آهنگ «هم شاگردی سلام» یکی از قطعاتی است که هر سال همزمان با آغاز سال تحصیلی برای دهه شصتیها پخش میشد. برخلاف ادبیات رسمی، تمام شدن تابستان و رفتن به مدرسه برای بسیاری از دانش آموزان جذاب نبود؛ آن هم با کلاسها 30 نفره و بیشتر و فضای آموزشی غیراستاندارد. بنابراین چنین آهنگهایی در حکم پایان خوشی و آغاز ماه پردردسر بود. این قطعه را میبینید و میشنوید.
متولد 51 هستم و همچنان با شنیدن این چیزها و هوای اول پاییز شدیدا افسرده می شوم انقدر که در مدرسه عذاب کشیدم . باورکنید در عالم بچگی حاضر بودم زلزله هفت ریشتر بیاید تا مگر یک روز مدرسه نروم ! البته با آن مدرسه که ما داشتیم اگر کسی از آن خوشش می آمد احتمالا مشکل روانی داشت . اما دانشگاه را خیلی دوست داشتم و آنجا شاگرد خوبی بودم . یک معلم ادبیات داشتیم که امکان نداشت در هر جلسه یکی دونفر را آش و لاش نکند و ما باید از این آدم سعدی و حافظ و فردوسی یاد می گرفتیم ! تعجب می کنم که توانستم علاقه خودم را به ادبیات حفظ کنم . می فرماید ما را به سخت جانی خویش این گمان نبود . بله قبول دارم که آن معلم هم در شرایط سخت بود و جنگ و...همان موقع هم او را درک می کردم ولی چیزی از تنفرم کم نمی کند. دوازده سال . کم نیست . هیچ مقطع تحصیلی این همه طول نمی کشد .بیش از سی وچندسال از زخم اول مهر می گذرد و همچنان نمی شود خلاص شد . با احترام از صمیم قلب به آن چند دبیر نازنین که گاهی نصیب می شد.