دعوت خیام به شادی، بی‌قیدی نیست برای فراموشی اندوه است

در نگاه نخست به برخی از اشعار خیام به نظر می رسد دعوت به اباحه گری و بی قیدی وجود دارد؛ اما با دقت بیشتر درخواهیم یافت منظور وی نه دعوت به گناه و نافرمانی، بلکه خواندن مخاطبان به فراموشی اندوه ها و رنج های زندگی و استفاده بهینه از عمر و دوری از غم خوردن نسبت به آینده ای است.
کد خبر: ۱۳۰۶۱۸۵
|
۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۶ 18 May 2025
|
1912 بازدید
|
۱

شادی و استفاده از عُمر در رباعیات خیام/منظور شاعر بی‌قیدی نیست، فراموشی اندوه است

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، ۲۸ اردیبهشت روز خیام نیشابوری است. ابوالفتح غیاث الدین عمر خیام در نیمه نخست سده پنجم هجری در نیشابور دیده به جهان گشود. (درباره تاریخ تولد و درگذشت او اطلاع دقیقی در دست نیست). به نظر می رسد پدرش ابراهیم حرفه چادر دوزی را انتخاب کرده و از این رو با نام خیام یا خیامی خوانده می شده است. او در راه دانش پژوهی رنج های بسیاری متحمل گردید و به ستاره شناسی، ریاضیات (به ویژه جبر)، فلسفه، ادبیات پارسی و عربی علاقه نشان می داد و در دانش ریاضیات، شعر، ادبیات و فلسفه (به ویژه ریاضی و سرودن شعر) شهرتی فراوان یافت. (رازهای خیام، ص11؛ زندگی خیام، ص28).

درباره کودکی خیام، اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما برخی حکایت کرده اند وی در نیشابور با حسن صَبّاح و خواجه نظام الملک طوسی هم درس بوده اند و با یکدیگر پیمان بسته و قول می دهند هر کدام از این سه تن به جایگاهی والا دست یافت، دو شخص دیگر را در رسیدن به مال و مقام یاری رساند. اگر چه این داستان مشهور است؛ اما نزد اهل تحقیق، معتبر نیست و حکایت صحیحی به نظر نمی رسد.

او که دوران کودکی و نوجوانی اش را به فراگیری علم و دانش می گذراند، در علوم زمانه خود به مقامی ارزنده دست یافته و ریاضی دان و حکیمی متبحر می شود و نوشته های ارزنده ای در ریاضی، فلسفه، شعر و ... از خود به جای می گذارد. نوشته هایش شامل ریاضیات، هندسه، فلسفه و ادبیات می شود و عمده آثارش به زبان عربی نگارش می شود؛ از جمله: رسالة فی الجبر و المقابلة، رسالة فی شرح أشکال من مصادرات أقلیدس، زیج ملکشاهی، رسالة فی الکون و التکلیف، میزان الحکم، نوروز نامه، رباعیات و ... (عمر الخیام عالم الفلک و الریاضیات، ص52- 51).

آنچه خیام را پرآوازه ساخته و به یکی از چهره های درخشانِ فرهنگی ایران تبدیل می کند، جایگاه ادبی او به ویژه رباعیاتِ این شاعر سترگ است که به زبان های گوناگون ترجمه شده و از جمله برگردان آن در زبان های عربی و انگلیسی با استقبال فراوان خوانندگان مواجه گردیده و به دیگر سخن، خیام شاعری جهانی و متعلق به فرهنگ بشری و انسانی به شمار می رود و اشعار او مورد طبع بسیاری از ادب دوستان در سراسر گیتی است. (الخیامیات، مقدمه). وی نزد سلاطین و زمامدارانِ روزگارش منزلتی رفیع داشته و در حکمت و ریاضیات مورد توجه و اعتمادِ دانش پژوهان زمان خود بوده و در طول زندگی اش، سفر هایی به بلخ، هرات و حجاز جهت مراسم حج داشته است. (رباعیات خیام، ص53).

وی که مَشرب فلسفی داشته و با رویکرد فلسفی به موضوعات می نگرد، بر استفاده از زمان حال، شادی و بهره جویی از عمرِ گذران و تباه نساختن فرصت های زندگی (به عنوان مهمترین موهبت الهی که برای هر کس تنها یک بار اتفاق می افتد)، تاکید می کند؛ در بسیاری از سروده هایش توجه به گذرا بودن عمر، لزوم بهره گیری از فرصت ها و شاد بودن و رواج خوشحالی (به زبانِ روانشناسی امروزی، مثبت اندیشی، حالِ خوب و گسترش خوشی و شادی به دیگران) سفارش شده است.

در ادامه این نوشتار، به نمونه هایی از این سروده ها اشاره می‌شود:

امروز تو را دسترس فردا نیست/ و اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست/ کاین باقی عمر را بها پیدا نیست (همان، ص101).
در جای دیگر نیز بر اهمیت بهره وری از زمان حاضر پیش از آنکه مرگ فرارسد، سفارش می نماید:
ای دل چو زمانه می کند غمناکت/ ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند/ زان پیش که سبزه بر دَمَد از خاکت (همان، ص102).

شاعر دانشمند ایرانی در جای دیگر از غم خوردن آنچه از دست رفته و آنچه نیامده، برحذر داشته و چنین می سراید:

این دو سه روزه نوبت عمر گذشت/ چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت/ روزی که نیامده است و روزی که گذشت (همان، ص103).
"نسیم نوروزی" که نماد تحول در طبیعت و زیبایی و مورد پسند آدمی است، در شعر خیام مورد اشاره قرار گرفته است:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است/ در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست/ خوش باش و زدی مگو که امروز خوش است (همان، ص104).

سراینده پرآوازه پارسی گوی بر اهمیت عمر به عنوان سرمایه بی بدیل انسانی اشارت جسته و به استفاده بهینه از فرصت های عمر دعوت می کند، زیرا عمر رفته دیگر باز نخواهد گشت:

چون بلبل مست راه در بُستان یافت/ روی گل و جام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت/ دریاب که عمر رفته را نتوان یافت (همان، ص106).

در نگاه نخست به برخی از اشعار خیام به نظر می رسد دعوت به اباحه گری و بی قیدی وجود دارد؛ اما با دقت بیشتر درخواهیم یافت منظور وی نه دعوت به گناه و نافرمانی، بلکه خواندن مخاطبان به فراموشی اندوه ها و رنج های زندگی و استفاده بهینه از عمر و دوری از غم خوردن نسبت به آینده ای است که هنوز نیامده و شاید هرگز نرسد؛ از جمله این رباعی:

مِی خوردن و شاد بودن آیین من است/ فارغ بودن ز کُفر و دین، دین من است
گفتم به عروس دَهر کابین تو چیست؟/ گفتا دلِ خرم تو کابین من است (همان، ص115).

شاعر پرآوازه قرن پنجم در رباعی دیگر، بر ضرورتِ قناعت و استفاده از داشته های شخصی (حتی اگر اندک باشد) و شاد زندگی کردن با وجود سادگی، تاکید می کند:

در دَهر هر آنکه نیم نانی دارد/ از بهرِ نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی/ گو شاد بزی که خوش جهانی دارد (همان، ص128).

وی در توصیه ای اخلاقی، بر دوری از طمع و آز فراخوانده و می گوید: پیش از آنکه دیر شود و مدت عمر به سر رسد، با نزدیکان و اطرافیان خود روزگار را با شادی سپری کن:

کم کُن طمع از جهان و میزی خُرسند/ وز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
مِی در کف و زُلف دلبری گیر که زود/ هم بگذرد و نماند این روزی چند (همان، ص130).

او که حکیمی خردمند بوده، سفارش می کند نه بر اندوه زمانه تکیه شود و نه بر خوشی و شادی آن؛ چرا که هر دو گذرا بوده و برای انسان باقی نمی ماند و زندگی با فراز و فرود و تغییر شرایط همراه است:

گر چه غم و رنج من درازی دارد/ عیش و طرب تو سرفرازی دارد
بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک/ در پرده هزار گونه بازی دارد (همان).
شاعرِ بزرگِ نیشابور باز هم بر استفاده از عمر و ضرورت شادی و بهره گیری از فرصت ها تاکید می نماید:
گر یک نَفَسَت ز زندگانی گذرد/ مگذار که جز به شادمانی گذرد
هُشدار که سرمایه سودای جهان/ عمر است چنان کش گذرانی گذرد (همان، ص131).

خیام نیشابوری در رباعی دیگر توصیه می کند غم این جهان گذرا را نخوریم و از زمان حال بهره جوییم و بکوشیم شادی را در زندگی خود و اطرافیانمان جاری کنیم:

ای دل غم این جهان فرسوده مخور/ بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید/ خوش باش، غم بوده و نابوده مخور (همان، ص138).

وی در رباعی دیگر نیز می گوید: بکوشیم فرصت عمر را غنیمت دانسته و اجازه ندهیم اندیشهِ فردا، ذهنمان را مغشوش سازد؛ چرا که این دنیا، گذرا بوده و فرصت ها اندک است:

ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم/ وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا در گذریم/ با هفت هزار سالگان سر به سریم (همان، ص147).
وی در سروده ای که از رباعیات مشهور و تامل برانگیز اوست، چنین می گوید:
از دِی که گذشت، هیچ ازو یاد مکن/ فردا که نیامده است، فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عُمر بر باد مکن (همان، ص152).

شاعر نیشابوری در رباعی دیگر باز هم به دوری از غم و اندوهِ جهان فانی دعوت کرده و مخاطب را به شادی و خوشحالی در زمانِ حال فرا می خواند:

برخیز و مخور غمِ جهان گذران/ بنشین و دَمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی/ نوبت به خود نیامدی از دگران (همان).

وی در جای دیگر، کسی را که غمِ ثروت اندوزی را در ذهن می پروراند، نکوهش کرده و بر خوشحالی و بهره گیری از زندگیِ کوتاه تاکید می کند:

تا کِی غم آن خورم که دارم یا نه؟/ وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پُر کن قَدَح باده که معلومم نیست/ کاین دَم که فرو برم برآرم یا نه (همان، ص160).
وی همچنین عمر انسان را ارزشمندتر از آن می داند که صرف اندوه و غصه نسبت به دنیا و خوردن و پوشیدن گردد:
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی/ معذوری اگر در طلبش می کوشی
باقی همه رایگان نَیرزد هشدار/ تا عمر گرانبها بدان نفروشی (همان، ص161).

خیام نیشابوری شاعری است خوش ذوق و به مناظر طبیعی و زیبایی های طبیعت عشق می ورزد و در جای جای رباعیاتش سخن از سبزه، گُل، بستان و خزان مشاهده می گردد؛ سروده هایش دارای استحکام و انسجام بوده و از این رو برای دیگر ملت ها و اقوام نیز دلپذیر گشته و مورد عنایت قرار گرفته است. (نگاهی به خیام، ص43).

وی که شاعری فیلسوف بوده، در بسیاری از سروده هایش به این حقیقت تصریح می کند که عمر، گذران و کوتاه بوده و باید فرصتِ زندگی را که تنها یک بار نصیب هر کسی می شود، غنیمت شمرد و از آن به بهترین شکل بهره جست. برخی از رباعیات این شاعر نامدار دارای ایهام بوده و به راحتی نمی توان به مقصود او پی برد؛ اما درباره لزوم شاد زیستن، بهره گیری از زمان حاضر، دوری از اندوهِ آینده و استفاده از فرصت های عمر که روشن نیست تا چه زمان ادامه دارد، هیچ نقطه مبهمی در سروده هایش دیده نمی شود و او به صراحت بر این امور تاکید می کند و مخاطبِ خود را به شادی، خوشی، به کار گیری عمر و دوری از اتلاف وقت دعوت می کند. 

محمدجواد گودینی نویسنده و مترجم

فهرست منابع:

1- بادکوبه ای هزاوه ای، مصطفی، زندگی خیام، تهران، چاپخانه رخ 1373
2- جلالی، بیژن، رازهای خیام، نشر مینیاتور 1398
3- خرمشاهی، بهاء الدین (به کوشش)، رباعیات خیام، نشر ناهید 1387
4- السباعی، محمد، عمر الخیام عالم الفلک و الریاضیات، قاهره، المرکز القومی للترجمة
5- شیروانی، مهاجر، شایگان، حسن، نگاهی به خیام، نشر پویش 1370
6- العریض، ابراهیم، الخیامیات، بحرین، دار الأضواء 

تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۸
بلی همانطور که پوچی اندیشی اش هم از جنس پوچ گرایی صادق هدایت نیست ، برای خیام تبدیل به شادی و لذت بردن از حال میشود اما برای یکی مث صادق هدایتتبدیل به ناامیدی و خودکشی
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

سایر اخبار
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # کالابرگ # حقوق بازنشستگان # انفجار بندرعباس
نظرسنجی
توافق نهایی ایران و آمریکا تا چه زمانی انجام می شود؟
الی گشت