بازدید 16388

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

ساخته تماشایی مارتین اسکورسیزی در کنار تصویر خشنی از نیویورک قرن نوزدهم، به فلش‌بک به ارجاعات تاریخی، نشان می‌دهد آمریکا حتی در متمدنانه‌ترین شهرهایش در کف خیابان شکل گرفته و با چه توحش به نقطه کنونی سوق یافته است؛ تصویری گیرا که خلقش از استادی به جز اسکورسیزی برنمی‌آمد.
کد خبر: ۱۰۲۸۵۹۹
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۴ 18 January 2021

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

فیلم سینمایی «دارودسته‌های نیویورکی / Gangs of New York» ساخته تماشایی مارتین اسکورسیزی در کنار تصویر خشنی از نیویورک قرن نوزدهم، به فلش‌بک به ارجاعات تاریخی، نشان می‌دهد آمریکا حتی در متمدنانه‌ترین شهرهایش در کف خیابان شکل گرفته و با چه توحش به نقطه کنونی سوق یافته است؛ تصویری گیرا که خلقش از استادی به جز اسکورسیزی برنمی‌آمد.

به گزارش «تابناک»؛ «دار و دسته‌های نیویورکی» یک فیلم تاریخی به شدت پویاست. «مارتین اسکورسیزی» از کتاب «هربرت آزبری» که در سال ۱۹۲۸ چاپ شد، استفاده کرده و ما را به دیدن مهاجرانی که با چاقو، تبر و ساطور می‌جنگند تا در اواسط قرن نوزدهم تکه‌ای از خیابان‌های نیویورک را تصاحب کنند دعوت می‌کند. این همان فیلمی است که اسکورسیزی سه دهه در حسرت ساختش بود. فیلمنامه گاه خام «جی کاکس»، «کنت لانگرن» و «استیون زیلین» صرفاً فیلم را جلو می‌برد. این فیلم تا مغز استخوان شما نفوذ می‌کند.

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

از همان سکانس ابتدایی، که کشیش والون با بازی خوب «لیام نیسون» سردسته یک گروه ایرلندی با یک تیغ ریش‌هایش را می‌تراشد، اسکورسیزی ذهن شما را درگیر می‌کند. وقتی که پدر خودش را با تیغ زخمی می‌کند، پسرش خون را از روی تیغ پاک می‌کند. پدر می‌گوید: «هیچ وقت نگذار خون جاری شود». برای ۱۶۸ دقیقه، اسکورسیزی خون را در فیلمش جاری می‌کند. کشیش گروهش خرگوش‌های مرده را به خارج از یک تونل تاریک می‌برد، به خیابان‌های برفی و ساکت منهتن، جایی که هرج و مرجی ایجاد نمی‌شود.

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

شما باید به سختی در آن نور زیاد به دنبال «بیل قصاب» با بازی دنیل دی لوئیس سردسته بومی‌های نیویورک بگردید. این قاتل که یک چشم مصنوعی دارد، آمده تا این گروه ایرلندی عاشق پاپ را نابود کند. نبرد باعث می‌شود برف‌های روی زمین سرخ رنگ بشوند، کشیش بمیرد و پسرش سودای انتقام در سر داشته باشد. با فیلمبرداری عالی «مایکل بالهاس» و تدوین شاعرانه‌ی «تلما شنمیکر»، این سکانس نفس شما را در سینه حبس می‌کند. این تازه اول کار است. دوربین به عقب می‌رود، تمام منهتن را نشان می‌دهد با یک تاریخ: ۱۸۴۶.

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

شانزده سال به جلو می‌رویم: پسر کشیش با بازی چشمگیر «لئوناردو دی کاپریو»، که خودش را آمستردام نامیده است، به منطقه‌ فایو پوینتز باز می‌گردد و سعی دارد کم کم در گروه بیل نفوذ کند و در نهایت او را بکشد، اصلاً قصد ندارد او را مخفیانه یا عجولانه به قتل برساند. تنها عاملی که تا حدی حواس آمستردام را پرت می‌کند، دختر جیب‌بری به نام جنی با بازی «کمرون دیاز» است. چیزی که عیار فیلم را بالا برده به تصویر کشیدن نیویورک قدیم در دوران جنگ‌های داخلی توسط اسکورسیزی است.

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

نژادپرستی و خشونت‌های گروهی توسط یک سیاست‌مدار پست فطرت با بازی خوب «جیم برادبنت»، یک قاتل با بازی «برندان گلیسون»، و یک پلیس با بازی «جان سی رایلی» تشدید یافته‌ و هرکسی هم که نتواند سیصد دلار مالیات پرداخت کند، مشمول مجازات می‌شود. در یک سکانس دلخراش، مهاجرانی که به نیویورک آمده‌اند در حال جا به جا کردن سربازان مرده به داخل اسکله هستند. در این فیلم پرستاره، دی لوئیس یک ابرستاره به شمار می‌آید. چه وقتی که بیل همچون یک جنتلمن با یک کلاه بلند در خیابان‌های نیویورک قدم می‌زند یا وقتی که پرچم آمریکا را دور بدنش می‌پیچد تا به آمستردام بگوید: «تمدن در حال فروپاشی‎‌ است».

نمایش شکل گیری آمریکا در اوج توحش در قاب «دارودسته‌های نیویورکی»

دی لوئیس نقطه عطف فیلم است. این نقش‌آفرینی به خوبی هم شوخ‌طبعی و ذکاوت او و هم ددمنشی و خشونت بیل را به نمایش می‌گذارد. هیچ نقش‌آفرینی دیگری نمی‌توانست به این اندازه خوب باشد. بیل به آمستردام می‌گوید: «من خشمی را در تو حس می‌کنم». ما رویارویی پایانی‌شان را به اندازه دیگر لحظات فیلم دوست نداریم. آن سکانس تقریباً یک پسرفت است. اسکورسیزی آن سکانس پایانی را در آشوب‌های ۱۸۶۳ که در نیویورک ایجاد شد به تصویر می‌کشد؛ آشوب‌هایی که نیویورک را به میدان نبردی میان دسته‌های مختلف از مردم تبدیل کرد: فقرا در برابر ثروتمندان، سیاه‌ها علیه سفیدها، گروه‌ها علیه گروه‌ها.

بهت‌آور هم کلمه‌ای نیست که بتواند این سکانس‌ها را به خوبی توصیف کند. هیچ شُرت‌کات دیجیتالی وجود ندارد، هیچ کدام از مردم با حقه‌های کامپیوتری درست نشده‌اند. اسکورسیزی، یک هنرمند واقعی، یک گروه سازنده فوق‌العاده را کنار هم جمع کرده تا در استودیوی سینسیتا به تولید فیلم بپردازند. چیزی که اسکورسیزی با «دار و دسته‌های نیویورکی» به دست می‌آورد فراتر از استاندارد‌های کنونی است.

 

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی