شبها، وقتی او در کلاسهای آنلاین مدیریت شرکت میکرد، علی در سکوت تلویزیون میدید. لیلا حس میکرد بزرگتر شده، لیاقتش بیشتر است. مطالعهای خوانده بود که ۲۰ درصد افزایش حضور در شبکههای اجتماعی، نرخ طلاق را ۴ درصد بالا میبرد—آمار سردی که حالا پوستش را میخاراند. یک روز، چمدانش را بست. "حق من این نیست! " گفت و در را بست. علی، با چشمانی خیس، فقط سر تکان داد. بچهها، سارا و امیر، در گوشهای گریه میکردند، نفهمیدن چرا مادرشان دنبال "بهتر" میگردد. هفتهها گذشت. لیلا در کافهای لوکس، با مردی جدید چای مینوشید، اما سایهای از پوچی او را رها نمیکرد. به عکسهای قدیمی نگاه کرد—خندههای واقعی با علی—و پرسید: آیا ارتقا، بهای از دست دادن داشت؟
***
به گزارش تابناک،تا اوایل مرداد ۱۴۰۴، ایران شاهد ادامه روند رو به رشد نرخ طلاق است که به یکی از چالشهای اجتماعی برجسته این کشور تبدیل شده است.
بر اساس آخرین دادههای منتشرشده توسط سازمان ثبت احوال کشور و مراکز داده باز ایران (مانند Iran Open Data Center)، نرخ طلاق در سالهای اخیر بهطور مداوم افزایش یافته است.
تعداد ازدواجها با ۴۸۱,۰۰۰ مورد، به پایینترین سطح در ۲۷ سال گذشته رسیده است. این نسبت، یعنی ۲.۴ ازدواج به ازای هر طلاق
بر اساس گزارشهای سال ۱۴۰۳، از ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ تا ۳۰ اسفند ۱۴۰۲، تعداد ۲۰۲,۰۰۰ مورد طلاق در ایران ثبت شده است که نشاندهنده سومین رکورد بالای طلاق در تاریخ این کشور است. این رقم در حالی به دست آمده که تعداد ازدواجها در همان دوره با ۴۸۱,۰۰۰ مورد، به پایینترین سطح در ۲۷ سال گذشته رسیده است. این نسبت، یعنی ۲.۴ ازدواج به ازای هر طلاق، بیانگر کاهش تمایل به ازدواج و افزایش شکنندگی پیوندهای زناشویی است.
در مقایسه با سالهای گذشته، نرخ طلاق از ۹۴,۰۳۹ مورد در سال ۱۳۸۵ به ۱۸۱,۰۴۹ مورد در سال ۱۳۹۵ رسیده بود که نشاندهنده رشد سالانه ۰.۶۱ درصدی بود، اما این روند در سالهای اخیر شتاب بیشتری گرفته است.از نظر جغرافیایی، استان تهران با ثبت بالاترین تعداد طلاقها در نیمه اول سال ۱۳۹۹ (۳۴,۴۵۱ ازدواج و تعداد قابلتوجهی طلاق) همچنان پیشتاز است، در حالی که استان سیستان و بلوچستان با نرخ ۱۰ طلاق به ازای هر ۱۰۰ ازدواج، کمترین میزان را دارد.
گزارشها از افزایش ۴۵ درصدی طلاق از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ (به ۱۵۳ مورد به ازای هر ۱۰۰۰ ازدواج) و رشد آن به ۲۸ مورد به ازای هر ۱۰۰ ازدواج در سال ۱۳۹۵، این روند را تأیید میکنند.
تحلیل اخیر ۳۰۰۰ مورد طلاق نشان داده که یک موضوع تکرارشونده وجود دارد: بسیاری از زوجها، بهویژه زنان، پس از مدتی احساس میکنند شایسته شریک زندگی بهتری نسبت به همسر فعلی خود هستند.
در عصری که بهبود و زیبایی خود بهعنوان یک ارزش ستایش میشود و رسانههای اجتماعی اعتبار شخصی را تقویت میکنند، یک روند چشمگیر در پیوندهای زناشویی معاصر در حال ظهور است. تحلیل اخیر ۳۰۰۰ مورد طلاق نشان داده که یک موضوع تکرارشونده وجود دارد: بسیاری از زوجها، بهویژه زنان، پس از مدتی احساس میکنند شایسته شریک زندگی بهتری نسبت به همسر فعلی خود هستند.
این تغییر در دیدگاه، که اغلب توسط جراحیهای زیبایی، توجه آنلاین و پیشرفتهای شغلی تقویت میشود، روابط را بازتعریف کرده و به افزایش نرخ طلاق دامن زده است.
معمای اعتمادبهنفس ناشی از زیبایی
تعداد بیشتری از زنان به جراحیهای زیبایی روی آوردهاند ؛هرچند که این مساله رضایت زناشویی پس از این عمل بهطور موقت افزایش مییابد. با این حال، این اعتمادبهنفس میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
اگر انگیزه جراحی از عزتنفس پایین ناشی شود و نه فشار اجتماعی، بهبود مورد انتظار در مفهوم خود ممکن است تحقق نیابد. در عوض، ظاهر بهبودیافته—که اغلب در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام به نمایش گذاشته میشود—میتواند زنان را به چالش کشاند تا "مناسب بودن" شریک زندگی خود را زیر سوال ببرند و باور کنند که میتوانند فردی با جایگاه اجتماعی بالاتر جذب کنند.
اثر اینستاگرام: اعتبار مجازی انتخابهای واقعی را شکل میدهد
نقش رسانههای اجتماعی در نارضایتی زناشویی قابل اغماض نیست. فناوریهای تعاملی، در حالی که ارتباط را تقویت میکنند، انتظارات را نیز افزایش میدهند. زنانی که لایکها و نظرات را برای شخصیتهای آنلاین خود دریافت میکنند، ممکن است شرکای زندگی واقعی خود را کمتر جذاب ببینند. این اعتبار مجازی، همانطور که در یک پست توییتر اشاره شده، بهعنوان محرکی عمل میکند و برخی را به دنبال شریکی میکشاند که با "تصویر ارتقاءیافته" آنها همراستا باشد.
آموزش و جاهطلبی: شمشیری دو لبه
ارتباط بین تحصیلات بالاتر و نرخ طلاق، همانطور که در گزارش ۲۰۲۴ Divorce-Education.com ذکر شده، لایه دیگری به این موضوع اضافه میکند. زنانی که به دنبال مدارک پیشرفته یا صعود در نردبان شغلی هستند، اغلب در درک خود از خود تغییراتی ایجاد میکنند. زمانی که رشد شخصی از شریک زندگی پیشی بگیرد، ازدواج ممکن است به خطر بیفتد. این پویایی نشان میدهد که جاهطلبی، اگرچه توانمندکننده است، میتواند ثبات زناشویی را تضعیف کند.
نقش رسانههای اجتماعی در نارضایتی زناشویی قابل اغماض نیست. فناوریهای تعاملی، در حالی که ارتباط را تقویت میکنند، انتظارات را نیز افزایش میدهند. زنانی که لایکها و نظرات را برای شخصیتهای آنلاین خود دریافت میکنند، ممکن است شرکای زندگی واقعی خود را کمتر جذاب ببینند
طلاق اغلب از رشد نابرابر پس از ازدواج ناشی میشود. اگر یک همسر از طریق آموزش، شغل یا حتی تحول فیزیکی پیشرفت کند، در حالی که دیگری راکد بماند، حس ناهماهنگی ایجاد میشود. این "شکاف رشد" مفهوم سازگاری مادامالعمر را به چالش میکشد و افراد را وادار میکند تا انتخابهای خود را دوباره ارزیابی کنند و در برخی موارد به جدایی روی آورند.
ثبات اقتصادی در برابر گسست عاطفی
در حالی که تحصیلات بالاتر اغلب با امنیت مالی همراه است، تحلیل مدل بودجه پن وارتون به یک پارادوکس اشاره میکند: کاهش ازدواج بیشتر در میان کسانی با تحصیلات کمتر به دلیل ناامنی شغلی متمرکز است. با این حال، حتی در میان افراد تحصیلکرده، ثبات اقتصادی تضمینکننده هماهنگی عاطفی نیست. با کسب استقلال مالی توسط زنان، فشار برای "راضی شدن" کاهش مییابد و جستوجو برای یک همسر عاطفی یا اجتماعی "بهتر" شدت میگیرد.
زیبایی و لایک : چگونه ازدواجها را میشکند؟
تأثیر جراحی زیبایی بر رضایت زناشویی موقتی است، مطالعات نشان می دهد اگرچه متقاضیان و کسانی که تحت جراحی قرار میگیرند ابتدا رضایت بیشتری گزارش میدهند، این افزایش با تداوم مسائل عزتنفس محو میشود. این اوج موقت میتواند افراد را گمراه کند تا باور کنند یک شریک جدید رضایت دائمی به ارمغان خواهد آورد و نرخ طلاق را افزایش دهد.
رسانههای اجتماعی بهعنوان آینه و سراب
ماهیت دوگانه رسانههای اجتماعی—اتصالدهنده، اما حواسپرتکن—عامل اصلی فشار زناشویی است. مطالعهای در PMC خاطرنشان کرد که فعالیتهای مبتنی بر اینترنت برای مادران تازهکار بهزیستی را بهبود میبخشد، اما میتواند توجه را از شرکا منحرف کند. برای زنان متأهل، سراب یک زندگی کامل آنلاین ممکن است روابط واقعی آنها را بهصورت منفی منعکس کند و آنها را به دنبال گزینههای دیگر سوق دهد.
این روند انعکاسی از یک تغییر فرهنگی گستردهتر است که ارزش شخصی بهطور فزایندهای به اعتبارات خارجی—چه لایکها، عناوین شغلی یا زیبایی فیزیکی—بسته شده است. با فرسایش نقشهای سنتی زناشویی، افراد بیشتر بر خودارضایی تأکید میکنند، که منجر به بازنگری در "سطح" شریک زندگی و در نهایت تصمیم به طلاق میشود.
کودکان در میان آتش
الگوهای socioeconomic طلاق، همانطور که توسط پن وارتون تشریح شده، یک پیامد نگرانکننده را برجسته میکند: خانوارهای تکوالد، بهویژه در میان گروههای کمتحصیل، ۵۱ درصد از کودکان سیاهپوست و ۱۸ درصد از کودکان سفیدپوست را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، با توجه به اینکه بزرگسالان به دنبال رشد شخصی هستند، بار عاطفی بر نسل بعدی نیاز به سیستمهای حمایتی اجتماعی را برای کاهش این اثرات موجی برجسته میکند.
دعوتی برای تعادل: پرورش رشد مشترک
چالش در پرورش رشد متقابل در ازدواجها نهفته است. کاربران توییتر پیشنهاد میکنند که هر دو شریک باید حسی از پویایی را در زندگی مشترک احساس کنند تا پیوندشان را حفظ کنند. سیاستگذاران و جوامع میتوانند با ترویج آموزش و مشاوره که زوجها را به تکامل مشترک، نه جداگانه، تشویق میکند، نقشی ایفا کنند، در عصری که بهبود بیوقفه خود امری اجتنابناپذیر است./
دکتر کریم رامه
نظر و تجربه شما چیست؟ چرا طلاق بیداد می کند؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.