲۵۰ نفر نیست بلکه ۵۰ نفر» است؛ تا امروز ما توانستهایم نام دو نفر از اسرای قدیمی را بهطور رسمی در فهرست تبادل ثبت و تأیید کنیم.
تا این لحظه، دفتر اسرای جنبش هیچگونه بیانیه رسمی صادر نکرده است؛ زیرا برخی از دوستان در رسانهها شایعاتی نادرست منتشر کردهاند. هدف اصلی ما، دستیابی به توافقی ملی و فراگیر بود که بر پایهی مشورتهای مستقیم با اسرای قهرمان داخل زندانهای رژیم صهیونیستی و رایزنی با خانوادههای آنان در غزه و کرانه باختری تدوین شده است.در نتیجه، یک استاندارد مشترک برای تبادل طراحی شد که توانسته تا حد زیادی رضایت همه طرفها را جلب کند.
البته باید پذیرفت که این روند، ماهیتی مذاکراتی دارد؛ و مذاکرات بهطبع مستلزم کوتاهآمدنهایی از سوی هر دو طرف است تا به نتیجهای واحد و عملی برسیم. با این حال، امید ما این است که در پایان، حدود دو هزار اسیر فلسطینی در برابر همان اسرای رژیم صهیونیستی که در اختیار نیروهای مقاومت هستند، آزاد و تبادل شوند.
* زمانبندی دقیقی برای هر مرحله از توافق مشخص شده است؟
آنچه مشخص است، اجرای مراحل بهصورت یک پکیج کامل خواهد بود؛ یعنی تا زمانیکه خروج کامل نیروهای رژیم صهیونیستی از سراسر غزه انجام نشود، هیچ توافقی بهصورت رسمی امضا نخواهد شد. در حال حاضر منتظر اعلام رسمی تیم مذاکرات در مصر هستیم.
* آیا در خصوص تبادل پیکر شهید یحیی سنوار نیز مذاکرهای صورت گرفته است؟
مذاکرهای برای تبادل پیکر شهید یحیی سنوار انجام نشده است. با این حال، باید تأکید کرد که پیکرهای شهدایمان برای ما ارزش دارند و اسطورهای هم چون یحیی سنوار برای ما زنده است.
یحیی سنوار، نه صرفاً یک فرمانده، بلکه اسطورهای تاریخی و زنده در حافظه مقاومت است؛ شخصیتی که امروز خاطرات و نوشتههای او به چند زبان جهانی ترجمه و منتشر شده و حتی دولتهایی، چون روسیه از او با عنوان «ژنرال آزاده» یاد کردهاند همچون چهگوارا در تاریخ مبارزات جهانی. با وجود این، همانگونه که پیشتر اشاره شد، تاکنون هیچ فهرست رسمی از جانب دفتر اسرای جنبش منتشر نشده است.
* ایران از این توافق حمایت کرد و دونالد ترامپ نیز از موضع ایران ابراز خرسندی نمود. به نظر شما چرا ایران این توافق را پذیرفت؟
ایران شریک ما در محور مقاومت است. حملات گستاخانه و جنایتکارانهی دوازدهروزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، سبب شد حتی مردم عادی ایران دختران و پسران جوانی که شاید تعلق سیاسی به انقلاب اسلامی نداشته باشند، اما عاشق میهن خود هستند موضعی آشکار در حمایت از کشورشان و علیه اسرائیل اتخاذ کنند.
این واکنش مردمی، نشانهی وفاداری ریشهدار به وطن و آزادی ملی است. رژیم صهیونیستی در این مدت، با جنایتی غیرقابل توصیف بیش از ۲۰۰ هزار تُن مواد منفجره بر غزه منطقهای تنها ۳۶۵ کیلومتر مربع فرو ریخت، معادل حدود هشت برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیما. حتی از تسلیحات ممنوعه استفاده کرد که ابعاد جنایت را گستردهتر ساخت.
موضع ایران، همانگونه که دکتر عباس عراقچی توضیح دادهاند، حمایت از آرمان فلسطین و پشتیبانی از هر طرحی که به تحقق حقوق عادلانه مردم فلسطین منجر شود. با این حال، تهران همزمان ابراز بدبینی نسبت به روند مذاکرات کرده است؛ دلیل آن، تجربههای تلخ مشترک ما و ایران از خیانتهای آمریکا و رژیم مجرم اسرائیل است.
ما قدردانیم و موضع مردم شریف ایران را دربارهی مسئله فلسطین بسیار ارزشمند میدانیم. همیشه دیدهایم که جامعهی شریف ایران در کنار ما بوده و هست. اکنون نیز، هنگامی که شاهد بودیم چگونه خون ایرانیان با خون فلسطینیان بههم گره خورد و یکی شد، باور داریم که آیندهی مشترکمان روشن و سرشار از امید خواهد بود.
* این توافق بر پایهٔ ضمانتنامهی ارائهشده از سوی دونالد ترامپ و طرح بیست مادهای مربوط به او تنظیم شده است؛ طرحی که شامل آتشبس دائمی، تبادل اسرا، و در نهایت بحث خلع سلاح حماس میشود. برخی گزارشها مدعی هستند که حماس آمادگی خود را برای مذاکره دربارهی سلاحهای سنگین اعلام کرده است. این ادعا تا چه اندازه صحت دارد و حماس دربارهی چه نوع تسلیحاتی حاضر به گفتوگو شده است؟
اول بگویند دقیقاً چقدر سنگین است؛ مگر ما سلاح هستهای داریم؟! آمریکا خودش چند میلیارد دلار بودجهی تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی داد. سلاح های آنها با ما قابل مقایسه نیست.
وزیر خارجهی مصر هم همین چند روز پیش تأکید کرد مسئله سلاح حماس موضوعی فلسطینی است و تنها مردم فلسطین حق تصمیمگیری دربارهی سلاح مقاومت را دارند. ما به مفهوم گستردهی مقاومت باور داریم و ستون اصلی آن مقاومت نظامی است؛ همان نیرویی که نتانیاهو را به پای میز مذاکره کشاند.
هفتم اکتبر نقطهی عطفی تاریخی بود که ستونهای نظامی و امنیتی رژیم را در هم شکست. برای ما، سلاح روح مقاومت است. در این مرحله که هنوز آزادی بهدست نیامده، هیچکس نباید دربارهی کنار گذاشتن سلاح سخن بگوید. وقتی روزی کشور آزاد و مستقل فلسطین مرزهای روشن و بدون محاصره یا حضور اسرائیلی تشکیل شود، آن زمان همین سلاح، جزئی از ارتش ملی کشور ما خواهد بود. اما اکنون، سلاح واکنشی مشروع در برابر کنشِ اصلی یعنی اشغال و جنایت است.
تمام فلسطین همچنان زیر اشغال قرار دارد. بر اساس قوانین بینالمللی، حتی پس از سال ۱۹۶۷ نیز هیچیک از مناطق آزاد نشد. دستکم کرانهی باختری تا امروز در اشغال است و شهرکنشینان همچنان فعالیت دارند.
این وزیر مجرم هر روز وارد مسجدالاقصی میشود، در حالیکه مسجدالاقصی طبق قوانین بینالمللی زیر اشغال محسوب میشود. چون دنیا همهی این واقعیتها را میبیند، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه هر صبح و شب از خلع سلاح سخن میگوید؛ در واقع، این حرف برای او تنها نماد پیروزی ظاهری نتانیاهو در برابر افکار عمومی داخلیاش است.
این موضوع صرفاً بحث رسانهای است، نه مسئلهای واقعی در میز مذاکرات؛ تاکنون چنین موضوعی حتی در بیانیهی وزیر خارجهی مصربهطور مطرح نشده است. برای ما نیز، سلاح یکی از ابزارهای مهم و راهبردی مقاومت است؛ دلیلی روشن دارد، زیرا تا زمانی که نیروهای اشغالگر حضور دارند، وجود این سلاح ضروری است. روزی که اشغال پایان یابد و فلسطین آزاد شود، آنگاه میتوان دربارهی آن بررسی کرد. این تصمیم و حق، مختص ملت فلسطین است، و هیچ نیروی بیگانهای حق ندارد در این باره اظهار نظر یا دخالت کند.
*پس موضوع خلع سلاح حماس در توافق بیان نشده است؟
خیر. در توافق نیست.
*مطابق طرح ترامپ گفته میشود حماس در ادارهی آیندهی غزه نقشی نخواهد داشت، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
آیندهی غزه دو بُعد دارد: نخست، بخش فوری یا اورژانسی همان شرایط پس از روز دوم جنگ. این بخش در طرحهای مصر از چند ماه پیش مطرح بوده، حتی پیش از طرح ترامپ. پیشنهاد مصر این بود که کمیتهای فنی و تکنوکرات تشکیل شود؛ بدون حضور هیچ جنبش سیاسی، نه حماس، نه فتح، نه جهاد اسلامی. ما با این طرح موافقت کردیم، زیرا این کمیته صرفاً دو مأموریت دارد: یکی بازسازی غزه و پاکسازی آثار جنایات رژیم صهیونیستی. میزان ویرانی بسیار زیاد است؛ برآورد آژانسهای بینالمللی نشان میدهد حداقل ۹۵۰۰ پیکر مطهر زیر آوار هستند. ما آنان را «مفقودین» مینامیم، اما حقیقتاً شهدا هستند و بعدی آمادهسازی زمینه برای برگزاری انتخابات آزاد.
در واقع، پرسش دربارهی حماس را نباید از خود حماس پرسید، بلکه باید از جهان سوال کرد آیا جهان امروز آماده است که نتیجهی واقعی یک انتخابات دموکراتیک را بپذیرد؟ تجربهی ما در سال ۲۰۰۶ میلادی تلخ بود؛ حماس با اکثریت کامل و بیش از ۶۵ درصد آرای مردم فلسطین پیروز شد و دولت رسمی تشکیل داد.
اما حتی یک روز این دولت را به رسمیت نشناخت، بلکه جهان منافق با تحریم و محاصره پاسخ داد. شما فرمودید که این تفاهم ۲۰ مادهای که آقای ترامپ نیز خواسته در چهارچوب آن دربارهی مقطع زمانی دو ساله تصمیم به حل مسائل تاریخی هم گرفته است.
این ۲۰ ماده دو بخش دارد. چند نکته دربارهی مقطع زمانی، مرتبط با طوفان الاقصی و جنایات رژیم از یک سو، و دربارهی حماس و مقاومت اسلامی و دشمنان رژیم از سوی دیگر.
اما بخش دیگر شامل نکات راهبردیِ مربوط به کل میهن و حوزههای ملی و منطقهای است که نمیتوان دربارهی آن، تنها یک جنبش سیاسی حتی اگر بزرگ باشد تصمیم بگیرد؛ این موضوع نیازمند اجماع ملی است.
این تفاهم دستهبندی و بخشی از نکات مربوط به مقطع زمانی آن اجرا شده است. اکنون ما در مرحلهی بررسی جزئیات و نکات ظریف برای رسیدن به امضا هستیم که احتمال دارد روز دوشنبه یا سهشنبه انجام شود. پس از آن، وارد مرحلهی تبادل اسرا، تشکیل کمیتهی تکنوکرات، بازگشایی گذرگاهها و در نهایت خروج مرحلهبهمرحلهی رژیم کودککُش صهیونیستی از غزه خواهیم شد.
*آیا ممکن است حماس در موضوع ادارهی غزه و مسئلهی خلع سلاح با طرح ترامپ دچار مشکل شود و جنگ دوباره از سر گرفته شود؟
سلاح، دلیل روشنی دارد، دفاع از آزادی و مقابله با نیروهای اشغالگر. آیا آزادی و پایان اشغال واقعاً تحقق یافتهاند؟ این پرسشی است که باید از جهانیان پرسید. چرا این سؤال را دربارهی خلع سلاح مطرح میکنید، وقتی هنوز اشغال برقرار است؟
تا زمانی که آزادی محقق نشده، صحبت از خلع سلاح نه عملی است و نه منطقی. ممکن است برخی از سران اروپایی و خود نتانیاهو، برای فریب جامعهی خود و نمایش یک پیروزی نمادین، موضوع خلع سلاح مقاومت را مطرح کنند. اما چنین چیزی هرگز تحققپذیر نیست؛ سلاح مقاومت، دلیل و فلسفهی روشنی دارد این سلاح ابزار فوقالعادهای برای وادار کردن رژیم اشغالگر به توافق و تفاهم واقعی است. کسی که این ابزار را از دست بدهد، احمق است.
* با توجه به تحولات پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حملهی حماس به رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن برای محور مقاومت، برخی تحلیلگران معتقدند که حماس در این عملیات دچار برآورد نادرستی شده است. شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاید که این تحلیلگران نظر دیگری داشته باشند؛ کسانی که از آمریکا، لندن و آمریکای لاتین برای شکستن محاصرهی غزه آمدند، همانند ناوگان صمود در دریا و فعالان در خیابانها. به نظر میرسد تحلیل این افراد با تحلیل آن دسته از تحلیلگران که عرض کردید، متفاوت است.
امروز حماس دیگر یک جنبش صرف سیاسی نیست؛ به یک ایده بینالمللی تبدیل شده است. امروز، آفریقای جنوبی کشوری دور از جغرافیای ما، اما با نقاط مشترک تاریخی در مقاومت علیه رژیم آپارتاید خود را شبیه فلسطینیها میداند و وارد میدان شد تا رژیم صهیونیستی را در دادگاههای بینالمللی پاسخگو کند. نتیجه این اقدام، اعلام رسمی جنایتکاری نتانیاهو و دیگر رهبران رژیم اسرائیل بود.
در عرصه دیپلماسی نیز رژیم صهیونیستی وارد محاصره کامل سیاسی شده است. نمونه روشن آن، اسموتریچ، وزیر متعصب و مجرم دولت اسرائیل است که چند ماه پیش مهمان ویژه پاریس در همایش سالانه هولوکاست بود، اما این بار نتوانست حتی پا به فرانسه بگذارد. دولت مکرون تماس گرفت و گفت: مردم ما در خیابانها هستند، نمیتوانیم شما را بپذیریم
امروز شاهد تغییر روایت جهانی هستیم؛ امروز رئیسجمهور کلمبیا، گوستاو پدرو، خواستار تشکیل ارتش بینالمللی برای آزادی فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی شده است. در همین مسیر، چندین کشور روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کردهاند و پروژه عادیسازی روابط که نتانیاهو با سرسختی پیش میبرد، با شکست کامل روبهرو شده است.
از سوی دیگر، تلاش مجرمانه رژیم برای کوچاندن اجباری مردم غزه نیز ناکام مانده است. امروز بیش از ۵۰۰ هزار فلسطینی از جنوب غزه بازگشتهاند نه به خانههای خود، چون خانهها ویران شدهاند، بلکه به بیابانها با حس پیروزی و سربلندی. آنان جشن میگیرند که برنامه گستاخانه و ضدانسانی نتانیاهو برای تبعید ملت فلسطین شکست خورد. میتوان گفت طوفان الاقصی و هفتم اکتبر نشانهای از انعطاف تاریخی مثبت در نبرد فلسطین علیه رژیم صهیونیستی است.
باید «تئوری طوفان» را باید دوباره مرور کنیم؛ تئوریای که مبتنی بر رد کامل رویکردهای سیاسی پیش از هفتم اکتبر است. زیرا امروز ما به مرحله مذاکره با مقاومت رسیدهایم.
برخی مجرمین و اوباش، از بردن نام حماس در این مذاکرات خودداری میکنند و مدعیاند که حماس بخشی از مذاکرات نیست؛ اما در عمل، وقتی تیم مذاکرات ما پشت میز با عنوان «فلسطین» نشست، یعنی حماس نماینده فلسطین شد و فلسطین همان حماس است. این، یکی از دستاوردهای بزرگ هفتم اکتبر است.
بااینحال، نخبگان منطقه در نوعی افسردگی و احساس شکست بهسر میبرند؛ آنها هنوز باور ندارند که میتوان پیروز شد. درحالیکه ما ۷۷ سال زیر سایه جنایات رژیم صهیونیستی زندگی کردهایم، این نقطه نرسیدهایم که بگوییم «ما میتوانیم».
چنین باوری در میان نخبگان وجود ندارد. باید درس استقامت را از کودکان فلسطین بیاموزیم؛ از مادرانی که با وجود قربانیهای فراوان، هنوز با ایمان میگویند: الحمدلله،حسبنا الله، و با سربلندی اعلام میکنند: ما ایستادهایم، ما ریشهداریم، ما در سرزمین خود استواریم درست برخلاف نخبگان جهان.
امروز نخبگان جهان با پدیدهای روبهرو هستند که در علم روانشناسی از آن بهعنوان «زخم اخلاقی» یاد میشود؛ اکنون من بهعنوان یکی از نخبگان حوزههای رسانه، سیاست، دیپلماسی و آکادمیک، چه کمکی برای توقف این جنایت باید انجام بدهم؟
این پرسش بزرگی است. تا امروز ما در نقطهای ایستادهایم که ارزیابی میکنیم آیا مسیر هفتم اکتبر درست بود یا نه؛ و باید گفت که این مسیر درست و پیشرونده بوده است. اکنون، پس از دو سال، مسئله فلسطین به اولویت نخست سیاست جهانی تبدیل شده، و این نتیجه همان طوفان است.
از نظر من، امروز زمان آن رسیده که موضعی متحد در سطح آکادمیک و در میان نخبگان اتخاذ کنیم نه صرفاً در سطح سیاسی رسمی، زیرا آن حوزه نیازمند کارها و سازوکارهای دیگری است. اما اکنون، در سطح جامعه جهانی و در میان انسانها، باید واکنشی مثبت و فعال در برابر جنایت نشان داد؛ باید موضعی صریح برای شکستن محاصره غزه گرفت، و موضعی اخلاقی و انسانی برای محاکمه رژیم صهیونیستی و رهبران آن برگزید. سفر ما از امروز آغاز شد، زیرا تا این لحظه مردم ما نه آب دارند و نه غذا. باید تمام فشار خود را بر باز کردن گذرگاهها و ورود کمکهای بشردوستانه متمرکز کنیم.
* حماس و طراحان عملیات ۷ اکتبر پیشبینی کرده بودند که این عملیات ممکن است تا دو سال ادامه یابد؟
هیچکس در آن زمان تصور نمیکرد. خدا رحمت کند یحیی سنوار، محمد ضیف و دیگر طراحان بزرگ عملیات هفت اکتبر را؛ بیانیههای ایشان پس از عملیات سیفالقدس ۲۰۲۱ بهروشنی هشدار داده بود یا فشار دیپلماتیک گستردهای برای تحقق حقوق مشروع مردم فلسطین علیه رژیم صهیونیستی شکل میگیردیا آنگاه ما چهره جهان و منطقه را تغییر خواهیم داد و این وعده تحقق یافت.
البته بعید میدانم حتی برخی دوستان و نیروهای مقاومت در منطقه، واکنشها و ابعاد این تحول را آنگونه که امروز دیده میشود، پیشبینی کرده باشند که این جنگ دو سال زمان ببرد؛ این تحلیل شخصی من است، زیرا برخی از آنان شهید شدند و برخی دیگر هنوز در میدان جنگ هستند و ما تا به الان اطلاعاتی در این زمینه نداریم.
اما آنچه مسلم است، این عملیات با ارزیابی دقیق و هدفگذاری روشن انجام شد و ما میتوانیم علیه رژیم کار کنیم، میتوانیم روایت جهانی را تغییر دهیم، و میتوانیم اسرائیل را در محاصره سیاسی و انسانی قرار دهیم. این، همان اهداف علنی مهندسان هفتم اکتبر بود که الحمدلله به تحقق پیوست.
گفتگو: زینب منوچهری