ابتكار«فضاي دو قطبي و جاي خالي خاکستريها» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم ابراهيم بهشتي نامدار است كه در آن ميخوانيد:
بيراه نيست اگر مهمترين مشخصه بارز فضاي سياسي اين روزهاي جامعه را «دو قطبي» شدن بدانيم. در فضاي قطبي شده نيز آنچه بيش از همه مشهود است ايجاد جبهههاي ساختگي خير وشر و يا حق و باطل و سياه و سفيد است. در چنين فضايي هماره يک طرف خود را حق مسلم و خير مسجل ميداند و طرف مقابل را شر و باطل. با نگاهي به فضاي سياسي چند ساله اخير کشور و بخصوص يک سال گذشته، آسيبها و مضرات ايجاد و دامن زدن به فضاي دوقطبي به خوبي قابل مشاهده است. هزينههاي زياد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي که در همين يک سال گذشته به خاطر رفتارها و کنشهاي سياسي راديکال بر جامعه تحميل شده بيش از هر چيز ريشه در همين فضاي قطبي شده دارد.
در چنين شرايطي، حوادث و اتفاقات بيشتر از پيش بينيها و تحليلهاي کارشناسانه و قواعد عرفي مورد رضايت جامعه، تعيين کننده است و بسياري از نيروهاي سياسي را به سمت موضع گيري شديد سوق ميدهد. در چنين فضايي نيروها اعم از سياسي، اقتصادي و حتي فرهنگي مجبور به موضع گيري و قرار گرفتن در يکي از جبهههاي سياه يا سفيد ميشوند و فضاي تنفسي براي خاکستريها باقي نميماند.
پديده ديگر همزاد با دوقطبي شدن جامعه، سياسي شدن بيش از حد جامعه است. وقتي سياست بر همه حوزهها سايه ميافکند طبيعي است که همه قضاوتها در باره اشخاص يا گروهها هم يک قضاوت سياسي- که متاثر از قطبي بودن جامعه، يا سفيد و يا سياه - است. انسانها و يا گروههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي و حتي نهادهاي دولتي و غير دولتي هم بايد يا له يک جريان باشند يا عليه آن.
شرايط امروز جامعه ايران بواقع مصداق يک جامعه قطبي شده و بيش از حد سياسي شده است. موضع گيريها و جبهه بنديهاي شديد سياسي در شرايطي که هجمهها و تهديدهاي خارجي هم آشکار و تشديد شده، کما في السابق وجود دارد و بر خلاف انتظارها بيشتر ميشود. حمله به بيت آيا عظام نوري همداني و صانعي در قم گوياي اين واقعيت است که به رغم هشدارهاي فراوان نسبت به پرهيز از افراط گرايي، ارادههايي همچنان در پي متشنج کردن فضا هستند و چه بسا از اين آب گل آلود و دل مشغولي افکار عمومي و مسئولان به آن، ماهي خود را بگيرند.
رسالت«رژيم نامشروع آمريکا» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد:
1- تصويب فوريت طرح مقابله با توطئه هاي آمريکا و انگليس به منظور صيانت از دستاوردهاي صلح آميز هسته اي با راي قاطع مجلس شوراي اسلامي در روز گذشته آغاز دور جديدي از ابتکار عمل هاي جمهوري اسلامي ايران در برابر تصويب غير منصفانه قطعنامه چهارم است.
رئيس جمهور کشورمان روز گذشته در شهر کرد اعلام کرد: “از اين به بعد يکي از خواست هاي اصلي ملت ايران نجات مردم آمريکا از دست دولت غير دموکراتيک و زورگوي اين کشور است.”امروز سياست هاي نابخردانه آمريکا در خاورميانه به خصوص حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي موجب کشته شدن هزاران نفر شده است و دولت آمريکا به دليل همين سياست هاي غلط درمعرض نقد و اعتراض شهروندان آمريکايي قرار گرفته است.
ولي چون دولت آمريکا پاسخي ندارد به دروغ، ايران را متهم مي کند. واقعيت اين است که در آمريکا اين مردم نيستند که تصميم گيرند حتي اين رئيس جمهور منتخب مردم نيست که سياستگذار نهايي است. بلکه در ايالات متحده مراجع آشکار و پنهان ديگري وجود دارد که در عين وابستگي به صهيونيست ها در خدمت منافع اسرائيل هستند.
آمريکا پس از فلسطين سرزمين دومي است که توسط صهيونيست ها به اشغال درآمده است و خواست ملت ايران و ساير ملت هاي آزاده دنيا نجات مردم آمريکا از زورگويي دولت غيردموکراتيک آن است.آمريکا و اروپا بايد بهاي سنگين رفتار مجرمانه و ناعادلانه خود در دنياي امروز را بپردازند.
2 - کوچکترين لطمه به منافع جمهوري اسلامي موجب خواهد شد منافع ملي آمريکا در سرتاسر جهان آسيب ببيند. علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي روز گذشته همدل و همصدا با احمدي نژاد گفت: به آمريکا و برخي کشورهاي ماجراجو هشدار مي دهيم در صورتي که وسوسه بازرسي محمولات هواپيما و کشتي ايراني را در سر داشته باشند، مطمئن باشند در خليج فارس و درياي عمان به خدمت کشتي هاي آنان رسيدگي خواهد شد.
منطق مشترک مجلس و دولت در ايران فرصت مغتنمي است که ذيل هدايت هاي حکيمانه مقام معظم رهبري مي تواند به بهترين شکل منافع ملي را تامين نمايد.
مردم سالاري«از شعار روز قدس تا شعار 14 خرداد» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محسن دقت دوست است كه در آن ميخوانيد:
بدون شک آنچه در خلال مراسم سالگرد حضرت امام (ره) و در حاشيه سخنراني نوه گرانقدر ايشان حين عرض احترام و خوش آمدگويي به مهمانان داخلي و خارجي آن مراسم اتفاق افتاد، قلب تمامي علاقمندان به انقلاب اسلامي و ارادتمندان راستين آن بزرگمرد ايران و جهان را جريحه دار کرد. چنانچه طي روزهاي گذشته شاهد هستيم که بسياري از مراجع و آيات عظام و نيز شخصيت هاي دلسوز کشور از حجت الاسلام سيدحسن خميني و بيت مکرم امام دلجويي کرده و مي کنند.
به راستي بايد به بصيرت و روشن بيني اين عزيزان آفرين گفت و به همراهي آنان در گذر از مسير ناهموار پيش رو اميدوار شد. اين احساس به ويژه پس از رخدادهاي ناخوشايند اخير در شهر قم تقويت مي شود. چرا که شايد تصور برخي اين بود که در شرايط خاص کنوني بهتر است روي ناملايماتي از اين دست سرپوش نهاد و به اصطلاح "اصول" را قرباني مصالح کرد تا منافع آسيب نبينند.
اما سواي آناني که گزينه سکوت و نرمش را بر واکنش و تقبيح ترجيح دادند، غمبارتر از همه عکس العمل هايي بود که تمام قد به توجيه بدرفتاري ها يا انکار حقايق پرداختند و البته بازوي رسانه اي خويش را با تمام توان در اين راستا به کار گرفتند.
يکي از حساسيت هاي مقطعي، که به عنوان دليل امکاني مماشات عده اي بدان اشاره شد، مساله فلسطين و رويدادهاي اخير مرتبط با آن است که اميد را براي رفع محاصره ظالمانه رژيم صهيونيستي بار ديگر زنده ساخته. در مراسم روز قدس سال گذشته، يک شعار انحرافي که آنهم توسط معدودي سر داده شد، از سوي حاميان دولت به چماقي براي کوبيدن از "چپ و راست" بر سر منتقدان دولت و اصلاح طلبان بدل شد.
برهان دوستان هم اين بود که فلان "شعار" نشانه تخطي از آرمان حمايت از مردم فلسطين است و به خودي خود نشانگر خروج از خط اصيل امام خميني (ره) محسوب مي شود. حال بايد ديد که شعار "نواده روح الله سيدحسن نصرالله" کدام منفعت را نصيب آرمان حمايت از مردم فلسطين کرده است.
كيهان«عراق عضو اتحاديه عرب يا بلوك مقاومت؟» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد:
تشكيل اولين جلسه مجلس قانونگذاري عراق، راه را براي انتخاب رئيس جمهور، نخست وزير و كابينه عراق هموار نمود. پيش از اين گمانه زني هايي وجود داشت كه از ناكامي عراقي ها در رسيدن به نقطه توافق خبر مي داد و بيش از همه آمريكايي ها بر وجود مشكل جدي در راه شكل گيري دولت جديد تاكيد مي كردند. اما برخلاف اين گمانه زني ها، عراقي ها ثابت كردند كه با وجود اختلافات و عليرغم تلاش بدخواهان منطقه اي و بين المللي شان قادرند بر مشكلات كنوني فايق بيايند.
اينك عراق در بين اكثر كشورهاي عربي به سيستمي مردم سالار و در عين حال هوشمند دست پيدا كرده و توفيقات فراواني نيز در اداره كشور خود داشته اند. عراق بعنوان يك كشور تحت اشغال و با وجود حضور نزديك به 300هزار نيروي اشغالگر شرايط دشواري دارد و اين موضوع دولت بغداد را با محدوديت ها و مزاحمت هاي بي شماري مواجه كرده است در عين حال، دولت برآمده از آراء مردم و توافقي كه بين سه طايفه شيعه، سني و كرد عراق براي عبور دادن عراق از شرايط فعلي به وجود آمده، آينده روشني را براي همسايه غربي ما به تصوير كشيده است. درخصوص «عراق آينده و مسئوليت هاي اولويت دار دولت آينده اين كشور نكاتي وجود دارد.
1- اشغال عراق و ادامه شمول بند 7 منشور سازمان ملل بر اين كشور-مبني بر اخلال عراق در نظم بين المللي و لزوم اداره آن توسط شوراي امنيت- مهمترين مشكل عراق به حساب مي آيد. بر مبناي توافقنامه امنيتي بغداد-واشنگتن، نيروهاي آمريكايي موظفند تا پايان سپتامبر آينده- شهريورماه- بيش از نيمي از نيروهاي نظامي اشغالگر را از عراق خارج كرده و تا پايان سال 2011- يعني 18 ماه آينده- كليه نيروهاي خود را از عراق خارج نمايند.
اگرچه طي هفته هاي اخير هم چند مقام آمريكايي- از جمله اوديرنو فرمانده نظاميان آمريكايي در عراق- بر پايبند بودن آمريكا به خروج كامل و عمل براساس توافقنامه تاكيد كرده اند ولي ترديدي وجود ندارد كه آمريكايي ها حضور نظامي خود را در حدي كه بتوانند از زمين و آسمان عراق براي عمليات آتي استفاده كنند، حفظ خواهند نمود. براساس بعضي از خبرها آمريكايي ها درصدد حفظ حدود 30 هزار نظامي خود در عراق هستند، از نظر آنان يك نيروي كم حجم ولي عملياتي مي تواند براي كنترل سه كشور عراق، ايران و سوريه مفيد باشد.
بعضي ديگر از خبرها بيانگر آن است كه اين نظاميان عمدتاً در استان ناصريه- استاني شيعي در جنوب عراق و مجاور مرزهاي جنوب غربي ايران- مستقر خواهند شد. باقي ماندن اين تعداد نيروي آمريكايي در عراق به منزله ادامه اشغال عراق است هرچند آمريكايي ها براي دور ماندن از بار رواني «اشغالگري» تلاش خواهند كرد كه اين حضور را به «درخواست عراق» منتسب نمايند. اگر آمريكايي ها به تداوم حضور نظاميان خود در عراق نايل گردند از يك سو دولت بغداد همواره خود را در معرض يك «تهديد آني» خواهد ديد و ناچار است به نوعي محافظه كاري كه با استقلال و تماميت ارضي عراق منافات دارد، روي آورد.
تهران امروز«راست گرايي اروپايي و سياست خارجي ما» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم بهمن سعادت است كه در آن ميخوانيد:
انتخابات اخير بريتانيا و به قدرت رسيدن محافظه کاران در اين کشور را در ادامه روندي مي توان تحليل کرد که چند سال است در اورپا آغاز شده و باعث غلبه نيروهاي محافظه کار و راست گرا در اين قاره شده است،سارکوزي در فرانسه و مرکل در آلمان به همراهي نيروهاي راست گرا در هلند و اتريش و اخيرا بلژيک با يک جهت گيري خصمانه عليه کشورهاي جهان سوم و در راس آن کشورهاي مسلمان مشخص مي شوند و در اين ميان جهتگيري خصمانه در مقابل ايران جزئي لاينفک هر نيروي سياسي راستگرا در اروپاست.
غلبه تدريجي راست گرايي در اروپا که با انتخابات انگلستان به اوج رسيد با روند تشديد شونده سياست خصمانه عليه کشورمان همراه بوده است،به گونه اي که اروپاي خواهان مذاکره در دوران بوش به تدريج در مسيري حرکت کرده است که در دوره اوباما به پيشتاز تهيه قطعنامه شوراي امنيت و پس از آن تهيه بسته تحريمي مجزا بر عليه ايران بدل شده است و بي ترديد در اقدامات خصمانه عليه برنامه صلح آميز هستهاي کشورمان گوي سبقت را از ديگران ربوده است ودر جايگاهي نشسته است که زماني تيم محافظهکار بوش سخت به دنبال آن بود.
سخنان اخير مقامات انگليسي بر عليه کشورمان را مي توان در ادامه اين روند سياست خارجي راستگرايانه اروپايي تحليل کرد که ميکوشد تا با فضاسازيهاي خاص خود زمينه هاي جديدي را بر عليه جمهوري اسلامي ايران به وجود آورد.
در مقابل اين سياست خارجي خصمانه که هر روز بر ابعاد آن افزوده مي شود، سياست خارجي ما چه رويکردي اتخاذ کرده است؟
در حالي که در مقطع قبل از تصويب قطعنامه، کاهش رابطه با اروپايي ها و همچنين پايان سياست گفت و گو به عنوان واکنش ايران مطرح شده بود،در روزهاي پس از اقدام ضد ايراني شوراي امنيت که البته بدون اجماع قدرتهاي بزرگ حاصل شد، زمزمه هايي مطرح شد که گويي دستگاه سياست خارجي کشور براي دور جديدي از مذاکرات اماده مي شود و در اين ميان نگاه ايران بعد از مدتها ،اروپايي خواهد بود،يعني همان نگاهي که در دوره حسن روحاني و تا حدي دوره لاريجاني دنبال مي شد.
جمهوري اسلامي«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
عطر دلانگيز ماه رجب فضاي ايام را پر كرده است. اين ماه پرفضيلت كه ماه رحمت و مغفرت الهي نام گرفته، آمد تا فصل جديدي از نيايش و رويش را به روي انسانها باز كند. ماه رجب آمد تا دلهاي مجذوب را به ميهماني شعبان و از آنجا به عرش اعلاي رمضان ببرد. پيامبر رحمت - كه درود بيپايان خدا بر او و خاندانش باد - با ديدن هلال ماه رجب، دست به دعا برميداشت و ميفرمود: "ماه رجب، ماه استغفار امت من است. در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خداوند، آمرزنده و مهربان است."
بنابراين، مومنان و بندگان خدا، با شعف خاصي آغوش خود را به روي اين ماه ميگشايند و خود را ميهمان بخشش و عطاي الهي ميدانند. در اين ماه، مستحبات و زيارات بسياري وارد شده كه هدف همه آنها تشويق مردم به ترك محرمات و پالايش فردي و اجتماعي از پيرايهها و ناهنجاريهايي است كه در گذر ايام بر روح و جان آدمي سايه افكنده و انسان را از كارآيي و پيشرفت، دور ميكند. از اين رو انسانهاي آگاه به گاه رسيدن اين ماه، همچون افراد تشنهاي كه در انتظار رسيدن به آب گواراي حيات هستند، روح و جان خود را سيراب ميكنند و حاضر نميشوند به سوي سراب دنيا راه بسپارند. بنابراين، ماه رجب را كه در آن ميهمان رحمت خدا هستيم و به فرموده امام صادق(ع) در غايت حرمت و فضيلت است، مغتنم بشماريم و امشب را كه اولين شب جمعه آنست و "ليله الرغائب" ناميده شده، قدر بدانيم و خود را در پاي بيكران مغفرت الهي شستشو دهيم.
اين هفته با دو مناسبت مذهبي نيز همراه بود. نخست ميلاد مسعود احياگر فرهنگ ناب الهي و سرچشمه معارف ديني، حضرت امام محمدباقر عليهالسلام كه در نخستين روز ماه رجب قرار داشت و دومين مناسبت، سالروز شهادت دهمين ستاره تابناك معنويت و هادي امت، حضرت امام عليالنقي عليهالسلام كه ملت ايران ديروز سياهپوش اين سوگ بود.
در اين هفته و در پي صدور قطعنامه چهارم شوراي امنيت، جوسازي رسانههاي استكباري و مراكز تحت نفوذ سلطه آمريكا عليه فعاليتهاي هستهاي صلحآميز جمهوري اسلامي ايران همچنان ادامه داشت. شايد اگر كشورهاي صادركننده قطعنامه از اندكي درايت و شعور برخوردار بودند پيشاپيش به اين نتيجه ميرسيدند كه تحريم عليه ايران آنها را به هدفشان نخواهد رساند زيرا آنچه كه آنها بدنبالش هستند، قطع فعاليتهاي غنيسازي در ايران است كه با تحريم شديد و غليظ چهارم نيز محقق نخواهد شد. هرچند كه اين تحريم بتواند مشكلاتي را در زمينه حمل و نقل كالا به ايران و بالا رفتن هزينههاي بيمه و كشتيراني و هواپيمايي ايجاد كند. البته شايد هشدار شديد رئيس مجلس در جلسه ديروز نمايندگان مبني بر اينكه در صورت بازرسي محموله كشتيها و هواپيماهاي ايراني توسط كشورهاي ماجراجو، كشتيهاي اين كشورها در خليج فارس و درياي عمان امنيت نخواهند داشت و با آنها مقابله به مثل خواهد شد، توانسته باشد گردنكشان بينالمللي را به فكر وادار كند.
آفرينش«قرقيزستان ،معادله گم شده ثبات» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است كه در آن ميخوانيد:
هفته اي که گذشت قرقيزستان اين کشور کوچک آسياي ميانه دورتازه اي از تنش هاي قومي و سياسي را در پي داشت دوري که باعث افزايش توجه سازمان ملل،سازمان پيمان امنيت جمعي و کشورهاي همسايه و قدرت هايي نظير امريکا و روسيه شده است. در واقع آغاز تنش قومي ميان اکثريت قرقيز دو استان جنوبي اوش و جلال آباد با اقليت ازبک اين مناطق و گسترده شدن ابعاد آن و کشته و زخمي شدن هزاران نفر در کنار آمادگي 300 هزار نفري ساکنان اين مناطق همه و همه حکايت از وضعيت خطرناک و ويژه اي در اين کشور و دره ي استراتژيک فرغانه است.
در اين راستا از اين به بعد مي توان تحولات اخير قرقيزستان را مورد توجه قرارداد از يک سو وقوع تحولات سياسي در دو ماه گذشته و برکناري دولت باقي اف و جايگزين شدن دولت موقت به رهبري رزا آتنبايوا عملا اين کشور را در مرحله اي قرار داد که ثبات در آن معادله اي گم شده است در اين حال تداوم مقاومت هواداران دولت باقي اف در مناطق جنوبي قرقيزستان و در کنار تنش هاي سياسي عملا خود بستري براي وقوع تنش هاي قومي اخير شد تنش هايي که در صورت افزايش دامنه ي آنها مي نواند ابعادي منطقه اي و بين المللي بيابد.
در اين ميان وقوع تنش ها و پناهنده شدن 90 هزاري اقليت ازبک به کشور همسايه يعني ازبکستان اينک در زماني است که اقليت ازبک قرقيزستان خواستار کمک تاشکند به وضع خود شده است در اين حال هرچند ازبکستان کوشيده است تاکنون بردامنه بحران داخلي قرقيزستان بيافزايد اما بي شک گسترش دامنه بحران احتمالي دخالت ازبکستان در روند تنش را افزايش مي دهد.
در واقع تنش سياسي دو ماهه اخير در حالي است که دولت موقت آتنبايوا کوشيده تا با وعده همه پرسي قانون اساسي و برگزاري انتخابات در کنار اتهام هاي بسيار به باقي اف (رئيس جمهور فراري)راه حلي براي مشکل ثبات در اين کشور بيابد در اين بين دولت موقت تنش قومي اخير را هم به نوعي به باقي اف نسبت داده امري که به نگاه کارشناسان به نوعي هرچه باشد، نشان از ناتواني اقتصادي،مالي و نظامي دولت موقت در کنترل اوضاع سياسي کشور و بويژه جنوب است.
آرمان،«از وادي سخن تا عرصه عمل» عنوان سرمقاله روزنامه آرمان است كه در آن ميخوانيد؛آقاي احمدينژاد، درتازهترين سخنان خود؛ با «بزرگ و قوي» دانستن اقتصاد ايران؛ گفتهاند: «درآمد سرانه مردم به طور متوسط بسيار بالا رفته وسرمايهگذاري در ايران به طور گسترده در حال افزايش است.»
اگر به عنوان يك نماينده و خدمتگزار مردم در مجلس شوراي اسلامي؛ نخواهم مشاهدات ميداني و مراجعين حوزه نمايندگيام را مثال بزنم اما ميتوانم به چند نكته و البته آمار رسمي اشاره كنم.
نگاهي به ابراز نظرهاي آقاي احمدي نژاد، نشان ميدهد كه در ناخودآگاه ذهني ايشان، در آمد نفت؛ سرمايهاي لايتناهي و منفك از تبعات برخي سياستهاي داخلي و خارجي دولت است كه ميتوان بدون درنظر گرفتن سهم آيندگان و تبعات منفي موجود بر سر مصرف مستقيم آن؛ براي هزينه كردن آن، برنامه ريخت و دست آخر همه تحولات ناشي از افزايش درآمد نفت را به برنامهريزيهاي ابتكاري دولت احاله داد؛ اكنون درآمدهاي نفتي به دليل محدوديت و كاهش سرمايهگذاري خارجي، سير نزولي به خود گرفته و نزديك است كه اقتصاد كشور به دليل كاهش سرمايهگذاري در اين بخش و فرسودگي تاسيسات، خصلت درآمد زايي خود را از دست بدهد
جهان صنعت«شوراي بابو و باخاصيت» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم محمدحسين مهرزاد است كه در آن ميخوانيد:
ديروز مهدي چمران به تصويب يک فوريت طرح انتخاب شهرداران در شهرهاي بيش از 200 هزار نفر توسط شهروندان اعتراض جالبي کرد. وي تصويب اين طرح توسط مجلس را مساوي با بيبو و بيخاصيت شدن شورا دانست. جالب آن است که شرح وظايف شورا به 34 مورد ميرسد که يکي از آنها انتخاب شهردار است.
چمران در ادامه اعتراض، سياسي شدن انتخاب شهردار را دليل ديگري عنوان کرد و اذعان داشت در اين شرايط معيارهاي تخصصي ناديده گرفته ميشود. اين هم از شگفتيهاي دوران ماست که در شوراي تهران اعضاي اصلاحطلب را که در اقليت هستند از سمتهاي مهم باز ميدارند و از سوي ديگر وقتي پاي انتخاب شهردار به ميان ميآيد اعتراض ميکنند که به راه سياسي رفتن در بحث تخصصي خطاست.
بد نيست آقاي چمران به اين سوال هم پاسخ دهند که اگر در زمان شوراي اول که کاملا در اختيار جناح رقيب بود چنين بحثي مطرح ميشد باز هم بو و خاصيت شورا را به شهردار گره ميزد يا در مقام دفاع از سلب مسووليت شورا در انتخاب شهردار و محاسن انتخاب شهردار توسط مردم سخن ميگفت؟
شهر عجيبي است اين تهران....
دنياي اقتصاد«يارانه به واردات را حذف كنيم» عنوان سرمقاله دنياي اقتصاد به قلم دكترفرخ قبادي است كه در آن ميخوانيد؛چند روز پيش، از شرکتي که با آن هيچ گونه آشنايي قبلي نداشتم. با من تماس گرفته شد و گفتند که مديرعامل شرکت مايل است چند کلامي با من صحبت کند.
گفتوگوي تلفني ما به درازا کشيد و از آن جا که موضوع به مسالهاي مربوط ميشد که به آن علاقهمند بودم، قرار ملاقاتي گذاشتيم و دو سه ساعتي به گفت و گو نشستيم. «مديرعامل» ، که فردي تحصيلکرده بود و شرکتي با ماشينآلات جديد و بيش از يکصد و بيست کارگر را اداره ميکرد، در طول گفتوگو، گاه خشمگين ميشد و به زمين و زمان بد ميگفت و گاه به انسان مستاصل و نااميدي ميمانست که گويي تازه از رازي تکان دهنده آگاهي يافته است. من در رفتار و گفتار او، انسان شريف و صادقي را ديدم که به سمت افسردگي پيش ميرود.
معلوم شد که مقالهاي از نويسنده اين سطور را که در مورد «واردات بيرويه» و نرخ ارز نوشته بودم و در روزنامه «دنياي اقتصاد» چاپ شده بود، خوانده و تصميم گرفته بود که تجربه تازهاش را با من در ميان بگذارد تا ديگران را هم از آن آگاه کنم. ظاهرا او نميدانست که آنچه به تازگي به آن پي برده است، راز سر به مهري نيست و اکنون به جرياني فراگير تبديل شده که صنعت ما را تحتتاثير قرار داده است.
ماجرا با نامهاي (از طريق پست الکترونيکي) آغاز شده بودکه شرکت او ( که آن را شرکت X ميناميم) از يک شرکت بزرگ چيني دريافت کرده است. متن اين نامه (با حذف نام شرکت X ونيز برخي حشو و زوايد) در زير ميآيد:
ما يکي از بزرگترين عرضهکنندگان و صادرکنندگان قطعات ماشينهاي سنگين و.... در چين هستيم.
شرکت ما در اوايل سال 1990 تاسيس شده و اکنون، پس از طي مراحل رشد سريع، به صورت گروهي متشکل از شرکتهاي وابسته به هم، در حوزه توليد، تحقيقات، طراحي، فروش و ارائه خدمات، مشغول فعاليت است.اين شرکت همکاري گستردهاي با بسياري از شرکتهاي خارجي، از جمله شرکتهاي سايپا ديزل و آميکو در ايران دارد و کالاهايي از قبيل اتوبوس، مينيبوس، کاميونهاي سبک و سنگين و همچنين قطعات مورد نياز براي توليداين ماشين آلات را براي آنها توليد مينمايد.