«ما با پیمانکار شهرداری کار می کنیم و شب حادثه مشغول شستن و نظافت دیوارههای روگذر بودیم. ناگهان خودروی پژو پرشیای مشکی مقابلمان توقف کرد. فکر نمیکردیم راننده جوان نقشه هولناکی در سر داشته باشد. او ناگهان از خودرو پیاده شد و به سمتمان آمد. بدون هیچ مقدمه ای با همکارمان گلاویز شد و بعد او را از بالای پل به پایین انداخت. ما فورا به سمت او رفتیم تا مانع فرارش شویم اما قاتل ما را هم تهدید کرد و گفت، اگر به دنبالش برویم، ما را هم به پایین پرتاب می کند. او سپس سوار ماشینش شد و با همراهانش فرار کرد. چند خودرو نیز موقع عبور از زیر پل، جسد دوستمان را هم زیر گرفتند.» این روایت همکاران رفتگری 20 سالهای است که ساعت 2 بامداد جمعه، بیستم بهمن 1402 به این شکل فجیع کشته شد. عامل قتل پاکبان که به سرعت شناسایی و دستگیر شد، 25 ساله، دارای مدرک لیسانس است و با پدرش در زمینه کارهای ساختمانی فعالیت دارد. قاتل درباره انگیزهاش از قتل گفته: «من در حال گذر از آن مسیر بودم که ناگهان چشمم به مقتول و دوستانش افتاد. تصور کردم که آنها قصد دارند پرچم هایی که کنار اتوبان نصب شده بود را سرقت کنند.پرچم ها به مناسبت ۲۲ بهمن برافراشته شده بود و من فکر کردم مقتول قصد اهانت به پرچم ها را دارد و می خواهد آنها را از بین ببرد. حتی به پلیس هم زنگ زدم و موضوع را گزارش کردم. با این حال نتوانستم آرام بنشینم، از ماشین پیاده شدم و پس از درگیری با مقتول وی را هل دادم که پرت شد پایین و جان باخت...» حالا علیرضا زاکانی شهردار تهران در نخستین موضع گیری درباره قتل نیروی تحت نظرش، موضع قابل تاملی گرفته است. حرفهای زاکانی را میبینید و می شنوید.
بدترین کار در حق نظامی که حاصل خون هزاران نفر از اقشار مختلف میرم ایران است این است که عده ای جانی و مفسد جنایت و فساد بکنند و پشت آننهان شوند نباید به این قاتلین و مفسدین امان داد چرا که اینها بدترین دشمنان همین نظامند
90درصد.پاکبان ها افغانی هستند.نه مرخصی میرن.نه عیدی میگیرن.نه وام...نه سفر کربلا.نه.سفر کربلا.معلی...نه سفر مکه مکرمه.نه سفر مدینه منوره..نه سفر به مشهد نه سفر به قم. .مال همین هست کسی پیگیر نمیشه..... مهدی چمران هم میگه اطلاع ندارم