مديريت بر يک سازمان حرفهاي، مستلزم شناخت مأموريت سازماني آن و داشتن تجربه عملي در انجام وظايف عملياتي آن است.
ديوان محاسبات يک سازمان نظارتي عالي است که جايگاه ويژه در قانون اساسي دارد. بودجه ابزار اجراي سياستهاي مالي توسط دولت، براي رسيدن به اهداف پيشبيني شده در قالب برنامههاي عمراني و نهايتا تأمين رفاه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه است. بررسي ميزان موفقيت در رسيدن به اهداف پيشبيني شده و انطباق و يا انحراف از برنامههاي مصوب توسط قانونگذار، اهميت انجام اين مهم و نقش برجسته ديوان محاسبات را آشکار مينمايد.
راهبري و مديريت چنين سازماني در گرو شناخت وظايف و آشنايي با آن است و صرف آشنايي تئوريک و نظريهپردازي راجع به آن، هيچ مشکلي را حل نميکند، همچنان که گذشتهها، مؤيد همين مطلب است و صرف نظر از فراز و نشيبهاي هر دوره، تصدي اين سازمان حرفهاي نظارتي، کم و بيش درياي متلاطم، داراي موجهاي برهمريز بوده است. باز هم شروع دوره تصدي ديگر و انتخابي جديد پيش روست؛ راستي ملاک انتخاب شما چيست؟
تجربيات عملي منتخبان و يا داوطلبان در امور عملياتي اصلي ديوان، سوابق فني و حرفهاي آنان در اين زمينه و يا... آنچه ديده ميشود و افراد منتخب کميته و گروه بررسي کننده نشان ميدهد چنين نيست. آيا صرف داوطلب بودن و يا معرفي شدن از سوي شخص يا گروه، يا شهرت و پست و مقام قبلي کفايت ميکند؟
در صورتي كه به اين موارد توجه كافي نشود، چه بسا پايان دوره فرا رسد و تجربهاي شکستخورده خودنمايي كند!
بيشتر بينديشيم و با شناخت بيشتري عمل کنيم و صرفا پيجوي شاغلي براي تصدي شغلي نباشيم.
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا