بازدید 20679

قاتل دختر ۱۰ ساله پیش از قصاص در زندان مرد

۱۳ سال قبل خبر آتش‌سوزی هولناکی به مأموران آتش‌نشانی تهران داده شد و با حضور مأموران در محل و اطفای حریق جسد دختربچه‌ای ۱۰ ساله پیدا شد.
کد خبر: ۱۰۳۳۲۶۰
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۲ 09 February 2021

به گزارش «تابناک» به نقل از روزامه شرق، هرچند تصور می‌شد کودک بر اثر آتش‌سوزی جانش را از دست داده باشد اما مشخص شد این کودک خفه شده است. مادر او که در شب حادثه کنار کودک بود، به مأموران گفت: من بوی دود شنیدم و ناگهان آتش شعله کشید. سعی کردم دخترم را بیرون بکشم اما نتوانستم؛ وقتی مأموران آمدند گفتند بچه مرده است.

وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد نگار، دختربچه ۱۰ ساله بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردنش جانش را از دست داده است، بازپرس متوجه شد با یک قتل فجیع روبه‌روست؛ چراکه گزارش آتش‌نشانی هم حکایت از آن داشت که آتش‌سوزی عمدی رخ داده است.

بررسی‌ها نشان داد شب حادثه یکی از دوستان پدر نگار به نام سامان در خانه بوده است؛ ضمن اینکه مقداری طلا و پول هم از خانه گم شده است. با شناسایی سامان و دستگیری این مرد، او به قتل اعتراف کرد و گفت برای سرقت دست به این کار زده است. سامان که تحصیل‌کرده رشته نقشه‌کشی ساختمان بود، به مأموران گفت: من سال‌ها بود که با پدر نگار دوست بودم و رابطه خیلی خوبی با هم داشتیم و من به خانه‌اش رفت‌وآمد می‌کردم. می‌دانستم همسر دوستم مقدار زیادی طلا در خانه دارد؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم خانه دوستم را آتش بزنم و حین آتش‌سوزی طلاها را سرقت کنم.


متهم ادامه داد: شب حادثه به خانه پدر نگار رفتم. همسر دوستم گفت غذا درست می‌کند و من هم گفتم حالا که این‌طور است سالاد را هم من آماده می‌کنم. در سالاد داروی خواب‌آور ریختم تا آنها بخوابند و من به راحتی بتوانم طلاها را سرقت کنم. نیمه‌شب که خواستم طلاها را بدزدم نگار بیدار شد و دید من چه کرده‌ام به همین خاطر نگار را خفه کردم و بعد خانه را آتش زدم و فرار کردم.

با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

متهم در شعبه ۸۰ وقت پای میز محاکمه رفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من از کاری که کردم پشیمان هستم. دستم تنگ بود و وضعیت خوبی نداشتم. البته من از سر فقر این کار را نکردم. از طرفی می‌توانستم طلا‌ها را سرقت و فرار کنم، اما ترسیدم. اشتباه کردم. طمع کردم و همین باعث شد کار به اینجا بکشد. من از اولیای دم درخواست دارم مرا ببخشند.

بعد از گفته‌های متهم با درخواست اولیای دم حکم بر قصاص صادر شد. رأی صادره مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده متهم بری اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران رفت. بعد از چند سال تلاش در نهایت خانواده سامان موفق به جلب رضایت اولیای دم نشدند و روز اجرای حکم مشخص شد.

قبل از اجرای حکم، رئیس زندان نامه‌ای به اجرای احکام نوشت و از تغییرات زیاد سامان گفت. سامان در مدت زندان چندین مهارت آموخته و استاد خوش‌نویسی شده بود. همچنین به زندانیان زیادی نقشه‌کشی ساختمان یاد داده و با کارهایی که کرده بود چند زندانی معتاد را هم ترک داده بود. او برای زندانیان دیگر الگو شده بود به همین دلیل رئیس زندان از اجرای احکام خواست تا در صورت امکان جلسات صلح و سازش برگزار شود شاید اولیای دم رضایت دهند؛ اما بعد از چندین جلسه صلح و سازش اولیای دم همچنان بر حرف خود باقی ماندند تا اینکه زمان اجرای حکم فرارسید. در زمان اجرای حکم اولیای دم از تصمیم خود برگشتند و با حرف‌های رئیس زندان تصمیم گرفتند فرصت دوباره‌ای به متهم بدهند و از متهم قول‌هایی گرفتند و قرار شد او دیه بپردازد و در صورتی ‌که به تعهد خود عمل نکند، حکم قصاص انجام شود.

چند ماه گذشت و متهم نتوانست به تعهد خود عمل کند؛ به این ترتیب پدر نگار درخواست کرد تا حکم اجرا شود و اگر امکان اجرای حکم در چند روز وجود ندارد او عازم سفر کربلاست بنابراین مراسم قصاص به بعد از سفر او موکل شود. قاضی اجرای احکام نیز زمان اجرای حکم را به بعد از سفر کربلای پدر نگار موکول کرد؛ اما در همان چند روز مشخص شد سامان به بیماری سختی مبتلا شده است. او در بیمارستان بستری اما فوت شد.

این بار پدر نگار درخواست کرد ولی دم سامان دیه بپردازد اما پدر سامان توضیح داد که دارایی ندارد و هزینه زندگی خودش را هم فرزندان دیگرش تأمین می‌کنند. او گفت: سامان هیچ ملک و املاکی نداشت و من هم یک خانه کوچک دارم و هزینه زندگی‌ام را هم فرزندان دیگرم می‌دهند من هیچ چیز ندارم که به اولیای دم بدهم. این در حالی بود که هیچ مالی هم از سامان شناسایی نشد. به این ترتیب این بار اولیای دم از دادگاه درخواست دیه از بیت‌المال کردند. پرونده رسیدگی به این درخواست به شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و تعیین وقت شد. قرار بود این پرونده مورد رسیدگی قرار بگیرد که از آنجایی که نماینده دادگستری در جلسه حضور نداشت، رسیدگی به این پرونده ممکن نشد و وقت دیگری برای آن تعیین شد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱۲
کربلا


دیه

چه باحال....

ولی دم دیه بدهد؟؟؟؟؟

سامان کشته چه ربطی به خانواده اش داره؟؟؟

خلاصه پدره پول میخواد....
چه جالب هرچی مسئولین زندان و خانواده قاتل خواستند رضایت بگیرند خانواده مقتول راضی نشدند تا اینکه قاتل یهویی خودش مرد. واقعا این اتفاق ها به برکت انقلاب فقط تو ایران میتونه بیفته. مثل سلطان سکه که گفتند قراره اعدام بشه ولی خوش و خرم داشت میرفت سمت طناب دار بعدش یه کیسه نشون دادند گفتند داخلش سلطان سکه خوابیده، یا اون قاضی که تو اروپا خود کشی کرد ولی برادرش هم جنازشو تایید نکرد. چه کشور خوبی چه مسئولین نازی چه ملت خولی
وااای چقدر وحشتناک برای هزارمین بار دوستی های مردان این نتیجه را داد هم نقشه دزدی کشید هم فرزنددوستش را کشت هم خانه اش را آتش زد . دوستی های مردان با همدیگر جز ضرر چیزی به همراه ندارد
پاسخ ها
هادی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۱
من یک مرد هستم و این موضوع را صد در صد قبول دارم.یک مرد نباید هیچ وقت مرد دیگری را به خانه اش بیاورد
حتی دوست 20 ساله.شوی.
فقط اون طفل معصوم جونش رو چه راحت از دست داد و خونش پایمال شد.عجب سرنوشتی داشته.
لعنت خدا بر این قاتل کثیف.
چقدر سریع وبا جدیت پرونده دنبال شده وهمش 13 سال طول کشیده !!!!
چه عبرتها زیاد وعبرت گیرنگان کم
هیچ بیماری سه روزه ادم را نمیکشد. مگر سکته که آنهم مشخص است و اسم دارد و اسمش بیماری سخت نیست
بشین تا از بیت المال پول دیه ات رو بدن
فقط اعدام
اونوقت اونهمه طلا که دزدیده بوده چی شد؟ طلاها رو که نخورده بالاخره یه جایی گذاشته یا فروخته پولشو یه جایی گذاشته...جالبه ...مرحوم حسود بوده ...مرد حسود خیلی خطرناکه....طفل معصوم رو کشته ..آخرشم مرد و پول دیه از جیب بیت المال باید بره
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها