به گزارش تابناک به نقل از تسنیم؛ بیانیه اخیر جبهه اصلاحات که روز یکشنبه منتشر شد، از جهات متعددی یادآور نوع فعالیت نهضت آزادی در دوران جنگ تحمیلی است.
در حالی که طرف غربی یک جنگ ۱۲ روزه به ایران تحمیل کرده است، این جبهه با صدور بیانیهای به دشمن پاسگل میدهد و به ایران اتهامزنی میکند.
این رویکرد مشابه با موضعگیری نهضت آزادی پس از فتح خرمشهر در سال ۶۱ است جایی که آنها پس از پیروزی بزرگ ایران در بازپسگیری خرمشهر خواستار توقف جنگ بودند درحالی که هنوز متجاوز تنبیه نشده بود و انگیزهها برای حمله مجدد از جانب صدام به ایران وجود داشت.
هر دو گروه در لحظات حساس بهجای حمایت از تمامیت ارضی و منافع ملی بهسمت اتهامزنی داخلی و پیشنهادهای یکطرفه گرایش پیدا کردهاند که اتفاقاً توپ طرف مقابل را برای توجیه تهاجم به ایران پر میکند.
بیانیه جبهه اصلاحات، پس از تصویرسازی یک وضعیت کاملاً بازنده برای ایران، مجموعهای از مطالبات را مطرح کرده است که یا ربطی به مسئله طرحشده در بیانیه ندارد یا ایدههای تکراری هستند.
در صدر فهرست پیشنهادها، رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی قرار گرفته است و جبهه اصلاحات با این اولویتبندی در طرح موضوع تلویحاً مدعی است این گزینه مهمترین دستور کار برای آشتی ملی است، اما این گروه باید مشخص کند بر اساس چه نظرسنجی، این گزینه را بهعنوان اولویت ملی استخراج کرده است و آن را بهعنوان مؤلفه آشتی ملی معرفی میکند؟ نبود دیتای آماری، این تلقی را ایجاد میکند که عبارتهای «ملی» و «مردم» صرفاً ابزارهایی برای طرح مطالبات گعدهای هستند.
بهنمایندگی از چهکسانی بیانیه دادید؟
بیانیه جبهه اصلاحات خواهان مذاکره با آمریکا، استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای جلوگیری از مکانیسم ماشه و تعامل با کشورهای همسایه شده است. این مطالبات در حالی مطرح میشود که ایران در هر سه موضوع، گزینه دیپلماسی را کنار نگذاشته است و طرفی که میز مذاکره را خراب کرده، آن سوی میز نشسته است، چنین مطالبهای بدون اشاره به نقش تخریبگر طرف مقابل، صرفاً اسباب اتهامزنی به ایران را فراهم میکند.
جالبتوجهترین بند این بیانیه، پیشنهاد «تعلیق داوطلبانه غنیسازی» است، که با سایر بندها در تناقض است. این جبهه که ایران را دعوت به کنار گذاشتن غنیسازی میکند، باید توضیح دهد چگونه همزمان با پیشنهاد مذاکره، موضوع مذاکره را حذف کرده است، همچنین، خواهان پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها شده است، که این بند نیز مطلوب ایران است، اما رفع تحریمها به طرف غربی برمیگردد و تمایل ایران ایران صرفاً ۵۰ درصد ماجراست و در این پیوند خیالی مدنظر جبهه اصلاحات ۵۰ درصد طرف مقابل هم شرط است.
بعد از طرح چندین بند متناقض و موضوعاتی که استناد آماری برای چرایی اولویت دادن به آن وجود ندارد، این جبهه چندین اتهام هم به نهادهای مختلف ایران زده است تا در بحبوحه تنشآفرینی طرف صهیونیستی یک پاسگل بهسمت مهاجمان تیم عبری و غربی ارسال کرده باشد.
این بیانیه همچنین در بند دیگری تغییر رویکردهای حاکمیت را مطالبه کرده است، مشابه این مطالبه را محمدجواد ظریف در یادداشتی با عنوان تغییر پارادایم، روز شنبه منتشر کرده بود و حسن روحانی نیز در ویدئویی همانها را بازگو کرده است.
اما انتقاد مشترک به همه این مطالبات این است که هیچ ایده عملیاتی که عبارت «تغییر» را از شعار فراتر ببرد وجود ندارد و مطالب مطرحشده نیز ایدههایی تکراری هستند که هماکنون در دستور کار قرار دارند، ضمن آنکه مدعیان تغییر، خود سالها در ساختارهای مختلف مسئولیت داشتهاند و بهجای مطالبات شعاری باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.
علاوه بر محتوا مرجعیت داشتن نویسندگان چنین بیانیهای نیز محل سؤال است، این بیانیه درحالی با عنوان بیانیه جبهه اصلاحات منتشر شده است که بلافاصله بعد از انتشار چندین نفر از چهرههای اصلاحطلبان و همچنین سخنگوی حزب ندای ایرانیان که حزبش عضو این جبهه است علیه این بیانیه واکنش نشان دادند.
این واکنشها این سؤال را مقابل نویسندگان بیانیه قرار میدهد که آیا آنها بهنمایندگی از یک جبهه بیانیه دادهاند و یا این که اظهارات گعدههای چندنفره را مبنا نوشتن قرار دادهاند.
آنها قبل از طرح هر بیانیه این باید تعیین کنند که وقتی حتی بهقدر همراه کردن بدنه پیرامونی توان ندارند چرا به خود اجازه دادهاند مطالبات خلاف عقل سلیم را به کل جامعه نسبت دهند.
صدای نهضت آزادی از بلندگوی طیف رادیکال اصلاحات بلند شد
یکی از شبهات پس از هشت سال جنگ این است که چرا پس از فتح خرمشهر، جنگ متوقف نشد. نهضت آزادی و جبهه ملی از همان سالها ساز مخالف ادامه جنگ میزدند و ایران را متهم به خروج از وادی دفاع میکردند.
این درحالی است که پس از فتح خرمشهر همچنان صدام امید به تصرف مجدد خرمشهر داشت و عقل حکم میکرد ایران برگ برندهای برای بازدارندگی خود داشته باشد، نهضت آزادی پس از این تصمیم علیه تداوم جنگ بیانیه داد.
دستآویز این حزب قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت در ۲۱ تیر ۱۳۶۱ بود، که خواهان آتشبس، عقبنشینی به مرزها، اعزام ناظران، ادامه میانجیگری و خودداری کشورها از کمک به ادامه منازعه بود، اما امام (ره) سفارش میکرد در قطعنامه مشخص شود متجاوز کیست.
همچنین رجایی خراسانی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل، درباره موضوع آتشبس میگوید: «در مذاکراتی که داشتیم به ما میگفتند در قدم اول و قبل از هرگونه بحث و مذاکرهای باید آتشبس برقرار شود.»، این تأکید در وضعیتی بود که هیچ گونه تضمینی برای تأمین خواستههای ایران وجود نداشت و پس از آتشبس مشخص نبود مذاکراتی که آغاز میشود چهنتیجهای خواهد داشت، این درحالی بود که هنوز بخشی از خاک کشورمان هم دست عراق بود.
این الگو در بیانیه جبهه اصلاحات تکرار شده است، در زمان تنشآفرینی طرف غربی، بهجای تمرکز بر نقش دشمن، به ایران اتهام میزنند. این گروه بدون اینکه تضمینی از طرف مقابل برای رفع تحریم و پرهیز از تحمیل مجدد جنگ مطالبه کنند از ایران تعلیق غنیسازی را میطلبند، مشابه نهضت آزادی که پس از فتح خرمشهر توقف جنگ را مطالبه میکردند بدون توجه به تهدید صدام و نبود تضمین برای تحقق مطالبات ایران.
برای تفکرات گعدهای منافع ملی مهم نیست
کنشگری مانند بیانیه جبهه اصلاحات، زیر سایه تنشآفرینی مجدد پاسگل به دشمن است. آنها با اتهامزنی به نهادها تنش را داخلی میکنند، مشابه نهضت آزادی که ادامه جنگ را تجاوز میدانستند، بدون توجه به اینکه طرف متجاوز صدام بود و قصدی هم برای دست برداشتن از اهداف توهمی خود برای تصرف ایران نداشت، عقل حکم میکرد ایران برگ برنده داشته باشد تا بتواند برای خود بازدارندگی ایجاد کند.
در بیانیه جبهه اصلاحات نیز مذاکره با آمریکا مطالبه شده است، در حالی که ایران دیپلماسی را کنار نگذاشته است، اما طرف مقابل میز را خراب کرده است، ایران به همین دلیل شروطی برای ازسرگیری مذاکرات ارائه داده که از جمله آن ایجاد اعتماد برای جلوگیری از حمله مجدد طرف مقابل است.
جبهه اصلاحات، اما بدون توجه به این منطق همچون نهضت آزادی تیغ اتهاماتش را بهجای دشمن خارجی بهروی ایران گشوده است و مسیر را برای اتهامزنیها و تهاجمات بیشتر هموار میکند تا به این طریق منافع ملی را قربانی شهرت سیاسی کرده باشد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.