۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ یعنی دو ماه واندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در یک حادثه غافلگیرکننده و نا باوری تمام یکی ازاستوانههای فکری وازمعماران جمهوری اسلامی توسط گروه منحرف از دین و بی بهره از خرد واخلاق وپرازحقد وکینه به شهادت رسید و طعم شیرین فتح و ظفر انقلاب به غم و اندوه آغشته شد و امام خمینی ره گرچه سوگوار شد و فرزند برومند خود را از دست داد ولی صلابت همیشگی خود را در این واقعه به نمایش گذاشت وگویا میدانست این حادثه سرآغاز فتنههای داخلی است باری استاد مرتضی مطهری شهید شد این شهید بزرگوار در دوران اختناق رضاخان که طلبه شدن شور و شوق و علاقه خاصی میطلبید وارد این فضا شد و بعد از رفتن رضاخان با اساتید بزرگواری، چون آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره) وعلامه طباطبایی آشنا و با آن استعدادی که داشت در کنار این اساتید ساخته شد. با شهادت شهید مطهری حجاب شناخت این عالم متفکر و فرزانه نیزکناررفت وخیل عظمی ازمردم بعدها وتاکنون دانستند که چه مجتهد باتقواوروشنفکردینی را از دست دادهاند درباره این شخصیت ومرام فکری وعملی او مطالب فراونی گفته شده که موجود است، بنیادی بنام شهید نیز توسط بیت وفرزندان اوهمچنان به اشاعه سلوک فکری و رفتاری این دانشمند بزرگ مشغولند به نظر نگارنده که خود را در زمره قاریان آثار ومشتاقان آن فرزانه میداند، ما همواره نیازمند مباحث فکری و روشی آن شهید هستیم و زمزمه عبور از مطهری گرچه طبیعی است وچه بسا دیر هم شده باشد ولی چه کنیم که حوزه و دانشگاه ما تاکنون نتوانسته در بازتعریف ادنیشههای دینی و وبازآفرینی ساختارمند مباحث نظری، چون مطهری را تربیت و رونمایی کنند ولذا همچنان وبغایت محتاج به تبلیغ و تبیین نگاه رحمانی و فلسفی او به اسلام وتشیع هستیم، درباره این شهید مطالب فراوان گفته ونوشته شده است و همگی درس آموز و ره توشه مشتاقان است آنچه نگارنده سطوررا باقتضاءزمان دست به قلم برده است شجاعت این شهید در حوزه فکری و علمی است.
بنا بر تقسیمی که در کتابهای اخلاق علمای گذشته رایج و معمول بوده است، اصول اخلاق را عفت و شجاعت و حکمت و عدالت میدانستهاند و بقیه اخلاق فاضله را زیر مجموعه و شاخهای از آنها به حساب میآوردند و براساس این تقسیم بندی شهامت فرع شجاعت و شاخهای از آن محسوب میگردید (المیزان، ج ۱، ص ۳۶۹، چاپ مؤسسه اعلمی بیروت). ولی در زبان فارسی شهامت را تقریبا در معنای شجاعت به کار میبرند. شجاعت و شهامت نقطه مقابل ترس بی مورد و بی جا است که مایه ذلت و زبونی و عقب ماندگی انسانها میباشد، نیروهای بالفعل و بالقوه او را بر باد میدهد و دشمن را بر انسان مسلط میسازد. در مقابل، شجاعت و شهامت مهمترین کلید پیروزی و اساسیترین پایه سربلندی و عظمت انسانها است، نه تنها در میدان جنگ که در میدانهای سیاست و اجتماع و حتی مباحث علمی، شجاعت نقش اساسی دارد. اگر قوه قاهره و غضبیه انسان مطیع قوه عاقله انسان باشد، یعنی از آن چه نباید بترسد، نترسد و از آن چه باید پرهیز کند، اجتناب ورزد، دارای شجاعت است. شجاعت از نظر شدت و ضعف دارای مراتبی است و هر مرتبهای نیز به نوبه خود دارای درجات شدت و ضعف میباشد.
یکی ازمراتب شجاعت، چیره شدن بر نفس اماره و هوای نفس است. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: «اشجع النّاس من غلب هواه؛ شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفسش چیره گردد.» همچنین آن حضرت فرمود: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر، قیل: یا رسولالله و ما الجهاد الاکبر؟ قال: جهاد النفس؛ آفرین بر گروهی که جهاد اصغر را پشت سر گذاشتند و جهاد اکبر را در پیش دارند. گفته شد:ای رسول خدا، جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمود: پیکار با نفس.» مولوی این حدیث را بخوبی به نظم درآورده است:ای شهان کشتیم ما خصم برون ماند خصمی زو بتر در اندرون
کشتن این، کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخرهٔ خرگوش نیست
دوزخست این نفس و دوزخ اژدهاست کو به دریاها نگردد کم و کاست
قد رجعنا من جهاد الاصغریم با نبی اندر جهاد اکبریم
قوت از حق خواهم و توفیق و لاف تا به سوزن بر کَنم این کوه قاف
سهل دان شیری که صفها بشکند شیر آنست آن که خود را بشکند
چیرگی در این میدان جز با فضل و رحمت الهی ممکن نیست.
باری آنچه این شهید عزیز را در ردیف عالمان درجه اول قراداد مقدم داشتن حق و حقیقت برغیرآن بود بگونهای که درانجام آن از ملامت هیچ ملامتگری هراس نداشت و مصلحت اندیشی ها، تبارگرائی ها، عافیت طلبیها ومصلحتهای هواخواهانه مانع انجام وظیفه اش نمیشد زمانی اهمیت بحث مضاعف میشود که شرایط محیط چنین اقتضائی را ایجاب نکند بلکه خود مانع انجام تکلیف باشد در نظر بگیرید در سالهای ۴۶ و ۴۵ قانون مدنی ایران که مبتنی برفقه امامیه است مورد نقد وبعضا استهزاء قرارمیگیرد یک ملبس به لباس روحانیت، بیپروا و با کمال شجاعت، خویش را وارد میدانهایی میکند که در آن میدانها اهل علم کمتر وارد میشدند؛ یعنی میدان بحث با افکار دیگر، مکتبهای دیگر و میدان نوشتن در مجلاتی مثل «زن روز» آن وقت که مجلهای بود برای نشر ابتذال وفرهنگ غربی.
مرحوم سید هادی خسرو شاهی میگوید: قصه را من در یکی از سفرهای حج از شهید مطهری پرسیدم. ایشان گفتند: شما که بهتر از من از محتوای مجله «زن روز» آگاهید. در این مجله مقالاتی منتشر میشد که در واقع در تحریف و یا رد تفکر و بینش اسلامی درباره حقوق زن بود و من به پیشنهاد یک شخصیت روحانی، به عنوان بیان حقایق، مقالاتی نوشتم. این مجله تیراژ وسیعی داشت و در میان اغلب خانوادهها رخنه کرده بود. سکوت در مقابل اباطیل آنها غیرمنطقی و حتی غیرمشروع بود. به هر حال من با نوشتن این سلسله مقالات، در واقع در میان خوانندگان آن مجله به نشر حقایق پرداختم و البته اتهامات زیادی نصیب ما شد و همانطور که میبینید دوستان هم مخالفت کردند که کار ما نوعی تأیید مجله است. اما توجه نداشتند که من در نقد و رد مطالب مندرج در مجله چیز مینوشتم، نه در تأیید محتوای آن. خود شهید مطهری در واکنش به این اعتراض گفت من میخواهم با زنانی که حجاب را رعایت نمیکنند صحبت کنم، در کجا با این افراد صحبت کنم؟ این افراد که به حسینیه ارشاد نمیآیند، آنان کسانی هستند که مجله «زن روز» را میخوانند.
ویژگی دیگرشهید مطهری که مظهر تمام نمای شجاعت وشهامت اوست، ظرفیت بالای اودر احترام به مقوله نقد و نقادی است که نشان از خصوصیت سعه صدر و حلم آن عالم فرزانه نیز هست. اودر پاسخ به نقدهایی بر کتاب «مسئله حجاب» آنجا که وی را به توهین علما متهم کردهاند مینویسد:
در نوشتههای خودم تصریح کردهام، که مراجع، فوق انتقاد به مفهوم صحیح این کلمه نیستند، و معتقد بوده و هستم که هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام. البته تزکیه نفس نمیکنم «و ما اُبرّء نفسی ان النفس لأمّارة بالسوء»، اما این قدر میدانم که همواره زبان خود را از زشتگویی، خصوصا نسبت به طبقه مراجع، حتی نسبت به آنهایی که از آنها به شخص من بدی رسیده است، حفظ کردهام، ضمن اینکه مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت، مورد عنایت خاص امام زمان (عج) است و مصون از خطا و گناه و فسق است. اگر چنین چیزی بود، شرط عدالت بلاموضوع بود. به هر حال من که چنین چیزی یادم نیست و باور هم نمیکنم، ولی شما میفرمایید که فراموش نکردهاید، امیدوارم اشتباه نکرده باشید. به هر حال خدا فراموش نمیکند. «عِلْمُها عندَ ربّی فی کتاب لا یضلّ رَبّی و لا ینسی».
«.. من هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمیکنم. به تعبیر نهج البلاغه: «لست بفوق ان اخطا»، به خداوند متعال از خطاهای خودم پناه میبرم، ولی هرگز هم حاضر نیستم که به بهانه جایزالخطا بودن، مرتکب اشتباه بزرگ تر، بلکه گناه عظیم بشوم اگر هم اشتباه کنم از این نوع نخواهد بود که باورهای آباء و اجدادی را تحقیق نکرده، با حقیقت اسلام یکی بدانم. اگر هم اشتباه کنم، اشتباه نمیکنم که همیشه نباید انتظار داشته باشم که با گفتن حقیقت دستم را ببوسند و وجوهات بیشتری بدهند معیار تصحیح اشتباهاتم متون اصلی کتاب و سنت و حکم روشن عقل است نه پسند عوام الناس (پاسخهای استاد به نقدهایی برکتاب مسأله حجاب، ص ۷۱.) خداوندمتعال او را درجواررحمت واسعه خود ماوا دهد و ما را در شناخت اسلام ناب محمدی و اشاعه نظری و عملی اسلام مدد فرماید.
والسلام
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.