چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشتگلایه ندارم نرو گوش کن تو باید بدانی چه بر من گذشتتو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میرویتقاصت همین است عزیز دلم که بنشینی از کشتنم بشنویخودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانمخودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانمچنان شاخه ی خشک روی درخت میان زمین و هوا مانده امبرای تو که سال ها رفته ای چگونه بگویم چرا مانده امچگونه بگویم چرا عاشقم مرا عشق راه فریبی شدهچگونه تورا میپرستم هنوز عجب روزگار غریبی شدهخودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانمخودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانممن این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم