نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران میگوید: مشکل امروز ما حماس نیست؛ مشکل اشغالگری است. مردم فلسطین سالهاست که در برابر اشغال مقاومت میکنند و اساس این اشغالگری بر تروریسم بنا شده است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک؛ سازمان ملل متحد اخیراً در قطعنامهای بار دیگر بر راهکار دودولتی برای حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی تأکید کرد؛ طرحی که بر تشکیل کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل مبتنی است.
در مقابل، تلآویو این مسیر را منوط به خلعسلاح کامل گروههای مقاومت و حذف کامل ساختارهای نظامی آنان میداند. این پیششرط از دید جریانهای مقاومت بهمنزله تسلیم در برابر اشغالگری و مقدمه نابودی حق بازگشت و حاکمیت فلسطینیان تلقی میشود.
«ابوشریف» در گفتوگو با خبرنگار تابناک گفت:
-مردم فلسطین بلد هستند خودشان را اداره کنند
-مقاومت فلسطین قبل از انقلاب ایران وجود داشته و نیابتی جمهوری اسلامی ایران نیست
-بحران هویتی و موجودیتی گریبان رژیم صهیونیستی را گرفته است
-چرا هیچ کسی از اشغالگری نمیپرسد و همه صرفا متوجه «مقاومت» هستند
مشروح گفتگوی تابناک با «ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در ادامه آمده است.
*در نشست سازمان ملل برای یافتن راهحل مسالمتآمیز مسئله فلسطین، طرح راهکار دو دولتی مطرح شده است. این در حالی است که فرانسه و انگلیس اعلام کردهاند در نشست آتی سازمان ملل که قرار است در ماه سپتامبر رسماً فلسطین را بهعنوان یک کشور به رسمیت خواهند شناخت. پیشتر نیز برخی کشورهای اروپایی این اقدام را انجام داده بودند. دلایل به رسمیت شناختن فلسطین از سوی کشورهای غربی و اروپایی چیست؟
تاکنون ۱۴۱ کشور جهان دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند و فرانسه نخستین کشوری نیست که چنین قصدی دارد. با این حال، اهمیت کشورهایی همچون فرانسه، انگلستان، کانادا و استرالیا و همچنین اعضای پیمان ۲۰ و گروه ۷ و سایر کنفرانسها و سازمانهایی که تحت این عناوین شناخته میشوند به این مسئله اهمیت بیشتری داده است.
در این میان، فرانسه مجموعهای از مؤلفهها را پیشِرو دارد که باعث شده اکنون این موضوع را مطرح کند و بخواهد دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. نخستین عامل، فشارهای شدید مردمی در داخل فرانسه است که بسیار گسترده و جدی بوده و همانطور که میدانید، مسئله فلسطین در سطح جهان یک موضوع اساسی محسوب میشود. فرانسه این موضوع را کاملاً درک کرده و بهخوبی میداند که بدون حل مسئله فلسطین، سایر مشکلات نیز قابل حل نخواهد بود.
افزون بر این، مؤلفههای داخلی و خارجی نیز وجود دارد. یکی از مؤلفههای مؤثر خارجی این است که فرانسه میخواهد نقش دیپلماتیک قدرتمند خود را یک بار دیگر احیا کند. این در حالی است که فرانسه مدتهاست از صحنه منطقه جهان اسلام و سایر مناطق جهان فاصله گرفته و نفوذش در آفریقا و خاورمیانه در سالهای اخیر به میزان زیادی کاهش یافته است. حال آنکه در گذشته، از دوران شارل دوگل تا ریاستجمهوری ژاک شیراک، فرانسه یکی از قدرتهای بزرگ منطقه و جهان به شمار میرفت.
بر همین اساس، فرانسه قصد دارد نقش خود را مجدداً احیا کند، اما این بار به دور از آمریکا و به دور از شخص ترامپ. ترامپ فردی است که تنها به مسائل داخلی آمریکا نمیاندیشد، بلکه نگاهی فراملی و جهانی دارد.
علاوه بر این، مؤلفه داخلی مهمی نیز وجود دارد و آن نزدیک بودن انتخابات در فرانسه است. به همین دلیل، این موضوع دوباره مطرح شده تا جایگاه سیاسی مناسبی برای فرانسه ایجاد شود.
با این حال، پرسش اصلی این است که آیا این طرح و این اقدام میتواند نتیجه عملی داشته باشد و به سرانجام برسد؟ به نظر من خیر. این اتفاق رخ نخواهد داد، زیرا عامل و مؤلفه اصلی در این زمینه، رژیم صهیونیستی است. این رژیم به هیچوجه با تشکیل کشور فلسطین موافقت نخواهد کرد. همانگونه که اخیراً در کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) شاهد بودید، حتی جریانهای چپگرای موجود در رژیم صهیونیستی نیز جز در شرایطی کاملاً خاص حاضر به پذیرش این موضوع نیستند.
همزمان، آمریکا نیز همواره در کنار اسرائیل قرار دارد و هر اقدامی که اسرائیل بخواهد، ایالات متحده نیز آن را حمایت و اجرا میکند. از این رو، این طرح، از نظر عملیاتی، ارزش اجرایی ندارد و تنها نتیجه آن تشدید فشار بر مردم فلسطین خواهد بود.
افزون بر این، در صورت اجرای چنین اقدامی، شروط بسیار خاصی مطرح است که مهمترین آنها اصلاح ساختار تشکیلات خودگردان فلسطین مطابق خواستههای غرب، حذف مقاومت از صحنه و ایجاد کشوری بدون سلاح است. این شرایط بهروشنی نشان میدهد که چنین طرحی نتیجه واقعی و ملموسی نخواهد داشت.
*نیروهای مقاومت چه طرحی را برای آینده غزه بعد از جنگ میپذیرند؟
ما، بهعنوان مردم فلسطین و بهعنوان مقاومت، در برابر اشغالگر ایستادهایم و همچنان ایستادگی خواهیم کرد. ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم اشغالگر، غاصب و نامشروع میدانیم. وقتی میگویم «ما»، منظور تمام گروههای مقاومت از جمله جهاد اسلامی و سایر گروههای فلسطینی و همچنین مردم فلسطین است.
با این حال، مشکل اصلی ما اطرافیان ما هستند؛ از جمله تشکیلات خودگردان فلسطین که در حال حاضر، در عمل فقط نماینده حدود ده درصد از مردم فلسطین است. مشکل ما مقاومت نیست؛ ما بهعنوان مقاومت، در حال مبارزه هستیم و به مبارزه ادامه میدهیم. حتی موفق شدهایم رژیم صهیونیستی را با چالشها و مشکلات بسیار زیادی در داخل سرزمینهای اشغالی مواجه کنیم. امروز شاهدیم که به دلیل جنایاتی که این رژیم مرتکب شده و به خاطر مقاومت ما، رژیم صهیونیستی مشروعیت خود را در جهان از دست داده است.
اکنون در سراسر دنیا، بسیاری از مردم از سیاستهای رژیم صهیونیستی ناراضی هستند؛ چه در جهان عرب، چه در جهان اسلام، چه در اروپا و چه در آمریکا. این نارضایتی روزبهروز در حال افزایش است و به مرحلهای هشداردهنده رسیده، تا آنجا که حتی اندیشمندان و سیاستمداران غربی و صهیونیستی، نگران نابودی اعتبار و آبروی این رژیم هستند.
مشکل ما، مقاومت نیست؛ مشکل ما، متأسفانه، جهان عرب و جهان اسلام است. در جهان عرب و اسلام، هیچ طرح ویژه و مشخصی برای حل این مسئله وجود ندارد. به یاد بیاوریم که در سال ۲۰۰۲ اتحادیه عرب طرحی به نام «طرح دو کشور» ارائه کرد که بر اساس آن، یک کشور اسرائیلی و یک کشور فلسطینی ایجاد میشد و حتی پذیرفتند رژیم صهیونیستی را در کنار کشور فلسطین به رسمیت بشناسند. اما خود رژیم صهیونیستی این طرح را رد کرد و نپذیرفت. بدتر از آن اینکه اتحادیه عرب و کشورهای عربی هیچ تلاشی نکردند تا دستکم این طرح را به رژیم صهیونیستی تحمیل کنند و آن را وادار به پذیرش و اجرای آن کنند.
نمونهاش عربستان سعودی است که بهویژه در سالهای اخیر کوشیده در جهان عرب نفوذ بیشتری کسب کند؛ مشابه همان رویکردی که فرانسه امروز دنبال میکند، یعنی به رسمیت شناختن فلسطین. اما تلاشی که عربستان میکند، همانند تلاش فرانسه، در نهایت بینتیجه خواهد ماند و هیچ ثمره عملی نخواهد داشت.
تا امروز، نه کشورهای جهان، نه رژیم صهیونیستی، نه کشورهای عربی، و نه سازمان ملل، حتی یک طرح مشخص به ما ارائه نکردهاند تا ما آن را بررسی کنیم. هر چه هست، فقط حرف است. از این رو، ما بهعنوان مقاومت، تنها راهی که برای خود قائل هستیم، نبرد و ادامه مقاومت است.
البته این مقاومت، قطعاً دو اثر دارد: یک اثر منفی و یک اثر مثبت؛ هم برای ما، هم برای رژیم صهیونیستی. برای نمونه، اثر منفی برای ما این است که رژیم صهیونیستی میکُشد، ویران میکند، قتلعام میکند و مردم فلسطین را وادار به کوچ میکند. اما در مقابل، اثر مثبت برای ما و اثر منفی برای رژیم صهیونیستی این است که جنایات گسترده و کشتارهایی که انجام میدهد و تصاویر منتشرشده از این فجایع، موجب فروپاشی تدریجی از درون این رژیم شده است.
قدرت نرم این رژیم، که به آن میبالید، اکنون در حال فرسوده شدن و نابودی است. تصاویر جنایاتی، چون گرسنگی دادن به مردم غزه، وجههای را که این رژیم طی سالهای طولانی با ماشین تبلیغاتی قدرتمند خود ساخته بود، کمکم از بین برده است.
امروزه هر هفته هزاران تظاهرات در جهان برگزار میشود. حتی سازمانهای مدافع حقوق بشر- از جمله سازمانهای چپگرای اسرائیلی- علناً اعلام کردهاند که اقدام اسرائیل در نوار غزه، مصداق یک جنگ نسلکشی است. این امر موجب شده وجهه رژیم صهیونیستی بهشدت آسیب ببیند، روابطش با یهودیان جهان تضعیف شود و در سطوح مختلف با عقبگرد روبهرو شود.
همزمان شاهدیم که موضع کشورهای مختلف نسبت به رژیم صهیونیستی در حال تغییر است؛ از جمله اقدام اخیر فرانسه برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین. کار به جایی رسیده که «جوزپ بورل»، مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اخیراً در مقالهای صراحتاً نوشت که کشورهای غربی باید موضعی قاطع در برابر جنایات اسرائیل اتخاذ کنند، این جنایات را محکوم نمایند و رژیم صهیونیستی را مورد بازخواست قرار دهند. این نشان میدهد که حتی در غرب و اروپا نیز صداهای معترض بلند شده است.
ما اکنون در برابر رژیم صهیونیستی درگیر نبردی هستیم که بیشک هزینهها و خسارتهای زیادی برای ما دارد، اما در سطح مسئله فلسطین، توانستهایم مؤلفههای مثبت قابل توجهی نیز بهدست آوریم؛ از جمله اقدام فرانسه در طرح این موضوع، و همچنین موج تظاهرات به نفع فلسطین.
تأکید میکنم یکی از مهمترین خسارتهایی که رژیم صهیونیستی متحمل میشود، فروپاشی درونی آن است. این رژیم طی سالها با اتکا به ماشین عظیم تبلیغاتی، خود را مظلوم و قربانی جلوه داده بود، اما اکنون با جنایات خود، چهره واقعیاش آشکار شده، قدرت نرم و اعتبارش را از دست داده است. اگر حق وتوی ایالات متحده، سلاح آمریکایی و انفعال و سستی جهان عرب و اسلام نبود، این رژیم تاکنون از بین رفته بود.
*در مورد آینده اداره غزه، سناریوهای مختلفی مطرح شده است که در اکثر آنها برای نیروهای مقاومت جایگاهی در نظر گرفته نشده است. به نظر شما حماس و جهاد اسلامی میتوانند این معادلات را تغییر بدهند؟
نظر من این است که ما و مردم فلسطین فعلاً به دنبال بحث در مورد آینده غزه نیستیم و اصلاً درباره آن صحبت نمیکنیم. مردم فلسطین مردمی هستند که ۹۷ درصدشان تحصیلات دانشگاهی دارند؛ یک ملت باسواد که خودشان میتوانند امورشان را اداره کنند و منتظر نمینشینند تا افرادی مانند ماکرون، سارکوزی یا ترامپ بیایند و برایشان نظر بدهند و آنها را اجرا کنند.
مردم جهان شاهدند که ۲۲ ماه است غزه تحت بمباران قرار دارد و ما ثابت کردیم که خودمان میتوانیم امورمان را پیش ببریم. هرجومرجی که در غزه نشان داده میشود، هیچ ارتباطی با مردم فلسطین ندارد و ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل است برای این که بگویند اوضاع آشفته است و باید حکومت جدیدی بیاید و اوضاع را سامان دهد.
ما میتوانیم خودمان را اداره کنیم، حماس هم میتواند اداره کند، اصلاً فرقی نمیکند حماس باشد یا هر گروه دیگر. ما منتظر کشورهای خارجی نمیمانیم که برای ما شرط بگذارند و ما قبول کنیم. کشورهایی که درباره پساجنگ صحبت میکنند، همانهایی هستند که میخواهند حماس یا مقاومت را حذف کنند. باید بگویم حماس یک گروه نیست؛ بخشی از ملت فلسطین است. مقاومت یک سازمان جدا نیست، یک بستر اجتماعی و مردمی است.
جهاد اسلامی، حماس و گروههای دیگر مقاومت، ۶۰ درصد مردم فلسطین را نمایندگی میکنند و پایگاه گستردهای بین مردم دارند. بنابراین، به هیچ عنوان نمیتوان این گروهها را کنار گذاشت، چون آنها خودشان بخشی از ملت فلسطین هستند. ایدههایی که برای بعد از جنگ و کنار گذاشتن مقاومت مطرح میشود، ساخته برخی کشورهای غربی است که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. متأسفانه مواضع ضعیف برخی کشورهای عربی و اسلامی باعث شده این ایدهها بیشتر مطرح شود.
یکی از مشکلات ما همین مواضع کشورهای عربی و اسلامی است؛ مثلاً عربستان سعودی، مصر، بحرین و امارات با اسلام سیاسی دشمنی میکنند و همین به غرب کمک کرده است که این نظریات غلط را مطرح کند. مشکل امروز ما حماس نیست؛ مشکل اشغالگری است. مردم فلسطین سالهاست که در برابر اشغال مقاومت میکنند و اساس این اشغالگری بر تروریسم بنا شده است.
تا امروز هیچکس در جهان برای مقابله با این اشغالگری کاری نکرده و حتی آن را محکوم نکرده است. هیچکس از اشغالگر سؤال نمیکند، بلکه به مردم فلسطین میگویند شما چه میخواهید بکنید. ما به این طرحها اهمیتی نمیدهیم، چون مردم فلسطین میتوانند خودشان امورشان را اداره کنند و این را در عمل ثابت کردهاند. آنها آینده خود را خودشان تعیین خواهند کرد؛ ملتی آگاه که خود قدرت اداره امور خود را دارد.
مشکل این است که جهان حقیقت را کنار گذاشته است. همه از مردم فلسطین میپرسند چه میخواهند بکنند، اما فراموش میکنند که این اسرائیل است که فلسطین را اشغال کرده است. چرا کسی درباره این موضوع حرفی نمیزند؟ چند روز پیش کنست اسرائیل طرح الحاق نه تنها غزه بلکه کرانه باختری را هم تصویب کرد، اما چرا همه در این باره ساکتند؟ چرا درباره یورش شهرکنشینان به مسجدالاقصی چیزی گفته نمیشود؟
حتی وقتی فرماندهان و رهبران مقاومت را ترور کردند، ما به مقاومت ادامه دادیم. ۲۲ ماه است که مردم غزه مقاومت میکنند و اداره امورشان را در دست دارند. بیمارستان شفا چند بار بمباران شد، ولی مردم دوباره آن را بازسازی و راهاندازی کردند. مردم فلسطین خودشان مقاومت هستند و مقاومت بخشی از وجود آنهاست.
با وجود ترور فرماندهان و بمبارانها، مردم فلسطین نشان دادهاند که حتی در شرایط بسیار دشوار هم میتوانند زندگیشان را اداره کنند و به هیچکدام از این طرحها نیازی ندارند. آنها حتی بهتر از پیشرفتهترین دولتهای جهان میتوانند کشورشان را اداره کنند. این طرحهایی که مطرح میشود فقط بهانهای است برای ایجاد مانع در راه حل مسئله فلسطین و نجات رژیم صهیونیستی از فشارهایی که بر آن وارد است.
حالا غرب و خود اسرائیل میخواهند مشکل را به گردن مردم فلسطین بیندازند، نه اشغالگران. در حالی که مسئله اصلی، اشغالگری و جنایات رژیم صهیونیستی است. مشکل فلسطین مطالبه حقوقش نیست، بلکه غصب این حقوق است. مشکل ما زورگویی و باجخواهی ترامپ، رژیم صهیونیستی و حامیان آنهاست.
ترامپ فکر میکند وقتی یک پیام در شبکههای اجتماعی منتشر میکند، همه دنیا باید آن را بخوانند، به آن گوش کنند و از آن تبعیت کنند. این، مشکل اصلی ماست وگرنه فلسطین هیچ مشکلی با جهان ندارد.
*آیا مقاومت فلسطین حاضر میشود سلاح خود را زمین بگذارد؟
خیر، به هیچ عنوان! ما به هیچ عنوان سلاح خود را زمین نمیگذاریم و حق ما در زمینه دفاع از خودمان در برابر اشغالگر، که در سازمان ملل متحد نیز در سال ۱۹۷۴ میلادی تأیید شده است، محفوظ است. در قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، علناً بر این موضوع تأکید و اجازه داده شد که از سلاح در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی برای استیفای حقوق و استرداد حقوق استفاده شود و حتی تأکید شد که اشغالگری، بزرگترین تروریسم است.
این یک حق مشروع برای ماست و باید دنیا از این حق مشروع ما حمایت کند، نه اینکه از اشغالگر حمایت نماید. ولی اکنون، متأسفانه آنچه شاهدیم، حمایت غرب، آمریکا، اروپا و حتی برخی کشورهای عربی از اشغالگری رژیم صهیونیستی در برابر ملت فلسطینی است که اشغال شده و تحت اشغال قرار دارد. شما میبینید که نه فقط غزه، بلکه اکنون کرانه باختری نیز ضمیمه رژیم صهیونیستی شده است.
اکنون دولت ابومازن هیچ کاری از پیش نمیبرد و هر وقت رژیم صهیونیستی بخواهد، نیروهای خود را میفرستد تا حتی خود ابومازن را بازداشت کنند و ببرند.
این در حالی است که تشکیلات خودگردان فلسطین هر آنچه را که رژیم صهیونیستی میخواهد انجام میدهد و با آن هماهنگی کامل امنیتی دارد، اما باز هم رژیم صهیونیستی از آن راضی نیست و بیشتر میخواهد.
اوضاع به جایی رسیده که رژیم صهیونیستی میتواند علناً مردم فلسطین را له کند و هر کاری که بخواهد انجام دهد. مدتی قبل، «بتسالل اسموتریچ»، وزیر راستگرای افراطی رژیم صهیونیستی، در مصاحبهای علناً گفته است: «مردم فلسطین سه راه پیش رو دارند: یا کشته میشوند، یا باید مهاجرت کنند، یا باید به همان شکلی که ما میگوییم زندگی کنند» یعنی اگر میخواهند زنده بمانند، باید هر طور که ما بخواهیم زندگی کنند. این وضعیتی است که اکنون پیش پای مردم فلسطین گذاشته شده است.
این دولتی که فاشیستی و نازیستی است در رژیم صهیونیستی، من سوالم از شما این است: دنیا اکنون کجاست در برابر این منطق نازیستی و فاشیستی که نه فقط در حرف بلکه عملاً آن را اجرا میکند؟ اکنون جنایات ضدبشری و جنگ نسلکشی علیه مردم غزه در جریان است، امّا دنیا که ادعا دارد کجاست؟ ولی میبینیم که کسی کاری انجام نمیدهد، چرا؟ به دلیل فشارهایی که برای حمایت از رژیم صهیونیستی وجود دارد و به دلیل نبود عدالت.
همچنین به دلیل اینکه غربیهایی که مدعی دفاع از حقوق بشر بودند، اکنون از آن دفاع نمیکنند و حتی نمیپرسند حقوق بشر کجاست. به همین دلیل، تمام دنیا و حتی سازمان ملل متحد و غربیها در ادعای دفاع از حقوق بشر شکست خوردهاند. آنان که در گذشته ادعا میکردند حامی حقوق بشرند، اکنون میبینیم که اینگونه نیست و هیچ اقدامی انجام نمیدهند؛ لذا تأکید میکنم که ما به هیچ عنوان از سلاح خود دست برنمیداریم و از مقاومت نیز دست برنمیکشیم.
تحت هر شرایطی، چه سلاح داشته باشیم و چه نداشته باشیم، به مقاومت خود ادامه میدهیم. برای نمونه، در انتفاضه اول که به انتفاضه سنگ معروف بود، ما جز سنگ چیزی نداشتیم؛ حتی یک قبضه سلاح کمری کوچک هم در فلسطین نبود، ولی ایستادیم و با تظاهرات و سنگ مقاومت کردیم. خود من در آن زمان نوجوان بودم و در محیطی رشد کردم که فقط با سنگ یا تظاهرات با رژیم صهیونیستی میجنگیدیم و هیچ چیز دیگری نداشتیم.
حتی برخی از فلسطینیها به خاطر پرتاب سنگ یا اتهامات بسیار کوچک، به حبس ابد محکوم شدند؛ یعنی تا این حد فشار بود، ولی مقاومت متوقف نشد. مقاومت ادامه پیدا کرد و باز هم ادامه میدهیم تا زمان زوال رژیم صهیونیستی و پایان اشغالگری، چه سلاح داشته باشیم چه نداشته باشیم.
*پس از حملات ۷ اکتبر، حماس و جبهه مقاومت ضرباتی را متحمل شدند. آیا تصور نمیکنید که این حملات با اشتباهات محاسباتی صورت گرفت؟
بله، این درست است. یک عملیات نظامی منظم علیه مواضع نظامی انجام شد. ابتدا این را تاکید کنم که غیرنظامیهایی که در حملات ۷ اکتبر کشته شدند، توسط مقاومت کشته نشدند بلکه در آتش رژیم صهیونیستی جان باختند. بمبارانی که صورت گرفت، علیه شهرکهای صهیونیستی و جشنی که آنجا هدف قرار گرفت توسط هواپیماهای اسرائیلی انجام شد، نه مقاومت. اما متأسفانه غربیها حمایت شدیدی از رژیم صهیونیستی کردند و با کمال تأسف، مسلمانان و اعراب نیز موضع خوبی در حمایت از مقاومت فلسطین اتخاذ نکردند. به همین دلیل، رژیم صهیونیستی خود را در موضع برتر دید و شروع به ضربه زدن و سرکوب شدید مردم فلسطین کرد.
نکته اینجاست که ما انتظار نداشتیم رژیم صهیونیستی اینچنین به جنگ ادامه دهد. حتی تحلیلگران اسرائیلی، اعم از سیاستمداران و نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی، تصور میکردند این جنگ نهایتاً دو ماه طول بکشد؛ این تحلیل خودشان بود. اما دیدیم که تا اکنون ۲۲ ماه است که این جنگ ادامه دارد.
اکنون خود رژیم صهیونیستی نیز به دلیل طولانی شدن جنگ با مشکل مواجه شده است. اکنون سیاستمداران اسرائیلی و حتی غربیها به این نتیجه رسیدهاند که نتانیاهو این جنگ را برای اهداف شخصیاش ادامه میدهد تا در قدرت بماند و به دلیل جنگ قدرت داخلی، حکومت خود را حفظ کند. در غیر این صورت، رژیم صهیونیستی مانند ماست؛ همانگونه که ما خسارت دیدهایم، آنها نیز هر روز خسارت میبینند.
اکنون وجهه رژیم صهیونیستی در دنیا از بین رفته و جهان روزبهروز بیشتر در برابر آن موضع میگیرد. اما آنچه جنگ را تداوم بخشیده، این است که سطوح سیاسی رژیم صهیونیستی مانند نتانیاهو تلاش میکنند به خاطر اهداف خودشان جنگ ادامه یابد. زیرا نتانیاهو میداند اگر جنگ تمام شود، به خاطر اشتباهاتش حتماً بازخواست خواهد شد و به زندان خواهد افتاد. او پروندهای در دادگاه دارد و به خاطر ۷ اکتبر هم حتماً بازخواست خواهد شد، چرا که در زمان وقوع ۷ اکتبر، نخستوزیر اسرائیل بود. همچنین نباید فراموش کرد که نتانیاهو پیش از ۷ اکتبر کوشید نهادهای امنیتی و قوه قضائیه را به نفع خود تغییر دهد و برخی افراد را برکنار کند؛ مطمئن باشید اگر جنگ تمام شود و نتانیاهو برود، حتماً به خاطر این موضوع هم محاکمه خواهد شد.
باز هم تأکید میکنم که ما انتظار چنین مسئلهای را نداشتیم، ولی این اتفاق افتاد. البته بهای گزافی بابت این جنگ پرداختیم، ولی همزمان فوایدی نیز برای ما داشت. در نهایت باید بگویم که ما به عنوان مقاومت و مردم فلسطین باید این بها را میپرداختیم، چرا که لازم بود جهان، امت اسلامی و ملت خودمان را بیدار کنیم. همچنین باید باعث میشدیم احساس انقلابی که متأسفانه در سالهای اخیر در جهان و در برابر امپریالیسم سرمایهداری غرب خاموش شده بود، دوباره بیدار شود.
*در شرایط جدید، جبهه مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی، چگونه میتواند خود را احیا کنند؟
ما در صحنه حضور داریم. یک دفتر اداری نیستیم که فقط در آن بنشینیم؛ بلکه همانطور که گفتم، بخشی از مردم فلسطین هستیم و نقطه ثقل اصلی ما در داخل فلسطین قرار دارد. ما از حمایت کامل مردمی برخورداریم؛ اگر این حمایت نبود، مطمئن باشید مقاومت تا امروز نمیتوانست دوام بیاورد.
نمونه آن گردانهای جنین، نابلس و طولکرم است که همه آنها جزو جهاد اسلامی هستند و با حمایت مردمی میجنگند و مبارزه میکنند. ما از حمایت مردمی کامل برخورداریم، زیرا بخشی از همین مردم هستیم، همانطور که گفتم و تأکید میکنم.
همراه با گروههای مقاومت، حداقل ما ۶۰ درصد مردم فلسطین را تشکیل میدهیم. به همین دلیل نگران نیستیم و دغدغهای درباره آینده خود نداریم؛ البته برای مردم نگران هستیم و این طبیعی است، زیرا مردم فلسطین واقعاً زیر این همه جنایت و ددمنشی ضدبشری رژیم صهیونیستی ایستادگی و مقاومت میکنند. ما برای آنها نگرانیم، اما ایمان داریم آینده ما روشن و شکوفاست و رژیم رو به زوال است، زیرا این رژیم ساختگی و غیرواقعی است و نهایتاً به سمت نابودی خواهد رفت.
ما سوریه را دیدیم که ۱۳ سال دچار جنگ داخلی بود، اما باقی ماند. عراق نیز همینطور، لبنان همینطور، و ایران اکنون با مشکلات فراوان روبهرو است، اما باقی مانده است. همه کشورها دچار مشکل میشوند، اما باقی میمانند، زیرا چیزی به نام بحران موجودیت ندارند؛ آنها بهعنوان کشور وجود دارند و ریشه دارند. آیا سوریه نابود شد؟ آیا عراق نابود شد؟ آیا ایران نابود شد؟ خیر، چون بحران موجودیت ندارند.
اما رژیم صهیونیستی بحران موجودیت دارد. اگر با یک جنگ واقعی روبهرو شود، مطمئن باشید متلاشی میشود، زیرا اصلاً ریشه ندارد. رژیم صهیونیستی رژیمی است که در منطقه کاشته شده و بههمین دلیل ریشهای ندارد. با وقوع یک جنگ واقعی، بدون تردید رو به زوال میرود و متلاشی خواهد شد.
اکنون نگاه کنید؛ این رژیم اینهمه انسان را میکشد، فلسطینیان را گرسنه نگه میدارد، و ویرانی ایجاد میکند، اما به کجا رسیده است؟ آیا توانسته مردم فلسطین را نابود کند یا ریشهکن سازد؟ خیر، چون فلسطینیها بحران موجودیت ندارند.
اگر به سراغ یک جوان فلسطینی بروید که زیر آتش است، خانهاش ویران شده، کشته میشود و در گرسنگی نگه داشته میشود، باز هم بحران موجودیت ندارد، زیرا در این سرزمین ریشه دارد. در مقابل، رژیم صهیونیستی، چون ریشه ندارد، مجبور به کشتار، تخریب، جنایت و نابودی است.
علت همه این ددمنشیها و وحشیگریهای رژیم صهیونیستی همین بحران موجودیت است که موجب میشود این رژیم چنین رفتارهایی علیه مردم فلسطین انجام دهد.
ما مطمئن هستیم حقوق مردم فلسطین بازخواهد گشت، مردم فلسطین حقوق خود را استیفا خواهند کرد و رژیم صهیونیستی رو به زوال است. به همین دلیل، غربیها و بهویژه آمریکا با تمام توان از این رژیم حمایت میکنند تا به نوعی جلوی نابودی آن را بگیرند.
*برخی ادعا میکنند که مقاومت اسلامی از طرف ایران در فلسطین مبارزه میکند. آیا این ادعا را میپذیرید؟
این سخنی که مطرح فرمودید، تلاشی از سوی غربیهاست که میخواهند واقعیت را وارونه جلوه دهند؛ انگار که اسرائیل کشوری محترم و آبرومند در منطقه است و مردم فلسطین در رفاه و آرامش، زیر سایه این دولت اسرائیل زندگی میکنند و گویا تنها مشکل در ایران است.
به زعم آنان، ایران کشوری است که در جهان ایجاد بحران کرده است؛ اگر ایران و نظام جمهوری اسلامی نبود، اکنون همه مشکلات حل شده و مسئله فلسطین هم وجود نداشت و همهجا گلوبلبل بود. اما یک چیز را فراموش کردهاند: مسئله فلسطین پیش از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است؛ از سال ۱۹۱۷ میلادی که مردم فلسطین در برابر اشغالگری انگلستان ایستادند- انگلستانی که خود این رژیم صهیونیستی را ایجاد کرد- مقاومت مردم فلسطین آغاز شده است؛ بنابراین این موضوع ارتباطی به جمهوری اسلامی ایران ندارد.
از سال ۱۹۱۷ تا کنون، ما شاهد انتفاضهها و انقلابهای فراوان بودهایم: انقلاب شیخ عزالدین قسام، انقلاب ۱۹۳۶، انقلاب ۱۹۴۸ علیه اشغال فلسطین، جنگ ۱۹۶۷ که اعراب به پا خواستند و جنگ ۱۹۷۳. همه اینها قبل از انقلاب ایران رخ داده است.
به همین دلیل، وقتی ما را متهم میکنند که فلسطین برای ایران کار میکند، این سخن بیاساس است؛ انقلاب فلسطین بسیار قبلتر از انقلاب ایران آغاز شده است. مشکل اصلی، خود اشغال است، نه جمهوری اسلامی ایران.
اما متأسفانه دستگاه تبلیغاتی عظیم غرب و رژیم صهیونیستی بهگونهای وانمود کردهاند که گویی مشکل در ایران است و این گروهها برای ایران فعالیت میکنند، پس باید نظام ایران را سرنگون کرد تا جهان از این مشکلات رها شود، بیآنکه به دلیل اصلی یعنی اشغالگری بپردازند.
همانطور که عرض کردم، مشکل واقعی، اشغالگری است؛ اشغالگری اسرائیلی که اصلاً به مردم فلسطین فرصتی نمیدهد تا حقوق خود را بازپس گیرند. بهعنوان نمونه، من اسموتریچ، یکی از اعضای دولت اسرائیل را مثال زدم که آشکارا گفت فلسطینیها سه راه دارند: یا بمیرند، یا کوچ کنند، یا به شکلی که ما میخواهیم زندگی کنند. ببینید، مشکل نه در ایران است، نه در اردن، نه در بغداد و نه در جاهای دیگر؛ مشکل در خود موجودیت رژیم صهیونیستی است که بهجای ملت فلسطین ایجاد شده است.
برای مثال، میگفتند مشکل در بشار اسد است و تا وقتی او هست، مسئله هم باقی است، اما بشار اسد رفت و باز هم مسئله فلسطین باقی ماند. سوریه هزاران سال، ایران دهها هزار سال، سرزمین شام و فلسطین هم هزاران سال تمدن دارند، اما هیچیک از این کشورها مشکلآفرین نبودهاند. مشکل، همین اشغالگری است که منطقه را نابود و ویران کرده است. مشکل نه در بغداد، نه در سوریه، نه در اردن و نه در ایران، بلکه در خود اشغالگری است وگرنه مردم فلسطین از همان سال ۱۹۱۷ مبارزه کردهاند و این موضوع ارتباطی با ایران یا دیگر کشورها ندارد.
مؤسسهای به نام «ابو غزاله» که بسیار معتبر در جهان اسلام، جهان عرب و حتی در غرب است، آماری تهیه کرده که یکی از دلایل نگرانی اسرائیل و ایجاد این شانتاژ تبلیغاتی را نشان میدهد. طبق این آمار، تعداد فلسطینیها در جهان ۳۳ میلیون نفر است (فلسطینیان یا کسانی که ریشه فلسطینی دارند)، اما کل جمعیت یهودیان جهان ۱۵ میلیون است. این یکی از دلایل ترس اسرائیلیهاست.
در خود فلسطین هم اگر حساب کنیم، جمعیت فلسطینیها در غزه، کرانه باختری، فلسطینیهای دارای شناسنامه در مناطق ۱۹۴۸ و قدس حدود ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است. جمعیت اسرائیلیها کمتر است. با وجود تمام تلاشهای آنان برای بیرون راندن ما و جایگزین کردن جمعیت خودشان، باز هم تعداد ما بیشتر است.
حتی اگر مسئله حق را کنار بگذاریم، از نظر جمعیت نیز ما برتری داریم و در سرزمین تاریخی فلسطین باقی خواهیم ماند. حتی مورخین جدید در خود رژیم صهیونیستی هم تأکید کردهاند که حق با مردم فلسطین است.
«ایلان پاپه»، کتابی تحت عنوان «پاکسازی نژادی در فلسطین» نوشته و «شلومو زند» نیز کتاب «اختراع ملت یهود» را منتشر کرده است. این افراد که خود یهودیاند، صراحتاً اعتراف کردهاند که ملت یهود و اسرائیل ساختگی است.
حتی صدراعظم آلمان نیز در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با ایران سخن سنگینی بر زبان آورد و گفت اسرائیل دارد کثافت غرب را در منطقه اجرا میکند. این سخن آشکار میکند که رژیم صهیونیستی ساختگی است و مأموریت دارد منطقه را به فساد و ویرانی کشانده، آن را تجزیه کرده و منابعش را غارت کند؛ بنابراین تأکید میکنم که عامل اصلی مشکلات و جنایات، خود رژیم صهیونیستی و اشغالگری آن است. مبارزه ما از سال ۱۹۱۷ تا امروز در برابر این اشغالگری ادامه داشته و ادامه خواهد داشت. نباید فراموش کرد که تنها ایران از ما حمایت نکرده است؛ از گذشته، آزادیخواهان جهان و برخی کشورها نیز کمک کردهاند. حتی شاهد بودیم که رژیم پهلوی که حامی و دوست غرب و رژیم صهیونیستی بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ۱۸۰ درجه تغییر رویکرد داد و به حامی مردم فلسطین تبدیل شد.
تأکید میکنم که این ادعا که مردم فلسطین برای ایران کار میکنند، دروغ است؛ مردم فلسطین از ابتدا برای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی تلاش کردهاند؛ رژیمی که ابزار اجرای سیاستهای کثیف غرب در منطقه است.
گفتوگو: زینب منوچهری
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.