دكتر فرشاد مومني كه در دوره فعاليت حزب جمهوري اسلامي، مسوول كميته دانشآموزي اين حزب بوده و خاطرات زيادي از مشي و روش شهيد بهشتي در اداره امور به ياد دارد، از اين موضوع گلهمند است كه فقط در ايام سالروز شهادت دكتر بهشتي به آراي وي پرداخته ميشود در حاليكه نياز جامعه به منش و دانش بهشتي امروز بيش از هر زمان ديگري است.
وي با اشاره به انديشههاي آيتالله بهشتي كه علم را فصلالخطاب امور قرار ميداد، از اين موضوع انتقاد كرد كه امروز علم در امور تخصصي فصلالخطاب نيست.
مومني با بيان اينكه دكتر بهشتي معتقد بودند عدل اخلاقي از نظر اسلام زيربناي همه انواع ديگر عدل است، شهيد بهشتي را فردي معرفي كرد كه تلخي برخورد صادقانه برايش بسيار گواراتر از شيريني كاذب برخورد منافقانه بود.
متاسفانه پرداختن به آراي شهيد بهشتي عمدتا محدود به دوران سالگرد شهادت ايشان ميشود
دكتر فرشاد مومني در آستانه سالگرد شهادت آيتالله بهشتي در گفتوگو با خبرنگار تاريخ ايسنا تاكيد كرد: «امروز نياز جامعهي ما به روش، منش و دانش شهيد بهشتي ازهر دورهي تاريخي ديگري بيشتر است اما متاسفانه پرداختن به آراي شهيد بهشتي عمدتا محدود به دوران سالگرد شهادت ايشان ميشود؛ گويي در ماههاي ديگر سال نميتوانيم از روش، منش و انديشهي ايشان مدد بگيريم و در همين ايام محدود كه در مورد شهيد بهشتي صحبت ميشود بحثها عمدتا در امور غيرانديشهاي ايشان متمركز است؛ كمتر به انديشه و تفكر ايشان پرداخته ميشود. در حاليكه اگر بنيانهاي تفكر و انديشه شهيد بهشتي را در هر حوزهاي مورد توجه قرار دهيد ميبينيد كه در آن چارچوب بسياري از گرههاي فكري و اجرايي كشور باز خواهد شد. متاسفانه در تبليغات رسمي از شهيد بهشتي همه چيز گفته ميشود، جز مواردي كه ميتواند براي ملت راهگشاييهاي خارقالعاده داشته باشد و اين از ظلمهايي است كه ما به خود و شهيد بهشتي ميكنيم.»
مومني اظهار كرد: «با تكيه بر مباني انديشهاي و روششناسي شهيد بهشتي ميتوان سازوكارهاي راهيابي به راهحلهاي ثمربخش را در مقياس ملي آموزش داد. بهطور مثال در حوزه اقتصاد تاكيد ميشود، سلسله مسايل بنيادي خارج از عرصهي اقتصاد وجود دارد كه نقشي تعيين كننده در عملكرد اقتصادي دارد؛ مثلا بايد به اين باور رسيده باشيم كه در امور تخصصي علم بايد فصلالخطاب باشد. اين دستاورد بزرگ تمدن بشري است كه جامعهي بشري با طي كردن فراز و نشيبهاي گسترده و انجام هزينههاي سنگين از طريق آزمون و خطاهاي بيشمار به آن رسيده است.»
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي اضافه كرد: «شهيد بهشتي علم و عقل را پيامبر دروني بشر ميدانستند و با مباني اسلامي نشان دادند كه از نظر منطق اسلامي به تعبير ايشان "پيامبر دروني" مقدم بر وحي است. ما براي اينكه بتوانيم وحي را درست درك كنيم بايد پيشرفتهاي قابل توجهي در زمينهي كاربست علم و عقل محقق كرده باشيم. در شوراي نشر آثار ايشان اتاق بزرگي وجود دارد كه حاوي فيشهاي تحقيقاتي تهيه شده توسط ايشان است و من وقتي اين فيشها را ديدم برآورد كردم كه اگر جز شهيد بهشتي ميخواست اين ميزان فيش بررسي از منابع و متون علمي و ديني كرده باشد بايد عمر زيادي ميداشت؛ اما ايشان از عنفوان جواني به اهميت نگاه علمي به مسايل رسيده بودند و برايشان به باور دروني تبديل شده بود.»
وي گفت: «مدتي قبل از شهادتش مطرح كرده بودند كه من تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي حتي يك بار سخنراني نكرده بودم كه فقط سخنراني كرده باشم! هر بار كه سخنراني كردم در واقع نتيجه و حاصل يك پژوهش علمي چند ماهه يا چند ساله خود را ارايه كردم. اگر اين باور به عنوان باور ديني كه مبتني بر علم و عقل است در نظام تصميمگيري و تخصيص منابع ما تبديل شود ميبينيم اوضاع جامعه ما بسيارمتفاوت خواهد شد.»
در نگاه بهشتي مسلمان واقعي علم را فصلالخطاب ميداند
مومني ابراز عقيده كرد: «امروز در حوزهي اقتصاد چقدر حرفهاي متناقض زده ميشود! حرفهايي كه گاهي اوقات دقيقا در برابر هم هستند. چرا برخي مسوولان در شرايط كنوني در درون خود اينقدر تعارض و تناقض مشاهده ميكنند؟ براي اينكه امروز علم در امور تخصصي فصلالخطاب نيست كه اين با مشي شهيد بهشتي و درك ايشان از اسلام و ارزشها تعارض دارد.»
وي افزود: «از نظر شهيد بهشتي مسلمان واقعي مسلماني است كه صرفنظر از سليقه و هواي نفس و ترجيحاتش در امور تخصصي علم را فصلالخطاب ميداند. بهشتي معتقد بود اگر پيامبر دروني يعني علم و عقل خوب كار نكنند، تصور و تلقي ديني ايجاد شده هم تصور و تلقي ناقص و غيرمطابق با آن چيزي است كه توسط رسول اكرم (ص) و قرآن تبيين ميشود. ايشان اينها را اصلا از هم جدا نميدانستند و قائل به حسن و قبح ذاتي افعال بودند.»
بازخواني انديشههاي بهشتي بيشترين سود را براي دولت، ملت و نسلهاي آتي خواهد داشت
وي تاكيد كرد: «آيتالله بهشتي معتقد بودند مسلمان تحت هيچ شرايطي و با هيچ توجيهي نبايد عمل خلاف انجام دهد. اين مسايل سلسله بديهيات و مسلماتي است كه متاسفانه به خاطر عدول از روش و منش شهيد بهشتي امروز ما به واسطه آن دچار چالش شديم. تصورم اين است كه اگر نهضت بازخواني انديشههاي شهيد بهشتي در جامعهي ما راه بيفتد، دولت، ملت و نسلهاي آتي بيشترين سودها و بهرهمنديها را در دنيا و اطمينانبخشترين وضعيت را در آخرت تجربه خواهند كرد.»
مومني با بيان اينكه وقتي اصول و موازين علمي فصلالخطاب ميشود ناگزير بايد انصاف داشته باشيم افزود: «شهيد بهشتي در عرصهي نظري مكرر به طلاب و دانشجويان تاكيد ميكردند اگر نسبت نادرست و ناقصي به انديشههاي رقيب خود دهيد قبل از اينكه به آن انديشه ظلم كرده باشيد به خودتان و جامعهتان و آيندهتان ظلم كرديد. به همين دليل وقتي ايشان راجع به نظريههاي رقيب صحبت ميكند آنچنان امانتدارانه صحبت ميكنند كه گويي يكي از سختباورترين افراد آن انديشه اين بحث را ارايه ميكند با اين شرايط وقتي انديشهاي كه به آن صورت مطرح شده بود را مورد نقد قرار ميدادند؛ نقد پذيرفتني ميشد.»
براي ارائه اسلام پاينده قابل رشد ناگزيريم به انديشهها و روششناسي شهيد بهشتي برگرديم
هيچ انسان منصف عالم ولو غيرمسلمان نميتواندايدههاي بهشتي درباره انسانشناسي را ردكند
اين استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي، مشكلات موجود اقتصادي را ناشي از عمل و حركت عكس برخي مجريان نسبت به قانون اساسي و انديشههاي شهيد بهشتي دانست و بيان كرد: «اين مساله در مورد سياست نيز صادق است. با رجوع به آثار شهيد بهشتي راجع به انسانشناسي اسلام و نقش آزاديهاي فردي و مدني در شكوفايي انديشه بشر و پيشرفت جامعه ملاحظه ميكنيد، هيچ انسان منصف، عالم ولو غيرمسلمان نميتواند آن ايدهها را رد كند. اگر ما واقعا به دنبال اين هستيم كه اسلام پايندهي قابل رشد را ارايه دهيم ناگزير خواهيم بود به انديشهها و به ويژه روششناسي شهيد بهشتي چه در حوزهي استنباطهايي كه از منابع اسلامي داشتند و چه در عرصهي عمل اجتماعي و براي پيشبرد اهداف توسعهي ملي برگرديم.»
مومني با تاكيد بر اينكه يكي از مهمترين وجوه منش شهيد بهشتي اين بود كه در امور تخصصي علم را فصلالخطاب ميدانست افزود: «شهيد بهشتي به سه زبان زندهي دنيا تسلط كامل داشت و براي دستيابي به اطلاعات به منابع اصلي مراجعه ميكرد. مثلا وقتي ماركسيسم را بررسي ميكرد مستقيما به متن آلماني capital ماركس مراجعه ميكرد. كاري كه حتي بيش از 90 درصد ماركسيستهاي ما در ايران نميكردند و نميتوانستند هم بكنند!»
شهيد بهشتي هيچ مصلحتي را بالاتر از حقيقت نميدانستند
بهشتي هرگز خلافگويي نميكرد
اين استاد دانشگاه ادامه داد: «در روش عملي، بهشتي هيچ مصلحتي را بالاتر از حقيقت نميدانستند و با هيچ توجيهي خلافگويي نميكردند و به ويژه در رقابتهاي سياسي به اين مساله توجه خاص داشتند. در بحبوحهي مبارزه با بنيصدر و مجاهدين خلق و بر سر انتخابات مجلس اول، وقتي انجمن اسلامي اصناف و بازار از او دعوت كرد در محل بازار سخنراني كنند موضوع اشكال پنهان ربا را براي سخنراني انتخاب كردند و توضيح دادند كه وقتي كاسب يا تاجري از حدودي كه برايش زحمت كشيده با هر توجيهي از طرف مبادلهي خود سود بيشتري اخذ ميكند از منظر اسلامي رباست.»
مومني توضيح داد: «ايشان در بحبوحهي انتخابات در بازار بسيار صريح به بازاريها گفتند كه بدون تعارف به شما بگويم كه بخش بزرگي از زندگي شما از اين ناحيه آلوده به رباست. با مرور روزنامههاي آن ايام ميبينيد چقدر ايشان صريح و صادقانه صحبت كردند اما پشت پرده اين بود كه بعد از حضور ايشان در حزب، خيلي از دوستان كه واقعا هم خيرخواهانه صحبت ميكردند به ايشان گفتند خلاف مصلحت بود كه شما اينقدر بيپروا به بازاريها نشان داديد كه چقدر زندگي و رفتار و حرفهشان آلوده به رباست.»
وي ادامه داد: «واكنش شهيد بهشتي به گفته آنان هيچگاه از يادم نميرود! ايشان وقتي خيلي به مسالهاي حساس ميشدند خون در صورتشان پخش ميشد و رنگشان سرخ ميشد. در اين حالت به آقايان گفتند كه ما رژيمي را كه با مردم صادق نبود كنار زديم براي اينكه رژيمي كه با مردم صادق است را جايگزين كنيم؛ اگر قرار بود همان موازين گذشته باز توليد شود كه همان ايادي رژيم سابق بودند اما مردم به حكم اينكه از ما صداقت ديدند به ما روي آوردند.»
شهيد بهشتي ميگفتند حيلههاي شرعي شما را مبرا نميكند
بعقبماندگي اقتصادي ميدانست هشتي حضور ربا درخدمات توزيعي را ازمهمترين دلايل
مومني افزود: «ايشان به حسن و قبح ذاتي افعال معتقد بودند و ميگفتند اگر با هر حيلهي شرعي زندگيتان را به ربا آلوده كنيد، اسم ربا روي آن است. شما حيله به كار برديد و بنابراين بايد منتظر پيامدهاي يك زندگي ربوي باشيد. ميگفتند حيلههاي شرعي شما را مبرا نميكند. ايشان معتقد بودند در زندگي عملي هم با هر توجيهي اگر ما خلافگويي كنيم و برخورد غيرصادقانه داشته باشيم از دايره اسلام خارج شدهايم بنابراين گفتند شما بايد از من سپاسگزار باشيد كه صادقانه اين مساله را گفتم؛ هر كس ميخواهد در حزب ما قرار بگيرد بداند كه ما اينگونه فكر ميكنيم. ما فكر ميكنيم يكي از مهمترين منشاهاي فساد و عقبماندگي اقتصادي اين است كه در بخش خدمات توزيعيمان اشكال پنهان ريا حضور فعال دارد؛ ما آمدهايم اين را برهم بزنيم.»
وي تاكيد كرد: «تا زماني هم كه شهيد بهشتي در قيد حيات بودند صادقانه در اين زمينه گامهايي برداشتند و به آن دوستان گفتند كه اگر كوچكترين خيري در خلافگويي يا كتمان حقيقت وجود داشت خداوند قطعا به واسطهي رحمانيت و رحميتش ما را به آن كار دعوت ميكرد وقتي كه خداوند ما را از اين كار نهي كرده است به اين معناست كه خيري براي ما در آن قابل تصور نيست ولو آنكه در كوتاه مدت تصور كنيم كه دستاوردهاي مقطعي ظاهر شده است اما آثار وضعي اين مساله بعدا گريبان ما را خواهد گرفت. طلبهها و روحانيون برجستهاي از ايشان نقل قول كردهاند كه چه قبل از انقلاب و چه پس از آن خودشان به اين سيره بسيار پايبند بودند.»
به اعتقاد دكتر بهشتي از نظر اسلام عدل اخلاقي زيربناي همه انواع ديگر عدل است
بهشتي درسيره عملي دقيقا به آن چيزي عمل ميكرد كه به لحاظ تئوريك از اسلام فهميده بود
مومني با بيان اينكه بهشتي مرتب ميفرمودند كه هيچ مصلحتي بالاتر از حقيقت نيست گفت: «شهيد بهشتي به حكم كسي كه عميقا به اسلام باور دارد معتقد بود كه رعايت موازين اخلاقي واجب تمام عيار براي مسلمانان است. من بيشمار تجربه را از ايشان در اين مورد در عرصه عمل شاهدم. پس از شهادت ايشان روي نظريه عدالت ايشان كار كردم و متوجه شدم ايشان به نكته عجيبي توجه كردند كه كمتر نظريهپردازي به آن توجه كرده است و از نظر اسلام عدل اخلاقي زيربناي همه انواع ديگر عدل است. اگر كسي بخواهد كلمه عدل را در وجود خود پرورش دهد نقطه عزيمت آن توسل به اخلاق كريمه الهي است. خيلي برايم جالب بود كه ايشان در سيره عمليشان دقيقا به آن چيزي عمل ميكردند كه به لحاظ تئوريك از اسلام فهميده بودند و اين بيانگر وحدت نظر و عمل منبعث از جهانبيني توحيدي ناب است.»
ازنظر بهشتي، هتاكي و دورغ يعني خلاف اخلاق و امكان ندارد باعث عنايت خداوند باشد
وي افزود: «از نظر ايشان زور و هتاكي و دورغ يعني خلاف اخلاق و امكان ندارد باعث شود آن كار مورد عنايت خداوند باشد و ثمر بخشي پايدار و بلند مدت داشته باشد. بهخاطر دارم در همين جلساتي كه يكشنبهها تشكيل ميشد و نهايتا در همان جلسات به شهادت رسيدند در اوج درگيريهايي كه بين حزب جمهوري اسلامي و بنيصدر وجود داشت در يكي از جلسات يكي از نمايندگان وقت مجلس در حين صحبت با لفظ غيرمودبانهاي از بنيصدر ياد كرد. مديريت جلسه هم با شهيد بهشتي بود. در كل دورهاي كه توفيق داشتم و با ايشان همراهي ميكردم هرگز ايشان را به آن حد ازعصبانيت نديدم. آنقدر پافشاري كردند كه براي آن فرد دو گزينه گذاشتند؛ يا از جمع عذرخواهي كند و پيش خداوند طلب مغفرت كند يا خواهشا جلسه را ترك كند. هرگونهاي كه دوستان مختلف تلاش كردند در اين زمينه وساطت كنند، ايشان كوتاه نيامدند تا آن آقا عذرخواهي كردند؛ آقاي بهشتي به او اجازه دادند كه صحبت خود را ادامه دهد. بيشمار مثال ميتوانم از مشاهدههاي شخصي در اين زمينه بگويم كه بهشتي تا چه حد به موازين اخلاقي براي انسان اهميت ميدادند.»
بهشتي با سخني كه منزلت علم وعقل را تضعيف كند، قاطع برخورد ميكرد
مومني با تاكيد بر اينكه بهشتي با هر سخني كه منزلت علم و عقل را نزد آن جمعي كه ايشان همكاري ميكنند تضعيف كند، قاطع برخورد ميكرد با اشاره به خاطراتش در اين مورد بيان كرد: «به خاطر دارم اوايل انقلاب بسيار مد بود كه خيلي از لفظ «الخير في ماوقع» استفاده ميكردند. يك بار در حضور ايشان من هم اين را گفتم با اينكه خيلي به من لطف داشتند مرا عتاب كردند و گفتند اگر از دل اين حرف و اين مساله را در بياوري كه عقل و علم را تعطيل كني، ضد اسلام است. گفتم چون همه اين را ميگويند من هم گفتم. ايشان بسيار جدي گفتند: نه، توجه به اين مسايل خيلي حياتي است.»
مومني افزود: «شهيد بهشتي استخارههايي ميكردند كه از نظر مخاطبان واقعا معجزه آسا به نظر ميرسيد. وقتي نيت ميكرديد و ايشان از قرآن مدد ميگرفتند خيلي با جزييات مساله را توضيح ميدادند اما بعد از چند وقتي ايشان مطلقا استخاره كردن را قطع كردند و گفتند: با دركي كه من از جايگاه علم و عقل دارم چون ممكن است اين مساله اراده و قدرت انتخاب و فعال كردن مغز را در معرض تضعيف قرار دهد، نبايد تبديل به يك رويه شود.»
از نظر بهشتي اسلام با علم و عقل شروع ميشود و با وحي، تكامل پيدا ميكند
مومني در ادامه ضمن تاكيد بر اهميت شناخت روششناسي شهيد بهشتي به ايسنا گفت: «از نظر بهشتي اسلام با علم و عقل شروع ميشود و با وحي، تكامل پيدا ميكند و اين مساله را در همه حوزهها چه نظري و چه عملي به كار ميبرد. در كتاب اقتصاد اسلامي نكات فوقالعادهاي وجود دارد. قرآن ميفرمايد ديني كه پيامبر (ص) آورده است، ديني جهاني است و مخاطبش همه ناس است. همهي انسانها درهمه مكانها و همه زمانها مخاطبش قرار ميگيرند بر اين مبنا ايشان معتقد بود يك انسان مسلمان براي آنكه مسايل اسلامي را خوب بفهمد بايد از علم و عقل شروع كند و در ادامه با وحي تكميل كند.»
وي افزود: «ايشان معتقد بودند بايد ديدگاههاي اسلامي را به گونهاي عرضه كنيم كه يك انسان منصف غيرمسلمان هم خود را ناگزير از پذيرش آن كند. چون اين پيام پيامي جهاني است. اگر به بحث مالكيت ايشان نگاه كنيد، ميبينيد دقيقا اين روششناسي را در پيش گرفتند. از يك سلسله اصول بنيادي شروع ميكنند مثلا هفت منشا براي مالكيت با منطق كاملا عقلي و علمي در نظر ميگيرند. بعد مكاتب رقيب انديشه ديني را هم مطرح ميكنند و به كاستيهايي كه هر كدام دارند اشاره ميكنند. اين نيازمند قوت علمي و عقلي بسياري است و هيچ تمسك آشكاري به متون اسلامي ندارند تا هر كسي كه از انصاف علم كافي برخوردار بود بپذيرد. به همين دليل هم ايشان قدرت تاثيرگذاري خارقالعاده داشتند.»
وي بيان كرد: «به خاطر دارم زمانيكه مسوول بخش دانشآموزي حزب بودم از حجم و دشواري كار پيش ايشان صحبت كردم. ايشان با حسرتي به من گفتند كه تو برو دعا كن كه من فرصت پيدا كنم. گفتم: چطور؟ گفت: اگر فرصت پيدا كنم حتي رجوي را هم درست ميكنم. تعجب كردم از رجوي زمينهي ذهني خوبي نداشتم. بهشتي لبخندي زد و گفت: فكر نكني رجز ميخوانم؛ من تودهايهايي را نماز شبخوان كردم كه رجوي از هيچ نظر به گرد آنها نميرسد. اين روششناسي آنچنان راهگشايي داشت كه به ايشان چنين اعتماد به نفسي ميداد.»
مخالفان بهشتي جنگ رواني بسيار ناجوانمردانهاي را عليه او راه انداخته بودند
وي ادامه داد: «مخالفان بهشتي جنگ رواني بسيار ناجوانمردانهاي را عليه او راه انداخته بودند چراكه امكان نداشت كسي در معرض صحبتها و آشنايي و برخورد با منش ايشان قرار گيرد و مجذوب ايشان نشود بنابراين استراتژي كه انتخاب كرده بودند اين بود كه باورهاي پيشيني براي افراد ايجاد كنند كه براساس آن كسي اصلا نزديكش نشود.»
اعتماد به نفس بهشتي به روششناسي او برميگردد
در روششناسي بهشتي بين علم و عمل، ايمان و عمل صالح و عقل و شرع وحدت وجود دارد
مومني گفت: «امكان نداشت كسي به او نزديك شود و مجذوبش نشود. براي اينكه بهشتي تركيبي از علم و ايمان و صداقت بود. شهيد شاهچراغي ميفرمايد در اوج جنگ رواني كه عليه شهيد بهشتي راه افتاده بود روزي با عصبانيت به او گفتم آقا اين همه دروغ به شما نسبت ميدهند چرا شما واكنش نشان نميدهيد؟ ايشان خنديدند و گفتند مثل اينكه شما چند وقت است درست و حسابي قرآن نميخوانيد. قرآن ميفرمايد «انالله يدافع عن الذين آمنوا» خداوند خودش از مومنان دفاع خواهد كرد. اينقدر وقار و طمانينه و آرامش و اعتماد به نفس به اين روششناسي برميگردد كه در آن بين علم و عمل، ايمان و عمل صالح و عقل و شرع وحدت وجود دارد.»
وي در خلال صحبتهايش به ايسنا گفت: «اولين بار قبل از انقلاب با شهيد حسن اجارهدار دوست عزيزم كه با من همكلاس بود خدمت ايشان رسيدم. وقتي ايشان شروع به صبحت كردند آنقدر مجذوب شدم كه وقتي از منزل ايشان بيرون آمدم آقاي اجارهدار به من گفت: برداشت شما چه بود؟ گفتم: خيلي از مسلمان بودن به خودم ميبالم و خيلي افتخار ميكنم كه درمجموعهاي هستم كه آقاي بهشتي هم حضور دارند. گفتم: تكليف شرعي ما اين است كه با ايشان صحبت كنيم و بگوييم هر كار دوندگي داري بده ما انجام دهيم. شما فقط راجع به ديدگاههاي اسلام و مسايل مختلف حرف بزن و اين در شرايطي بود كه بيانيه تغيير مواضع از سوي سازمان مجاهدين صادر شده و كوبندهترين حملات به باورهاي ديني شده بود.»
وي افزود: «وزارت اطلاعات در كتابي كه منتشر كرد به شهيد بهشتي در آينه اسناد ساواك پرداخته است. وقتي اين كتاب را خواندم بياختيار گريهام گرفت؛ چون در خيلي از آن جلساتي كه در آن كتاب اشاره شده بود، خودم حضور داشتم! گزارشهايي كه ساواك تهيه كرده است، نشان ميدهد تلفن او كنترل بوده است. تيمهاي تعقيب و مراقبت داشته است و همه زندگياش تحت كنترل بوده است. در گزارشها نوشته است كه اين آدم ميداند كه تحت كنترل است، درعين اينكه ميبايد همه حرفهايي كه به مخاطب خود بزند را ميزند، حتي يك مستمسك به ما نميدهد كه با او برخورد كنيم. به گريه افتادم كه خدايا اين فرد كه اينقدر تحت فشار بود چطور ميتوانست آنقدر به ما آرامش بدهد!؟ واقعا هر بار كه خدمت ايشان ميرسيديم و بيرون ميآمديم انگار كه از نو متولد شديم؛ اينقدر احساس سبكي به ما دست ميداد. سايه مخوف ساواك در آن كتاب مشهود بود كه خيلي بياختيار تحت تاثير قرار گرفتم.»
امروز ميبينيد اگر پشت سر افراد حرف نزنيد اصلا كارتان لنگ است!
مومني با تشريح خصوصيات اخلاقي شهيد بهشتي بيان كرد: «ايشان در حزب، يكبار اجازه ندادند كسي پشت سر ديگري صحبت كند. تا فردي ميخواست شروع به صحبت پشت سر ديگري كند، بسيار مودبانه و بدون پرخاش ميگفت: صبركن فلان ساعت يا روز در حضور خود او اين مساله را مطرح كن! در حالي كه امروز ميبينيد اگر پشت سر افراد حرف نزنيد اصلا كارتان لنگ است! ايشان اين موارد را خيلي قبيح ميشمرد و مطلقا اجازه نميداد.»
وي گفت: «دوبار در حضور ايشان گريه كردم. يكبار آن زماني بود كه قراري را براي گفتوگو گذاشته بوديم، يك ساعت مانده به وقت قرار، آقاي بهشتي در زدند و به اتاق ما آمدند. من همانطور پايم را روي پاي خود انداخته بودم گفتم ببخشيد قرار ما يك ساعت ديگر است، آن هم در دفتر شما. ايشان گفتند ميدانم اما اگر اجازه دهيد چند دقيقه با هم خصوصي صحبت كنيم. با هم به حياط حزب رفتيم. گفتند جلسهي غيرمترقبهاي در دفتر حزب پيش آمده است.دوستان متعددي از اعضاي شوراي انقلاب با من تماس گرفتند و گفتند كه شما حتما بايد در آن جلسه حضور داشته باشيد. من اين مساله را منوط كردم به كسب اجازه از تو. من يك دفعه زدم زير گريه. گفتم اگر ميخواستي با اين حرفها روي من را كم كني، روي من كم شد. گفت: نه ميداني كه من بدون مجامله صحبت ميكنم. آن ساعت وقت من براي شماست. تو بايد به من اجازه دهي. گفتم كه شما ميداني كه من چقدر به شما ارادت دارم. گفت نه تو از حقت دفاع كن. من گفتم مگر شما نميگوييد اين جلسه از نظر كشوري برنامه مهمي است، گفت آن برداشت دوستان است. ممكن است تو چنين برنامهاي نداشته باشي. گفتم برداشت شما چيست گفت: من هم كمي مثل آنها فكر ميكنم. گفتم من هم تسليم اين برداشتم.»
مومني اضافه كرد: «وقتي من زير گريه زدم كوتاه آمد و ايشان مرتب حقوق مرا يادآور ميشد و ميگفت اين توجيهاتي كه شما ميگوييد كافي نيست. تو بايد از حقوق خودت دفاع كني. من هم با اين منطق كه آن جلسه براي مملكت مهمتر است، رضايت دادم تا اين را گفتم دفترچه يادداشت روزانهشان را باز كردند و گفتند كه من از فردا اين اوقات را آزاد دارم؛ تو با اولويت خودت بر اساس ترجيهاتت جايگزين وقت امروز را انتخاب كن.»
در انديشه بهشتي قانونگرايي به عنوان دستاورد مهم به رسميت شناختهشده تمدن بشري بود
وي افزود: «در انديشه شهيد بهشتي در تمدن بشري قانونگرايي و برنامهاي حركت كردن به عنوان دستاورد مهم به رسميت شناخته شده بود ايشان به طور جدي از آن تبعيت ميكردند. شايد ملت ما نداند كه جنگ تحميلي اولين تجربه در تاريخ ايران است كه در آن ما با اينكه يكي از طولانترين جنگهاي تاريخي را تجربه كرديم حتي يك مورد ثبت شدهي مرگ و مير ناشي از قطحي و اپيدمي نداشتيم. در اين داستان 3 نفر نقش حياتي داشتند. مرحوم آقاي عالي نسب كه استاد من بودند و مرحوم آقاي بهشتي و شهيد رجايي.»
رويه بهشتي اين نبود كه از موضع رييس فرمان بدهد؛ همهي فرايندها اقناعي بود
مومني اضافه كرد: «آقاي عالي نسب كه اقتصاددان برجسته و ممتاز بودند به محض اين كه جنگ شروع شد تحليلي اقتصادي ارايه كردند مبني بر اينكه چرا ما در طول تاريخ جنگهاي قبليمان قحطيها و اپيدميهاي گسترده داريم. آقاي بهشتي به ايشان فرمودند كه مباني نظري و شواهدي تجربي آن را براي من بسيار خوب توضيح دهيد. ايشان در يك جلسه دو_ سه ساعته براي آقاي بهشتي توضيح دادند، ايشان هم چون واقعا يك فيلسوف علم و روششناس برجسته بود، قانع كردنش بسيار سخت بود چون از زواياي مختلف ميپرسيدند؛ خيلي بايد روي يك موضوعي مسلط بوديد تا بتوانيد ايشان را قانع كنيد. ايشان بعد در جمعبندي گفتند من قانع شدم و بعد پرسيدند آن را چگونه اجرايي كنيم؛ بروم حكمي از امام(ره) بگيرم كه خودتان اجرا كنيد؟ آقاي عالينسب گفتند اين اقتدار عاليترين مقام اجرايي را ميخواهد. چون بايد در سراسر كشور ريشههايش گسترش پيدا كند. عاليترين مقام اجرايي بايد در اين زمينه سكاندار باشد. پرسيدم منظورتان نخستوزير است. ايشان گفتند، بله. بعد گفتم پس جلسهاي ميگذاريم شما همين فرايند را در حضور من با آقاي رجايي هم مطرح كنيد؛ ايشان را هم متقاعد كن. رويه اين نبود كه مثلا از موضع رييس شوراي انقلاب يا حزب جمهوري اسلامي فرمان بدهد. فرمان در كار نبود. همهي فرايندها اقناعي بود.»
وي افزود: «گفتند اگر آقاي رجايي هم متقاعد شدند آن را دنبال كنيم. آن زمان بنيصدر خيلي از اينكه رجايي نخستوزير بود ناراحت شده بود؛ ميدانستند كه هرچه را كه رجايي مطرح كند بنيصدر با آن مخالفت ميكند بنابراين بعد از اينكه شهيد رجايي را متقاعد كردند شهيد بهشتي اين موضوع را مطرح كردند و گفتند كه ملت ما بايد بداند كه اين يك شرايط ويژهاي است و ما بايد اقتضائات آن را رعايت كنيم. به محض اينكه آقاي بهشتي آن را مطرح كردند بلافاصله بنيصدر در يك مصاحبه به شدت به اين ايده حمله كرد و گفت كه ميخواهند فقر را بين مردم تقسيم كنند.»
وي گفت: «منطق سهميهبندي كوپن اين بود كه در شرايط جنگي دولت ناگزير به چاپ بيمحاباي پول ميشود. درست در همين زمان است كه تقاضاي اقتصاد به طرز وحشتناكي متورم ميشود بهخاطر جنگ قسمت عرضهي اقتصاد ضربه ميبيند. چرا كه صنعت و كشاورزي لطمه ميبيند. در شرايطي كه حاكميت سرمايه باشد هركس بيشتر پول داشته باشد ميتواند مايحتاج زندگياش را تامين كند. تعبير مرحوم آقاي عالينسب اين بود كه بايد نيازهاي حياتي انسانها را از زير فشار پول و سرمايه خارج كنيم. شهيد بهشتي اينگونه مشاركت ميكرد و وقتي متقاعد ميشد از نظر علمي و عقلي يا موازين اسلامي هم راستا ميديد بدون تعارف جلو ميرفت و از ملامت ملامتكنندگان ترس به خود راه نميداد.»
بنيصدر ابايي نداشت كه براي پيشبرد مقصودش خلافگويي هم بكند
مومني بيان كرد: «اما شهيد بهشتي چند ده جلسه با بنيصدر داشتند؛ به توصيه امام (ره) اما متاسفانه بنيصدر بنايش بر اين نبود كه واقعيتها را بپذيرد و صادقانه برخورد كند. بنيصدر ابايي نداشت كه براي پيشبرد مقصودش خلافگويي هم بكند. بناي بنيصدر بر صدق نبود. به همين علت ميبينيد كه خداوند هم او را تنبيه كرد و گير كساني انداخت كه چند پله از خودش حرفهييتر بودند. بهشتي خيلي مراعات ميكرد و حتي گاهي ميگفت شايد فرم صحبت من، بنيصدر را حساس كرده است و به آقاي باهنر ميگفت كه شما با او صحبت كنيد.»
براي بهشتي تلخي برخورد صادقانه خيلي گواراتر از شيريني كاذب برخورد منافقانه بود
اگر كسي از آقاي بهشتي تمجيد تملقآميز ميكرد، ايشان مشمئز ميشد
وي در پايان با بيان ويژگيهاي شهيد بهشتي تاكيد كرد: «بهشتي هميشه ميگفت براي من تلخي برخورد صادقانه خيلي گواراتر از شيريني كاذب برخورد منافقانه است. ما با تمام وجودمان اين موضوع را ميديديم. واقعا من در آن زمان بسيار گستاخ و بيپروا با ايشان صحبت ميكردم؛ از صميم قلب به شما ميگويم كه اگر كسي از آقاي بهشتي تمجيد تملقآميز ميكرد، ايشان مشمئز ميشد. هرچه صادقانهتر، بيپرواتر و نقادانهتر با بهشتي صحبت ميكرديم بيشتر تحويل ميگرفت و لذت ميبرد.»
منبع؛ ايسنا